آن روی سکّه سیاه آشوب
جنگ ترکیبی تمامعیار علیه ایران اسلامی
شهریور ۱۴۰۱ از نیمه گذشته بود که کنگره عظیم اربعین حسینی، چشم جهانیان را بیشتر از هر زمان دیگری خیره کرد. ایران اسلامی متأثر از شور و شعور حسینی و دلدادگی خیل مشتاقان آلالله، حالوهوای کربلایی گرفته بود و رسانههای منطقه و جهان، محو تماشای دریای خروشان اربعینیها بودند که اتفاقی تلخ باعث شد تا دستگاه تبلیغی و رسانهای نظام سلطه و دشمنان ملت ایران که تا آن روز مقهور میعاد عظیم اربعین حسینی شده و مُهر سکوت بر لب زده بودند، بهیکباره از لانههای خود بیرون آیند و خط تبلیغی و تخریبی بیسابقهای را علیه عزت و آرامش مردم ایرانزمین طراحی و دنبال کنند. خبر تلخ درگذشت یک خانم جوان، پیش از آنکه بر روی آن تحقیق و علت ماجرا معلوم شود، به دشمنان دندانتیزکرده و قسمخورده این مردم بهانه داد تا در یک تهاجم همهجانبه و هماهنگ و با ابزار دروغ و تحریف و تهییج، فضای عمومی جامعه را بهسمت ناامنی و التهاب ببرند و با سوارشدن بر موج اعتراض دلسوزانه گروههایی از شهروندان، به تخریب، آتشافروزی، کشتار و کشتهسازی و اهانت به مقدسات و باورهای بنیادین این مردم دست بزنند و با سرعتی بیسابقه، به سمت هدف موهوم و خیالآلود خود، یعنی نابودی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی حرکت کنند.
این تهاجم همهجانبه و «جنگ ترکیبی» که با مشارکت همه دشمنان این مردم، از سلطنتطلبها گرفته تا باقیماندههای گروهک نفاق و عاملان ترور ۱۷هزار نفر از مردم ایران و تجزیهطلبان و... و با محوریت آمریکا و رژیم صهیونیستی شکل گرفته بود، به کمتر از فروپاشی پایههای امنیت و استحکام جامعه ایرانی و چندپارهشدن این سرزمین قانع نبود و این نیت شوم خود را در جلوههای مختلف تحرکات میدانی خود طی این ایام، بارها و بارها نشان داد: «این حرکات عادّی نبود، طبیعی نبود. این اغتشاش برنامهریزی داشت؛ این اغتشاش برنامهریزیشده بود. اگر قضیهی این دختر جوان هم نبود، یک بهانهی دیگری درست میکردند برای اینکه امسال در اول مهر ... در کشور ناامنی درست کنند، اغتشاش درست کنند. چه کسی این را برنامهریزی کرده؟ بنده به صراحت میگویم این برنامهریزی کار آمریکا، کار رژیم غاصب و جعلی صهیونیستی و دنبالهروهای آنهاست» ۱۴۰۱/۷/۱۱ این برنامهریزی پیچیده و مزورانه، در میانمدت بهدنبال آن بود تا با ناامنی و التهاب، ماشین پیشرفت ملت ایران را از حرکت بیندازد و حرکت پیشرفت اقتدارآمیز و امیدآفرین ایران اسلامی را متوقف کند: «دشمنان برای اینکه حرکت کشور را متوقّف کنند، نشستهاند برنامهریزی کردهاند برای دانشگاه و خیابان؛ دشمن برنامهریزی کرده که دانشگاه تعطیل بشود، نسل جوان سرگرم بشوند، برای مسئولین کشور مسائل جدیدی به وجود بیاید؛ در شمال غرب و جنوب شرق کشور مسائلی به وجود بیاید؛ اینها همه سرگرمکننده است؛ کارهایی است که برای این دارد ایجاد و تحریک میشود که حرکت پیشروندهی کشور را متوقّف کنند.» ۱۴۰۱/۷/۱۱
روزهای سخت و غمانگیزی که بر ملت ایران گذشت...
آنچه در روزهای پایانی شهریورماه و در دو ماه مهر و آبان ۱۴۰۱ در برخی شهرها و مناطق مرزی ایران عزیز به وقوع پیوست، بهخوبی گویای روحیه و خوی درندگی مدعیان آزادی مردم ایرانزمین و دروغگویانی است که داد انسانیت و حقوق بشر میدهند: ایجاد فضای دائمی ترس و اضطراب و تعطیلیهای گاهوبیگاه بازارها با چاشنی تهدید و باجخواهی آنهم در جامعهای که برای حل مشکلات و پیشرفت نیاز به آرامش دارد، میداندادن به تروریسم کور، برای جولاندادن در سایه ناامنی ایجادشده، بهمیدانآمدن گروهکهای تروریست و تجزیهطلبی که به هیچکدام از اقوام ایرانی رحم نکرده و نخواهند کرد، اقدامات و مواضع مشکوک نسبت به مرزهای این کشور که در تمام سالهای پس از اتمام جنگ تحمیلی تاکنون، مرزهای عزت و آرامش و دوستی بوده است، ترور و کشتهسازی از میان شهروندان عادی و مردمان بیگناه و کودکان مظلوم برای متهمکردن نظام اسلامی و حملههای بیرحمانه به حافظان امنیت مردم و جسارت به روحانیت و تعرض به مأموران انتظامی و نظامی. اینها تنها نمونههایی از جولان ناجوانمردانه و بیوقفه بدخواهان این مردم در حوادث اخیر بود؛ البته همه این جنایات علیه آرامش و امنیت مردم ایران و حافظان امنیت، با سکوت تأییدآمیز و شرمآور مجامع غربی و البته با پشتیبانی تمامقد و عملیات روانی از سوی رسانههای وابسته به اردوگاه استکبار، طراحی و دنبال شد.
نتیجه این هجوم وحشیانه و طراحی شوم، ازدستدادن تعدادی از هموطنانمان و نیروهای امنیتی و انتظامی در جریان این ناآرامیها و برجایگذاشتن صدها میلیارد تومان خسارت مادی به سرمایههای عمومی و خصوصی این کشور مظلوم و مقتدر بوده است: «حوادثی از قبیل[اغتشاشات]، برای مردم مشکل درست میکند؛ در خیابانها دکّانت را باید ببندی، ماشینت را باید نگه داری، و کارهایی مانند اینها کنی و مشکلاتی درست میکند؛ جنایتهایی هم خب انجام میدهند، تخریب میکنند، کارهایی مانند اینها میکنند.» ۱۴۰۱/۸/۲۸
حمله به آستان مقدس شاهچراغ و به شهادت رساندن مظلومانه جمعی از ایرانیان یا حرکتهای وحشیانه و غیرانسانی در به شهادت رساندن طلبهای جوان، نمونههای دیگری از ناامنیها و اقدامات تروریستی بهوقوعپیوسته در این جریانات بود: «شما ببینید این قضیهی شاهچراغ شیراز، چه جنایت بزرگی بود! آن پسربچّهی پایهی دوّم [شهید علیاصغر لری گوینی] یا پایهی ششم [شهید آرشام سرایداران] یا پایهی دهم [شهید محمدرضا کشاورز]، اینها چه گناهی کرده بودند؟ آن طفلک ششسالهای [آرتین سرایداران] که پدر و مادر و برادرش را از دست داده، این کوه سنگین غم را چرا بر دوش او انبار کردند؟ چرا؟... آن طلبهی جوان ــ طلبهی شهید جوان در تهران، آرمان عزیز ــ چه گناهی کرده بود؟... زیر شکنجه او را بکشند، جسدش را بیندازند در خیابان. اینها کارهای کوچکی است؟ اینها چه کسانیاند؟ باید فکر کرد.»۱۴۰۱/۸/۱۱
اغتشاش؛ تله دشمن برای ضربه به ایران مقتدر
آنچه دشمنان این کشور در روزهای پس از مهرماه ۱۴۰۱ رقم زدند، فقط به صحنههای تلخ آشوب و آتشافروزی و کشتار محدود نمیشود. این سکه پوشالی تزویر روی دیگری هم دارد و آن، آسیبهای غیرمستقیم ناشی از این جولان ناجوانمردانه اغتشاشگران است. دندان تیزکردن دشمن برای اعمال محدودیتهای مالی جدید و تشدید تحریمهای ظالمانه و تأثیر منفی و فزاینده آن بر مؤلفههای کلان اقتصادی و در نتیجه افزایش فشارهای اقتصادی در زندگی مردم، بخشی از این آسیبهاست و تأسفبارتر از آن، ازبینرفتن انگیزهها و زمینههای کار و تولید و سرمایهگذاری در کشور بهدلیل اصرار دشمن و پیادهنظام داخلی او بر تداوم ناامنیها، روی زشتتر و سیاهتر این سکه است که در تحلیل شرایط موجود، نباید از این حقیقت روشن غفلت کرد. تجربه نشان داده است که هر بار صحنه داخلی کشور، به میدانی برای جولاندادن نامحرمان تبدیل شده است، بهدنبال آن فرصتهای پیشرفت و تحول در اقتصاد نیز بیشتر از قبل آسیب دیده و با بازی «تحریم و فشار»، معیشت مردم صبور و نجیب ایران، بیشتر دستخوش تلاطم شده است و سوداگران را در جنگ اقتصادی علیه مردم ایران جسورتر کرده است؛ نکته مهمی که برخی کنشگران اجتماعی و سیاسی نباید در قبال آن، خود را به خواب غفلت بزنند و از نتایجش فرار کنند.
آزمون مسئولان در مقابل مردم بصیر و وفادار
روزهای تلخ و تأسفبار جولاندادن دشمن برای رسیدن به اهداف شومش، با بصیرت و هوشیاری مردم عزیز ایران سرفراز گذشت، هرچند هیچگاه نباید از کید دشمن آسوده بود. حالا که این ملت بازهم مثل همیشه دشمنان را ناکام و آرزوبهدل گذاشت و نقشه خطرناک آنها را نقشبرآب کرد، نوبت مسئولان در بخشهای مختلف نظام است که با کار هماهنگ، فوقالعاده و جهادی، فرصت ازدسترفته را جبران کنند و با اقدام مدبرانه و جهادگونه، هم قطار پیشرفت و عزت این کشور را به ریل اصلی آن بازگردانند و هم با کاهش تلاطمها و مشکلات اقتصادی این ملت نجیب و بصیر، آرامش و امید آنها را افزایش دهند. این آزمون خطیر، پیش روی کارگزاران نظام جمهوری اسلامی است تا با شناخت اولویتها، نقش اصلی خود را ایفا و برای ساخت ایران قوی بیش از پیش تلاش کنند.