الگوی زن مسلمان ایرانی بزرگانی همچون فاطمه زهرا(س) و زینب کبری(س) میباشند که به هنگام ضرورت برترین حضور را در عرصههای سیاسی اجتماعی نشان میدادند.
امروزه ورود زنان به مسائل سیاسی- اجتماعی کشورها، از جمله اموری است که از سوی محافل روشنفکری بسیار مورد توجه قرار گرفته و از آن بهعنوان یکی از مهمترین شاخصهای توسعه یاد میشود و در مقابل، عدم ایفای نقش و مشارکت زنان در این امور، بهعنوان یکی از نشانههای توسعهنیافتگی و عقبماندگی کشورها عنوان میشود. در این رابطه بسیاری از این محافل بهاصطلاح روشنفکری با الگو قرار دادن جوامع غربی، دین اسلام و بهطور خاص جامعه اسلامی ایران را به نقض حقوق زنان و ممانعت از ورود آنان به مسائل سیاسی- اجتماعی و مشارکت در تعیین سرنوشت خویش متهم میسازند. در این نوشتار در خلال مقایسهای گذرا میان جایگاه زنان مسلمان در ایران با جایگاه زنان در جوامع غربی، الگوی مشارکت سیاسی زن مسلمان ایرانی را در تاریخ اسلام و غرب مورد بررسی قرار خواهیم داد.
حجتالاسلام محمد ملکزاده عضو هیأت علمی گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در یادداشتی به بررسی پیشینه تاریخی جایگاه زنان در جهان غرب، پیشینه تاریخی جایگاه زنان مسلمان در ایران و انقلاب اسلامی و تحول جایگاه زن پرداخته است که متن کامل آن در ادامه میآید.
پیشینه تاریخی جایگاه زنان در جهان غرب
بر اساس شواهد متعدد تاریخی، زنان تا قرنها در جوامع غربی و اروپایی حتی از بسیاری از حقوق طبیعی و اولیه خود مانند حق مالکیت خصوصی و تملک اموال شخصی محروم بودند. سابقه تاریخی اندیشه برابری زن و مرد و درخواست برای حق مشارکت سیاسی زنان در غرب نیز، بسیار کوتاه و از نیمه دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به بعد، قابل بررسی است. در انگلستان، جنبش سیاسی زنان برای کسب حقوق سیاسی در سال ۱۸۵۶آغاز شد؛1 اما حق رأی سیاسی زنان تنها در اوایل قرن بیستم در بعضی از کشورهای اروپایی مورد شناسایی قرار گرفت. در انگلستان در سال ۱۹۱۸م، در آمریکا در سال ۱۹۲۵م و در فرانسه در سال ۱۹۴۴م و بالأخره در سوئیس در سال ۱۹۷۱م حق رأی زنان تنها در انتخابات دولت فدرال در یک رأیگیری عمومی تصویب شد؛ با این حال تا سالها بعد، برخی از کانتونها همچنان حق رأی زنان را در امور ایالتی به رسمیت نشناختند. در حال حاضر نیز میزان مشارکت زنان غربی در امور سیاسی، کمتر از مردان است؛ مثلا، در فرانسه دو سوم کل کسانی که رأی نمیدهند، زن هستند.۲ بنابراین با وجود تبلیغات اغواگرانه در خصوص اعطای آزادی و حقوق زنان در غرب، همین الآن نیز، مشارکت سیاسی زنان در غرب بسیار پایین است. بسیاری دلیل اصلی این امر را حاکمیت همان دیدگاه تحقیرآمیز گذشته جوامع غربی نسبت به شخصیت زن میدانند. دیدگاهی که معتقد بود که زنان باید بهطور مستقل از دخالت در مسائل مهم علمی، سیاسی و اجتماعی دور بمانند. بهاعتقاد ژان ژاک روسو: «جستجوی حقایق انتزاعی و عقلی و مبادی اصول علوم و دانشها و هر آن چیزی که نیازمند تعمیم باشد، خارج از حد ادارک زنان است. مطالعات زنان باید کلاً عملی باشد. وظیفه آنها اِعمال اصولی است که مردان کشف کردهاند».3 غالب متفکران غربی جنس زن را فاقد توانمندی و ویژگیهای لازم برای ورود به سیاست میدانستند.4 شکلگیری جنبشهای فمینیستی در غرب را باید در واکنش به همین نگاه تحقیرآمیز و نقض حقوق زنان در جوامع غربی دانست. شورشهای فیمینیستی، در برابر این باور رایج در غرب به راه افتاد که زنان را بهلحاظ خلقت پستتر از مردان تلقی میکرد و حاضر نبود، حقوق مساوی برای زنان جهت کسب استقلال اقتصادی و دخالت در مسائل سیاسی همانند مردان را به رسمیت بشناسد.
پیشینه تاریخی جایگاه زنان مسلمان در ایران
دین اسلام از ابتدای ظهور در جزیرةالعرب، به مقابله با رویکرد جاهلانه و تحقیرآمیز جوامع عربی و سایر جوامع انسانی آن روز نسبت به شخصیت زن برخاست و به جایگاه انسانی و مستقل زنان بهطور مساوی با مردان تأکید ورزید. در زمان ورود اسلام به این سرزمین، موقعیت و حرمت زنان در ایران، به نسبت سایر ممالک همعصر خود، بهتر بوده است. زمانی که در یونان قدیم زنان، حتی شهروند عادی هم به حساب نمیآمدند و در دورانی که اروپای شمالی در بربریت مطلق قرار داشت، زنان مسلمان ایرانی مانند ریحانه، دختر حسین خوارزمی، به تحصیل و تدریس علوم مختلف مانند علم نجوم اشتغال و در مسائل سیاسی- اجتماعی ورود داشتند. برخی علمدار قیامهای اجتماعی بودند. همسر شهریار پسر بازان، نایبالسلطنه ایران در یمن، فرماندهی سپاهیان را در یمن بر عهده گرفت۵؛ سیّده ملک خاتون، همسر رکنالدوله دیلمی، در زمان ابوعلی سینا بهمدت ده سال، نیابت سلطنت مجدالدوله را برعهده داشت. وی مورد احترام مردم بود و از ابوعلی سینا جانبداری میکرد6؛ ملکه خیرالنساء، مادر شاهعباس کبیر از زنان نامدار ایران بود که فرماندهی قشونی متجاوز از ۱۰۰هزار نفر سواره و پیاده از قزوین تا شیروان را بر عهده داشت و عثمانیان را از خاک ایران بیرون کرد.7 در دوران قاجار نیز، در مقاطع مختلف بهخصوص در دوره حکومت ناصرالدین شاه به بعد، تهران مکرّر شاهد تظاهرات دستهجمعی زنان در حمایت از فرمان علما علیه استبداد و استعمار بود.8 منابع تاریخی حضور باشکوه و تظاهرات دستهجمعی زنان در جنبش تحریم تنباکو و مخالفت با حکم ناصرالدین شاه در تبعید آیتالله میرزای آشتیانی به عتبات عالیات بود که به بازار هجوم بردند و مغازهها را با اجبار و تهدید بستند.9
نقش زنان مبارز ایرانی در اولتیماتوم روس
در جریان اولتیماتوم دولت روسیه به ایران و دخالت در امور داخلی این کشور، زنان جلوتر از مردان در شهرهای اصفهان و قزوین و آذربایجان، صدای اعتراض خود را بلند کردند. بهنوشته بدرالملوک بامداد: «هزاران زن ایرانی در تظاهرات گرد آمدند و بعضی از آنها بر فراز دیوار یا سکّویی رفتند و برای مردم سخن گفتند و بر ضرورت دفاع از انقلاب پای فشردند و از مجلس خواستند که در برابر تهدیدهای خارجی بایستد».۱۰ شوستر، تظاهرات مجلس را توسط صدها «زن محجوب» توصیف میکند که به سمت مجلس به راه افتادند و پس از ورود به پارلمان به رئیس مجلس اخطار کردند که اجازه نخواهند داد که او و همکارانش لحظهای از اجرای وظایف خود که همانا پاسداری از آزادی و حیثیت مردم ایران است، غفلت ورزند.11
نقش زنان ایرانی در مسأله تحریم کالاهای اروپایی
در تحریم کالاهای اروپایی دوره قاجار در یک مورد زنان به قهوهخانهها رفتند و از صاحبان این اماکن خواستند که یا مصرف شکر اروپایی را متوقف کنند و یا قهوهخانهها را ببندند. آنان همچنین استفاده از کالسکه اروپایی را که عمدتاً وسیله انتقال زنان بود و نیز، تنها خط آهن تهران و ری را تحریم کردند؛ بهطوری که بهنوشته روزنامه ایرانِ نو، آن موضوع را در مقالهای تحت عنوان «مردانگی زنان» گزارش داد تا چند روز همه آن وسایل بلااستفاده بود. در هجوم قوای روس به قزوین نیز، «هیأت نسوان» این شهر، با درخواست کمک از سایر شهرهای ایران از جمله از «هیأت نسوان» اصفهان، خواستار شد که زنان مسلّح گردند و علیه روسها وارد جنگ شوند.12
در دوره پهلوی، این رژیم دستنشانده تلاش کرد، با تضعیف ارزشهای دینی و سنتی ایران، الگوی زن غربی را برای جامعه ایران پیاده نماید؛ از اینرو با راهاندازی انجمنهای مختلف بهسبک غرب، فضای نامناسبی برای حضور زنان در جامعه ایجاد کرد. شیوع فساد در سطح شهرها بهویژه در شهرهای بزرگ، باعث گردید، قاطبه زنان و خانوادههای ایرانی که به ارزشهای اسلامی و ایرانی پایبند بودند، از حضور در این اجتماعات آلوده و فاسد پرهیز نمایند.
نقش زنان در مقابله با فرمان کشف حجاب
عینیترین اقدام رضاشاه در رابطه با زنان، پدیده کشف حجاب بود که موجی از اعتراضات را بههمراه داشت. از اینرو زنان در نهضت انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) پیشاپیش مردان در صحنههای مختلف مبارزه با رژیم حضور داشتند. حضور باشکوه زنان مسلمان ایرانی در موضوعات مختلف سیاسی تاریخ معاصر ایران، بسیاری از نویسندگان غربی را به تعجب واداشته است. مورگان شوستر، اقتصاددان آمریکایی، تلاشها و خدمات ارزشمند زنان ایرانی را که در جهت تحقق انقلاب مشروطیت بهعمل آوردهاند، میستاید و معتقد است: «زنان محجوب ایرانی که تجربه سیاسی و اجتماعی چندانی نداشتند، یکشبه ره صدساله رفتند… و طی چند سال به دستاوردهایی نیل کردند که زنان غربی در طول چند دهه و حتی یکقرن به آن دست یافته بودند.»۱۳ ژانت آفاری نیز، حضور گسترده زنان ایران در انقلاب اسلامی ایران را ناشی از زمینههای فرهنگی و ارزشیای میداند که ریشه در تاریخ زنان ایران دارد.14
انقلاب اسلامی و تحول جایگاه زن
مشارکت سیاسی زنان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در دو شیوه مستقیم و غیرمستقیم بهطرز چشمگیری افزایش یافت. شرکت در راهپیماییهای مختلف، شرکت در بسیج مستضعفین و آمادگی نظامی، شرکت در رأیگیریها و انتخابات مختلف، شرکت در مجلس مقنّنه بهعنوان نماینده مردم، شرکت در قوای مجریه سیاسی، شرکت در خدمات اداری دولتی داخلی و بینالمللی، شکلگیری گروهها و انجمنهای خاص زنان برای بیان منافع و مشارکت سیاسی غیرمستقیم در صحنههای مختلف انقلاب و دفاع مقدس، نمودهای مشارکت سیاسی زنان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است.
نتیجهگیری
شواهد بیشمار تاریخی نشان میدهند که مسأله مشارکت سیاسی زنان ایرانی، بدون آنکه ارتباطی به نهضت زنان اروپایی داشته باشد، ریشه در فرهنگ دینی تشیّع دارد؛ ایدئولوژی حاکم بر جنبش زنان اروپایی بر پایه فمینیسم و سکولاریسم استوار بود؛ اما این اصول در بین زنانی که در نهضت مشروطه و همچنین انقلاب اسلامی شرکت میکردند، وجود نداشت، همواره حضور زنان با پوشش کامل اسلامی صورت گرفته و در آنها، از شعارهای مذهبی برای دفاع از کیان مملکت استفاده میشده است.
جایگاه زن مسلمان ایرانی با پیروزی انقلاب اسلامی ارتقا یافت و به اوج عزّت و سربلندی رسید. در این دوره تحوّلی اساسی و ژرف در وضعیّت زنان جامعه ایران به وجود آمد و دامنه مشارکت آنان نیز با پیروی از الگوهای دینی گسترش یافت. امروز برای عموم زنان ایرانی هیچ ممنوعیتی در تحصیل و رسیدن به کمال حتی تا عالیترین سطوح ممکن وجود ندارد. اینها را باید در پیشزمینه فرهنگ دینی زنان مسلمان ایرانی با حضور بزرگان دین همچون حضرت فاطمه زهرا و حضرت زینب کبری(س) جستجو کرد که بههنگام ضرورت، برترین حضور را در عرصههای سیاسی اجتماعی نشان میدادند و این همان چیزی است که روشنفکران غربزده نسبت به آن بیگانهاند.
پی نوش
ت1. حسین بشیریه، جامعهشناسی سیاسی، چ سوم، تهران، نشر نی، ۱۳۷۶، ص۲۹۰؛
2. همان، ص۲۹۲؛
3. ـ J. Rousseau, Emile, Dutton (press 1955)، p. 350
4. نسرین مصفّا، مشارکت سیاسی زنان در ایران، تهران، وزارت امورخارجه، ۱۳۷۵، ص۷4-۷3؛
5. ابوالفضل بیهقی، تاریخ بیهقی، امیرکبیر، تهران، ۱۳۵۲، ص۷۲ـ۷۰؛
6. محمود طلوعی، زن بر سریر قدرت، تهران، اسپرگ، ۱۳۷۱، ص ۷و۸٫؛
7. نسرین مصفّا، پیشین، ص۱۰۵؛
8. خسرو معتضد و نیلوفر کسری، سیاست و حرمسرا: زن در عصر قاجار، تهران، علمی، ۱۳۷۹، ص ۲۰۳و۲۰۴؛
9. شیخ حسن کربلایی، تاریخ دخانیه، ص ۱۷۲ـ۱۶۸ ابراهیم تیموری، قرارداد رژی: تحریم تنباکو؛ اولین مقاومت منفی در ایران، ص ۱۰۴ـ۱۰۲و۱۶۹؛
10. بدرالملوک بامداد، زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا انقلاب سفید، انتشارات ابنسینا، تهران، ۱۳۷۴، ص۴۸؛
11. ژانت آفاری، انجمنهای نیمهسرّی زنان در نهضت مشروطه، ترجمه جواد یوسفیان، ص۵۷؛
12. همان، ص۶۰؛
13. همان، ص۷؛
14. همان.