انتخابات خبرگان رهبری بهلحاظ وظیفه خطیر و حساس مجلس خبرگان در شناسایی و معرفی ولیفقیه حاکم و نظارت بر بقای شرایط وی، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون ولایت فقیه بهعنوان ستون و رکن اصلی نظام جمهوری اسلامی و استمرار جوهره دینی آن، همواره مورد هجمه سنگین دشمنان اسلام و انقلاب بوده است. حجم گسترده تبلیغات منفی دشمنان و شبههپراکنی مخالفان این نظام علیه ولایت فقیه، حاکی از جایگاه رفیع آن در نظام و ترس دشمنان از قدرت تأثیرگذار آن در شکست توطئهها و اهداف شوم بیگانگان علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی است. اشکال و اعتراض به نظریه نصب ولیفقیه توسط معصوم و ایجاد تردید در نقش مردم در قالب این عنوان که «مردم در نظام جمهوری اسلامی نقش تأثیرگذار ندارند»، این روزها به تبلیغات عادی و تکراری دشمنان علیه نظام تبدیل شده است. نگارنده در این مجال در صدد بازخوانی پرورنده شبهات مربوط به ولایت فقیه نیست که این امر به خودی خود، مجال گستردهتری میطلبد؛ لکن با توجه به شرایط حساس این دوران، به یکی از شبهات مطرحشده در خصوص نقش خبرگان و انتخاب رهبری پرداخته و اختصاراً مطالبی پیرامون آن یادآور میشود.1
در ابتدا باید متذکر شویم، مهمترین نقش و کارویژه انتخابات خبرگان رهبری، وارد شدن به پروسهای است که تحقق و استقرار حاکمیت نظام مبتنی بر ولایت فقیه به آن وابسته است؛ اما آنچه در این مقوله باید بیشتر به آن بپردازیم، تبیین نقش و مفهوم دو اصطلاح «نصب» و «انتخابات» در این پروسه است. مردم با شرکت در انتخابات خبرگان، متخصصینی را گزینش میکنند که وظیفه آنان، شناسایی و معرفی ولیفقیه جامعالشرایط میباشد. حال اگر «انتخاب» را به مفهوم کلی برگزیدن اختیاری و بهدور از اجبار و اکراه یکی از گزینههای خارجی بدانیم، باید اذعان کنیم که فعلیت یافتن حاکمیت ولیفقیه در این روند، بدون هیچ اجبار و اکراهی و با نقش تعیینکننده مردم صورت گرفته است؛ چون به هر حال مردم به اختیار خود، خبرگان رهبری را برمیگزینند و خبرگان نیز با توجه به تخصصی که دارند، بدون هیچ جبر و اکراهی مطابق ضوابطی خاص، ولیفقیه واجد شرایط را شناسایی و معرفی میکنند؛ بنابراین آنچه که برخی از مخالفان سعی دارند، نظریه نصب را به مفهوم بیاثر بودن نقش مردم معرفی کنند، تلاشی عبث و بیهوده است؛ البته میتوان برای انتخاب، مفهوم دیگری نیز تصور کرد و آن اینکه بگوییم مردم حق دارند، بدون توجه به ضوابط قانونی و شرعی، هرکس را که مایل بودند، انتخاب کنند؛ لکن این مفهوم برای کسانی که به نظام «جمهوری اسلامی» رأی داده و اصل ضرورت اسلامیت نظام و حاکمیت احکام شرعی را پذیرفتهاند، جایگاهی ندارد؛ زیرا چنین مردمی خود معتقدند که باید به انتخابی تن دهند که در چارچوب شرایط و ویژگیهایی باشد که شارع مقدس، وجود آن شرایط را در حاکم یک جامعه اسلامی ضروری دانسته است. پس نکته اساسی در این زمینه این است که انتخاب مردم در جامعه اسلامی، در قلمروی ربوبیت تشریعی الهی صورت میگیرد؛ نه ربوبیت تکوینی؛ «یعنی نقش آنان در حاکمیت بخشیدن و فعلیت دادن به ولیفقیه و نظام اسلامی کاملاً مشخص و تعیینکننده است؛ چراکه اگر آنان نخواهند، عملاً حکومتی تشکیل نمیگردد و فقیهی حاکم نمیشود. پس مردم با اختیار خود، به خبرگانی رأی میدهند که وظیفه آنان شناسایی و معرفی ولیفقیه جامع الشرایط است؛ اما اینکه میگوییم، وظیفه خبرگان شناسایی و معرفی ولیفقیه جامعالشرایط است، به این معناست که در جامعه اسلامی بر خلاف نظامهای غیردینی، ویژگیهای یک حاکم باید توسط شارع مقدس تعیین شود؛ به اینصورت که خداوند متعال در زمان حضور معصوم(ع)، شخص واجد شرایط را بهنام، تعیین و از طرق مختلف (همچون معجزه یا معرفی معصوم قبلی) به مردم معرفی میکند. این عمل در عرف دینی با عنوان «نصب خاص» یاد میشود؛ اما از آنجا که در زمان غیبت نیز، احکام الهی تعطیل بردار نیست، پس ویژگی شخصی که صلاحیت حاکمیت بر مردم را داشته باشد، باید همچنان از سوی شارع مقدس تعیین شود. این عمل در عرف دینی تحت عنوان «نصب عام» صورت میگیرد.
در نصب عام فقیه جامعالشرایط برای مناصبی چون افتاء، قضاء و رهبری بدون اختصاص به شخص معین یا عصری معلوم، از سوی پیشوای معصوم(ع) تعیین میگردد؛2 البته این وظیفه بر عهده کسانی است که از جمیع شرایط لازم برای ولایت و رهبری جامعه اسلامی برخوردار باشند و تنها چنین افرادی از سوی پیشوای معصوم، برای تصدی این امور منصوب میشوند و نیازهای دینی مردمان هر عصر را برآورده میسازند؛ چنانکه در توقیع مبارک امام زمان(عج) می خوانیم که ایشان فرمودهاند: «در زمینه حوادث و رویدادها، به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ چراکه آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر ایشان هستم.»3 اما وظیفه مردم نیز در اینجا همچنان که گذشت، آن است که بهصورت مستقیم یا انتخاب خبرگان، مصداق مورد نظر شارع را مشخص نمایند؛ ولی از آنجا که شناسایی و معرفی ولیفقیه واجد شرایط، نیازمند تخصص و آگاهیهای لازم است، پس باید به متخصصان امر رجوع کنند تا از طریق آنان ولیفقیه واجد شرایط شناسایی و معرفی گردد. این اقدام در حقیقت بر اساس همان مبنای سیره عقلاست که در امور علمی و تخصصی زندگانی خویش، به متخصصان مربوطه مراجعه میکنند؛ بنابراین خبرگان رهبری در واقع کسی را شناسایی و معرفی می کند که واجد شرایطی باشد که شارع مقدس، دارا بودن آن شرایط را برای حاکمیت بر مردم لازم شمرده است. در این صورت کار خبرگان یا مردم، مشروعیت بخشیدن به ولیفقیه حاکم نیست که این کار نه در اختیار آنان، که مربوط به شارع مقدس است؛ لذا بنیانگذار جمهوری اسلامی میفرمودند: «ولایت فقیه چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد؛ ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است».4
منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه
..............................................
پینوشتها
1. اخیراً یکی از سایتها با انتشار نوشتهای در خصوص انتخابات خبرگان از سوی یکی از نویسندگان خارجی، ضمن اعتراض به نظریه نصب ولی توسط معصوم(ع) مدعی گردید: حکومت ولیفقیه در ایران با موافقت و گزینش مردم تعیین نمیشود تا جمهوری و قانونی باشد.(سایت گویانیوز، اسماعیل نوری علا، پایان توهمی بهنام جمهوریت قانونی حکومت اسلامی 11/9/85)؛
2. ر.ک: ولایت فقیه آیتالله جوادی آملی، نشر اسراء 1378، ص 391؛
3. شیخ صدوق(ره)، کمالالدین و تمامالنعمه، باب 45، ص 484 ـ 483، حدیث 4؛
4. صحیفه نور، ج 2، ص 171-170