printlogo


printlogo


چرا حادثه کربلا جاودانه شد؟ نقش عنصر مظلومیت در مانایی و پایایی نهضت عاشورای حسینی
این سؤال همیشه مطرح است که چرا حادثه کربلا جاودانه شد؟ چرا هیچ‌گاه به فراموشی سپرده نمی‌شود و بلکه هر سال آن‌طور که ملاحظه می‌کنیم، گرایش و توجه مردم به این حادثه بیشتر می‌شود. اینکه در روایت می‌فرماید: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا»؛1 همانا قتل حسین(ع) در قلب‌های مؤمنین حرارتی شعله‌ور می‌سازد که هرگز سرد نخواهد شد»، منشأ این امر چیست؟ در پاسخ باید گفت یکی از علل بسیار مهم آن، عنصر مظلومیت است؛ عنوانی که زیاد به گوش ‌ما رسیده و آن را بسیار مطرح می‌کنیم؛ اما برای بررسی این عنصر تأمل و درنگی نکرده‌‌ایم. این مقداری که من اطلاع دارم، کمتر تأمل و درنگ شده که مظلومیّت امام حسین(ع) در چه بود؟ آیا سایر ائمه معصومین(ع) یا خود امیرالمؤمنین(ع) که در رأس ائمه(ع) است، مظلوم نبود؟‌ این تعبیر از امیرالمؤمنین(ع) است که فرمود: به‌اندازه ریگ‌های بیابان به من ظلم شده، نسبت به سایر ائمه(ع) هم همین‌طور؛ ولی مظلومیت امام حسین(ع) با سایر ائمه معصومین(ع) خیلی تفاوت دارد؛ لذا ما باید در این بحث تأمل و بررسی کنیم و از آن درس‌ها بگیریم که بحث عمیق و گسترده‌ای است و آثار فراوانی دارد. به‌عنوان مقدمه باید گفت، برخورد دین با ظلم چیست؟‌ ما که می‌گوئیم، اسلام یک دین جامع و کامل است، چه برخوردی با ظلم، ظالم و مظلوم دارد؟


  حکم عقل به قبح ظلم
در بحث‌های کلامی و فلسفی یک اصل مسلّم به‌نام قبح ظلم وجود دارد که همه آن را قبول دارند؛ الاّ اشاعره.
امامیّه و معتزله قبول دارند که عقل می‌گوید: ظلم بد است و قبیح. دین هم خیلی گسترده‌تر و وسیع‌تر از عقل، ظلم را تقبیح می‌کند؛ به‌طوری که اگر تمام عقول بشر هم جمع شود، آن حدّت و شدّتی را که دین در تقبیح حرمت ظلم بیان نموده است، نمی‌توانند درک کنند.

  آثار سوء دنیوی و اُخروی ظلم در قرآن و روایات
همین‌جا ارزش دین روشن می‌شود؛ کسانی که می‌گویند: ما عقل داریم؛ پس نیازی به دین و کتاب نداریم، آیا عقل بشر در مورد ظلم این نکات را که به بعضی از آن‌ها اشاره می‌کنم، می‌تواند درک کند یا نه؟ قرآن کریم برای ظلم، یکسری آثار دنیوی و اُخروی ذکر کرده است.

  ظلم منشأ هلاکت مردم
قرآن کریم در آیاتی می‌‌فرماید: اقوام و گروه‌هایی را هلاک کردیم؛ نه به‌خاطر اینکه حرف نبی(ص) ما را قبول نکردند یا انکار کردند یا احکام ما را اجرا نکردند؛ بلکه هلاکشان به این جهت بود که ظلم کردند: [فَکَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ أَهْلَکْنَاهَا وَهِیَ ظَالِمَةٌ]؛2  چه بسیار شهرهایی که نابود کردیم؛ چون مردمش ظلم کردند. این آیه می‌فرماید: یکی از آثار ظلم، عذاب و عقاب دنیوی است. [وَأَخَذْنَا الَّذینَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئیسٍ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ]،3  [هَلْ یُهْلَکُ إِلاَّ الْقَوْمُ الظّالِمُونَ]،4 [فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْناهُمْ غُثَاء فَبُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ]،5 [فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَهُمْ ظالِمُونَ]،6 قرآن منشأ اصلی هلاکت اقوام را ظلم بیان می‌‌نماید.
حتی در مسائل شخصی ریشه هلاکت و نابودی یک انسان، به ظلمی برمی‌گردد که بر خودش می‌کند.
اما در مورد آثار اخروی می‌فرماید: [فَوَیْلٌ لِلَّذینَ ظَلَمُوا مِنْ عَذابِ یَوْمٍ أَلیمٍ]؛7 ظالم منتظر عذاب دردناک روز قیامت باشد، خیلی‌ها ظلم کردند و شاید هم به مرگ طبیعی از دنیا رفتند؛ ولی عذاب الیم منتظر آنهاست. [یَوْمَ لایَنْفَعُ الظّالِمینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدّارِ]؛8 از کسانی که در روز قیامت مورد شفاعت قرار نمی‌گیرند، ظالم است: «لاینفع معذرتهم»؛ یعنی هرچه هم عذر بیاورند، در پیشگاه خدا مورد قبول قرار نمی‌گیرد.
عقل کجا می‌تواند این آثار دنیوی و اخروی ظلم را بفهمد، عقل چگونه ارتباط بین طوفان و ظلم را می‌تواند درک کند؟ رابطه بین عذاب الهی و ظلم یک جامعه را عقل چه مقدار می‌تواند درک کند؟ عقل این‌ها را درک نمی‌کند. آن به همین اندازه می‌فهمد که ظلم کار بدی است؛ اما عواقب ظلم را قرآن بیان کرده است.

  تجسم ظلم در قیامت به تاریکیها
اما در روایات: قَالَ رَسُولُ‌اللهِ(ص)‏: «اتَّقُوا الظُّلْمَ فَإِنَّهُ ظُلُمَاتُ یَوْمِ الْقِیَامَةِ»؛9 پیامبر اکرم(ص) به همه انسان‌ها خطاب می‌کند: از ظلم بپرهیزید، کاری که مصداق ظلم است نکنید!
تجسّم ظلمی که انسان در دنیا مرتکب می‌شود، در روز قیامت ظلمت و تاریکی است و این، شامل ظلم به نفس، ظلم به خانواده، ظلم به جامعه و دین و ظلم به نظام می‌شود؛ هر ظلمی ظلمات است، تجسّم هر ظلمی در قیامت ظلمات است. ظلمات یعنی چه؟ قیامت روزی است که به‌حسب طبیعتش ظلمات است؛ ولی در مورد ظالم، ظلمات مضاعف است که دستش از همه‌جا کوتاه می‌شود و کسی را نمی‌تواند صدا کند.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «سَمِعتُ رَسُولَ‌اللهِ(ص) یقول: مَنْ أَخَذَ شَیْئاً مِنْ أَمْوَالِ أَهْلِ الذِّمَّةِ ظُلْماً؛ فَقَدْ خَانَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَجَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ»؛10 اگر مسلمانی از اموال غیرمسلمانانی که تحت ذمه مسلمین هستند، ظالمانه چیزی را بردارد، به خدا و رسول خدا(ص) و به همه مؤمنین خیانت کرده است. برخورد اسلام با ظلم؛ آن هم نسبت به یک کافر ذمی چنین است.
در روایتی که در کافی آمده، خدای تبارک و تعالی به یکی از انبیای خود فرمود: برو به این حاکمی که حکومت می‌کند، بگو: «إِنَّنِی لَمْ أَسْتَعْمِلْکَ عَلَى سَفْکِ الدِّمَاءِ وَاتِّخَاذِ الْأَمْوَالِ وَإِنَّمَا اسْتَعْمَلْتُکَ لِتَکُفَّ عَنِّی أَصْوَاتَ الْمَظْلُومِینَ فَإِنِّی لَمْ أَدَعْ ظُلَامَتَهُمْ وَإِنْ کَانُوا کُفَّاراً»؛11 من تو را به این کار نگماردم که خون‌ریزی کنی و مال مردم را چپاول نمایی؛ بلکه من تو را قرار دادم، بر اینکه صدای مظلوم را بشنوی.
یکی از تکالیف مهم حاکم اغاثه مظلوم است؛ هر حاکمی‌ که می‌خواهد باشد؛ لذا در ادامه روایت می‌فرماید: من نمی‌پذیرم که تو به این‌ها ظلم کنی؛ ولو اینکه کافر باشند. این حدیث یک مقدار از روایت قبلی توسعه‌اش بیشتر می‌شود؛ یعنی اسلام حتی اجازه ظلم به کفار را هم نمی‌دهد.
این کلمات رسول‌خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) است. بعد از ذکر این مقدمه خوب تصویر کنید، مردمی که قرآن را شنیدند، کلمات رسول‌خدا(ص) را شنیدند، موضع‌گیری‌های دین راجع به ظلم را می‌دانستند، نمی‌توان گفت آن‌ها که به جنگ امام حسین(ع) آمده بودند، این مطالب را فراموش کرده بودند، خیر؛ این کلمات در اذهان و افکار آن‌ها بود؛ اما چطور همه را یک‌جا کنار گذاشتند و این ظلم بزرگ را به امام حسین(ع) و اولاد آن‌حضرت انجام دادند.
جریان امام حسین(ع) را از زاویه مظلومیت یک مقدار تحلیل کنیم و آثارش را برای خود درس قرار دهیم. حال بحث امامت و خلافت و ... را هم کنار می‌گذاریم که آن هم در جای خودش از بحث‌های مسلم است.
فرزند رسول‌خدا(ص) را با بدترین وجه به شهادت رساندند، فوق این ظلم قابل تصور نبوده و نیست. این ظلم متأسفانه امروز هم وجود دارد. امروز اگر حادثه کربلا را درست بیان و تحلیل نکنیم، اگر بخواهیم حادثه کربلا را حادثه‌‌ای از سر عشق و در مقابل عقل و عقلانیّت قرار دهیم ـ که در بعضی از گفته‌هایی که همین روزها منتشر شده، آمده ـ این هم خودش ظلم بزرگی است. اصلاً به نظر می‌رسد، فهم قضیه عاشورا یکی از واجبات بر انسان است؛ البته انسانی که قدرت فهم و تحلیل داشته باشد.

 تکلیفآور بودن قیام امام حسین(ع)
امام حسین(ع) یک حرکتی را انجام داد که برای ما تکلیف می‌آورد. حرکت آن‌حضرت یک حرکت کاملاً عقلانی بوده است. چنان‌چه ما حرکت امام حسین(ع) را فقط بر اساس عشق به شهادت و ... تحلیل کنیم که البته این‌ها هم بوده، اما اگر آن ‌را فقط در این دایره قرار بدهیم، برای ما تکلیف‌آور نمی‌شود. باید جریان امام حسین(ع) را طوری تحلیل کنیم که برای همگان تا روز قیامت تکلیف‌آور باشد. چیزی که برای ما تکلیف‌آور باشد، فهمش واجب است.
فهم قضیه امام حسین(ع) از دید فقهی یکی از واجبات برای ماست. چرا امام حسین(ع) کشته شد؟ باید بفهمیم، درست تحلیل کنیم. نیاییم خود ما هم در این زمان باز بر مظلومیت آن‌حضرت اضافه کنیم؛ مثل اینکه یک کسی در مقام دفاع از حق کشته شود و دیگران بگویند: به‌خاطر مسائل مادی و دنیوی بوده! این هم یک ظلم به آن مقتول است.
اگر امروز ما حادثه امام حسین(ع) را درست نفهمیم و خدای ناکرده غلط تحلیل کنیم، ما هم در ظلم نسبت به آن‌حضرت سهیم خواهیم بود.

  قبح ظلم به کفّار و بهائم در دین اسلام
اسلام این همه در مذمت ظلم مطلب دارد، حتی محدوده ظلم را از دایره بشر هم فراتر می‌برد و می‌گوید: حق ظلم به بقاع و بهائم هم ندارید. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «اتَّقُوا اللَّهَ فِی عِبَادِهِ وَبِلَادِهِ فَإِنَّکُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّى عَنِ الْبِقَاعِ وَالْبَهَائِم‏»؛12 حقوق الهی را در مورد مخلوقاتش رعایت کنید؛ چون شما مورد سؤال قرار خواهید گرفت؛ حتی نسبت به مکان‌ها و حیوانات. این‌ها به گوش مردم آن زمان خورده بود که اسلام اجازه ظلم به یک حیوان هم نمی‌دهد! کدام دینی را سراغ دارید که راجع به بهائم چنین موضع‌گیری داشته باشد؟ انسان حق ندارد، به آن حیوانی هم که از آن استفاده می‌کند، ظلم کند.
در زمان رسول‌خدا(ص) یک کسی باری را روی شتر خودش گذاشته بود و آن شتر را ایستاده نگه داشته بود. حضرت فرمود: صاحب این شتر کیست؟ عرض کردند: فلانی. حضرت به او فرمود: چرا به این شتر ظلم می‌کنی؟ اکنون که بار روی دوش این حیوان است، باید نشسته باشد. همین اندازه به این حیوان ظلم می‌کنی و روز قیامت نسبت به همین ظلم از تو سؤال خواهد شد.

  شدت قبح ظلم نسبت به اهلبیت(ع)
رسول‌خد(ص) می‌دانست امّتش به اهل‌بیتش(ع) ظلم می‌کنند؛ لذا این تعبیر را به‌کار برد: «حُرِّمَتِ الْجَنَّةُ عَلَى مَنْ ظَلَمَ أَهْلَ‌بَیْتِی وَقَاتَلَهُمْ وَالْمُعِینِ عَلَیْهِمْ وَمَنْ سَبَّهُم‏».13 ما آیه مودّت را زیاد شنیده‌ایم که رسول‌خدا(ص) فرمود: [لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی‌الْقُرْبَى]؛ من در مقابل این همه زحمتی که برای شما کشیدم، هیچ اجر و مزدی نمی‌خواهم. فقط نسبت به خویشاوندان من مودت داشته باشید؛ آن هم مودتی که باز منشأ هدایت انسان و خود شما خواهد بود؛ نه یک محبت عاطفی و ظاهری.
اما این طرف قضیه را هم فرموده: کسی که به اهل‌بیت من ظلم کند، بهشت بر او حرام است. می‌دانست یک روزی روی منبر خودش علی‌بن ابی‌طالب(ع) را سب می‌کنند. فرمود: بهشت بر این‌ها حرام است [أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَلا یُکَلِّمُهُمُ اللهُ وَلا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَلا یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذابٌ أَلیم]؛14 نصیبی از بهشت ندارند. خدا روز قیامت با این‌ها حرف نمی‌زند و نگاه‌شان هم نمی‌کند، یعنی چه؟ روز قیامت روزی است که اگر انسان دستش از تمام شفیعان کوتاه بشود، باز به خود خدا و رحمت واسعة او امید دارد. اگر دستش از قرآن، پیامبر و شهداء و اولیاء کوتاه شد، باز می‌گوید: خدا هست که من را نجات دهد؛ ولی رسول‌خدا(ص) می‌فرماید: کسانی که به اهل‌بیت من ظلم کنند، خدا روز قیامت به این‌ها نگاه نمی‌کند؛ یعنی مشمول رحمت و شفاعت خدا نمی‌شوند.
این آیات قرآن در مورد ظلم و این روایات رسول خدا(ص) در خصوص اهل‌بیت(ع)، را مردمی که به جنگ با امام حسین(ع) آمده بودند، می‌دانستند که بسیاری از آن‌ها سال‌ها کنار امیرالمؤمنین(ع) و پیامبر(ص) بودند و می‌دانستند که امام حسین(ع) از اهل‌بیت رسول‌خدا(ص) است؛ اما این ظلم بزرگ را بر امام حسین(ع) انجام دادند. همه ائمه ما(ع) در طول تاریخ مظلوم بودند؛ ولی مظلومیّت امام حسین(ع) یک وجه دیگری دارد که نظیرش را در میان ائمه دیگر نداریم.

  چرایی شدت مظلومیّت اباعبدالله(ع) بر دیگر امامان الف) درخواست بیعت با فاجر فاسق
یک جهت مظلومیت حضرت این است که یزید به فرماندار مدینه دستور داد که حسین‌بن علی و عبدالله‌بن عمر و عبدالله‌بن زبیر را بخواه و از آن‌ها بیعت بگیر! اگر بیعت نکردند، آن‌ها را بکش. همین صحنه که امام حسین(ع) در دار الحکومه مدینه نزد فرماندار یزید بیاید و او به فرزند رسول‌خدا(ص) بگوید: بیا با یک شارب الخمر، با کسی که چیزی از دین را قبول ندارد، بیعت کن، ظلم بسیار بزرگی است؛ لذا امام می‌فرماید: «وَعَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَام‏»؛ این اوج مظلومیت امام حسین(ع) است که چنین خواسته‌ای از او داشته باشند.
شما ببینید از یک انسانی که در مرحله عصمت است، ذریه رسول‌خداست، خلافت هم حق آنهاست، یک آدمی که صد در صد مقابل او و دشمن دین است، بیعت می‌خواهد و این خودش اوج مظلومیت است.

ب) بیوفایی دعوتکنندگان
باز از مظاهر مظلومیت این است که عده زیادی نامه نوشتند که حضرت آن نامه‌ها را همراه خود آورده بود و در جریان حر، حضرت آن‌ها را نشان داد. 12 هزار نامه، نه 12 هزار شخص، هر کدامشان نماینده یک قوم بودند. همه نامه نوشته و دعوت کرده بودند! شما همین را تصویر کنید که انسان را به یک مهمانی معمولی دعوت کنند، انسان تا دم در برود و در را به رویش ببندند. انسان دیگر قراری ندارد! عده‌ای به اسم دین، به اسم امامت، به اسم اینکه ما همراه تو هستیم و می‌خواهیم، با تو بیعت کنیم، نامه نوشتند و حضرت را دعوت کردند؛ البته حضرت از اول می‌دانست که این‌ها آدم‌هایی هستند که خیانت می‌کنند؛ سابقه‌شان را داشت و می‌دانست وفا نمی‌کنند؛ ولی خود همین یک جهت بزرگی از مظلومیت امام حسین(ع) است که در ائمه دیگر چنین قضیه‌ای وجود نداشت.

 زیارت عاشورا و ظلم به اهلبیت(ع)
چرا در زیارت عاشورا نسبت به مسئله ظلم به اهل‌بیت(ع)، این همه تکیه شده: «اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّد». معلوم می‌شود، هر انسانی که بخواهد، حادثه عاشورا را نگاه کند، اگر عمق مظلومیت امام حسین(ع) را درک نکند، نمی‌تواند به حقیقت حادثه برسد.
صدر اسلام جنگ زیاد واقع شد، مسلمان‌ها با کفار می‌جنگیدند و بعد از رسول‌خدا(ص) هم در زمان امیرالمؤمنین(ع) جنگ‌ها واقع شد؛ ولی در هیچ جنگی ما مسئله عنصر مظلومیت را نداریم؛ حتی در جنگ جمل هم، عنصر مظلومیت این‌چنین نمود ندارد؛ بالأخره در جنگ جمل اصحابی از رسول‌خدا(ص) با امیرالمؤمنین(ع) همراهی کردند و حضرت یاران فراوانی داشت و در آن جنگ هم پیروز شد؛ اما در جریان عاشورا مظاهر عنصر مظلومیت فراوان است.
وقتی به حرم امام حسین(ع) می‌رویم، می‌گوییم: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَصَلِّ عَلَى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُوم‏»؛ قبل از بیان القاب «شهید» و «أَسِیرِ الْکُرُبَات‏» و «قَتِیلِ الْعَبَرَات‏»، امام حسین(ع) را با این لقب صدا می‌‌زنیم: «الْحُسَیْنِ الْمَظْلُوم». معلوم می‌شود ائمه ما(ع) روی این نکته خیلی تکیه داشتند. تقدم و تأخر این القاب حساب‌شده است و از چیزهایی نیست که بگوییم: اگر اول بیاید یا آخر یکسان است!
در زیارت‌های دیگر و همین‌طور در زیارتی که عید سعید فطر و قربان برای امام حسین(ع) وارد شده است: «السَّلَامُ عَلَى الْحُسَیْنِ‌بْنِ عَلِیٍّ الْمَظْلُومِ الشَّهِید، السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمَظْلُومُ الشَّهِید، فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ»؛ مظلومیت حضرت بسیار مورد توجه قرار گرفته. این زیار‌ت‌ها برای ما درس است، عناوینی که در این زیارتها آمده، پیام دارد. همان‌طوری که روی عنوان شهید درنگ می‌کنیم، روی عنوان مظلوم هم باید درنگ کنیم و از آن، نکته‌‌ها بیرون آوریم.
اوج مظلومیت امام حسین(ع) را ببینید، تاریخ می‌گوید: از یاران امام حسین(ع) هرچه کشته می‌شد، معلوم بود؛ چون عده‌شان کم بود؛ اما از گروه دشمن هرچه هم کشته می‌شدند، مشهود نبود. وقتی که ظهر عاشورا می‌شود، ابو ثمامه صیداوی در گرماگرم جنگ، به حضرت عرض کرد: «یا أباعبد‌الله! نفسی لنفسک الفداء هؤلاء اقتربوا منک ولا والله لا تقتل حتى أقتل دونک وأحب أن ألقى الله ربی وقد صلیت هذه الصلاة»؛15 جانم به قربان تو! دشمن درحال نزدیک شدن است. قسم به‌خدا! تا من زنده‌ام، نباید شما شهید شوید! دلم می‌خواهد، وقتی خدا را ملاقات می‌کنم، نماز ظهر را با شما خوانده باشم.
«فرفع الحسین رأسه إلی السماء وقال ذکّرت الصلاة جعلک الله من المصلّین! نعم هذا اول وقتها»؛ امام(ع) سر مبارکش را به آسمان بلند کرد و فرمود: نماز را یاد کردی، خدا تو را از نمازگزاران قرار دهد! بله الآن اول وقت نماز ظهر است.
«ثم قال سلوهم أن یکفّوا عنا حتّی نصلّی»؛ به ابوثمامه فرمود: به دشمن بگویید، جنگ را متوقف کنند تا ما نماز بخوانیم. حسین‌بن نمیر در پاسخ گفت: برای چه حسین می‌خواهد نماز بخواند؟ نمازش قبول نیست! چقدر سخت است، کسی که خودش تجسم نماز است، فرزند نماز است، فرزند رسول‌خدایی است که نماز را آورده و نماز را به همین مردم یاد داده، بعد به او بگویند: برای چه می‌خواهی نماز بخوانی؟ نمازت به درد نمی‌خورد و مقبول نیست. چه مظلومیتی از این بالاتر.
​​​​​​​
..............................................
   پی نوشتها1 . مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏10، ص 318.
2 . سوره حج، آیه 45؛
3 . سوره اعراف، آیه 165؛
4 . سوره انعام، آیه 47؛
5 . سوره مؤمنون، آیه 41؛
6 . سوره عنکبوت، آیه 14؛
7 . سوره زخرف، آیه 65؛
8 . سوره غافر، آیه 52؛
9 . الکافی ج‏2، ص 332؛
10 . الجعفریات (الأشعثیات)، ص 81؛
11 . الکافی ج‏2، ص 333؛
12 . نهج‌البلاغه، خطبه 167؛
13 . صحیفة الإمام الرضا(ع)، ص 49؛
14 . سوره آل عمران، آیه 77؛
15 . بحار الأنوار ج‏45، ص 21.