آیتاللهالعظمی جوادی آملی
عالم شدن تنها مشکلی را حل نمیکند
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء، حضرت آیتالله جوادی آملی، در جلسه درس اخلاق هفتگی که در محل مسجد اعظم قم بهصورت حضوری و با حضور اقشار مختلف مردم برگزار شد، به شرح حکمت 119 نهجالبلاغه پرداختند.
ایشان بیان کردند: وجود مبارک حضرت امیر(ع) در این کلمه حکیمانه فرمود: «مَثَلُ الدُّنْیا کَمَثَلِ الْحَیةِ، لَینٌ مَسُّهَا وَالسَّمُّ النَّاقِعُ فِی جَوْفِهَا؛ یهْوِی إِلَیهَا الْغِرُّ الْجَاهِلُ، وَیحْذَرُهَا ذُو اللُّبِّ الْعَاقِلُ»، انسان در زندگی یک دشمن درونی دارد که همان هوای نفس اوست و این را وجود پیامبر(ص) فرمود: «أعدى عَدوِّکَ نَفسُکَ الَّتی بَینَ جَنبَیکَ» و یک دشمن بیرونی دارد که همین ابزار دنیوی و زرق و برق دنیاست.
معظمله اظهار کردند: جریان دنیا در قرآن کریم و همچنین در سنت اهلبیت و خصوصاً نهجالبلاغه، دو فصل جداگانه دارد که محل بحث است؛ یکی دنیا همین نظام تکوینی است که ناظر به خلقت الهی است در مقابل نظام تکوینی آخرت که زمینی دارد و آسمانی دارد و یک فصل نیز، درباره آثار سوء دنیا در برابر فضائل اخلاقی است؛ درباره همین مقامات و اوهام و قراردادهای دنیایی است که بدترین دشمن انسان است.
ایشان بیان کردند: خداوند در قرآن، دنیا را مذمت کرده است؛ دنیایی که من و ماست؛ دنیایی که مقام و خودبینی و غرور هست و من برترم در آن وجود دارد، مورد مذمت قرار گرفته است: «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزینَةٌ وَتَفاخُرٌ بَینَکُمْ وَتَکاثُرٌ فِیالْأَمْوالِ وَالْأَوْلادِ... » و این دشمن زگهواره تا گور از کودکی تا بزرگسالی با ما هست و اگر با ما نبود که خطرش را ذکر نمیکرد؛ لذا در طول زندگی باید انسان از این دنیا بر حذر باشد.
معظمله اظهار کردند: اینکه برخی جملات با تمثیل بیان میشود، برای این است که تمثیل فهم شنونده را بالاتر میبرد و دامنه اوجگرفته مطلب را هم پایینتر میآورد تا توازنی بین فهم شنونده و دامنه مطلب حاصل شده و شنونده، بهتر مطلب را درک کند؛ لذا امیرالمؤمنین(ع) برای درک بهتر از این دنیا، میفرماید: «مَثَلُ الدُّنْیا کَمَثَلِ الْحَیةِ»؛ مثل دنیا، همانند مار است که «لَینٌ مَسُّهَا وَالسَّمُّ النَّاقِعُ فِی جَوْفِهَا» که ظاهری نرم دارد؛ اما در درون آن زهری کشنده است.
معظمله همچنین گفتند: «سم» بهمعنای مایع نیست، «سم»؛ یعنی سوراخ و این مایع، چون سوراخکننده و کشنده است و به عمق میرسد، به آن سم میگویند. حضرت میفرماید: مقامات و زرق و برق دنیا، هرچند ظاهر آن زیبا و خوشحالکننده است؛ اما باطن آن سوراخ میکند و به عمق جان میرسد و برای انسان حیات باقی نمیگذارد. اگر دنیا کسی را گرفت، همان لحظه سوراخ میکند و اینطور نیست که مهلت بدهد.
این مرجع تقلید خاطرنشان کردند: مولا امیرالمؤمنین(ع) در ادامه میفرمایند «یهْوِی إِلَیهَا الْغِرُّ الْجَاهِلُ وَیحْذَرُهَا ذُو اللُّبِّ الْعَاقِلُ»؛ مردم جاهل به سمت دنیا میروند؛ ولی انسان عاقل از آن دوری میکند. جهل گاهی در مقابل علم است که قرآن کریم و روایات اهلبیت عصمت و طهارت(ع) به توده مردم میگویند، عالم بشوید و «طلب العلم فریضة» که این هر چند کمال است؛ اما مشکل را بهتنهایی حل نمیکند و گاهی جهل در مقابل عقل است؛ لذاست که به علما گفتهاند: «عاقل» بشوید، سرّش این است که انسان تنها اندیشه نیست، انسان با «اندیشه» و «انگیزه» زندگی میکند و این دو کاملاً از هم جداست، ممکن است کسی صددرصد چیزی را بداند، علم داشته باشد؛ ولی عمل نکند؛ چون دستگاه اندیشه از دستگاه انگیزه جداست؛ دستگاه اندیشه در حوزه و دانشگاه است که موضوع و محمول و «است» و «نیست» را خوب بررسی میکند؛ اما وظیفه دیگر این است که عصاره عقد اول را به جان خود گره بزند و عقد ثانی بشود که میشود، «اعتقاد»؛ برای همین است که عالم شدن در حوزه و دانشگاه، نیمی از راه است؛ این به درد کتاب و درس گفتن میخورد؛ اما بخواهد عقیده پیدا کند و بهشتی شود و از تکاثر برهد و به کوثر برسد، یک عقلی میخواهد که با دست آن، علم و اندیشه عقل نظری را به عقل عملی گره بزند!
ایشان گفتند: عالم شدن تنها کافی نیست؛ چهبسا عالمانی که علمشان، سبب جهل آنها بوده است «رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ»، پس این دو اصل میخواهد؛ یکی علمی است که از طریق حوزه و دانشگاه باید علم را کسب کند؛ ولی این یک عقد دیگری هم میخواهد که بین علم و جان انسان است که میشود اعتقاد؛ اگر کسی عقد دوم را خوب نبسته باشد و اعتقاد نداشته باشد، علم او برایش هیچ فایدهای ندارد و این عقل که «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَان واکتُسب به الجنان» از طریق مسجد و حسینیه و نماز شب و نماز اول وقت و مواظب بودن و اهل محاسبه بودن شب و روز به دست میآید؛ لذا اینجا فرمود: عاقل کسی است که از این زرق و برق دنیا فرار میکند و خود امیرالمؤمنین(ع) وقتی به آن مقام بالا رسیدند، فرمودند: دنیا در نزد منِ علی «عَفْطَةِ عَنْز» است.
ایشان در پایان بیان کردند: اگر ما این مشکلات را نداشته باشیم، دیگر آن وقت، تقصیر را به دین و قرآن و روایات مرتبط نمیکنیم؛ بلکه میفهمیم که همه اینها نور و طیب و طاهر هستند و این، ما هستیم که باید این مشکلات را برطرف کنیم که در این صورت، هیچ حادثهای برای ما پیش نمیآید؛ لذا فرمود که عقلا میفهمند که دنیا ظاهرش زیبا هست؛ ولی درونش سم مهلک است.