بهمناسبت ایام ولادت امیرالمومنین(ع)، دهمین نشست علمی برنامه «مهمان ماه» هفتهنامه افق حوزه با حضور آیتالله نجمالدین طبسی از اساتید و پژوهشگران حوزه علمیه قم با محوریت «معرفت اهلبیت (ع) طریق معرفت الهی» برگزار گردید.
شناخت ائمه معصومین(ع)
صحبت کردن راجع به شخصیت بزرگی چون علیبن ابیطالب(ع) کار آسانی نیست. شخصیتی که پیامبر اکرم(ص) در شأن او فرمود: کسی جز خدا و تو مرا نشناخت: «یا عَلِی مَا عَرَفَ اَللَّهَ إِلاَّ أَنَا وَأَنْتَ وَمَا عَرَفَنِی إِلاَّ اَللَّهُ وَأَنْتَ وَمَا عَرَفَک إِلاَّ اَللَّهُ وَأَنَا»1.
این چند کلمهای که در اینجا راجع به مولا صحبت میکنیم، در حد فهم قاصر خودمان است. آن زیارت جامعه هم که بر مؤمنین القاء شده است، آن هم بهمقدار فهم خود مردم است؛ اما خود ائمه(ع) حق معرفت خودشان را بیان کردهاند.
در حدیثی به امام کاظم(ع) عرض میکنند که شما کیستید؟ آقا میفرماید: «لَوْ أُؤْذَنُ لَأَخْبَرْنَا بِفَضْلِنَا»2؛ یعنی مأذون نیستیم، بگوییم که ما کیستیم و همین مقدار کافی است.
جناب حبیببن مظاهر در شب عاشورا به امام حسین(ع) عرض میکند: «أَیَّ شَیْءٍ کُنْتُمْ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ اَللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ آدَمَ(ع)» قبل از اینکه خدا زمین و آسمان را خلق کند، کجا بودید؟ امام میفرماید: «کُنَّا أَشْبَاحَ نُورٍ نَدُورُ حَوْلَ عَرْشِ اَلرَّحْمَنِ فَنُعَلِّمُ اَلْمَلاَئِکَةَ اَلتَّسْبِیحَ وَالتَّهْلِیلَ وَالتَّحْمِیدَ»3؛ ایشان اساتید ملائکه بودند؛ لذا ما قدر فهم خودمان ایشان را میشناسیم و «لایکلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها».4
مسئولیت بزرگ انقلاب اسلامی در معرفی اهلبیت(ع)
بعد از انقلاب اسلامی هر کاری در معرفی و خدمت به این خاندان گرامی انجام بدهیم، کافی نیست. ما بهنام نامی زهرای اطهر(س)، بهنام نامی امیرالمؤمنین(ع) و بهبرکت منبر اباعبدالله(ع) این انقلاب را پیش بردیم و به فرمایش امام راحل(قد) هرچه داریم، از محرم و صفر است. مگر کسانی که در ایام دفاع مقدس به جبهه میرفتند به عشق چه کسی میرفتند؟ روی پیشانی بندشان نام مقدس «یا حسین(ع)» و «یا زهرا(س)» نوشته بودند. انقلاب با همین عشقها و اعتقادات شکل گرفت و حفظ شد. ما باید در همین راستا گام برداریم.
تبلیغات شدید امویان علیه امیرالمؤمنین(ع)
در دورانی که گذشت، تبلیغات علیه امیرالمؤمنین(ع) شدید بود و خیال میکردند، با این تبلیغات میتوانند، آثار امامت را محو کنند. حتی این عداوت در فقهشان هم ظاهر شد. شاید نسل جدید متوجه نباشند که چرا اینها «بسمله» را حذف می کنند، یا نمیگویند و یا آهسته میگویند.
اگر از ایشان سئوال کنیم، چرا بسم الله الرحمن الرحیم در نماز را آهسته میگویید؟ میگویند: مکروه است. آیا بردن نام خدا در نماز برای بنده خدا مکروه است؟ قضیه چیست؟ چه کاسهای زیر این نیمکاسه است؟ «وَاَمّا عَلِیبْنُ اَبی-طالب(ع) کانَ یجْهَرُ بِالتَّسْمِیةِ»5. این جریان مخفی کردن بسمله توطئه امویون است.
امویون دستور دادند، اثری از علیبن ابیطالب(ع) نباشد. هرجایی جهر باشد، به یاد علی(ع) میافتند. علی(ع) جهر به بسمالله میکرد. اینها تلاش کردند تا آثار علیبن ابیطالب(ع) را محو کنند؛ لذا این امر حتی در فقه ایشان هم مؤثر است.
لذا میبینید که چندین مجلد در فقه آقایان مینویسند، فقه فلان شخص را در 15 جلد یا بیشتر می نویسند؛ اما به فقه امیرالمؤمنین(ع) که میرسند، کمیت آنها لنگ است و حال آنکه پیامبر اکرم(ص) در حق او فرمود: «أنا مدینة العلم وعلیٌ بابها»6.
فقه و تفسیر و حدیث علیبن ابیطالب(ع) کجاست؟ چرا در بخاری فقط 20 حدیث است؟ چرا از ابوهریره که 3 یا 2.5 سال به رحلت پیامبر اکرم(ص) مانده، به دنیا آمد، 427 حدیث است و از امیرالمؤمنین(ع)20 حدیث داریم؟ قنداقه امیرالمؤمنین(ع) را به دست پیامبر اکرم(ص) دادند و دفن پیکر شریف پیامبر(ص) هم به دست امیرالمؤمنین(ع) بود. چه شد؟ نکند یک کودتاست؟ «أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ»7. جریان چیست؟!
آیا نباید سئوال کرد که چرا یکی از همسران پیامبر اکرم(ص)، 2000 روایت دارد؛ اما امیرالمؤمنین(ع) 20حدیث؟ فقه او کجاست؟ این هم باز کار جریان اموی است. جریان اموی که علیبن ابیطالب(ع) را روی منبر سبّ و لعن میکردند، اجازه نمیدادند که آثار ایشان در فقه هم باشد. چطور کسی را روی منبر لعن کنند و در فقه هم به حرف او استناد کنند؟ این هم یک جریان اموی بود تا آثار امیرالمؤمنین(ع) را محو کنند.
خب آن یک دورانی بود که بر تاریخ گذشت و بهقول ابن ابیالحدید اگر نه این بود که رازی از خدا در این مرد است، اگر این نبود، چرا با این حجم تبلیغات، همه اهرمها را علیه امیرالمؤمنین(ع) بهکار گرفتند و علیه مولا سیاه-نمایی کردند؟ در نهایت چه شد؟ استانداران و فرمانداران علنی امیرالمومنین(ع) سبّ میکردند. بچهها را از مهد کودک ضد علی(ع) بار میآورند. همه این ها مستندات دارد. این بچهها بزرگ و فردا فارغالتحصیل میشوند، استاندار، فرماندار و سران لشگر و کشور میشوند. با این تز حکمرانی میکردند؛ اما نتوانستند آثار علی(ع) را محو کنند.
الآن ما در مملکتی هستیم که در سرتاسر آن اذان میگویند و «أشهد أنّ علیاً ولیالله» و نِعمالولی از رسانههایش هم پخش میشود؛ یعنی این مملکت بهنام علیبن ابیطالب(ع) مُهر خورده است و الآن ما در رسانهاش هستیم؛ در یکی از رسانههایی که وابسته به حوزه مقدسه قم است و در راستای همین نظام حرکت میکند و این نظام افتخار این را دارد که نوکر علیبن ابیطالب(ع) باشد. اینجاست که ما باید «أداءً لحق امیرالمؤمنین(ع)»، «أداءً للوظیفه» نسبت به این بزرگوار، هرچه در توانمان است کوتاهی نکنیم.
سخن بلند جرج جرداق مسیحی
من فراموش نمیکنم زمانی به دیدن جرج جرداق رفته بودم. عجیب است او مسیحی است؛ ولی هرگاه صحبت از امیرالمؤمنین(ع) میشود، به یاد ایشان میافتم. نمیدانم چرا؟! در بیروت منبر داشتم. یک هماهنگی شد که به دیدن ایشان برویم. وقتی ایشان را دیدم، در زمانی بود که پیر و خسته بود و دستش هم میلرزید.
یک ساعت با هم صحبت میکردیم. به او گفتم: از چه زمانی با امیرالمؤمنین(ع) آشنا شدی؟ گفت: از 12 سالگی. من زیاد به ادبیات علاقهمند بودم و کتب ادبی را میخواندم. یک برادری داشتم که بزرگتر از من بود و او خیلی ادیب بود. او به من گفت: این کتابها را دور بریز! من به تو کتاب ادب میدهم که سراپا ادبیات و سراپا ادب عرب است. مطالعه کن. او برای من نهجالبلاغه آورد. هر دو مسیحی بودند. میگوید: من از آن زمان به امیرالمؤمنین(ع) علاقهمند شدم. نمیدانم گفت: 200-300 بار نهجالبلاغه را خواندم.
بعد گفتم: این کتاب را چه زمانی نوشتی؟ گفت: 27 سالگی. او در سن 27 سالگی 7 جلد کتاب نسبت به امیرالمؤمنین(ع) نوشت و گلایهمند بود و میگفت: ترجمههای کتابم رسا نیست. میگفت: من هیچگاه علی(ع) را با امثال معاویه قیاس نکردم. علی(ع) مقامات علمی بالایی دارد؛ درحالیکه معاویه اصلاً علمی نداشت. من علی(ع) را با سقراط مقایسه کردم. سقراط چهره علمی است. بعد گفتم: همین سقراطی که چهره علمی است، کاهی بود و علی کوهی بود. چه تناسبی بین کاه و کوه وجود دارد؟
بعد من یک سؤالی کردم که کمی از من ناراحت شد. گفتم: عجیب است که شما مسیحی هستید و راجع به علیبن ابیطالب(ع) کتاب نوشتید؟ او ناراحت شد و گفت: آیا گمان میکنی علی(ع) تنها امام شیعه هست؟ و حال آنکه «علی امامٌ لکل الإنسانیه»؛ هرکسی که ادعا میکند انسان هستم، علی(ع) امام اوست. «علی امامٌ لکل الإنسانیه». این یک نکتهای بود و ما در آستانه ولادت چنین شخصیتی هستیم.
آقا سیدموسی صدر، اوایل انقلاب سخنرانی به زبان فارسی داشتند که پخش شد و او یک حدیثی خواند که منبع آن حدیث را در عوالم دیدم. او میگفت: پیامبر اکرم(ص) در شب معراج به یک قطار شتر برخوردند و ایستادند. جبرئیل عرض کرد: چرا ایستادید؟ فرمودند: صبر کنیم تا این قطار شتر رد شود. جبرئیل عرض کرد: این تا قیامت ادامه دارد. این تمام نمیشود. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: اینها چه چیزی بار کردهاند؟ او عرض کرد: فضایل علیبن ابیطالب(ع). یک کسی که اینطور است که اگر تا قیامت فضایل او را بگویید و کتاب بنویسید و بار شتر کنید، این تا قیامت ادامه دارد. ما با این زبان الکن و با این معلومات محدود چه چیزی میخواهیم، راجع به ایشان بگوییم؟
اما آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید
ما در آستانه یکی از بزرگترین اعیاد هستیم. امیدواریم شما هم، در ادای این رسالت، همانطور که در برنامههای دیگرتان کوتاهی نکردید و کوتاهی نمیکنید، انشاءالله با دعای خیر آقا امام زمان(عج)، دعای خیر ائمه معصومین(ع) در ادای این رسالت هم، موفق و مؤید باشید.
..............................................
پی نوشتها
1. المناقب، جلد۳، صفحه۲۶۷.
2. بصائر الدرجات فی فضائل آلمحمد(ع)، جلد۱، صفحه۵۱۲.
متن کامل روایات:«حَدَّثَنَا عَبْدُاَللَّهِبْنُ جَعْفَرِبْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عِیسَى عَنْ دَاوُدَ اَلنَّهْدِیِّ عَنْ عَلِیِّبْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیاَلْحَسَنِ(ع) أَنَّهُ سَمِعَهُ یَقُولُ: لَوْ أُؤْذَنُ لَأَخْبَرْنَا بِفَضْلِنَا قَالَ قُلْتُ لَهُ اَلْعِلْمُ مِنْهُ قَالَ فَقَالَ لِی اَلْعِلْمُ أَیْسَرُ مِنْ ذَلِکَ»
3. عللالشرایع، جلد۱، صفحه۲۳.
4. بقره، 286.
5. تفسیرکبیر، فخررازی، ج 1، ص 205.
6. حاکم نیشابوری، المستدرک على الصحیحین، ۱۴۱۱ق، ج۳، ص۱۳۸، ح ۴۶۳۹؛ ابنشهر آشوب، المناقب، نشر علامه، ص۸۰، ح۱۲۰؛ اخطب خوارزم، المناقب، ۱۴۱۱ق، ص۸۳، ح ۶۹.
7. آلعمران، 144.