انتخابات، برای کسانی «بازار» است.
دنبال«سود» و پر کردن جیباند!
خریدن رأی، برای آنان که نیاز مبرم به آرای مردم دارند و به برخی مخازن و منابع «پولهای کثیف» هم دسترسی دارند، کاری عادی شده است.اینان برای دوران «پساانتخابات» و تأمین آینده خود و وابستگان، نقشهها دارند.
میکوشند، رأی مردم را با پیامهای بازرگانی جذّاب و شعارهای دهانپُرکُن و وعدههای فریبنده بخرند و جنس خریداریشده را هم به هیچ قیمتی پس نمیدهند.
اینان، مجلس شورا، یا شورای شهر و روستا را با پاساژ و بنگاه معاملاتی و دفتر تجارت و شرکت تولید و پخش اشتباه گرفتهاند.
تقصیر هم ندارند!
تاجر، همهجا، حتی مسجدها و حسینیهها و مراسم دینی را «دکان» میبیند!
«رأیخواری» هم، بهنوعی شبیه «رأیخری» و «رأیفروشی»است.از زمینخواری و ساحلخواری و کوهخواری هم، سابقه ذهنی داریم.
رأیخواری، یعنی چنگ انداختن به محدودههای غیرمجاز آراء، با تبلیغات غیرمجاز، اِعمال نفوذها، رانتهای انتخاباتی، واسطه قرار دادن بعضی از موجهّان و صاحبان نفوذ و اصحاب تریبون و رسانه، با استفاده از امکانات دولتی و بیتالمال، برای تصرّف عدوانی آرای شهروندان.
البته اینها زرنگاند و آشنا به قوانین؛ برای محدودههای تصرفشده، سند و بنچاق هم درست میکنند تا «قانونی» شود.
در این میان، عدهای هم «رأیباز»اند و علاقه به مطرح شدن دارند؛ مثل کفترباز و کتابباز!
نام مینویسند، با آنکه فاقد صلاحیتند و با انتخابات، «بازی» میکنند.
«رأیناز » هم آنانند که به تعداد آرایشان مینازند.
رأیسوز» هم آنانند که رأی سفید یا رأی به امام زمان(عج) و شهدا میدهند و برتعداد آرای باطله میافزایند.
بر این «فرهنگنامه آراء» میتوانید مواردی هم بیفزایید.خدا از آنان نگذرد که چهرۂ کاندیداهای متعهد را میآلایند و نمایندگان صالح و دلسوز را هم بدنام میکنند.
آنان که انتخابات را به بازیچه میگیرند، روزی بازیچه دست روزگار شده و بیآبرو خواهند گشت!
آری!
در دست روزگار بود تازیانهای!