ممیزههای بنیادی مردمسالاری دینی در ایران با لیبرال دموکراسی
گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین کوهساری مسئول مرکز ارتباطات و بینالملل حوزه های علمیه بخش دوم و پایانی
... ادامه از شماره قبل
□ یکی از ابعاد بینالمللی انتخابات، حضور و مشارکت ایرانیان خارج از کشور است. حضرتعالی حضور ایرانیان خارج از کشور در انتخابات را چگونه ارزیابی میکنید؟
در خلال این سالها یکی از افتخارات ما این بوده که ایرانیان خارج از کشور، بهعنوان جزئی از ملت ما که در خارج از کشور هستند، همواره مشارکتهای خوبی در انتخابات داشتهاند. اگرچه فکر میکنیم، این بخش میتواند تقویت شود و ما نیازمند یک نگاه مجدد به ایرانیان خارج از کشور هستیم و نباید تلقی کنیم که اکنونکه اینها به خارج از کشور رفتهاند، دیگر از مخاطبان ما نیستند؛ بلکه ایشان بخشی از پیکر ملی ما هستند و نگاهی که به اینها وجود دارد، نباید نگاه تهدیدمحور باشد؛ بلکه باید نگاه ما فرصتمحور باشد و آنان را بهعنوان یک ظرفیت برای کشور بدانیم که در خارج از مرزهای ما قرار دارند.
لازم است در اینجا عرض کنم که در حوزه علمیه با همین رویکرد، یک پرونده ویژهای برای مباحث دینی و اندیشهای ایرانیان خارج از کشور شکلگرفته، برای اینکه سؤالات و دغدغههای فکری، معرفتی و اندیشهای ایرانیان و مسائل فرهنگی و تربیتی آنها، مورد توجه قرار بگیرد و برنامههایی هم، در این زمینهها طراحی شده که در این زمینه، حوزه یک سری نقشهای مستقیمی را خودش بر عهده دارد و یک سری نقشها هم، نقشهای ستادی است که سعی میکنند، از ظرفیت نهادهای دیگر استفاده و آنها را فعال کنند تا اینکه سهم خودشان را نسبت به ایرانیان خارج از کشور ادا کنند.
واقعیت ماجرا این است که ما به این ظرفیت و به این جامعه، آن نگاه و عملکرد لازم را نداشتهایم و باید بخشی از آن جبران شود. الحمدلله جریان خوبی هم در این زمینه شکل گرفته است. اگرچه عزیزان ایرانی ما در خارج از کشور، خودشان در کشورهای دیگر، هرکس بهاقتضای کشور خودش، نسبت به مباحث دینی و مباحث فرهنگی ما، اینطور نبوده که منتظر نهادها و دستگاههای جمهوری اسلامی باشند و الحمدلله خودشان در خلال این سالها، در مناسبتهای مذهبی مانند محرم و رمضان فعالیتهای چشمگیری داشتهاند و در قالب حسینیهها، هیئتها، مساجد و مجامع دینی فعال بودهاند؛ اگرچه نیاز و مطالبهای که وجود دارد، این روزها، بیش از چیزی است که عرضه شده و در هر صورت، این بُعد مربوط به انتخابات هم، بُعد مهمی است و نیازمند این است که مسئولان ما هم نسبت به این جامعه، نگاه مجدانهای داشته باشند.
پیوستِ رسانهای بینالمللیِ انتخابات
نکته بعدی هم که در اینجا قابلذکر است، پیوستِ رسانهای بینالمللیِ انتخابات است. ما نیازمند یک پیوستِ بینالمللیِ انتخابات هستیم. ما با یک مجموعهای از مسائل مواجه هستیم که بخشی از این مسائل، پاسخگویی به شبهاتی است که در ذهن مخاطبان ما شکل گرفته است؛ بعضی از اینها مستقیماً با موضوع انتخابات مواجه است و بخشی هم، ارتباط غیرمستقیمی دارد؛ ولی بهمناسبت انتخابات، این شبهات مجدداً مطرح میشود.
امروزه در شبکهها و رسانههای خارجی و وابسته به رسانههای غربی، بهمناسبت انتخابات، انواع و اقسام شبهات یا ایجاد میشود و یا بازطرح میشود و این نیازمند یک برنامه جدی از طرف ماست که ما هم این شبهات را رصد کنیم و پاسخهای متناسب با آنها بدهیم؛ لذا مسئله انتخابات، در عرصه بینالملل، هم یک پیوست علمی و معرفتی و هم پیوست رسانهای دارد. حتماً باید گروههایی از خود حوزههای علمیه و از شخصیتها و نخبگان ما، در شناسایی این تولید محتوا و ارائه محصولات رسانهای مناسب اقدام کنند و این یک پیوست سیاسی بینالمللی نیاز دارد.
مقوله انتخابات جزء مقولاتی است که از منظر دیپلماسی فرهنگی و دیپلماسی عمومی، از موضوعات جدی دنیاست و نیازمند فعال شدن همه سفارتخانههای ماست. سفارتخانههای ما نباید تصور کنند که در ایام انتخابات فقط وظیفه آنها این است که صندوق رأی را در سفارتخانه قرار بدهند و مردم بیایند آنجا و رأی بدهند، نه؛ ما نیازمند این هستیم که بهمناسبت انتخابات، یک سلسله از جلسات و رایزنیها انجام شود تا این حجم از شبهات و دغدغههایی که در مجامع بینالمللی ما و نخبگان کشورهای مختلف وجود دارد، رفع شود؛ لذا حتماً ما در وزارت خارجه، باید همزمان با انتخابات، یک تحرک جدیتر در نهادهای فرهنگیِ بینالمللی ایجاد کنیم.
پیوند انتخابات با مسئله غزه
یک موضوع دیگری که امسال بهطور خاص مطرح است و به نظر من در ابعاد بینالمللی است، پیوند انتخابات ما با مسئله غزه و مسئله طوفانالاقصی است. از این منظر که آن راهبردی که جمهوری اسلامی نسبت به مسئله فلسطین مطرح میکند، راهبردی کاملاً دموکراتیک و مقبول با معیارهای بینالمللی است. آنچیزی که جمهوری اسلامی پیشنهاد میکند، این است که همه فلسطینیهای داخل کشور و یا فلسطینیهای آواره، اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی و همه کسانی که فلسطینی بهشمار میروند، همه اینها حتی آنهایی که خارج از کشور هستند، برگردند و یک انتخابات آزاد برگزار شود و خود مردم فلسطین، نسبت به آینده فلسطین تصمیمگیری کنند؛ لذا همزمان با فضای انتخابات داخل کشور، این گفتمان دموکراتیک و گفتمان ناظر به مردمسالاری مردم فلسطین هم، باید مجدداً مطرح شود. به نظرم این دیدگاه جمهوری اسلامی منطقی است که هنوز خوب تبیین نشده و میشود همزمان با این مباحث داخل کشور، این را هم مطرح کرد که نهتنها ما در داخل کشور، به مردمسالاری و قواعد مردمسالاری پایبند هستیم؛ بلکه در عرصه بینالملل هم به آن پایبند هستیم.
فراتر از مسئله فلسطین، ما امروزه این نظر را به همه طرفداران و هواداران انقلاب اسلامی، مطرح کردیم و این منطق جمهوری اسلامی است که هر کسی در هر کشوری که دارد زندگی میکند، باید به قواعد مردمسالاری آن کشور و به قوانین آن کشور احترام بگذارد و لذا طرفداران جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف، جزء ملتزمین به قوانین و مقررات در آن کشور هستند و اساساً شیعیان و مسلمانان و هواداران انقلاب اسلامی را تشویق میکنیم که در سرنوشت خودشان در کشور خودشان با استفاده از چارچوبها و ضوابط و مقررات قانونی همان کشور، فعالانه شرکت کنند. حتی ما در خلال این سالهای بعد از انقلاب، با برخی کشورها مشکلات سیاسی هم داشتیم و هیچگاه ما حامی این نبودیم که مثلاً مسلمانان و شیعیان، انتخابات آن کشور را تحریم کنند، نه؛ بلکه میگفتیم: شما بهعنوان عضوی از آن جامعه، طبق قواعد آن جامعه، باید حضور داشته باشید؛ لذا این نگاه انقلاب اسلامی به مردم و مردمسالاری و انتخابات، یک نگاه بنیادین و مبنایی بوده که هم در داخل کشور تلاش شده این نگاه محقق شود و هم در عرصه بینالملل، تلاشی که از طرف جمهوری اسلامی صورت گرفته، این بوده که بههمین منطق در عرصه بینالملل هم احترام گذاشته شود و هر کشوری که با انتخابات مردمی، مردمش آمدهاند و یک دولتی را سر کار آوردهاند، جمهوری اسلامی به آنها احترام گذاشته و از طرف دیگر، کشورهایی که به این منطق پایبند نبودهاند و بدون چارچوبهای دموکراتیک و انتخابات، تعاملاتی در آنها صورت گرفته، جمهوری اسلامی همیشه تلاش کرده که آن کشورها را هم، به سمت یک منطق مردمی سوق بدهد و در مذاکراتی که با آن کشورها داشته، بعضاً از آنها خواسته که شما اگر میخواهید، در این کشور جایگاه خودتان را داشته باشید و حمایتهای جمهوری اسلامی را داشته باشید، باید از این منطق مردمی و انتخابات بهرهمند باشید.
لذا این نگاه، نگاه مردمسالاری دینی فراتر از انتخابات، بهعنوان یکی از ارکان گفتمانی حضرت امام(ره)، بهعنوان یکی از ارکان گفتمانی مقام معظم رهبری، بهعنوان یکی از مؤلفههای نرم جمهوری اسلامی چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور، مطرح و معرفی شده؛ اگرچه این رویکردی که عرض میکنم، بین مقام ثبوت و مقام اثبات و تبیین آن خیلی فاصله دارد و حتماً باید در تبیین این نکته، اقدامات جدیتری انجام شود.
□ وظیفه حوزه در گفتمانسازی انتخاباتِ مورد قبولِ همه آزادیخواهان و همه عقلا چیست؟ و حوزه برای ترویج و تبیین این انتخابات و برای دعوت مردم به مشارکت حداکثری چه وظیفهای دارد؟ با توجه به آن نکتهای که حضرت امام(ره) در ایام انتخابات دستور دادند که حوزههای علمیه به روستاها بروند و تبلیغ کنند و طلبهها را بفرستند به جاهای مختلف، نقش حوزه و نقش رسانة حوزه در تبیین انتخابات و در مشارکت حداکثری مردم در انتخابات چیست؟
انتخابات از این منظر که یکی از مصادیق و یکی از شعارهای اصلی انقلاب است که همان شعارِ مردمسالاری دینی و مردمی بودن انقلاب است، این بُعد از آن، نیازمند نظریهپردازی و تولید فکر و تولید محتواست. ما هنوز در مبانی مردمسالاری دینی نیازمند تحقیقات علمی گستردهتری هستیم؛ چه در فقه انتخابات، چه در مبانی فلسفی و کلامی مردمسالاری دینی، چه در مبانی اخلاقی و رویکردهای اخلاقی مردمسالاری دینی و چه در پیوند مقوله مردمسالاری دینی، با شاخههای مختلف علوم انسانی اجتماعی، ما نیازمند تحقیقات جدی و گسترده هستیم.
این یکی از وظایف حوزههای علمیه است که از نظر مبانی دینی، ما تولید نظریه و اندیشه و فکر داشته باشیم. بُعد دیگری از وظایف حوزههای علمیه، گسترش مطالعات تطبیقی در این زمینه با کشورهای دیگر چه در کشورهای اسلامی، چه در مطالعات ادیانی و دیدن نقاط اشتراک و نقاط اختلاف این نظریات با دیگران و گفتوگوی علمی در این موضوع است که در این گفتوگوی علمی ما میتوانیم، منطق جمهوری اسلامی را در عرصههای فکری و معرفتی، با دیگران تبادل کنیم و متأسفانه چون مطالعات تطبیقی ما در این زمینه، مطالعات کمی است، نتوانستیم این موضوع را با دیگران مطالعه و تطبیق کنیم.
عرصه سوم عرصه گفتمانسازی است. نخبگان کشور ما، چه نخبگان علمی و چه نخبگان اجتماعی و نخبگان فرهنگی و رسانهای، هنوز در عرصههای مربوط به انتخابات، از یک گفتمان علمی مشترک، یک گفتمان اخلاقی مشترک بهرهمند نیستند؛ چون گفتوگوهای دانشگاهی حوزوی و فعالان حوزوی و یا فعالان اجتماعی، باید گفتوگوهای جدیتری شکل بگیرد و ما به یک گفتمان مشترک مورد قبول در عرصههای اجتماعی و سیاسی برسیم و حتماً حوزههای علمیه در این زمینه میتوانند، یک نقش محوری داشته باشند. برای گفتمانسازی بهعنوان یک جامعه تأثیرگذار در نخبگان کشور.
عرصه بعدی، عرصه فرهنگسازی است. ما غیر از اینکه در میان نخبگان باید یک وحدت رویهای ایجاد کنیم، در کل جامعه، ما نیازمند یک سری شاخصها و معیارهای ناظر به انتخابات هستیم. برخی از رفتارهای انتخاباتی را همه مردم باید بد بدانند و آن را محکوم کنند؛ بهطوریکه آن کاندیدهای انتخاباتی، به خودشان جرأت ندهند تا وارد یک سری از بیاخلاقیها و بیضابطهایها و سوءاستفادههای ناشایست، سوءاستفاده از مناصب و وارد شدن به یک سری از تشریفات و مخارجهای سنگین انتخاباتی شوند. متأسفانه بعضاً ما شاهد یک سری آسیبهای اقتصادی و چالشهای فرهنگی در ایام انتخابات هستیم که بخشی از آن، باید فرهنگسازی شود و جامعه باید مطالباتی داشته باشد و در این زمینه، ما نیازمند تعامل با بدنه مردم و استفاده از ظرفیتها بهویژه رسانه هستیم که در این زمینه، حوزههای علمیه میتوانند نقشآفرین باشند و بُعد مردمی و دینی آن را از جهت فرهنگی تقویت کنند.