هفته‌نامه سیاسی، علمی و فرهنگی حوزه‌های علمیه

شماره خبر : 3628
منتشر شده در مورخ : ۳۱ تیر ۱۴۰۲
ساعت : 17:27
اصلاح نفوس

اخلاق در حوزه - شماره ۷۱۰

اصلاح نفوس

اگر تهذیب در کار نباشد، علم توحید هم به درد نمی‌خورد. العلم هو الحجاب الاکبر؛ هرچه انباشته‌تر بشود علم؛ حتی توحید که بالاترین علم است انباشته بشود، در مغز انسان و قلب انسان، انسان را اگر مهذب نباشد، از خدای تبارک و تعالی دورتر می‌کند.

امام خمینی(قد)
باید کوشش شود در این حوزه‌های علمیه، چه حال و چه بعدها، کوشش بشود که این‌ها را مهذب کنند. در کنار علم فقه و فلسفه و امثال این‌ها؛ حوزه‌های اخلاقی، حوزه‌های تهذیب باشد و حوزه‌های سلوک الی‌الله تعالی؛ شما می‌دانید که مرحوم شیخ فضل‌الله نوری را کی محاکمه کرد؟ یک معمم زنجانی، یک ملای زنجانی محاکمه کرد و حکم قتل را او صادر کرد.
وقتی معمم، ملا، مهذب نباشد، فسادش از همه‌کس بیشتر است. در بعضی روایات هست که در جهنم، بعضی‌ها(از) اهل جهنم از تعفن بعضی روحانیان در عذاب هستند و دنیا هم، از تعفن بعضی از این‌ها در عذاب است.
تا اصلاح نکنید نفوس خودتان را، از خودتان شروع نکنید و خودتان را تهذیب نکنید، شما نمی‌توانید دیگران را تهذیب کنید. آدمی که خودش آدم صحیحی نیست، نمی‌تواند دیگران را تصحیح کند؛ هرچه هم بگوید، فایده ندارد.
کوشش کنند علمائی که الآن در حوزه‌ها هستند، در هر حوزه‌ای از حوزه‌های اسلامی که این جوان‌ها که با یک فطرت سالم می‌آیند، بعد از ده بیست سال، با یک فطرت فاسد بیرون نروند.
تهذیب لازم است... همه ملت و همه انسان‌ها باید مهذب بشوند؛ لکن تاجر اگر مهذب نشد، کارش یک کار گران‌فروشی و نمی‌دانم این‌هاست که وقتی همه‌اش را روی هم بگذارند، فسادش زیاد است؛ اما یک نفر این قدرها فساد ندارد؛ اما عالم اگر فاسد بشود، یک شهر را، یک مملکت را به فساد می‌کشد. (صحیفه امام خمینی، جلد ۱۳، صفحه ۴۲۰)

 تهذیب اخلاق اساس است
ملت عزیز عموماً و متعهدان و متخصصان خصوصاً و دولت‌مردان بالأخص به این دستگاه‌های آدم‌ساز و پشتوانه‌ ارزشمند اهمیت ویژه‌ای دهند و با جان و دل در تقویت و تهذیب آن بکوشند و حوزه‌های معظمه‌ علمیه و اساتید محترم در کنار تعلیم قرآن، فقه و مقدماتش، تهذیب اخلاق و معارف اسلامی را که اساس است، با عنایات خاص مورد توجه قرار دهند که اِذَا صَلَحَ العالِم صَلَحَ العالَم، وَاذَا فَسَدَ فَسَد. (صحیفه‌ امام، ج ۱۹، ص ۱۵۲)

   غنیمت شمردن فرصت جوانی
پسرم! تا نعمت جوانی را از دست ندادی، فکر اصلاح خود باش که در پیری همه چیز را از دست می‌دهی! (صحیفه‌ امام، ج ۱۹، ص ۱۵۲). یکی از مکاید شیطان که شاید بزرگ‌ترین آن باشد که پدرت بدان گرفتار بوده و هست - مگر رحمت حق‌تعالی دستگیر او باشد - استدراج است. در عهد نوجوانی شیطان باطن که بزرگ‌ترین دشمنان اوست، او را از فکر اصلاح خود باز می‌دارد و امید می‌دهد که وقت زیاد است. اکنون فصل برخورداری از جوانی است و هر آن و هر ساعت و هر روز که بر انسان می‌گذرد، درجه درجه او را با وعده‌های پوچ از این فکر باز می‌دارد تا ایام جوانی را از او بگیرد و آنگاه که جوانی رو به اتمام است، او را به امید اصلاح در پیری سرخوش می‌کند و در ایام پیری نیز، این وسوسه‌ شیطانی از او دست نکشد و وعده‌ توبه در آخر عمر می‌دهد و در آخر عمر و شهود موت، حق‌تعالی را در نظر او مبغوض‌ترین موجود جلوه می‌دهد که محبوب او را که دنیاست، از دستش گرفته است. این حال اشخاصی است که نور فطرت در آنها به‌کلی خاموش نشده است و اشخاصی هستند که غرقاب دنیا آنها را از فکر اصلاح، به‌دور نگه داشته و غرور دنیا سر تا پای آنان را فرا گرفته است. من خود چنین اشخاصی را در اهل علم اصطلاحی دیده‌ام و اکنون بعض آنها در قید حیاتند و ادیان را هیچ و پوچ می‌دانند. (صحیفه‌ امام، ج ۲۰، ص ۴۳۷ و ۴۳۸)

   اصلاح نفس در جوانی
ای برادر تا عمر و جوانی و قوت و اختیار باقی است، اصلاح نفس کن! اعتنا به این جاه و شرف‌ها مکن؛ این اعتبارات را زیر پا بگذار. تو آدمی‌زاده‌ای، صفت شیطان را از خود دور کن! (چهل حدیث، ص ۹۸)

   استفاده از نشاط جوانی
شیخ جلیل ما و عارف بزرگوار، آقای شاه‌آبادی روحی فداه، فرمودند که تا قوای جوانی و نشاط آن باقی است، بهتر می‌توان قیام کرد در مقابل مفاسد اخلاقی و خوب‌تر می‌توان وظایف انسانیه را انجام داد. مگذارید این قوا از دست برود و روزگار پیری پیش آید که موفق شدن در آن حال مشکل است و برفرض موفق شدن، زحمت اصلاح خیلی زیاد است.(چهل حدیث ، ص ۱۱۱)

   لطافت و شدت اثرپذیری قلب جوان
این تأثر قلبی و تصور باطنی در ایام جوانی بهتر حاصل شود؛ زیراکه قلب جوان لطیف و ساده است و صفایش بیشتر است و واردات آن کمتر و تزاحمات و تراکمات در آن کمتر است؛ پس شدیدالانفعال و کثیرالقبول است. بلکه هر خُلق زشت و زیبایی در قلب جوان بهتر داخل شود و شدیدتر و زودتر از آن متأثر و منفعل گردد و بسیار اتفاق افتد که حق یا باطل یا زشت یا زیبا را به مجرد معاشرت با اهل آن بدون دلیل و حجت قبول نماید. پس، بر جوان‌ها لازم است که کیفیت معاشرت و مؤانست خود را ملتفت باشند و از معاشر بد اجتناب کنند؛ گرچه دل آنها محکم به ایمان باشد؛ بلکه معاشرت با تبهکاران و اهل خُلق و عمل بد برای نوع طبقات ضرر دارد و هیچ‌کس نباید از خود مطمئن باشد و به ایمان یا اخلاق و اعمال خود مغرور گردد؛ چنانچه در احادیث شریفه، نهی از معاشرت با اهل معاصی شده. (چهل حدیث، ص ۴۹۹)

ارسال دیدگاه