مبارزه با استکبار، اصل ثابت انقلاب اسلامی
یکی از اصلیترین ویژگیهای انقلاب اسلامی ایران که در تاریخ تحولات این انقلاب کاملاً مشهود بوده و آن را متمایز از هر انقلاب دیگری ساخته است، مبارزه همزمان آن با سلطه داخلی و خارجی بود که از سلطه داخلی تحت عنوان استبداد و سلطه خارجی تحت عناوینی همچون استعمار، سلطه و استکبار میتوان یاد کرد که آمریکا نماد اصلی استکبار جهانی میباشد. بهطور کلی آغاز نهضت امام خمینی(ره) از سال 1341 رنگ و بوی قوی ضد استکباری و آمریکاستیزانه داشت؛ اگرچه اولین مراحل قیام امام خمینی(ره) با واکنش نسبت به طرحهایی همچون مصوبه انجمنهای ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید شاه بود؛ لکن همین طرحهای بهظاهر داخلی نیز، در راستای طرحهای آمریکایی بود. در واقع طرح انقلاب سفید شاه، الگویی بود در راستای دکترین «اتحاد برای پیشرفت» که توسط کندی طراحی شده بود و تلاش داشت تا در فضای تخاصم دوقطبی جهان، جلوی خطر افتادن در دام کمونیسم را بگیرد و مانع از شکلگیری جنبشهای قوی ملی و کمونیستی در آن کشورها گردد و آنها را در دامان آمریکا نگه دارد که ایران را نیز شامل میشد؛ چنانکه والت روستو از طراحان و نظریهپردازان این طرح، یکی از کشورهایی را که طرح باید در آن اجرا میشد، ایران دانسته و میگوید: «اکنون که این رساله را در دست تألیف دارم، نه به ایالات متحده آمریکا بلکه به جاکارتا، رانگون، دهلی نو، کراچی، تهران، بغداد و قاهره میاندیشم».1
البته اوج مرحله اول قیام امام خمینی(ره) را میتوان در واکنش شدید ایشان به ماجرای کاپیتولاسیون جستجو کرد که بُعد استکبارستیزی و ضد آمریکایی آن، کاملاً مشهود بود و اساساً این مرحله از قیام امام خمینی(ره) بیش از اینکه رژیم را نشانه گرفته باشد، آمریکا را مورد هدف قرار داده بود و این مسئله تا جایی برای رژیم و اربابان آن سنگین بود که حاضر به تحمل ایشان در داخل کشور نشده و بلافاصله اقدام به دستگیری و تبعید ایشان نمود؛ با این حال موضوع استکبارستیزی و آمریکاستیزی هرگز از برنامههای قیام امام خمینی(ره) حذف نشده و ایشان در کنار مبارزه با استبداد، همواره بر این بعد مبارزاتی خویش نیز تأکید میکردند؛ بهطوریکه میتوان گفت، استکبارستیزی انقلاب اسلامی تحت رهبری ایشان نه یک تاکتیک مقطعی؛ بلکه یک استراتژی بود که در تمام مراحل انقلاب و حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تا به امروز مشهود میباشد.
در همین زمینه دلایل متعددی را میتوان اقامه کرد که حاکی از این است که سیاست استکبارستیزی در قاموس امام خمینی(ره)، یک اصل بنیادین بوده و مربوط به مقطع خاصی نبوده است که از جمله این دلایل عبارتند از:
1. ماهیت استکبارستیزانه انقلاب اسلامی ایران؛ بهعبارت دیگر، هر انقلابی مبتنی بر برخی اصول و ارزشهاست که گاه از آن تحت عنوان ایدئولوژی آن انقلاب یاد میشود که همین امر، موضعگیریهای آن انقلاب را در قبال موضوعات مختلف نشان میدهد؛ چنانکه تمایل و وابستگی عمده انقلابها به بلوکهای قدرت جهانی و در واقع پذیرش سلطه این بلوکها، ریشه در این ایدئولوژی داشت. در این میان، انقلاب اسلامی ایران مبتنی بر ایدئولوژی خاصی بود که در ذات خود، علاوه بر استبداد داخلی، نفی هرگونه سلطه خارجی جزء اصول تغییرناپذیر آن بود؛ به-عبارت دیگر این ایدئولوژی مبتنی بر آموزههای دین مبین اسلام بود که نفی هرگونه سلطهای اعم از سلطه داخلی و سلطه خارجی در آن نقش برجستهای داشت؛ بهعنوان مثال باید به یکی از اهداف بعثت انبیاء(ع) اشاره کرد که بر اساس آموزههای دینی عبارت بود از: « اجتناب از طاغوت»2 و طاغوت نیز اصطلاحی است که قابل اطلاق بر مستبدان داخلی و مستکبران خارجی میباشد. همچنین باید به آیهای3 اشاره کرد که فقهای شیعه در طول تاریخ از آن، قاعدهای تحت عنوان «قاعده نفی سبیل» را استخراج کردهاند و در طول تاریخ در برابر هر گونه سلطه خارجی به استناد این قاعده واکنش نشان دادهاند. نکته جالب توجه این است که حتی امام خمینی(ره) نیز در ابتدای پیامی4 که بهمنظور مخالفت خود با کاپیتولاسیون خطاب به روحانیون و ملت ایران صادر کرده بود، این آیه را مطرح کرده بود که نشانگر آن است که مخالفت ایشان با این موضوع، نه یک مخالفت تاکتیکی، مقطعی و گذرا؛ بلکه یک مخالفت ریشهدار و ثابت است که از اصول ثابت و مستدل دینی برخاسته و بههمین جهت تعطیلبردار نمیباشد.
در هر صورت بررسی ریشههای اعتقادی و مبانی دینی انقلاب اسلامی ایران، حاکی از این است که استکبارستیزی که نماد اصلی آن آمریکا میباشد، جزء اصول ثابت آن بوده است.
2. مواضع و عملکرد ثابت و پایدار امام خمینی؛ بهعبارت دیگر بررسی مواضع امام خمینی(قد)، از ابتدای آغاز قیام تا پیروزی انقلاب اسلامی و نیز مواضع بعدی آن، جملگی حاکی از این است که استکبارستیزی،فف بخشی از ماهیت آن را تشکیل میداد؛ بهعنوان نمونه بررسی تعابیر ایشان در قبال کاپیتولاسیون که در گذشته نیز مورد اشاره قرار گرفت، حاکی از این است که مشکل ایشان با آمریکا و سایر کشورهای سلطهگر، رفتارهای این کشورها و خوی و خصلت سلطهجویانه، برتریطلبانه و استکباری آنهاست که باعث بدبختی و بیچارگی ملل مسلمان شده است و از این روی تا زمانی که این روحیه استکباری ادامه داشته باشد، قیام بر علیه وی نیز ادامه خواهد داشت. ایشان در اینباره میفرمایند: «دنیا بداند که هر گرفتارى که ملت ایران و ملل مسلمین دارند، از اجانب است؛ از آمریکاست. ملل اسلام از اجانب عموماً و از آمریکا خصوصاً متنفر است. بدبختى دوَل اسلامى از دخالت اجانب در مقدرات آنهاست. اجانبند که مخازن پرقیمت زیرزمینى ما را به یغما برده و مىبرند. انگلیس است که سالیان دراز طلاى سیاه ما را با بهاى ناچیز برده و مىبرد. اجانبند که کشور عزیز ما را اشغال کرده و بدون مجوز از سه طرف به آن حمله کرده و سربازان ما را از پا درآوردند. دیروز ممالک اسلامى به چنگال انگلیس و عُمّال آن مبتلا بودند؛ امروز به چنگال آمریکا و عُمّال آن. آمریکاست که از اسرائیل و هواداران آن پشتیبانى مىکند. آمریکاست که به اسرائیل قدرت مىدهد که اعراب مسْلم را آواره کند. آمریکاست که وکلا را، یا بیواسطه یا باواسطه، برملت ایران تحمیل مىکند. آمریکاست که اسلام و قرآن مجید را به حال خود مضر مىداند و مىخواهد، آنها را از جلو خود بردارد. آمریکاست که روحانیون را خار راه استعمار مىداند و باید آنها را به حبس و زجر و اهانت بکشد. آمریکاست که به مجلس و دولت ایران فشار مىآورد که چنین تصویبنامه مفتضحى را که تمام مفاخر اسلامى و ملى ما را پایمال مىکند، تصویب و اجرا کنند. آمریکاست که با ملت اسلام معامله وحشیگرى و بدتر از آن مىنماید».5
همین رویه در سالهای بعد و حتی دوران تبعید نیز ادامه یافت؛ بهعنوان نمونه در یکی از پیامهای امام خمینی(ره) در سال 1349 چنین آمده است: «اینجانب اعلام مىکنم، هر قراردادى که با سرمایهداران آمریکا و دیگر مستعمِرین بسته شود، مخالف خواست ملت و مخالف احکام اسلام است».6
در پیامیکه در سال 1353 صادر فرمودهاند، علاوه بر ملت ایران، ملتهای مسلمان را نیز مخاطب قرار داده و بر مبارزه با آمریکا در کنار مبارزه با صهیونیسم چنین تأکید میکنند: «کلیه مسلمانان- بهطور اعم- بهویژه رؤساى کشورهاى اسلامى و رهبران کشورهاى عربى وظیفه دارند که متحد شوند و با صفوف فشرده و وحدت علیه استعمار و صهیونیسم پیکار کنند و برمنافع آمریکا ضربه وارد سازند».7
شواهدی از این دست که در صحیفه امام(ره) گردآوری شده است، بهاندازهای فراوان است که کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که هدفگذاری امام خمینی(ره) در انقلاب اسلامی، صرفاً محدود به مبارزه با استبداد نبوده و مبارزه با استعمار، استکبار و سلطهجویی، یکی از اصلیترین اهداف انقلاب اسلامی ایران بهشمار میرفت؛ بهطوریکه شعار «نه شرقی، نه غربی، حکومت اسلامی» و «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی»، تبدیل به یکی از اصلیترین شعارها و خواست مردم شد که معنای آن این بود که ملت ایران همانگونه که حاضر نیستند، سلطه غربی را بپذیرند، سلطه شرقی را نیز نمیپذیرند و انقلاب ایران، بهمعنای واقعی کلمه یک «جنبش عدم تعهد» میباشد. چنین طرز فکر و اصولی کاملاً مغایر با طرز تفکری بود که معتقد بود: بهتر است تنها با استبداد مبارزه شده و کاری به کار آمریکا و بهطور کلی نظام سلطه و استکبار نداشته باشیم؛ چنانکه شهید مظلوم دکتر بهشتی(ره) نیز به این موضوع اینگونه اشاره میکنند: «یک نوع تفکر این بود که ما باید لبه تیز مبارزه را متوجه استبداد داخلی بکنیم و به استعمار خارجی فعلاً کاری نداشته باشیم، گفتوگو کنیم، قانعشان کنیم که به صلاح و صرفه آنها نیست که استبداد را در ایران حمایت کنند، دست حمایتشان را از سر این استبداد بردارند و مطمئن هم باشند که ما مبارزین، خیلی سر به سر استعمارگران نخواهیم گذاشت؛ لیبرالها در ایران سمبل این طرز تفکر بوده، هستند و خواهند بود... یک طرز فکر دیگر، در مقابل این قرار داشت و آن طرز فکر این بود که نه آقا استعمار و استبداد دستشان در گردن هم است و مبارزه با استبداد از مبارزه با استعمار جداییناپذیر است».8
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز، اگرچه روابط ایران و دولت انقلابی ایران با کشورهای آمریکا، شوروی و سایر کشورهای نظام سلطه ادامه داشت؛ امّا رهبران انقلاب اسلامی، همچنان بر بعد استکبارستیزی انقلاب اسلامی ایران تأکید داشتند؛ بههمین جهت استکبارستیزی وارد اصول سیاست خارجی کشور شده و در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز متجلّی شد؛ چنانکه اصول 152 تا 154 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، شاهدی بر این مدعاست.9
همچنین بهدلیل همین رویه استکبارستیزانه انقلاب اسلامی ایران بود که با ورود دانشجویان پیرو خط امام به سفارتخانه آمریکا و تسخیر آن و به دنبال آن بر ملا شدن نقشآفرینی آمریکا در توطئههای مختلفی که در کشور جریان داشت، رهبران انقلاب و بهویژه امام خمینی(ره) از آن حمایت کرده و حتی آن را همچون انقلاب خواندند که بزرگتر از انقلاب اول است.10 پس از قطع رابطه یکجانبه آمریکا با ایران نیز، حضرت امام خمینی(ره) با صدور پیامی، این ماجرا را بهفال نیک گرفت و اعلام نمود: اگر ملت ایران بهخاطر این ماجرا جشن بگیرند، حق دارند.11
3. رفتارشناسی سردمداران نظام استکبار؛ بهعبارت دیگر یکی از راههای تحلیل نسبت هر انقلابی با بازیگران بینالمللی بهویژه نظام سلطه، بررسی واکنشهای این بازیگران به رخدادهای انقلاب و نیز نوع تعامل آن با این انقلاب میباشد. از طرفی با بررسی این مؤلفهها در نسبت انقلاب اسلامی ایران با رفتارهای آمریکا و همپیمانانش که ما بهاختصار نام «نظام سلطه» و یا «استکبار جهانی» را بر آن میگذاریم، میتوان دریافت استکبار جهانی همواره نقش منفی در این نسبت داشته است؛ بهطوریکه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، از هیچ تلاشی در جهت ممانعت از پیروزی انقلاب اسلامی ایران فروگذاری نکرد تا جایی که در آخرین اقدام، قصد انجام کودتا داشت که با هوشیاری ملت و رهبری حکیمانه امام خمینی(ره) در ساعتهای آخر این توطئه خنثی شد و انقلاب اسلامی ملت ایران با حضور مردم در صحنه به پیروزی رسید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز، اگرچه آمریکا اعلام کرد، قصد دارد، بیطرفانه نظارهگر صحنه باشد؛ امّا در پشت پرده توطئههای خود را برای سرنگونی نظام نوپای اسلامی آغاز کرد و همین رویه براندازانه را تا به امروز ادامه داده است که بخشی از این توطئهها عبارتند از: تجزیهطلبی، کودتاهای مختلف، تحریک صدام به جنگ بر علیه ایران و حمایتهای همهجانبه از آن، تحریمهای ظالمانه اقتصادی، به راهانداختن موجی از ترور مردم و مسئولان به دست عناصر داخلی خود، به راهانداختن بلوا، آشوب و فتنهانگیزی در سالهای مختلف که اوج آن مربوط به فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 بود که وزیر خارجه سابق آمریکا صریحاً به دخالت دولت متبوع خود در این ماجرا اعتراف کرد؛12 هرچند علاوه بر این اعترافات، دهها شاهد دیگر مبنی بر نقشآفرینی آمریکا و برخی کشورهای غربی دیگر در این فتنه وجود داشت.
در هر صورت رفتارشناسی آمریکا و همپیمانانش در طی این سالها، حاکی از آن است که این کشورها به انقلاب اسلامی ایران بهعنوان دشمن اصلی خود نگاه میکنند که معنای آن این است که استکبارستیزی، بخشی از راهبرد این انقلاب را تشکیل میدهد تا جایی که با ناامید شدن از براندازی نظام جمهوری اسلامی، حاضرند تا واقعیتی بهنام نظام جمهوری اسلامی ایران را بپذیرند؛ بهشرطی که نظام از رفتارهای انقلابی خود دست بردارد؛ بهعنوان مثال یکی از اصلیترین جناحهای تأثیرگذار بر سیاست خارجی آمریکا در شورای روابط خارجی این کشور بهنام «بنیاد هریتج»، در استراتژی که یکی از بنیانهای سیاست خارجی آمریکا نسبت به ایران قرار گرفته است، با اشاره به عدم امکان براندازی کوتاهمدت انقلاب اسلامی، هدف دراز مدت آمریکا را در قبال جمهوری اسلامی ایران، تلاش برای تعدیل سیاستها و رفتار انقلابی ایران اعلام نمود. در این استراتژی در این زمینه چنین آمده است: «انقلاب ایران خود را مستحکم کرده و مخالفین خود را در هم کوبیده تا حدی که یک انقلاب یا یک کودتا در آینده نزدیک غیرممکن است... سیاست استراتژیک آمریکا درحالیکه در کوتاهمدت دارای اهرمهای منفی است، در درازمدت، باید ایالات متحده اهرمهای مثبت قابل تعمقی به ایران برای تعدیل سیاست خارجی انقلابیاش پیشنهاد کند. آمریکا باید بکوشد، با برقراری یک رابطه سازنده با ایران، این کشور را از اهداف انقلابیاش دور و انقلاب ایران را در همان کشور محصور کند».13
نتیجه اینکه با بررسی ماهیت انقلاب اسلامی، مواضع و عملکرد رهبران و سیر تحولات تاریخی انقلاب اسلامی و نیز رفتارشناسی استکبار جهانی، میتوان دریافت که استکبارستیزی در کنار استبدادستیزی، همواره بخش مهمی از اصول انقلاب اسلامی ایران بوده و هست.
منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزههای علمیه
..............................................
پی نوشتها
1. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، به کوشش عبدالله شهبازی، ج2، ص 304؛
2. [ولقد بعثنا فی کلامه رسولا ان اعبدوالله واجتنبوا الطاغوت]، نحل،36؛
3. [لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلا]، نساء،141؛
4. رک: صحیفه امام، ج1، ص 409؛
5. صحیفه امام، همان؛
6. همان، ج2، ص 278؛
7. همان، ج3، ص 4؛
8. او به تنهایی یک امت بود، یادنامه شهید مظلوم بهشتی، بنیاد شهید انقلاب اسلامی، تهران، نشر بنیاد شهید انقلاب اسلامی، بی تا، ص 276-275 ، نقل از ارمغان دموکراسی، صادق سلیمیبنی، نشر معارف، ص 235.
9. اصل 152-سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران براساس نفی هرگونه سلطه جویی و سلطهپذیری ،حفظ استقلال همهجانبه و تمامیتارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدمتعهد در برابر قدرتهای سلطهگر و روابط صلحآمیز متقابل با دول غیرمحارب استوار است.
اصل 153-هرگونه قرارداد که موجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعی و اقتصادی ،فرهنگ، ارتش و دیگر شیونکشورگردد ممنوع است.
اصل154-جمهوریاسلامیایران سعادت انسان درکل جامعه بشری را آرمانخود میداند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان میشناسد. بنابر این درعین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایتمیکند.
10. رک: صحیفه امام، ج10، ص493.
11. همان، ج12، ص 233.
12. رک: خبرگزاری فارس، گزارش فارس از خاطرات کلینتون با موضوع ایران درسال ۸۸
13. نشریه کیهان هوایی، 12/12/1366، نقل از ارمغان دموکراسی، صادق سلیمیبنی، نشر معارف، ص 301.