رواق شهیدان - شماره 691
طلبه شهید سید سعیدالدین حسینی
او در سال ۱۳۴۱ در چالوس و در یک خانواده روحانی و متقی دیده به جهان گشود.
وی تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خود را در تهران و دوره نظری را در آمل گذراند و از همان دوران طفولیت بهسبب علاقه و عشقی که به شناخت معارف اسلامی داشت، در جلسات سخنرانی، قرآن، حدیث و... شرکت میکرد. بهطوریکه در مسابقات قرائت قرآن در استان مازندران مقام اول را کسب کرد و از زمانی که انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(قد) آغاز شد، در حمایت انقلاب شب و روز در تلاش بود و از آنجا که خود را فردی مسئول میدانست، در کمیته انقلاب اسلامی بهعنوان سرپرست واحد فرهنگی و در اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان آمل بهعنوان سرپرست اتحادیه مشغول خدمت شد.
او فردی مخلص و باایمان بود و به نمازهای یومیه اهمیت زیادی میداد و به نماز شب میپرداخت.
وی بهدلیل عشقی که به روحانیت بیدار داشت، تصمیم گرفت که در لباس روحانی به اسلام و انقلاب خدمت کند؛ لذا در نزد پدرش حجتالاسلام سداحمد حسینی مشغول تحصیل شد تا اینکه در تاریخ ۲۳/۱۱/۶۱ از طریق بسیج به جبهه رفت و پس از فداکاریهای بسیار در جبهه به تاریخ ۲۱/۱/۶۲ در عملیات والفجر و در فکه به درجه رفیع شهادت نائل گشت.
قسمتهایی از وصیتنامه شهید حسینی
السلام علیکم یا انصار دینالله! با سلام بر قلب پرتپش امام امت اسلامی، امام زمان(عج) و نائب برحقش امام خمینی عزیز و تمامی شهدا و خانوداههای سرافزارشان و با درود بر جمهوری اسلامی نهال به خوننشسته حکومت الله ما که ثمره زحمات و خونهای زیادی است.
چند کلامی را بهعنوان وصیت این حقیر خدمت امت اسلامی و خانواده گرامی و حزباللهیام تقدیم میدارم و این نه به این معناست که چیزی بلد باشم و اصولاً لیاقت توصیه به امت اسلامی برای ما وجود داشته باشد؛ و لیکن بهعنوان یک تکلیف شرعی و یک امر مستحب مؤکد این کار را میکنم و پیام من همانا پیام تمامی شهدای تاریخ، سنت رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) و کلامالله و در این عصر، فریادهای ابراهیمگونه امام امت است. خدایا! تو شاهدی که در طول تاربخ بهبردگی کشانیدندمان، مسیر فطرت را به رویمان بستند، انبیاء و اولیای تو را که تکهتکه کردند و سر بریدند و چه خونهای پاکی که در این مسیر از طرف عشاق و محبان لقای تو ایثار شد؛ اما اگرچه در این کربلاها فریادهای اللهاکبر حسینیان زمانها در گلوهای به خوننشستهشان خفه گردید؛ لیکن آرمان پیروزی حق بر باطل و نبرد جندالله علیه جنود شیطان در قلوب مشتاق و پرکینه تداومگران خط سرخ الله که به رهبری روحالله و بهقصد لقاءالله بر علیه اعداءالله میجنگند، شعله میکشد. آری! امروز روزی است که یا باید در جبهه یزید قرار گرفت یا در جبهه حسین(ع) و خط بینابینی نداریم. باید هر فرد مسلمان احساس مسئولیت و تکلیف نماید در شناختن و قرار گرفتن در خط الله؛ لذا جبهههای نورانی اسلام بر علیه تمامی کفر جهانی که بهترین جایگاه اعلام مواضع و سنجش ایمانها و بالأخره مؤثرترین وسیله کسب رضای الهی و سازندگی است، نمایانگر مبارزات حقجویان مبارزی است که همین راه را انتخاب و طی کردهاند. رزمندگانی با چهرههای نورانی، قامتهای استوار و با قلوب مشتاق که ذکر الله را بر لب دارند و جامه خونین امام حسین(ع) را بر تن... و من هم بهعنوان خسی در این میقات بزرگ که الحمدالله به آرزویم که همانا حضور در جبهه بوده، رسیدهام. امید آن دارم که کولهبار گناهان گذشته را در این بیابانهای خشک و سوزان خوزستان مظلوم جای گذارم و فقط رضای الهی را کسب نمایم.