printlogo


printlogo


عشق بی‌حد و حصر به ساحت مقدس علوی

حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی(ره) همواره خود را خادم خادمان غدیر می‌پنداشت و در نوشتارهایش، عاشقانه از مولایش صدیق اکبر و فاروق اعظم امیرالمؤمنین علی(ع) سخن می‌گفت و عارفانه از عظمت و شکوهش دم می‌زد.
در این مجال به گوشه‌ای از عرض ارادت خالصانة آن فانی در راه ولایت، در وصف مولایش امیرالمؤمنین ارواحنا فداه می‌پردازیم که در صفحات تاریخ، به زیبایی به یادگار مانده است.
عنوان صحیفه عمل هر مؤمن، همین ولایت امیرالمؤمنین(ع) است. همان بزرگ‌رهبرى که فضایل و مناقبش از حدّ احصا، خارج است؛ همان فداکار و قهرمان و مجاهد یگانه‌اى که‏«لَوْ لا سَیفُهُ لَما قامَ لِلْاسْلامِ عَمُودٌ»؛1 همان مرد علم و ایمان و معرفتى که علوم همه، در برابر علومش چون قطره‏اى است در برابر دریا؛ همان‌که همه به علم او نیازمند بودند و او از همه بى‌نیاز بود؛ همان‌که وجودش نمایش و جلوه کامل کمالات محمدى بود و هنگام نزول قرآن، با او همراه بود و آنچه را پیغمبر اکرم(ص)، شنید و دید، او نیز مى‏شنید و مى‏دید. بزرگ شخصیتى که در علم، عمل، زهد، تقوا، حلم، تواضع، عبادت، ایثار، جهاد، رحم، عدل، احسان و تمام صفات فاضله بى‌نظیر و ممتاز و نادر روزگار و آیت کبراى پروردگار و مجمع صفات اضداد بود. صاحبان عقول کبیره، فصحا و بلغا و بزرگان عالم بشریت، در برابر او سر تسلیم و خضوع فرود آورده، در مدح و ستایش او بلیغ‌ترین و رساترین سخنان را گفته و کتاب‌ها نوشته‏اند و با این همه، هرگز مبالغه نیست، اگر بگوییم:
این شرح بى‌نهایت کز وصف یار گفتند
حرفى است از هزاران کاندر عبارت آمد
کتاب فضل تو را آب بحر کافى نیست
که تر کنند سر انگشت و صفحه بشمارند
عظیمى که تمام نواحى وجودش عظمت و آیت قدرت بى‌انتهاى خداوند متعال و جمع همه عظمت‌ها بود: «کانَ عَظیماً فی‏ ایمانِهِ،‏ عَظیماً فی عِلْمِهِ وَعَظیماً فی بَصیرَتِهِ، عَظیماً فی زُهْدِهِ وَتَقْواهُ، عَظیماً فی بُطُولاتِهِ وَتَضْحِیاتِهِ، عَظیماً فی نُصْرَةِ الْحَقِّ وَاقامَةِ الْعَدْلِ، عَظیماً فی اعْلاءِ کَلِمَةِاللهِ، عَظیماً فی رَحْمَة لِلْایتامِ وَالْارامِلِ وَالْمَساکینَ، عَظیماً فی مُواساتِهِ لِلْفُقَراءِ، فی خَوْفِهِ مِنَ‌اللهِ تَعالی، عَظیماً فی فَصاحَتِهِ وَبَلاغَتِهِ، عَظیماً فی مَأْکَلِهِ وَمَشْرَبِهِ وَمَلْبَسِهِ، عَظیماً فی کُلِّ احْوالِهِ وَافْعالِهِ، فَتَعالَی اللهُ الْعَلِی الْعَظیمُ خالِقِ هَذا الْانْسانْ وَمُوَدِّعِ هذِهِ الْعَظَماتِ فیهِ، فَتَعالَی اللهُ خالِقُ هذَا الْکَوْنِ الْمُتَصاغِرِ لِعَظَمَتِهِ وَالْمُتَذَلِّلِ لِجَلالِهِ وَجَبَرُوتِهِ وَسُلْطانِهِ وَالْخائِفِ مِنْ کِبْرِیائِهِ، صاحِبِ هذِهِ الْعَظَماتِ وَالْمُعْتَرِفِ عِنْدَهُ بِعَجْزِهِ وَفَقْرِهِ الَیهِ، فَهُوَ الَّذی قالَ: «الهی کَفی لی عِزّاً انْ اکُونَ لَکَ عَبْداً وکَفی لی فَخْراً انْ تَکُونَ لی رَبّاً»2. فَهُوَ الْمَمْسُوسُ فی ذاتِ‌اللهِ وَالبَکاءُ مِنْ خَشْیةِ اللهِ وَالْمُجاهِدُ فی سَبیلِ‌اللهِ هُوَ الصِّراطُ الْمُسْتَقیمُ وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقی وَحَبْلُ اللهِ الْمَتینِ وَمیزانُ الْاعْمالِ وَهُوَ قَسیمُ الْجَنَّةِ وَالنّارِ وَهُوَ نَفْسُ الرَّسُولِ وَزَوْجُ الْبَتولِ وَسَیفُ‏اللهِ الْمَسْلُولِ وَ یدُاللهِ الباسِطَةُ وَاذُنِهِ الْواعِیة وَعَینِهِ النّاظِرَهُ وَحُجَّتُهُ الْبالِغَةُ هُوَ مَوْلانا عَلی‌بْنُ ابی‌طالِبُ(ع).
هُوَ الَّذى مِنْ رَسُولِ‌اللهِ کانَ لَهُ‏
مَقامُ هارونَ مِنْ موسَى‌بْنِ عِمْرانِ‏
هُوَالَّذى کانَ بَیتُ اللهِ مَوْلِدَهُ‏
وَطَهَّرُالْبَیتِ مِنْ ارْجاسِ اوْثانِ‏
لَوْلاهُ لَمْ یجِدُوا کُفْواً لِفاطِمَة
لَوْلاهُ لَمْ یفْهَمُوا اسْرارَ قُرْآنِ
باید بگوییم و اعتراف کنیم که ما را آن شایستگى و صلاحیت نیست که در اوصاف و کمالات علوى سخن بگوییم و سزاوار این است که در این مقام، زمین عجز و مسکنت ببوسیم و از خداوند منان بخواهیم که ما را در طریق ولایت و ایمان به امامت آن‌حضرت ثبات‌ قدم و استقامت عطا فرماید.3
..............................................
  پینوشتها
1. اگر شمشیر وى نبود، بنیان اسلام فرو مى‌ریخت.
2. خدایا! عزّت براى من، همین بس که بنده توام و براى من افتخار همین بس که تو پروردگارم باشى.
3. اقتباسی از کتاب پیام غدیر.