printlogo


printlogo


توصیه‌های اخلاقی شیخ الفقهاء(قد)

شخصیت ارزشمند مرحوم آیت‌الله‌العظمی حاج شیخ لطف‌الله صافی گلپایگانی(قد) همواره به‌عنوان پدر امت دلسوز، نگران و خیرخواه ملتی بود که با تمام وجود به آنان عشق می‌ورزید. او که دغدغه‌اش جامعه امن امام زمانی بود، همگان را، در هر قشری، به کمال و تعالی آن راه دعوت می‌کرد و هرکس را به فراخور شخصیت و تفکرش نصیحت می‌نمود. شخصیت گران‌سنگی که همواره درد مردم داشت؛ جز به پیشرفت جامعه اسلامی نمی‌اندیشید و در این وادی دغدغه‌ای جز عاقبت بخیری ایتام آل‌محمّد(ص) نداشت.
از این‌رو شایسته است، سیری در برخی از بیانات ارزشمند و نکات ناب کلام آن مرجع مردمی و آن ملجأ و دلسوز امت داشته باشیم تا بتوانیم، کلید قفل‌های بستة روزگار خود را در دوران غیبت موعود امم دریابیم.

  نماز یا ارتباط عبد و معبود
نماز ارتباط بنده با خداوند متعال است و انسان را به حضور و درگاه خداوند متعال می‌برد؛ کسی که نماز نخواند، گویا با خدا قطع رابطه کرده است.
در مورد عقاب کسانی که نماز را بدون عذر ترک کنند یا در امر نماز مسامحه کنند، احکام آن را یاد نگیرند، آن‌قدر تأکید شده که حتی در حد کفر است.1 
مردم را به نماز دعوت کنید، احکام نماز و قرائت صحیح و تجوید آن را یاد بدهید.
دستورات و برنامه‌های نماز سازنده است و انسان را به درگاه خداوند متعال نزدیک می‌کند و باعث ترقی می‌شود. اینها بزرگترین خدمت به جامعه است، مردم را اهل نماز می‌کند و در این‌صورت همان‌طور که در قرآن آمده است: إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ.2 
نماز در دور شدن انسان از منکرات و معاصی مؤثر است و در انسان حالت تعهد ایجاد می‌کند؛ خود نماز تعهد است همین که وقت نماز می‌رسد، انسان متعهد می‌شود که به درگاه خداوند برود، تعهد بزرگ معنوی، دینی و اسلامی است؛ در این‌صورت انسان دیگر برنامه‌های مذهب را هم رعایت می‌کند.

  سخنی با جوانان
در توصیه‌ها و سفارش‌هایی که حضرت رسول(ص) به اباذر می‌فرمایند، آمده است که: «إغتنم خمساً قبل خمس شبابک قبل هرمک...»؛3 یعنی پنج چیز را پیش از پنج چیز غنیمت بدان یکی جوانی است.
نعمت جوانی، نعمت بسیار بزرگ و ارزنده‌ای است که تا انسان آن را از دست ندهد، نمی‌فهمد چه نعمتی بوده و از دست رفته است و لذا می‌فرماید: جوانی را پیش از اینکه پیر شوی، غنیمت بدان و از آن حداکثر استفاده را ببر.
همۀ نعمت‌های الهی این‌چنین است که تا در اختیار انسان است، ما قدرش را آن‌طور که باید نمی‌دانیم و ملتفت نمی‌شویم. الآن ما محفوف به نعمت‌های خداوند هستیم؛ ولی متوجه آن نعمت‌ها نیستیم. وقتی آن نعمت از انسان گرفته می‌شود، متوجه می‌شود که عجب نعمتی و رحمتی بود که از دست رفت.
«النعمة مجهولة مادامت محصولة، فاذا فقدت عرفت».4
راجع به جوان در روایت دیگری هست که: « خَیْرُ اُمّتی مَنْ هَدَمَ شَبابَهُ فی طاعةِ اللّه وفَطَمَ نَفْسَهُ عَنْ لَذّاتِ الدُّنْیا وتَوَلَّهَ بالآخِرَةِ؛ إنّ جَزاءهُ علَى اللّه ِ أعلى مَراتِبِ الجنّةِ»؛5 بهترین امت من جوانی است که جوانیش را در اطاعت خدا صرف کند، خودش را در جوانی بسازد، عبادت خدا را انجام دهد، اگر محصل است درس بخواند، یاد خدا را فراموش نکند و عاشق آخرت باشد و از لذات دنیا جدائی اختیار کند. بالاترین مراتب بهشت، پاداشی است که این جوان از خداوند متعال خواهد گرفت.

  دانشجو و دانشگاه
دانشجویان، فرزندان ولی‌عصر(عج) هستند. این عزیزان و دانشجویان به‌منزلۀ فرزندان حضرتند؛ هرچه کمال، رشد و فضیلت و معرفت‌شان بیشتر باشد، حضرت بیشتر خوشحال می‌شوند.
اما اگر این‌طور نباشد و عقب بمانند و درس نخوانند یا به‌همان مطالب ظاهری و مادی اکتفا کنند، موجب ناخرسندی ایشان خواهد شد. امیدوارم خداوند به همۀ شما توفیق دهد، در این مقاصد خوبی که دارید، موفق شوید.
این خیلی مهم است که ما در تحصیلات توقف نداشته باشیم و توقف در یک‌جا را درست ندانیم. اینکه درس بخوانیم تا به‌عنوان لیسانس یا دکترا برسیم و بعد مطالعات‌مان متوقف شود و تحقیقات‌مان راکد بماند، صحیح نیست. ما باید در رشته‌ای که هستیم، تا آخر، تحقیق را از دست ندهیم و کاری کنیم که در آن رشته یک نوآوری و ابتکاری داشته باشیم و مشکلی را در آنجا حل کنیم.
شما شیعه امام زمان(عج) هستید و ایشان اعتلای جامعۀ شیعه و عزت جامعۀ اسلامی را می‌خواهند. هرکسی در این راه‌ها بیشتر قدم بردارد و موجب رشد و شکوفائی علوم و معارف شود (چه معارف حقیقیه‌ای که هست و چه همین معارف متداوله‌ای که به یک معنا صنایع است) اسباب خرسندی آقا ولی‌عصر(عج) را فراهم کرده است.
..............................................
 
  پینوشتها
1. «من ترک الصلوه متعمداً فقد کفر»: بحارالانوار، ج ٣٠، ص ٦٧٣.
2. سوره عنکبوت، آیه ٤٥.
3. بحارالانوار، ج ٧٤، ص ٧٧.
4. و در روایت آمده است: «العافیة إذا دامت جهلت؛ وإذا فقدت عرفت» غررالحکم، ٤٨٣.
5. مجموعه ورام، ج ٢، ص ١٢٣.