printlogo


printlogo


خاطرات قلمی/ 12

سال 56 کتابی از من چاپ شد با نام «خون خدا»؛ هدفم نگارش اثری عاشورایی با قلم جوان‌پسند بود. بعد از انقلاب هم چند بار چاپ شده است. اعتقادی که به قلم و نگاه استاد محمد‌رضا حکیمی‌داشتم، نسخه‌ای تقدیم‌شان کردم تا با نظراتش راهنمایی‌ام کند.
پس از مدتی که کتاب را با پست برایم ارسال کرده بود، دیدم در صفحات متعدد حاشیه‌نویسی‌هایی کرده که برخی نقد بود و بعضی ارشاد. از آنجا که قلم زیبای ایشان جوان‌پسند و پرمخاطب بود، رهنمودهایش هم، برایم جالب و سودمند بود. از نکته‌هایش که برای طلاب نویسنده مفید است، تقدیم می‌گردد:
1. اگر بخواهیم جوانان کتاب ما را بخوانند و با آن انس بگیرند، نباید آن را پر از آیه کنیم؛ چون عموماً جوانان محصل با جملات عربی و آیه و حدیث مأنوس نیستند. نوشته‌های جملات عربی به‌خصوص اگر بی‌اعراب باشد، آنان را می‌رماند و با کتاب ارتباط برقرار و البته مفاهیم ما، باید از آیات و روایات برگرفته باشد؛ ولی در نوشته‌های مخصوص جوانان، عربی حدّاقل باشد.
2. انسان اگر ضبط و تلفظ صحیح نامی ‌و کلمه‌ای را نداند، یا مطمئن نباشد که درست می‌کند، از خواند متن جاری این‌گونه کلمات ... یا زبان عربی یا خارجی، نام اشخاص و دانشمندان، نام جاها و اماکن خاص، اصطلاحات علمی، دینی و سیاسی، نام رخدادها و غزوات و کلاً أعلام و اصطلاحات، خوب است که با اعراب‌گذاری باشد تا جوان از خواندن و تلفظ آن وحشت نکند یا ترس از آبروریزی نداشته باشد.
کلماتی مانند: سیر اعلام النبلاء (کتاب) بنی المصطلق (نام جنگ) اصحاب ردّه (گروه) معمرین تجزّی در اجتهاد (اصطلاح) پرموک (جا) هایدگر (شخص خارجی) و... امثال اینها را در حدّ ضرورت علامت-گذاری کنید. چه‌بسا یک منبری هم، اگر ضبط صحیح و دقیق کلمه و نام و اصطلاحی را نداند و روی منبر غلط تلفظ کند، آبرو و اعتبارش میان شنوندگان از بین می‌رود.
3. این مسئله در مورد خواندن آیه و روایت در سخنرانی هم صادق است و اگر اعراب و تلّفظ صحیح نباشد، آبروریزی می‌شود.