printlogo


printlogo


آیت‌الله‌العظمی جوادی آملی تأکید کردند
عزت مؤمن امانت الهی است؛ نه ملک او
بعضی از کارها بود که بزرگان قبلی ما سنت گذاشتند، فرمود: این کار را بکنید! چرا در اقتصاد مجتهد نیستید؟! اینکه ما یک نوآوری داشته باشیم که مشکل ما را حل کند، اگر یک روش و سنت خوبی در کشورداری، در اداره مملکت، در حفظ ارزانی و اقتصاد داشته باشیم، اینها نعمت خوبی است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت آیت‌الله جوادی آملی در جلسه درس اخلاق هفتگی که در مسجد اعظم قم، با حضور اقشار مختلف مردم برگزار گردید، با بیان اینکه کتاب نهج‌البلاغه تالی‌تلو قرآن کریم است، اظهار کردند: کلمات نورانی امیرالمؤمنین؟ مثل سایر ائمه(ع) منسجم و علمی است. ولی سیدرضی(رض) فرصت نکردند که همه کلمات را جمع بکنند و خطبه‌ها یا نامه‌ها یا کلمات نورانی یکجا ذکر بشود؛ لذا خطبه‌ها و نامه‌ها تقطیع شده و سباق و سیاق کلمات نیامده و این کتاب، در حوزه‌ها به‌عنوان یک مرجع علمی شناخته نشده است. فهمیدن نهج‌البلاغه بدون عامل سابق و بدون عامل سیاق این می‌شود که شخصیتی مانند محقق(رض) از فقهای نام‌آور شیعه در شرایع می‌گوید: «وفی مرسلة الرضی» که این حرف خیلی از عظمت و شکوه این کتاب کم می‌کند؛ مرسله رضی کجا، نهج‌البلاغه علی کجا! ؟ باید توجه داشت که بیشتر این خطبه‌ها و کلمات، دارای سباق و سیاق هست که در کتاب «تمام نهج‌البلاغه» آمده است و این کتاب تمام نهج‌البلاغه، از بهترین برکات است.
معظم‌له بیان کردند: مطلب دیگر آن است که بیانات نورانی حضرت امیر(ع) درباره معارف، فراوان است؛ معرفت نفس، توحیدشناسی و مسئله وحی و نبوت و امام‌شناسی، از قسمت‌های مهم فرمایش امام است؛ اما ما قبل از اینکه امامان بیرون‌مان را بشناسیم که اهل‌بیت(ع) هستند، باید امام درون‌مان را بشناسیم؛ ما هم قوای علمی و هم قوای عملی فراوانی داریم. ما عقل نظری داریم برای اندیشه و زیرمجموعه عقل نظری، قوه واهمه و قوه خیال است که این‌ها کارشان فهمیدن است؛ این قوا در حوزه و دانشگاه فعال است که آدم عالم می‌شود؛ اما عالم شدن، دانشمند شدن، فقیه شدن، نیمی از راه است؛ به‌وسیله علم، خوب و بد و حلال و حرام را می‌دانیم؛ اما ما با عزم زندگی می‌کنیم؛ نه با جزم! آنکه حوزه بدن را اداره می‌کند، عزم است که به دنبال عزم، اراده و فعالیت و کوشش می‌آید و این، مال مسجد و سحرخیزی و نماز جماعت و نماز جمعه و قرآن و دعا و ناله و گریه است. این آدم را می‌سازد.
ایشان بیان کردند: این یک اصل کلی قرآن است که یک عده خواه در حوزه و خواه در دانشگاه، مطلبی را یقین می‌دانند که بد است؛ اما از زیر میزی یا روی میزی دست‌بردار نیستند. چرا؟ برای اینکه اینها امام ندارند. امام ما حوزه و دانشگاه نیست. امام ما استدلال و فلسفه و کلام و فقه و اینها نیست. امام ما، عقل عملی است؛ عقلی که «مَا عُبِدَ بِهِ الرحْمَان وَاکْتُسِبَ بِهِ الْجنان».
معظم‌له اظهار کردند: علم را باید عقال کنید. این علم سرکش است، حلال را حرام و حرام را حلال می‌کند. وجود مبارک موسای کلیم(ع) خطاب به فرعون فرمود: [لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هؤُلاءِ إِلا رَب السماوَاتِ وَالأرْضِ بَصَائِرَ]؛ برای تو مسلم شده، صد درصد یقین پیدا کردی که حق با من است؛ اما بیراهه می‌روی. این بیان نورانی موسای کلیم(ع) به فرعون، به‌صورت اصل کلی در قرآن کریم آمده است که یک عده‌ای یقین دارند که خدا گفته، پیغمبر گفته؛ اما بیراهه می‌روند. چرا؟ چون علم امام زندگی نیست. رهبری برنامه‌های انسان را عقل عملی به عهده دارد.
حضرت آیت‌الله جوادی آملی در شرح کلمه ۱۲۳ نهج‌البلاغه بیان کردند: برخی این حدیث را از وجود مبارک پیغمبر(ص) می‌دانند و در بعضی نسخه‌های نهج‌البلاغه نیاورده‌اند؛ حضرت در این حدیث می‌فرماید که «طُوبَی لِمَنْ ذَل فِی نَفْسِهِ»؛ یعنی کسی حیات طیب و طاهر دارد که در درون و ساختارش ذلول باشد نه ذلیل. انسان عزیز است. عزت مؤمن مِلک مؤمن نیست؛ بلکه امانت الهی است و مؤمن حق ندارد، آبروی خودش را بریزد و خودش را ذلیل کند. بعد فرمود: «وَطَابَ کَسْبُهُ» حلال کسب بکند؛ چون ذات اقدس الهی هیچ کسی را بدون روزی خلق نکرده است و اگر کسی طیب و طاهر بود، مال طیب و طاهر هم تهیه خواهد کرد. کسب او هم طیب و طاهر می‌شود. «وَصَلَحَتْ سَرِیرَتُهُ»، باطنش هم صالح است، «وَحَسُنَتْ خَلِیقَتُهُ»؛ ساختار او هم زیباست.
ایشان بیان کردند: حضرت می‌فرماید «وَوَسِعَتْهُ السنةُ وَلَمْ ینْسَبْ إلَی الْبِدْعَةِ»؛ در هر کاری که می‌خواهیم انجام بدهیم، می‌توانیم دو اجتهاد داشته باشیم: یک اجتهاد فقه و اصولی که رایج است و یک اجتهاد نوآوری است در جایی که نبود، این بدعت نیست! این سنت است. یک کسی جامعه‌شناس، اقتصاددان، راهنما و یا مبتکر خوبی است؛ او می‌تواند کار خوب در مملکت بکند و نوآوری داشته باشد، «مَنْ سَن سُنةً حَسَنَةً کَانَ لَهُ أَجْرُهَا... » این است. بعضی از کارها بود که بزرگان قبلی ما سنت گذاشتند. فرمود: این کار را بکنید! چرا در اقتصاد مجتهد نیستید؟! اینکه ما یک نوآوری داشته باشیم که مشکل ما را حل کند، اگر یک روش و سنت خوبی در کشورداری، در اداره مملکت، در حفظ ارزانی و اقتصاد داشته باشیم، اینها نعمت خوبی است.