اخلاق در حوزه - شماره 725
چند نکته اخلاقی
در معرفت فکری چهبسا فقیری برای فهم و دانایی ظاهری به سمت فقیری دیگر برود تا فقر و نداری او را بفهمد و یا غنی به سمت غنی برود تا بینیازی و غنای او را ادراک کند و از این طریق، به معرفت فکری برسد؛
علّامه حسن حسنزاده آملی(ره)
اما در معرفت شهودی فقیر ناگزیر از طلب غنی و غنی مشتاق به طلب فقیر است؛ چراکه در معرفت شهودی، سخن از طلب حقیقی در میان است و هرگز میان دو فقیر و یا میان دو غنی طلب حقیقی نخواهد بود؛ اگر چنین است، پس علم بهمعنای واقعی خود، جز معرفت شهودی و دارایی نیست. پس هم علم حق به خلق و هم علم خلق به حق، شهودی است؛ منتها طلب خلق از حضرت حق، برای دارا شدن و گرفتن حقایق است و حرکت حق بهجانب خلق، برای افاضه نمودن و عطا کردن که در غزل کشف محمدی فرمود:
تشنه به سوی آب و خود، تشنه تشنه است آب
خــــدا گـــدا گـــدا کند، گدا خـــدا خـــدا کند
و این هر دو طلب در(آیه) کریمه ]یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الفُقَرَاءُإِلَی اللهِ وَاللهُ هُوَ الغَنِیُّ الحَمِیدُ[(فاطر/16) هویدا و مستور است؛ چراکه طلب خلق، مر حق را با کلمه فقیر، آشکار و طلب حق، مر خلق را با کلمه غنی مستور است و جز ذکی و لبیب به مشاهده این هر دو طلب نائل نشود.
حرکت حق به جانب حق و بهتعبیر دیگر، طلب حق مر خلق را به دو گونه قرب نافله و قرب فریضه میباشد. در قرب فریضه، حق خود را تنزل نمیدهد؛ بلکه از همان افق اعلا، ندای «تعالوا» سر میدهد و به همگان خطاب میکند که بالا بیایید؛ اما در قرب نافله، چون حق، خلق را عاجز از بالا رفتن میبیند، خود تنزل میکند تا خلق به فیض وجودی وی مستفیض شوند. از این دو قسم آنکه از ناحیه قرب فریضه حاصل میشود، شریفتر بوده و ارزش و احترام علم بیشتر حفظ میشود؛ چراکه خلق اجازه تنزل به حضرت حق را نداده و میگوید: شأن شما اجل از آن است که برای بالا رفتن من فرود آیید؛ بلکه در جای خود بنشینید تا من به سوی شما بیایم و این لطیفه نیز، بهنوعی در کریمه ]یَا أَیَّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الفُقَرَاءُ إِلَی اللهِ وَاللهُ هُوَ الغَنِیُّ الحَمِیدُ[ مستور است؛ زیرا در این آیه شریفه، تقدم بیان فقر ماسویالله و تأخر ذکر غنا و بینیازی الله، مشیر بدان معنی است که شما منتظر نباشید تا در مقام قرب نافله خدا تنزل کند و بعد به سوی او بروید؛ بلکه از فقر و طلب ذاتی خود استفاده نمایید و در مقام قرب فریضه خود، به بارگاه حضرتش تقرب نمایید. اگرچه هر طلبی از جانب خلق مسبوق به طلبی از جانب حق است و این آیه بدان حقیقت نیز اشاره دارد؛ اما لطیفه دیگر مستفاد از این آیه، ادب معالله است که باید عبد در مقام قرب فریضه قرار گرفته و قبل از تنزّل حق، خود به جانب حضرت حق رهسپار شود. در قوس نزول این خداست که تنزل میکند و خلق را ظهور میدهد؛ اما در قوس صعود این خلق است که ارتقاء یافته و به خلق میرسد: ]إِنَّا لِلّهِ و إِنّا إِلَیهِ راجِعُون[.
«إنّا لله» بیان قوس نزول و «إنّا الیه راجعون» بیان قوس صعود است و در قوس صعود، خلق، ناگزیر از طلب و حرکت به جانب حق است؛ این است که فرمودهاند: بحث علم و عالم و معلوم در قوس صعود و در مقام قرب فریضه مطرح میشود؛ نه قوس نزول و در مقام قرب نافله؛ پس در این معنی خوب تفکر نما. منبع: شرح رساله رابطه علم و دین
مراقبه و محاسبه
علامه حسنزاده آملی(ره) در کتاب شیوههای حکیمانه با نقل خاطرهای از علامه طباطبایی(ره) آورده است:
حاج سید محمدحسن مرتضوى لنگرودى، فرزند مرحوم آیتالله حاج سیدمرتضى مرتضوى لنگرودى که در درس اسفار و شفاى بوعلى و جلسات تفسیرى علامه طباطبایى(ره) و نیز در جلسات خصوصى که بهصورت سیار در شبهاى پنجشنبه و جمعه در منزل یکى از حاضرین در بحث، منعقد مىگردید، شرکت مىنمود. گفت: علامه طباطبایى(ره) اهل مراقبه بود. یکوقت خدمت آن بزرگوار رسیدیم که دستورالعملى به ما بدهد فرمود: «مراقبه و محاسبه» این دو حالت را، شخص سالک باید از ابتداى سیر و سلوک تا انتهاء ملتزم باشد.
سپس فرمود: آخر شب، قبل از خواب اعمالى را که در روز انجام دادهاید، بررسى کنید که هر یک از اعمالتان که خوب بود، خدا را براى آن حمد و سپاس گویید و توفیق انجام بهتر از آن را در روز بعد، از خداوند مسألت کنید. اگر خداى ناکرده تقصیر و یا خطایى مرتکب شده بودید، فوراً توبه کنید و تصمیم بگیرید، دیگر آن را انجام ندهید. اگر دیدید خلافهاى شما متعدد است، تصمیم بگیرید، فردا آن را کم کنید. خلاصه فرمود: مراقبه و محاسبه باید همیشه باشد. حتى در این اواخر که نمىتوانست درست صحبت کند، یکى از رفقاء از ایشان خواسته بود، توصیههایى بفرماید؛ باز فرموده بود: مراقبه، محاسبه.(پندهای حکیمانه پند ۲۲۷)
روزى یکى از یاران درس از آیتالله استاد حسنزاده آملى تقاضا کرد: ذکرى، دعایى، چیزى بفرمایید؛ بلکه از این گرفتارى روحى نجات پیدا کنم. خیلى گرفته و در قبض هستم.
آیتالله که تا آخر لحظه سر به زیر انداخته بود و در سکوتى پرمعنى و مراقبهاى ملکوتى به سر مىبرد، سر را بلند کرده و فرمود: آقاجان! من هم گرفتارم! من هم از شما بدترم! چند لحظهاى درنگ فرمود و ادامه داد: دو مطلب به شما عرض مىکنم؛ یقیناً اثر دارد؛ بهشرط اینکه اقلاً یک اربعین (40 روز) بر آن مداومت داشته باشید. 1- ذکر شریف یا حى یا قیوم یا من لا اله الا انت که گفتهاند، اکثار در آن سبب حیات و زیادت عقل مىشود و مجرب هم هست. 2- سوره غنى (واقعه) را بخوانید تا غنى در علم و بعداً هم چیزهاى دیگرى شوید؛ چون روایت شده که ابنمسعود از پیامبر(ص) نقل کرده که از ایشان شنیدم که فرمود: «هر کس سوره واقعه را هر شب بخواند، هیچگاه محتاج نمىشود.» (منبع: صراط سلوک)