اشاره: در دیدار اخیر حوزویان با رهبر معظم انقلاب، ایشان مهمترین وظیفه حوزه علمیه را تبلیغ دانستند و در اولویت قرار نگرفتن تبلیغ بهروز و صحیح را خطری بزرگ که موجب استحاله فرهنگی جامعه خواهد شد، برشمردند. بههمین دلیل لازم است، مسئولان حوزه، صاحبان فکر و دغدغهمندان با همفکری و همافزایی، نگرانی امام جامعه را برطرف نمایند.
از این رو خبرگزاری رسا سراغ کارشناسان عرصه تبلیغ رفته تا با بهرهگیری از تجارب و تخصصشان آغازکننده این راه پرخیر و برکت باشد. حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن زمانی مشاور و دستیار ویژه مدیر حوزههای علمیه کشور در امور مذاهب اسلامی، از معدود افرادی است که از دیرباز علاوه بر تجربه فعالیت تبلیغی و مدیریتی در داخل کشور، تبلیغ بینالملل را نیز در کارنامه خود دارد و با توجه به این پیشینه میتواند در امر تبیین سخنان رهبری و همچنین تصمیمگیری برای ارتقای سطح تبلیغ، یاریگری کمنظیر باشد.
□
با توجه به سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار با حوزویان، اظهار نگرانی ایشان درباره تبلیغ را چگونه ارزیابی میکنید؟ آنطور که بنده احصا کردم، رهبری در این بیانات اخیرشان، در 20 محور سخنرانی کردند که به برخی از آنها اشاره میکنم؛ مهمترین محور صحبتهای ایشان، همین مسئله تبلیغ است. در حوزه علمیه غالب حوزویان این تلقی را دارند که تبلیغ در رده دوم اولویتهاست؛ درصورتی که امام جامعه این تلقی را اشتباه خواندند و بر لزوم قرار گرفتن تبلیغ در اولویت اول تأکید کردند. این سخنان رهبری در واقع خطشکنی بود؛ یکی از نعمات الهی که خداوند به این ملت عنایت کرده، وجود چنین رهبر فرزانهای است که جلوتر از نخبگان جامعه حرکت میکند و راه نشان میدهد. رهبری در سخنانشان در رابطه با اهمیت تبلیغ به آیات قرآن استناد کردند. آیات قرآن رسالت اصلی انبیا را تبلیغ معرفی میکند و در آیه 99 سوره مائده میفرماید: «ما على الرسول إلا البلاغ... »؛ استثناء در سیاق نفی مفید حصر است؛ یعنی تنها رسالت پیامبران تبلیغ بوده؛ تبلیغ یعنی پیام خدا را به عموم مردم برسانیم. در روایت هم داریم که «العلماء ورثة الأنبیاء»؛ یعنی علما باید راه انبیا را دنبال کنند. متأسفانه برخی که از نظر علمی که به جایی میرسند، تصور میکنند که دیگر در شأنشان نیست که به تبلیغ بروند؛ حال آنکه علمآموزی باید مقدمهای برای تبلیغ باشد و قطعاً شأنشان از انبیاء بالاتر نیست.
□
اگر به تبلیغ آنگونه که باید توجه نشود، چه میشود؟ تبلیغ یعنی فکر و اندیشه اسلامی را به جامعه منتقل کنیم و میدانید که فکر و اندیشه مولد عمل است؛ اگر بخواهیم تحولی به وجود بیاوریم، باید افکار را متحول کنیم. یکی دیگر از جنبههای اهمیت تبلیغ، مسئله جنگ شناختی است. جنگ ترکیبی جنگی است که از چند عنصر و عامل نظیر تحریم، ترور، اختلال در معیشت، هجمه رسانهای و... استفاده میشود. یکی از ابعاد این جنگ، بعد شناختی و فرهنگی است که توسط رسانهها اعمال میشود. این جنگ رسانهای بنیادیتر و ویرانکنندهتر از جنگ نظامی است؛ چراکه کسانی که در جنگ نظامی و سخت آسیب میبینند، به درجه رفیع جانبازی و شهادت نائل میآیند و بهشتی میشوند؛ اما کسانی که در جنگ شناختی آسیب میبینند، تبدیل به انسانهای پستی شده که هم در دنیا و هم در آخرت دچار خسران میشوند. اگر دشمن در جنگ شناختی موفق شود، نیاز به حضور فیزیکی سربازان دشمن برای از بین بردن کشور اسلامی و نظام اسلامی نیست؛ بلکه خود مردم از درون اسلام را از بین خواهند برد. مشابه همین اتفاق در حادثه کربلا به وقوع پیوست؛ بهطوریکه دستگاه حاکم طوری علیه امام حسین(ع) تبلیغ کرده بود که در عین ناباوری، کسانی که پشت سر امیرالمؤمنین علی(ع) نماز میخواندند، در صحرای کربلا علیه پسر پیامبر(ص) شمشیر کشیدند. تبلیغ آنقدر مهم است که اگر مسئولان فرهنگی و تبلیغی وارد کارزار نشوند، بنیادها از بین میرود و وقتی اعتقادات و جهتگیری مردم منحرف شود، اصلاح بهسادگی صورت نمیگیرد. آنچه باعث کشته شدن امامان ما شد، همین قدرت تبلیغی دستگاه حاکمه بود. مسلمانها یازده امام را به شهادت رساندند. مهمترین عامل شهادت امامان شیعه، تبلیغ دشمن بود؛ تبلیغ و هجمه بهحدی قوی بود و خواص جبهه حق، آنقدر غافل از کارزار رسانهای که موجب شد همسر امام، امام معصوم(ع) را به شهادت برساند.
□
با توجه به تداوم و بلکه شدت یافتن هجمه سنگین رسانهای دشمن، برای مقابله با آن چه باید بکنیم؟ شرایط امروز با سالها و سدههای گذشته بسیار متفاوت است. رهبر معظم انقلاب هم در سخنان اخیرشان، به این موضوع اشاره کردند که ما قبل از انقلاب به جوانها میگفتیم، از رفیق ناباب دوری کنید و...؛ اما امروز رفیق ناباب همواره در کنار اوست. امروز شبکههای ماهوارهای و گوشیهای هوشمند متصل به فضای مجازی باعث شده، حرف منحرفکننده دشمن بیش از پیش به گوش جوان ما برسد. در جنگ نظامی، محدودیتهایی از قبیل زمان و مکان وجود داشت؛ اما در این جنگ رسانهای این محدودیتها وجود ندارد و توپخانه تبلیغاتی دشمن شبانهروز در شبکههای ماهوارهای و اینترنتی مشغول حمله به مواضع ماست. مهمترین کاری که برای مقابله با دشمن باید انجام دهیم، عبارت است از «فعالیت جهادی». متأسفانه ما شبانهروز مشغول تبلیغ و ترویج اسلام نیستیم! تبلیغ ما محدود به ایام تبلیغی محرم و ماه مبارک رمضان است. اولین گام این است که تبلیغ را از انحصار این ایام درآوریم؛ در گام بعدی نباید تبلیغ ما به یکی دو منبر ختم شود؛ بلکه باید جهادی و شبانهروز فعالیت کنیم. مانند زمان جنگ تحمیلی که شبانهروز رزمندگان مشغول مبارزه بودند و اینطور نبود که مثلاً هشت ساعت بجنگند و سپس فارغ از دفاع و فعالیت شوند. امروز هم باید همانطور خستگیناپذیر باشیم و شبانهروز کار کنیم؛ یعنی علاوه بر منبرها باید اوقات دیگر را به جلسات پرسش و پاسخ، رفع شبهه، کلاسداری، شعرخوانی و داستانخوانی برای کودکان و نوجوانان اختصاص دهیم. در گام بعدی باید کاری کنیم و شرایطی را فراهم کنیم که همه طلاب، اساتید و فضلا به تبلیغ بروند؛ نه اینکه فقط طلاب پایههای پایین تبلیغ کنند.
□
امکان دارد در زمینه تبلیغ جهادی الگوهایی معرفی کنید؟ ما در این زمینه الگوهای فراوانی داریم، نظیر آیتالله ربانی شیرازی(ره) که در سالهای منتهی به انقلاب به کاشمر تبعید شده بودند. سال 57-56 حوزههای علمیه تعطیل شده بود و همه طلاب در آن سالها به تبلیغ و روشنگری میپرداختند؛ بنده هم مثل دیگر طلاب به شهر کاشمر رفته بودم و مدتی محضر آیتالله مشکینی و ربانی؟رهما؟ را درک کردم. بنده زمانی که در خدمت آیتالله ربانی بودم، مسئولیت ملاقاتها و پذیرایی از میهمانان ایشان را برعهده داشتم. شبی شخصی درب منزل را زد و تقاضای دیدار با او را داشت؛ منم خدمت ایشان رسیدم و نام شخص را گفتم و ایشان گفتند: راهنماییش کنید داخل. اتفاقی که تعجب بنده را برانگیخت، این بود که آیتالله ربانی(ره) انسانی متواضع بود و همیشه در ملاقاتها بیتکلف در پایین اتاق مینشستند؛ اما اینبار ایشان لباس رسمی به تن کرده و عبا و عمامه پوشیدند و در بالای اتاق نشسته و منتظر ورود آن فرد شدند. وقتی آن شخص وارد اتاق شد، او را برای بنده معرفی کردند و گفتند: ایشان فرمانده امنیت منطقه هستند. کمی بعد آیتالله ربانی پرسیدند چه کاری دارید که به اینجا آمدید؟ و آن مأمور امنیتی گفت: دستور رسیده که شما را باید به شهر دیگری منتقل کنم؛ چراکه از زمانی که شما به این شهر آمدید، مشکلات امنیتی به وجود آمده است. منظور مأمور تظاهرات مردم علیه رژیم بود. آیتالله ربانی(ره) با خونسردی گفت: خوب اینها چه ربطی به من دارد؟ و مأمور گفت: افراد میآیند نزد شما و شما با حرفهایی که میزنید، باعث میشوید، تظاهرات کنند. آیتالله ربانی گفتند: یعنی این سخنرانیهایی من رو میفرمایید؟ خوب من گمان میکردم، برای همین مرا از قم به این شهر آوردند؛ چون قم مردم آگاه بودند و احساس کردند، مردم اینجا ناآگاه هستند و مرا آوردند که آگاهشان کنم.
میبینید که در حال تبعید و در مشت دشمن هم، تماموقت خودش را برای تبلیغ گذاشته بود. جالب است که فعالیت ایشان فقط محدود به کاشمر نبود؛ در شهرهای اطراف هم، نفوذ کلام داشت. یادم هست که جمعی از دانشآموزان تربت حیدریه به ملاقات ایشان آمده بودند و از معلمی که در مدرسهشان عقاید کمونیستی را ترویج میکرد، شکایت داشتند و آیتالله ربانی به آنها گفت: هرجا که آن معلم صحبت میکند، شما حضور پیدا کرده، به عقایدش اشکال و از ادامه کارش جلوگیری کنید اگر با این وجود باز هم فعالیتش را ادامه داد، به او بگویید یک روحانی تبعیدی در کاشمر است که گفته اگر دست از این کارهایت برنداری، از کاشمر چنان مشتی بر دهانت میزند که دیگر نتوانی صحبت کنی.
تبلیغ جهادی یعنی از تمام ظرفیتها برای تبلیغ و اجرای اسلام استفاده کنیم. مبلغ علاوه بر منبر، وضعیت شهر را بررسی کند و اگر اشکالی در کار مسئولان شهر وجود دارد، آنها را تا حد مقدور برطرف کند و یک شناخت کاملی از مسائل منطقهای که در آن حضور دارد، داشته باشد و با اولویتبندی به رفع آن مسائل بپردازد.
نمونه دیگری از یک الگوی تبلیغ جهادیخاطرات شهید آیتالله مدرس(ره) را بخوانید؛ در زمانی که در شهر خواف بود، زندگینامه خود را در زندان نوشت. وقتی دید در زندان دستش به مردم نمیرسد، برای سربازان و مأموران زندان کلاس معارف اسلامی برگزار و یکی از افسرانی را مسئول نوشتن تقریرات کرد. اینها الگوهای ما هستند و خودشان هم از ائمه(ع) الگو گرفتند. امام حسین(ع) در روز عاشورا و در حال نبرد، تبلیغ را رها نکردند و خطبههای متعددی دارند که افرادی به این طریق هدایت شدند یا امام موسیبن جعفر در زندان هم تبلیغ را ادامه دادند تا جایی که زنی که آمده بود تا امام را آزار دهد، مسلمان و هدایت شد.
□
آنطور که بنده متوجه شدم، تبلیغ حتی فقط محدود به سخنرانی و گفتوگوی معارفی نمیشود و رفتار و معاشرت هم، میتواند جزئی از تبلیغ محسوب شود؛ درست است؟بله، باید از تمام شرایط و اوقات استفاده کنیم. یک وقتی حجتالاسلام والمسلمین قرائتی تعریف میکرد که به منطقهای رفته بودم که کسی نبود که برایشان سخنرانی کنم. در منطقه که قدم میزدم، دیدم در کوچهای عدهای در حال پنچرگیری دوچرخهای هستند. آستینها را بالا زدم و کمکشان کردم و همین، باعث ایجاد ارتباط شد و مردم پای صحبتهایم نشستند. مبلغ باید ذوب در تبلیغ باشد و در تاکسی، راه و بازار اثرگذار و جذاب باشد. آیتالله طباطبایی زمانی که در تربت حیدریه حضور داشت، نیم ساعت زودتر برای نماز به سمت مسجد حرکت میکرد و با محبت به مغازهدارها سلام کرده و پذیرای شنیدن صحبتهایشان بود. برخی ایشان را به مغازهشان دعوت میکردند و همین ارتباطگیری باعث تحولی در مردم و کسبه شد.
□
با توجه به تغییر زمانه و به وجود آمدن ابزارهای جدید، تبلیغ با شرایط جدید و ابزارهای نوین چه نسبتی دارد؟ امروز مبلغ باید دارای همه مهارتهای تبلیغی اعم از کلاسداری، فیلمنامهنویسی، نقاشی، مدیریت اردو، تبلیغ شبکههای اجتماعی و... باشد. البته باید با تلاش خودش به این سطح از مهارت برسد.
□
این سطح از مهارتهایی که فرمودید، به نظر میرسد، علاوه بر تلاش شخصی، نیاز به برنامهریزی و بسترسازی توسط مسئولان حوزه دارد. در اینباره چه نظری دارید؟ بنده در جلسه شورای معاونان حوزه علمیه قم، با صراحت مطرح کردم که نظام آموزشی ما در بحث تبلیغ دو خلأ دارد: عدم تولید و ارائه محتوای تبلیغی و عدم آموزش مدون مهارتهای تبلیغی. کتابهای درسی کنونی باید خوانده شود؛ اما معارف تبلیغی نظیر اخلاقیات اسلامی، حقوق همسر و همسایه و صله رحم، مباحثی همچون دشمنشناسی، زندگانی علما و شهدای بزرگ که الگوی همه میتوانند قرار بگیرند، کجای برنامه درسی حوزه است؟ طلبه باید با دست پر به تبلیغ برود و صرف خواندن دروس کنونی حوزه، مبلغ تربیت نمیشود. اما خلأ دوم عدم آموزش مهارتهای تبلیغی: طلبهای که وارد حوزه شد و سطوح و درس خارج را با موفقیت و معدل بالا طی کرد؛ اما مهارت تبلیغی را یاد نگرفت، چه سودی دارد؟ در نظام کنونی آموزش حوزه، هرکس به موفقیتی میرسد، از تلاش خودش است؛ نظام آموزشی حوزه باید مهارت کلاسداری و نویسندگی را برای همه طلاب الزامی کند؛ ما تاکنون حدود 140 مهارت تبلیغی رصد و پیدا کردیم که باید در نظام آموزش حوزه قرار بگیرد.
□
رهبری معظم در سخنانشان بر مسئله تبلیغ بینالملل هم تأکید ویژهای داشتند. در اینباره چه نظری دارید؟ بله همانطور که حضرت آقا فرمودند، تبلیغ باید برای همه بشریت باشد؛ اما آیا جهتگیری ما اینگونه است؟ ما در جهان حدود 2 میلیارد مسیحی، 1 میلیارد بودایی و 1میلیارد هندو داریم؛ آیا حوزه علمیه در قبال این جمعیت کثیر مسئولیتی ندارد؟ ما چند مبلغ متخصص این ادیان داریم؟ آیا نسبت به این جمعیت زیاد، تعداد مبلغان کافی است؟ علاوه بر داشتن مبلغ تخصصی ادیان، باید مبلغ تخصصی برای ملتهای مختلف هم داشته باشیم. پیامبر اکرم(ص) در همان 10 سالی که در مدینه بودند، تبلیغ بینالملل برای ملتها را شروع کردند و نامه به سران کشورهای مختلف فرستادند؛ اما با امکانات امروز، از وضع مطلوب بسیار فاصله داریم. رهبر معظم انقلاب در سفر حدود 30 سال پیش به قم، خطاب به حوزه علمیه گفتند باید حدود 5 الی 6 هزار مبلغ بینالملل داشته باشیم که متأسفانه هنوز محقق نشده است؛ ما نزدیک به یک میلیارد و چهارصد نفر مسلمان غیرشیعه داریم که برای این برادران باید برنامه داشته باشیم. اهل سنتی که ائمه(ع) را دوست دارند. برخی تصور میکنند، آنها با معصومین دشمن هستند؛ اما اینطور نیست و باید بهصورت بلاغ مبین و بهدور از جدال و ایجاد هیجانات منفی، آنها را با معارف شیعی آشنا کرد؛ تحمیل عقیده لازم نیست؛ فقط کافی است که شیرینی کلام اهلبیت(ع) را بچشند.
امام موسیصدر، وقتی وارد لبنان شد، علمای اهلسنت او را برای منبرهای مساجد مردم سنی دعوت میکردند؛ مرحوم کاشفالغطاء هم همینطور؛ طوری رفتار کرده بود که با دعوت اهل سنت، امام جماعت آنها شده بود. این نمونهها نشان میدهد، میشود بهدور از جدال، الفت قلوب به وجود بیاید و باعث وحدت بیش از پیش مذاهب اسلامی شد. شاید اشکال شود که این دو نمونه استثنا هستند و ویژگیهای شخصی آنها باعث این نزدیکی شده بود؛ اما اینطور نیست چراکه این طلبه کمترین حوزه، در سفر به مصر و در تعامل با دانشگاه الأزهر توانستم، الفتی به وجود بیاورم که علمای الأزهر، از بنده برای امامت جماعت دعوت کرده و پشت سرم نماز خواندند.
البته مسئولان و متولیان حقیقتاً دغدغه این مطالبی را که عرض کردم، دارند و در تلاش هستند؛ اما گاهی غفلت صورت میگیرد که انشاءالله زین پس و بعد از سخنرانی رهبر معظم انقلاب، اهتمام بیشتری به ارتقای امر تبلیغ داشته باشیم.