printlogo


printlogo


سردار سلیمانی خود را به یک ملت، مذهب یا جغرافیای خاص محدود نکرد
درگفت‌وگویی، به تبیین ابعاد شخصیتی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی پرداخت که در ادامه می‌خوانید. آیت‌الله سیدهاشم حسینی بوشهری رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم

  بهعنوان سؤال اول بفرمایید که تحلیل و توصیف حضرتعالی از شخصیت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بهعنوان سردار بزرگ سپاه اسلام چیست؟
  در آستانه سالگرد شهادت سردار رشید اسلام، سپهبد شهید سلیمانی هستیم؛ این مناسبت را خدمت همه ارادتمندان به اسلام، انقلاب، نظام اسلامی و همه دوستداران این شهید عزیز تسلیت عرض می‌کنم. شهید سلیمانی از چهره‌های ماندگار تاریخ انقلاب ماست؛ به‌نظر بنده اگر بعد از سالیانی بخواهند، تاریخ انقلاب اسلامی ایران را بنویسند و شخصیت‌های تأثیرگذار را که از جان و دل، برای انقلاب و برای دفاع از تمامیت ارضی کشور، سرمایه‌گذاری کردند، نام ببرند، بنده فکر می‌کنم نام شهید سلیمانی جزء اولین‌هاست.ایشان کارشان را با اخلاص آغاز کردند؛ کارشان را با جدیت و پیگیری و بدون چشم‌داشت و توقع آغاز کردند. انسانی خطرپذیر بودند و در شرایط سخت و دشوار، بدون هیچ‌گونه ترس و واهمه‌ای، در میدان حضور پیدا می‌کردند؛ او حقیقتاً خار چشم دشمنان دین اسلام بود.

 شخصیت فراملی و بینالمللی سردار سلیمانی را چگونه توصیف میکنید؟
 نام سردار سلیمانی نه‌تنها در ایران اسلامی ما؛ بلکه در کل منطقه و بالاتر باید بگویم، در بین تمام تحلیل‌گران نظامی و سیاسی، کاملاً شناخته‌شده و مورد ستایش بود؛ ایشان شخصیتی بود که حتی دشمنان، در عین حال که با او دشمن بودند؛ ولی همیشه از او به‌خاطر قهرمانی‌هایش و به‌خاطر آن شجاعتش و تدابیری که در راستای مسائل منطقه داشت، او را می‌ستودند.بسیاری افراد از شخصیت‌های خارجی که دارای جایگاه مهم نظامی و سیاسی هم بودند، علاقه‌مند بودند که چند دقیقه‌ای با این شهید عزیز ما، دیدار و جلسه و ملاقاتی داشته باشند؛ ایشان تمام طول دوران زندگی‌اش را با توکل به خدا سپری کرد و به‌عنوان یک سرباز فداکار ملت، پا به عرصه میدان گذاشت.
او متعلق به یک فرد و متعلق به یک گروه خاص نبود

 زندگی یک انسان چگونه باید باشد که در پی از دست رفتن او، دهها میلیون نفر ناراحت و در تشییع جنازه او شرکت کنند؟ و واقعاً رمز این محبوبیت شهید سردار سلیمانی چه بود؟
  علت اینکه ملاحظه کردید، هنگام شهادت او، زن و مرد و پیر و جوان و تمام اقشار جامعه با هر نوع سلیقه فکری و با هر نوع جناح‌بندی سیاسی، آن حضور تاریخی را در تشییع جنازه او پیدا کردند، نشان‌گر این بود که او متعلق به یک فرد و متعلق به یک گروه خاص نبود؛ بلکه او متعلق به ملت ایران بود؛  او متعلق به اسلام بود؛ او متعلق به انقلاب بود؛ او راه امام خمینی(ره) را خوب شناخته بود و در کنار رهبر معظم انقلاب اسلامی، خدمت می‌کرد؛ او حقیقتاً مشمول ادعیه انسان‌های پاک و خالص بود؛ او خودش را بارها و بارها برای شهادت آماده کرده بود؛ یعنی اگر اینکه می‌بینیم، او هیچ‌گاه نمی‌ترسید و اگر با تمام سختی‌ها که در بحث مبارزه با داعش، برای همسایگان ایران عزیز ما پیش می‌آمد، ایشان جزء اولین کسانی بود که در صحنه حضور پیدا می‌کرد، نشان از آن دارد که شهید سلیمانی، توکل حقیقی به خداوند داشت و از سویی مورد عنایت خاص خداوند بود.داعشی‌ها موقعی که نام شهید سلیمانی را می‌شنیدند، از ترس عقب‌نشینی می‌کردند؛ قضایایی که در عراق پیش‌ آمد و قضایایی که در کردستان عراق پیش آمد و نزدیک بود که گروه داعش، بسیاری از بخش‌های آن مناطق را به اشغال خود در بیاورد، با حضور این سردار رشید و قهرمان و نام‌آور ایرانی، جمع شد؛ یعنی با وجود و با حضور سردار سلیمانی(ض)، داعشی‌ها در افکار خود تجدید نظر کرده و از ترس‌شان، از مواضع نظامی خود عقب‌نشینی می‌کردند؛ چنین انسان‌هایی که خار چشم دشمنان اسلام و خدمت‌گزار واقعی مردم باشند، جاودانه تاریخ‌اند و علت آن هم، این بود که شهید سلیمانی، حقیقتاً در مکتب اهل‌بیت(ع) رشد پیدا کرده و نسبت به دین و مسائل عبادی و اعتقادی، تقید و پایبندی خاصی داشت. مردم ایران که همه به‌ نام شهید والامقام حاج قاسم سلیمانی افتخار می‌کنند و همیشه یاد او را گرامی می‌دارند.

 مقام معظم رهبری برای گرامیداشت همیشگی راه و رسم شهید سلیمانی، واژه مکتب سلیمانی را بهکار بردند؛ اگر ما بخواهیم مکتب سلیمانی را بشناسیم، این سؤال پیش میآید که راه و رسم سردار سلیمانی، ناشی از انگیزههای دینی بود یا ناشی از انگیزههای ملی و میهنی؟
  شهید سردار سلیمانی عزیز، اگر استوار و باصلابت در میادین نبرد حاضر می‌شد و دنیا را حیرت‌زده می‌کرد، به‌دلیل این بود که انگیزه دینی و اسلامی را در کنار انگیزه‌های ملی خود جمع کرده بود؛ یعنی از یک سو انگیزه‌های اسلامی و دینی را همراه خود داشت که او را به این صحنه‌های نبرد می‌کشاند و از سوی دیگر انگیزه‌های ملی را در درون خود داشت؛ به این معنا که نمی‌خواست کشور ما، تحت تأثیر طمع‌ورزی دشمنان ملت قرار بگیرد.بنابراین ما باید همیشه، نه‌تنها در سالگرد شهادت او؛ بلکه باید همیشه یاد و خاطره او را گرامی بداریم. اینکه رهبر معظم انقلاب، زنده نگاه داشتن سردار سلیمانی را تحت عنوان مکتب شهید سلیمانی یاد کردند؛ چون شیوه حرکت سردار سلیمانی و شیوه مبارزه ایشان و ایثار و گذشت‌شان، شیوه‌هایی است که برای نسل امروز و فردای ما و فرداهای ما درس‌آموز است و اگر ما چنین انسان‌هایی داشته باشیم، هیچ موقع نه کشور ما، مورد طمع دشمنان قرار خواهد گرفت و نه آسیبی متوجه کشور خواهد شد. واقعاً وجود چنین افرادی همچون شهید سردار سلیمانی در جامعه، مایه آرامش است و همه احساس می‌کنند که سلیمانی متعلق به آنهاست.

 بهنظر حضرتعالی، رمز این نفوذ شهید حاج قاسم سلیمانی در دل همگان چیست؟
  موقعی که مردم احساس کنند، یک فردی، خودش را فدای کشور و فدای امنیت کشور و فدای امنیت مردم و جامعه‌اش کرده، مردم، او را فارغ از اینکه خودشان چه تفکر و سلیقه‌ای دارند، دوستش دارند؛ وقتی پای ابراز ارادت به یک مدافع منافع ملی به میان بیاید، اینجا دیگر نه انقلابی می‌شناسد و نه غیرانقلابی؛ نه ملی‌گرا می‌شناسد و نه اصول‌گرا می‌شناسد و نه اصلاح‌طلب؛ چون همه احساس می‌کنند که او برای تک‌تک آحاد جامعه و برای امنیت آنان و برای آرامش آنان، ارزش قائل بود و در راه آنان، جان شیرین خود را داد و شخصیت شهید سلیمانی، چنین شخصیتی بود؛ از این زاویه و نگاه، مردم ما چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور، او را دوست داشتند و به ایشان ابراز ارادت می‌کردند.اگر مردم ما در داخل کشور، ایشان را آن‌چنان می‌ستایند و در آن تشییع جنازه باشکوه چند ده میلیونی شرکت کردند، به‌خاطر این است که او را فرزند ملت دانستند و کسی که به چنین جایگاهی برسد، محبوب همه انسان‌هاست؛ قرآن کریم هم در آیه 96 سوره مریم، می‌فرماید: [إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا] به این معنی که «همانا آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند، خدای رحمان آنها را (در نظر خلق و حق) محبوب می‌گرداند». یعنی کسانی که دارای دو ویژگی ایمان به خدا و ویژگی عمل صالح و کار نیک باشند، محبوب دل همه انسانها قرار خواهند گرفت و واقعاً چه عمل صالحی بالاتر از این است که انسان در مقابل دشمن بایستد و با تمام وجود و سرمایه‌اش برای دفاع از کشور و استقلال و امنیت آن و همچنین دفاع از هویت انقلاب اسلامی، به میدان بیاید؛ قطعاً چنین انسانی، نه‌تنها تأثیرش و محبوبیتش در داخل کشور که حتی در خارج از کشور هم هست؛ حتی غیر ایرانی‌هایی که در خارج از کشور هستند و امروزه به‌عنوان بخشی از جبهه مقاومت در کشورهای مختلف شناخته می‌شوند، احساس می‌کردند، سردار قاسم سلیمانی، تنها متعلق به ملت ایران نیست؛ بلکه متعلق به همه انسانهای مظلوم جهان است.
سلیمانی، هم دلسوز مردم ایران است و این مهم را با شهادت خود و با گذاشتن جانش در طبق اخلاص، در راه مبارزه با دشمنان مردم و دشمنان دین، اثبات کرد و هم، دلسوز مردم مظلوم بسیاری از کشورها بود که احساس می‌کرد، مورد توطئه دشمنان دین و ظالمان قرار می‌گیرند؛ شهید سلیمانی در دفاع از تمامیت اسلام و حفظ مسلمانان و جایگاه مسلمانان، قدم در این میدان گذاشت و به چنان جایگاه رفیع و بلندی رسید که دشمنان هم، به این جایگاه بلند و رفیع اذعان و اعتراف داشتند؛ این نکته را عرض کردم که حتی تحلیل‌گران و سیاست‌مدارانی که مسلمان هم نبودند و شاید دشمنان شهید سلیمانی بودند، اینها هم، آرزوی ملاقات و دیدار با این سردار بزرگ سپاه اسلام را داشتند؛ چراکه این شخصیت کاریزما، همه دنیا را به تعجب واداشت.
اینکه دیدیم شخص ترامپ اعلام کرد که من دستور کشتن سردار قاسم سلیمانی را دادم، به این دلیل بود که او می‌دانست که این سردار بزرگ، شخصیتی تأثیرگذار در کل منطقه خاورمیانه است که تمام برنامه‌ها و طراحی‌های خودشان به‌عنوان دشمنان اسلام و مسلمانان را نقش بر آب می‌کند که واقعاً هم همین‌گونه بود و او نقشه‌های این دشمنان دین اسلام و مسلمانان را نقش بر آب می‌کرد.
دشمنان اسلام با بهره‌گیری از داعش، بارها برای عراق نقشه کشیدند؛ اما با حضور سردار سلیمانی، نقشه‌های‌شان از بین رفت؛ بارها برای کشور سوریه نقشه کشیدند که با برنامه‌ریزی شهید سلیمانی، تمام نقشه‌های آنان نقش بر آب شد و دشمنان اسلام مانده بودند که این چهره، چه چهره‌ای است که در عین سادگی، در عین بی‌آلایشی، این قدر اثرگذار و در حد یک قهرمان ملی است. واقعاً هم شهید حاج قاسم سلیمانی(ض)، قهرمانی است که در مقابل تمام ابرقدرت‌ها، یک تنه می‌ایستاد.

 شهید سلیمانی در عین حضور فعال در جبهه مقاومت و مبارزه با داعش، در مباحث سیاست خارجی و مذاکرات احتمالی با مسئولان کشورهای اسلامی هم، نقشآفرینی داشتند. نظر شما در اینباره چیست؟
  بله، شهید سلیمانی تنها مرد میدان جنگ نبود؛ بلکه او یک دیپلمات به‌تمام‌معنا بود و مسائل منطقه را تنها از طریق نظامی و تدابیر نظامی و با اسلحه حل نمی‌کرد؛ خدای متعال یک قدرت خاص فکری به شهید سلیمانی داده بود که با بهره‌گیری از این قدرت فکر و اندیشه و تدبیر، خیلی از مسائل را، بدون اینکه عملیات نظامی انجام دهد، از طریق دیپلماسی و قانع کردن افراد مختلفی که در صحنه جنگ و منازعه بودند و این دعواهای داخلی، گاهی سوژه به دست دشمنان در کشورهای همسایه می‌داد، حل می‌کرد؛ یعنی اینها را پای یک میز می‌نشاند و به اقناع می‌رساند و در نتیجه آن چیزی که دشمنان اسلام، سالیانی روی آن سرمایه‌گذاری کرده بود تا با کمک تفرقه‌اندازی بین امت اسلام، بتواند در کشورهای اسلامی نفوذ کند، با تدابیر دیپلماسی فعال این شخصیت کاریزما، توطئه‌های آنان از بین می‌رفت.

 منش اخلاقی سردار سلیمانی را چگونه تحلیل میکنید؟ با توجه به اینکه ایشان در عین حال که نسبت به دشمنان اسلام و انقلاب، بسیار محکم و مقاوم بودند؛ اما هیچگاه موضع تندی بر علیه نیروهای داخل انقلاب و مسئولان کشورمان نداشتند و شاهد تندروی از سوی ایشان نبودیم. نظر شما در اینباره چیست؟
  در کلیاتی که در پاسخ به سؤالات قبلی مطرح کردم، موضوعات سؤال شما را پاسخ دادم؛ در کل باید گفت که ایشان اهداف متعالی‌تری مدنظرش بود و انسان‌هایی که اهداف متعالی‌تری مد نظرشان باشد، به مسائل جزئی و زودگذر توجه نمی‌کنند؛ البته ایشان همان‌طور که مقام معظم رهبری فرمودند، گرچه نسبت به همه آحاد جامعه و مجموعه‌های جامعه، احترام می‌گذاشت و یک حالت مهربانانه داشت؛ ولی یک سلسله اصولی داشت که بر اساس آن اصول انقلابی و معیارها و چارچوب‌هایی که در راستای فرمان رهبری تشخیص می‌داد، عمل می‌کرد؛ حالا در ظاهر شاید برخی افراد بخواهند، به‌گونه دیگری شخصت ایشان و منش ایشان را توصیف و تبیین کنند؛ ایشان با حفظ اصول و چارچوب‌های نظام، چارچوب‌های انقلاب حرکت می‌کرد و در عین حال خط‌مشی او نشان داد که او برای تمام ملت، خودش را فدا خواهد کرد و چنین هم اتفاق افتاد.