عطر یار - شماره 769
بزم وصال
درد فراق یوسف زهرا شدید شد
یعقوب روزگار دو چشمش سپید شد
امید انتظار دل ناامیدها
امید هم ز آمدنت ناامید شد
از عشق ناله خیزد و از هجر درد و غم
غم ناله میکند که فراقت مدید شد
بزم وصال میطلبد جان ز عاشقان
خوشبخت آنکه در ره جانان شهید شد
در پیشگاه یوسف زیبای فاطمه
صدها هزار یوسف مصری عبید شد
از کثرت گناه و خطاهای بیشمار
راه وصال من به سرایت بعید شد
تا شد غلام حلقهبهگوش تو «هاشمی»
دنیا و آخرت به حقیقت سعید شد