بیست و پنجم جمادیالثانیه هرسال یادآور رحلت و درگذشت عالم فقیه و خدمتگزار مخلص به شریعت و شخصیّت مردمداری است که زندگی خود را وقف خدمت به مردم و انجام کارهای عامالمنفعه نمود و در این راه از هیچ تلاش و کوششی فروگذار نکرد.
زندگینامه و شخصیت علمی
عالم عامل، خادم مخلص اهلبیت عصمت و طهارت(ع) و شخصیّت خدوم به مؤمنین، آیتالله آقای حاج سیّدمهدی ابنالرّضا (ولادت: اسفند 1314 ؛ وفات: فروردین 1396) در خانوادهای متولّد گردید که بهگواهی اسناد و مشجّرات(اوراق) قریب دویست و پنجاه سال سابقه سیادت و شرافت و علم و آقائی در آن وجود دارد.
خاندان معظّم ایشان که به خاندان رضوی شهرت داشتهاند، از بیوت ریشهدار و اصیل علمی بودهاند و عدّهای از علما و دانشمندان دو سه قرن اخیر، منسوب به این خاندان میباشند و چهار نسل قبل از آن فقیه فقید، همانند خودشان همگی از عالمان بزرگ و دانشمندان شاخص و مورد توجّه و ملجأ قاطبه اهل بلد بودهاند!
ایشان دارای شخصیّتی جامع بود و چون در حوزههای مختلف فکری صائب داشت؛ لذا شخصیّت علمی آن مرد بزرگ، تحتالشعاع دیگر زوایای زندگی ایشان از جمله فعّالیّتهای اجتماعی قرار گرفته است.
آیتالله فقید حاج سیّدمهدی ابنالرضا، پس از بیست و پنج سال خوشهچینی در نزد بزرگان حوزه مقدّسه قم؛ از جمله آیات عظام و اعلام: سیّدحسین بروجردی، سیّد محمّدباقر سلطانی بروجردی، شیخ محمّد مجاهدی تبریزی، سیّدروحالله موسوی خمینی، سیّدمحمّد محقّق داماد، میرزا ابوالفضل زاهدی قمی، سیّد محمّدحسین طباطبائی، شیخ محمّدعلی اراکی، سیّد محمّدرضا موسوی گلپایگانی، شیخ مرتضی حائری یزدی و دیگر بزرگان، به وطن مألوف خویش مراجعت نمود.
بازگشت به زادگاه و تأسیس مدرسه علمیه
دو ماجرا در مراجعت ایشان از قم و بازگشت به خوانسار تأثیرگذار بود.
یکی مشکلاتی که برای والدین ایشان خصوصاً پدرشان بهجهت ضعف مزاج و کسالتهای متعدّد به وجود آمده بود و آن عزیزان بیتاب حضور فرزند در نزد خود بودند؛ هرچند فرزندشان در ایّام تعطیلی حوزه یا در برخی از فرصتهای سال در کنارشان بود؛ امّا آنچه باعث بر مراجعت ایشان شد، همین تنهایی و بیتابی آنها بود.
دیگری حادثه پاره شدن پرده چشمشان در اثر تصادف و پس از آن، افتادن از چند پله قدیمی بهجهت تاریکی شب که بر اثر آن، پس از عمل جرّاحی و استراحت پنجاه روزه در دوران نقاهت برای ترمیم آن و دیگر مسائل، ایشان از مطالعه و تحقیق و بررسی مطالب علمی محروم گردید.
روی همین جهت ایشان به فکر افتاد، حال که دیگر نمیتواند فعّالیّت علمی داشته باشد، پس در عرصه دیگری به خدمت خود ادامه دهد و آن، تأسیس حوزه و تربیت شاگردان مکتب امام باقر و امام صادق(ع) و خادمان حضرت بقیّةالله الأعظم(عج) بود.
یکی از کارهای بزرگ ایشان، تأسیس حوزه علمیه حضرت ولیّعصر(عج) خوانسار، با همکاری و همراهی والد معظّمشان آیتالله سیّد محمّدعلی ابنالرّضا بوده است.
اندیشه تأسیس حوزه علمیّه در این شهر، مربوط به سالیان پایانی دهه چهل شمسی بوده و در آن زمان برای اینکه دولت وقت، فعّالیّت ایشان را محدود یا تعطیل ننماید، در سال 1352 شمسی حوزه علمیّه حضرت ولیّعصر(عج) خوانسار را در دفتر ثبت شرکتهای غیرانتفاعی به ثبت رسانید و برای نظارت عالیه یک مجتهد جامعالشرایط ـ که از مواد اساسنامه تأسیس حوزه بوده ـ از آیتاللهالعظمی حاج سیّداحمد خوانساری درخواست نمود تا بهعنوان مؤسّس معظّم، نظارت عالیه داشته باشند و معظّمله نیز آیتالله حاج سیّد محمدعلی ابنالرّضا را بهعنوان نماینده تامّالإختیار خود در وکالتی رسمی با تمام حدود و اختیارات در آن حوزه مشخّص نمودند و پس از رحلت معظّمله، مراجع عظام دیگر تاکنون، همان وکالت را با همان حدود و اختیارات تنفیذ و تأیید نمودهاند.
مدیریت راهبردی در حوزههای علمیه حضرت ولیّعصر(عج)
این حوزه - که از زمره حوزههای سرآمد کشور است- از سال 1356 فعّالیّت علمی خویش را با پذیرش طلاّب مستعدّ آغاز نمود و بحمدالله از معاهد بزرگ آموزشی هم، از جهت برنامه مدوّن علمی و هم از حیث ساختمان و بنا بوده بهگونهای که با شکرگزاری به درگاه ایزد متعال خروجیهای آن نهتنها در جای جای کشورمان میدرخشند و مشغول ادای وظیفه خویش هستند؛ بلکه در کشورهای مختلف از پنج قارّه جهان، درخشان و مشغول فعّالیّت هستند.
از جمله نکات قابل توجّه در این حوزه، وسواس عجیب جناب مؤسّس در انتخاب استاد برای آموزش طلاّب حوزه است و اساتید مبرّز و طراز اوّل در رشته مربوطه را انتخاب و به مدرسه دعوت میکنند؛ همانگونه که در انتخاب طلبه برای این مرکز آموزشی نیز، دقّتهای لازم را اعمال مینمایند. امید آنکه تمامی آنها به مقاصد عالیه و اهداف مقدّس خویش نائل گردند.
در این حوزه علاوه بر بهرهگیری از امکانات روز در حدّ مقدورات و تمکّن و ایجاد فضاهای مورد نیاز، کتابخانههای چاپی و نسخ خطّی و سنگی و مرکز محقّقان و دیگر فضاهای مورد نیاز ایجاد شده تا علاوه بر استفاده طلاّب و فضلای حوزه، طالبان و محقّقان نیز بتوانند، در فضایی آرام، تحقیقات خویش را به سرانجام برسانند.
تأسیس صندوق قرضالحسنه
همزمان با تأسیس این حوزه علمیّه مبارکه، دو مرکز دیگر را نیز از مراکز تحت پوشش آن حوزه قرار داد؛ یکی صندوق قرض الحسنه حضرت ولیّعصر(عج) با دو شعبه مجزّا در خوانسار و تهران، جهت ارائه خدمات مطلوب به متقاضیان و نیازمندان بدون اخذ هیچگونه کارمزدی و دیگری مؤسّسه خیریّه حضرت ولیّعصر(عج) وابسته به حوزه علمیّه، جهت ارائه خدمات به ایتام و مستمندان که هردو مؤسّسه نیز بحمدالله تاکنون خدمات شایانی را ارائه نمودهاند.
خدمتگزار صادق و شهرت گریز
ایشان از شهرت و نشان شدن، تنفّر شدیدی داشت و تمام فعّالیّتهای اجتماعی خود را با شهرتگریزی تمام و بدون سر و صدا، خالصانه و فقط برای رضای خدا انجام داد و چهبسا بسیاری از همشهریانش ندانند که اینگونه خدمات از تلاشهای خالصانه ایشان باشد!
حتّی در کتاب قیّم و ماندگار «ضیاءالأبصار» که شناسنامه فرهنگ دینی دیار خودش بود، حاضر نگردید، ترجمه و بیان شرح زندگانی خود هرچند بهصورت مختصر را در مقدّمه آن ذکر نماید؛ با اینکه نوع اصحاب تراجم و رجال در تألیفات خویش، نام و حالات خود را نیز بهعنوان زندگینامه خودنوشت یا عناوین دیگر ذکر مینمایند.
ایشان با اینکه هیچ مسئولیّت رسمی و دولتی نداشت؛ ولی در انجام دادن و به سرانجام رساندن کارهایی که وظیفه یک مدیر ارشد دولتی است، از هیچ کوششی فروگذار نمیکرد و با شهرتگریزی تمام و بدون سر و صدا و بوق و کرنا کردن و نشان شدن، خالصانه و برای رضای خدا بدون اینکه کوچکترین چشمداشتی نیز، به نظر و نگاه مردم داشته باشد، کار خود را انجام میداد.
بهترین الگوی زندگی و چراغ راه
سیره و روش آیتالله ابنالرضا در زندگی شخصی نیز، گویای تهذیب نفس و تعبّد ایشان است؛ چون عالمی متعبّد و متعهّد به دیانت بود؛ لذا با تأسّی به تعالیم شرع مطهّر برحسب وظیفهای که شرع مقدّس برای انجام امور اجتماعی و رفع مشکلات و گرفتاریهای مردم برعهده ایشان گذارده بود، اهتمام به انجام امور مسلمین و مؤمنین را وجهه نظر خویش قرار داد و شدّت تعبّدش موجب شده بود که به کارهای اجتماعی نیز، روی آورد و آثار تعبّدش اینگونه بروز کند.
این نیز قابل تأمّل است که تمامی فعّالیّتهای اجتماعی ایشان ـ که در شهر مانند آفتاب تابان درخشندگی خاصّی دارد ـ بهنام والد فقیدشان است؛ هر خدمتی به مردم که از ایشان بهجا مانده، آن را بهنام پدر بزرگوارشان معرّفی میکرد و به امضای ایشان میرساند؛ با اینکه شاید آن بزرگوار از جزئیّات مطلب آگاه نبود؛ با این اعتقاد که من هرچه دارم، از پدرم دارم و اگر هم موقعیّتی پیدا کردهام، همه بهلطف جایگاه پدرم دارم.
تألیف کتاب «ضیاءالأبصار فی ترجمة علماء خوانسار»
همچنین در مدّت حیات خود، تألیف ماندگار «ضیاءالأبصار فی ترجمة علماء خوانسار» را منتشر نمود که به شهادت اهل فنّ، اثری منحصربهفرد در شناسایی و معرّفی قریب به پانصد عالم و دانشمندِ شاخصِ اکثراً گمنام و بزرگان خطّه عالمپرور و شهر ولائی و مرجعخیز خوانسار است و این اثر نفیس و سِفر عظیم، یکی از مصادر مهم و مورد مراجعه دانشمندان در تراث شیعه و تراجم و رجال و انساب است.
مقدّمه کتاب به تاریخ تکوین و پیدایش این شهر و نیز حالات و زندگانی برخی از مدفونین در این بلده طیّبه از اولاد ائمّه معصومین(ع) و دیگر بزرگان اختصاص دارد و در خاتمه آن نیز، بهصورت اختصار به اسامی اطبّاء و ادباء و شعراء و همچنین برخی از صاحبان آفرینشهای هنری در امور مربوط به طبع و نشر و نیز ناشران و کتابفروشانی که به فرهنگ این بلده طیّبه خدمت کردهاند، اشاره شده است.
خدمات عامالمنفعه ماندگار
از جمله خدمات معظّمله در بخش مدیریّت شهری، ایجاد فرمانداری مستقلّ و انتزاع از گلپایگان، همراه با ایجاد تسهیلاتی برای مدیریّت شهری بود.
همچنین در حوزه بهداشت و سلامت جامعه، خدمات خالصانه ایشان را در چهار بخش میتوان ذکر نمود:
- تأسیس و تجهیز بیمارستان یکصد تختخوابی فاطمیّه خوانسار در دو مرحله؛ فاز نخست در دهه چهل و فاز دوّم در دهه هفتاد.
- تأسیس و راهاندازی مجتمع توانبخشی حضرت بقیّةالله الأعظم(عج) و مرکز توانبخشی نمازی ویژه معلولان ایزوله و راهاندازی اداره بهزیستی.
همچنین راهاندازی و تأسیس نهاد جمعیّت شیر و خورشید سرخ سابق خوانسار (جمعیّت هلال احمر شهرستان) قبل از انقلاب، برای واگذاری بیمارستان احداثی به آن نهاد و نیز احداث پایگاه انتقال خون شهرستان خوانسار که بهگواهی اسناد و مدارک موجود، پس از پایگاه مرکزی در استان، مرکز خوانسار حائز رتبه بهترین پایگاه گردیده است.
همچنین بهرهمندی ساکنان شش شهر یا بیشتر از امکانات گاز شهری و انتقال گاز و اتّصال به منابع انرژی کشوری؛ همچنین راهاندازی و توسعه مخابرات، ایجاد راههای مواصلاتی و احداث راههای برونشهری، تأسیس مراکز علمی و فرهنگی نظیر دانشگاه و کتابخانه و دیگر امور عامالمنفعه و دیگر خدمات رفاهی و اجتماعی برای مجموع منطقه و فراتر از خوانسار، همگی از فعّالیّتهای خالصانه ایشان است.
از جمله این خدمات ماندگار، احیای موقوفات و احداث و بازسازی حسینیّهها و مساجد و نیز توسعه و ترمیم بقاع متبرّکه و بزرگداشت امامزادگان لازمالتعظیم در شهرستان خوانسار و مناطق اطراف آن است.
زنده نگاهداشتن این چشمه جاری و میراث جاودان در زندگی آن عالم فرزانه، عرصههای دیگری نیز، ظهور و بروز داشت؛ در زنده کردن نام برخی از رجال و بزرگان خوانسار و بازسازی مرقد و مزار آنها و نیز انتشار آثار بهجامانده از آنان و همچنین احیای موقوفات و رقبات منتسب به آنها، احیای موقوفاتی پیرامون اقامه شعائر مذهبی از جمله تعظیم شعائر حسینی و فاطمی و مهدوی و برگزاری مجالس توسّل به اهلبیت عصمت و طهارت(ع) و نیز برگزاری مجالس قرائت قرآن همراه با افطاری در ماه مبارک رمضان، تلاش وافر و سعی قابل توجّهی داشت.
در همین زمینه، میتوان به اهتمام در حفظ و نگهداری مصاحف شریف وقفی و نیز کتب حدیثی و تفسیری و دیگر کتابهای علمی اشاره نمود که علامت وقف بر آن وجود دارد.
ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی ممتاز
تواضع و سادهزیستی و دوری از تشریفات در عین پاکیزگی، رعایت مسائل بهداشتی و حفظ محیط زیست و پیشقدم در ارائه خدمات زیست محیطی برای عامّه مردم، اخلاص در عمل و گمنامی و انجام خدمات عامالمنفعه بدون هیچگونه چشمداشتی، تلاش و جدیّت همراه با توکّل عمیق به ایزد متعال، تعظیم شعائر مذهبی و حسینی و توسّل به اهلبیت عصمت و طهارت(ع) و ترویج معارف حقّه الهیّه، اعتقاد عمیق به اصول توحید و معاد و ایمان به امامت، همه از صفات بارز زندگی سراسر بابرکت و نمونهای از کمالات و فضائل ایشان به حساب میآید.
عجیب اینکه ایشان در عین صلابت و سختگیری نسبت به اجرای قوانین و آئیننامهها و اعتقاد به اصل مسلّم نظم در تمامی امور، بسیار با محبّت و عاطفه و مهربان و دلسوز بود و در قضای حوائج و رفع گرفتاری مردم و احسان به والدین؛ حتّی در سنین پیری و نیز ملاطفت با خانواده و فرزندان و نوادگان و بستگان و محارم پیشقدم بوده و الطاف و محبّتهایشان زبانزد بود.
عروج آسمانی
بالأخره با ابتلاء به بیماری طاقتفرسائی در هشتاد و دو سالگی، عصر روز جمعه چهارم فروردین 1396 مطابق با بیست و پنجم جمادی الثانیه 1438 در شهر مقدّس قم، دعوت حقّ را لبّیک گفت و بار سنگین مصیبت بر سر خانواده و مریدان ایشان فرود آمد.
جمیع مراجع عظام تقلید، مقامات عالیرتبه نظام، صاحبان مناصب لشکری و کشوری و شخصیّتهای علمی و مذهبی کشور، درگذشت این شخصیّت خدوم و مخلص اهلبیت(ع) را تسلیت گفتند.
پیکر شریف ایشان پس از تشییعی کمنظیر در قم المقدّسه، خوانسار، کربلای معلّی و نجف اشرف، با اقامه نماز توسّط آیتالله جوادی آملی در صحن حرم مطهّر حضرت معصومه(س) و آیتالله جواهری در نجف اشرف، صبح روز چهارشنبه نهم فروردین مطابق با آخرین روز از ماه قمری، در وادیالسلام نجف اشرف جنب مقام حضرت صادق(ع) و حضرت ولیعصر(عج) طبق وصیّت شریفش به خاک سپرده شد.
تشییع بینظیر پیکر ایشان در قم و خوانسار، با اینکه ایّام تعطیلات نوروز بود و نیز تشییع در نجف اشرف، با اینکه ایشان هیچ علقهای در آن شهر نداشت که اسناد تمامی آنها موجود است، مجالس بزرگداشت متعدّد در بلاد خصوصاً قم المقدّسه در حدّ مجالس بزرگان از مراجع آن هم دو مرتبه و هر دوبار در مسجد اعظم با شرکت کمّی و کیفی بزرگان حوزه، همه حکایت از این جنبه اخلاقی آن بزرگوار را دارد!
در گرامیداشت یاد و خاطره آن فقید سعید و پاسداشت خدمات علمی و اجتماعی ایشان، مجالس ترحیم و تکریم متعدّد در شهرهای خوانسار، تهران، قم، مشهد مقدّس، نجف اشرف و حتّی دیگر بلاد خارج از کشور نظیر کراچی، اسلام آباد، لاهور، کیپتاون آفریقای جنوبی، نیویورک، شیکاگو و دیگر شهرهای داخل و خارج برگزار گردید.
حضور چشمگیر مراجع عظام تقلید، اعاظم و اساتید مکرّم حوزههای علمیّه، فضلاء و طلاّب، هیئآت مذهبی و مؤمنین عزادار از قم و خوانسار و دیگر بلاد و مسئولین و مدیران محترم، در مجالس یادبود آیتالله ابنالرضا بسیار قابل توجّه بود!
در دوران اخیر خاندان ابنالرّضا، نظیر دیگر بیوت علمی و عریق این شهر مذهبی، بهسهم خود ادای دین و ظیفه کردهاند. جدّ ارجمند آن فقید سعید، آیتالله سیّدمحمود رضوی معروف به ابنالرّضا و والد گرامیشان آیتالله سیّد محمدعلی ابن-الرّضا هرکدام با تلاش و کوشش وصفناپذیر در این مجاهدت الهی سهیم و شریک بودهاند.
امّا کیست که نداند، سهم آیتالله فقید سیّدمهدی ابنالرّضا در ایجاد این بستر و موقعیّت خصوصاً در نیمقرن اخیر بهنحو شاخص و مورد توجّه بوده است؟
مطلبی که کمتر به آن پرداخته شده است!
اینک که روح آن بزرگمرد در اعلی علّیّین قرار گرفته و مهمان باب مدینه علم نبیّ أمیرالمؤمنین علی(ع) در وادیالسلام نجف اشرف است و در بین ما حضور ندارد، با طیب خاطر میتوان از یک عمر تلاشهای صادقانه و خالصانه وی نام برد و اگر از آن یاد ننماییم، حقّاً جفا در حقّ بزرگان و تاریخ گذشته خودمان است!