در طول تاریخ بشری، نقشهای برجسته زنان، در بردارنده برگهای زرینی از تاریخ بوده است. همواره چشم و دست و دامان زنان فرهیخته و بزرگ، نگهبان ارزشها و آرمانهای بلند بشر بوده و هست و هرگز نمیتوان این واقعیت را انکار کرد و یا به دیدهای ناچیز از آن یاد نمود. بهیقین در مقاطع حساس و مهم تاریخی و وقایع ماندگار، این نقشها بیش از پیش نمایان میشود؛ از اینرو برآن شدیم که نقش زنان در کربلا و عاشورا، این قطعه جانسوز از تاریخ بشریت را بررسی کنیم تا گواهی برای عظمت و شرافت زنان وارسته باشد و نام بلند آنان، بر تارک تاریخ جاودانه بماند.
خانم ناهید طیبی از اساتید حوزه علمیه خواهران و جامعةالزهرا(س) در این نوشتار، نقشآفرینی زنان در واقعه کربلا و پس از آن را مورد بحث و بررسی قرار داده است که در ادامه میآید.
نقش بانوان عاشورایی در صحنه کربلا
هنگامی که از زنان و حضور مستقیم آنان در صحنههای حساس عاشورا و کربلا سخن به میان میآید، نام بلند حضرت زینب(س) در ابتدا به ذهنها متبادر میشود. نقش این بانوی بزرگ، چنان برجسته و فراگیر است که پرداختن به آن مجال زیادی میطلبد؛ از اینرو، اشارهای به برخی از جانبازیهای این بانوی حماسه و عرفان و عاطفه خواهیم داشت.
حضرت زینب(س) در رابطه با امام حسین(ع) نقش یک همراه، همدل و همراز صمیمی را داشت و پیوسته با جملههای زیبا و علیگونه خویش، حقانیت قیام امام را متذکر میشد و هرگاه در بخشی از سپاه، تزلزل و یا تردید و تحیر ایجاد میشد، با پیامهای وحدتآفرین خویش، یکدلی را در محیط حاکم میکرد. مراقبت از کودکان، ایجاد روحیه مقاومت در برابر شهادت عزیزان، مدیریت بانوان مضطرب و نگران، محافظت از جان امام سجاد(ع) و دیگر بیماران و جانبازان کربلا، ایجاد آرامش روانی در بین بازماندگان و. .. از جمله نقشهای مهم حضرت زینب(س) است .
از جمله زنانی که در میدان کارزار بهنوعی حضور داشته و شجاعانه با دشمن جنگیدند، همسر مسلمبن عوسجه، اموهب (که توسط امام حسین(ع) مسلمان شد)، مادر عبدالله کلبی، مادر عمروبن جناده و مادر عبداللهبن عمر را میتوان نام برد.
در تاریخ از دو زن بهعنوان شهیدان کربلا و عاشورا یاد شده است که عبارتند از: هانیه (همسر وهب) و بانوی نمیریه قاسطیه، همسر عبداللهبن عمیر کلبی (اموهب)1
اموهب و هانیه دو شمع فروزان کربلااموهب و پسر و عروسش بر آیین مسیحیت بودند. کمتر از بیست روز از عروسی این دو جوان، وهب و هانیه، میگذشت که در صحرای سرسبز «ثعلبیه» در نزدیکی کربلا خیمه زدند. در تاریخ آمده است که امام حسین(ع) هنگام حرکت به سوی کوفه، به سرزمین «ثعلبیه» رسید و بر اساس کرامت و بزرگواری خود، از اهل خیمه سراغی گرفته و احوالپرسی نمود. اموهب از بیآبی و مشکلات مربوط به کمبود آب گفت و امام(ع) که مصداق بارز «وعادتکم الاحسان وسجیتکم الکرم»2 بود، با نیزه خود قسمتی از خاک زمین را کنار زد. ناگهان آب از دل زمین جوشید و اموهب و عروسش متعجبانه به این اعجاز نگریستند. امام(ع)، سپس به این بانو فرمود: «اگر پسرت آمد، به او بگو که اگر بخواهد، میتواند ما را یاری کند.»
امام به حرکت خویش ادامه داد و وهب هنگام بازگشت، با دیدن معجزه پسر رسولخدا(ص)، مشتاق دیدار او شد و با مادر و نوعروس خود نزد امام رفته و به اسلام گرویدند و اینگونه وهب به خیل سربازان سعادت پیوست. ماجرای جانسوز و اندوهناک این داماد تازه مسلمان، در کتب تاریخی بهتفصیل آمده است. وهب به میدان رفت و با دشمن جنگید تا به فیض شهادت رسید و همسرش بر بالین او نشست. پیکر به خوننشسته او را نزد عمرسعد بردند و سر از تن او جدا کردند. همسر او بار دیگر خود را نزد پیکر مطهر شهید رساند و سر بر سینه او نهاده، گریست. در این هنگام، دشمن با عمود آهنین بر فرق این نوعروس زد و او را به وصال محبوب واقعی و فوز شهادت نائل کرد .
از سوی دیگر، دشمنان سر وهب را برای شکنجه مادر، به سوی آن پیرزن شجاع پرتاب کردند. این مادر صبر و ایثار، سر جوانش را بوسید و گفت: «سپاس خداوندی را که با شهادت تو در رکاب امام حسین(ع) مرا روسپید کرد». سپس سر وهب را به سوی دشمن پرتاب کرد و گفت: «آن سر را که برای دوست دادهایم، باز نمیستانیم.»
و ستون خیمه را برداشت و به دشمن حمله کرد و دو نفر از سپاه سیاه عمرسعد را به هلاکت رساند. امام(ع) او را به خیمه برگرداند و برای او دعا کرد و مژده بهشت داد. اموهب با شادی تمام از امر امام خویش اطاعت کرد و هنگام بازگشت گفت: «خدایا! امید بهشت را از من مگیر.»3
نکته قابل توجه این است که حمله به سوی دشمن، با عمود خیمه در مورد مادر عبداللهبن عمر نیز نقل شده است و بهنقل تاریخ، حضرت اباعبدالله(ع) او را به سوی خیمهاش بازگرداند. همچنین در مورد مادر عمروبن جناده نیز گفته شده است که همچون اموهب، سر فرزند شهیدش را گرفته و بهوسیله آن، یکی از سپاهیان عمرسعد را به هلاکت رساند و سپس شمشیری گرفت و با رجزخوانی به میدان رفت؛ اما امام حسین(ع) با امر ولایی خویش او را به خیمهها بازگرداند؛4 البته بانوی دیگری بهنام امخلف نیز، با جریانی مشابه اموهب و مادر عمروبن جناده در برخی از کتب ذکر شده است.
شهیدهای دیگر از تبار عاشورائیانهمسر عبداللهبن عمیر کلبی که از اولین شهدای کربلاست نیز، از جمله بانوانی بود که عشق و وفای خویش را در صفحات تاریخ به اثبات رساند. کنیه این بانوی گرانقدر «اموهب» بود. لازم به ذکر است که اموهب، همسر عبدالله کلبی با اموهب که در بحث پیشین داشتیم، تفاوت دارد و این دو بانو شباهت اسمی با یکدیگر داشتهاند و از نظر نسبی و سببی ارتباطی بین آن دو نیست .
در کتب تاریخی آمده است که عبداللهبن عمیر کلبی و همسرش، در شب هشتم محرم، شبانه از کوفه بیرون رفته و به کاروان امام(ع) پیوستند. پس از شهادت عبدالله، در روز عاشورا، همسر وفادارش خود را به بالین او رساند و خاک را از چهره او پاک کرد. در این هنگام به دستور شمر، یکی از غلامان، گرزی بر سر این بانوی داغدیده فرود آورد و او را به شهادت رساند.5
شهادت این بانوی ولایتمدار، مهری بود برحقانیت این حرکت بزرگ تاریخی؛ همانگونه که بانوان دیگر در نمایاندن عظمت این قیام و مسائل مربوط به آن بسیار مؤثر بودهاند .
نقش بانوان عاشورایی در دوران اسارت
در مبحث پیشین بیان کردیم که حضور مستقیم حضرت زینب(س) در واقعه عاشورا، نقش آن پاکبانو را بسیار پررنگ کرده بود. در این بخش نیز آنگاه که سخن از وقایع پس از عاشورا به میان میآید، شخصیت حضرت زینب(س) و سرپرستی و مدیریت کاروان اسرا و خطبههای آگاهی بخش و ویرانکننده کاخنشینهای رفاهطلب، بیش از پیش در ذهن آشکار میشود. مضمون خطبههای این پاکبانوی حرم اهلبیت(ع) نمایانگر دانش و بینش بلند اوست؛ بانویی که مصیبتهای جانکاه بر او وارد شده است؛ اما چنان در برابر ستم و ستمگر سخن میگوید که یادآور خطبهها و سخنان حضرت امیرالمؤمنین(ع) است .
افزون بر پیامرسانی، افشاگری و پرستاریهای حضرت زینب(س) از کودکان میتوان به نقش ام کلثوم(س) خواهر بزرگوار او نیز اشاره نمود. لازم به ذکر است، امکلثوم مذکور، فرزند حضرت علی(ع)، از یکی دیگر از همسران ایشان است؛ نه از فاطمه زهرا؟سها؟؛ زیرا امکلثوم، دختر حضرت زهرا(س) در دوران امامت امام حسن مجتبی(ع) دار فانی را وداع گفت. به هر حال، امکلثوم دختر علیبن ابیطالب(ع) است و هنگامی که بیبندوباری و نگاههای مردم ناپاک کوفه به زنان و دختران اسیر را میبیند، با شجاعت فریاد میکشد: آیا شرم نمیکنید که برای تماشای اهلبیت پیامبر(ص) جمع شدهاید؟
و نیز کودکان را از گرفتن صدقات مردم باز میدارد، تا شأن و منزلت خاندان رسولخدا را بر همه نمایان سازد.
فاطمه بنتالحسین(س)فاطمه بنتالحسین(س)، دختر نوجوان و شاعری که عشق و عاطفه و عرفان و قهرمانی کربلائیان را در قالب شعرهای زیبا و سوزان برای مردم زمان خود و عصرهای آینده تعریف میکرد، از جمله بانوان تأثیرگذار در کربلا و پس از آن بود. از آنجا که در مقالات و کتابهای متعدد، از این سه بانوی والامقام سخن به میان آمده است. بهاختصار از آنها میگذریم و به ناگفتهها بیشتر میپردازیم. بهیقین آنگاه که حقایق بلند و معارف والای بشری در قالب هنر و بهویژه شعر درآید، ماناتر و جاودانهتر خواهد ماند و هنر فاطمه بنتالحسین(س) همین بود .
همسر خولی یکی دیگر از بانوان اثرگذار پس از عاشورا بود. در تاریخ آمده است که خولیبن یزید اصبحی، از دژخیمان کوفه و دشمنان اهلبیت(ع) بود. او بهاتفاق حمیدبن مسلم ازدی، سر مبارک امام(ع) را نزد ابنزیاد برد و بهعلت بسته بودن در قصر، ناچار شد، آن گوهر فروزنده را به خانه خود ببرد و پنهان کند. همسر او از آن شب، کینه خولی را به دل گرفت و هنگامی که مختار قیام کرد. همسرش، عیوف دختر مالک، محل اختفای او را به یاران مختار اطلاع داد و سرانجام او به دست آنان کشته شد.6
بنابر آمار ذکرشده، در کتب تاریخی، مادران 7 نفر از شهدای کربلا در روز عاشورا، شاهد شهادت فرزندان نوجوان و جوان خویش بودند و پس از واقعه عاشورا، در کاروان اسرا به خدمت اسیران و بهویژه کودکان مشغول بودند. حضور این بانوان که بهای سنگینی جهت این قیام عظیم پرداخته بودند و عزیزان خود را تقدیم راه مقدس امام(ع) کرده بودند، چونان ستونهایی بود که خیمه وجود اسرا را نگاه میداشت و آرامش روانی در بین آنها ایجاد میکرد .
نقش بانوان عاشورایی پس از اسارت
اکنون که نقشهای سازنده و مهم زنان در سه مقطع قبل از وقوع حادثه کربلا و در روز عاشورا و دوران اسارت بیان شد، به مهمترین بخش آن؛ یعنی پس از حادثه کربلا و جهاد فرهنگی و سیاسی زنان میپردازیم.
حضرت زینب(س) طلایهدار این رسالت مهم (یعنی پیامرسانی به آنها که نبودند و واقعه عاشورا را ندیدند)، بود. او بنا بهنقل مورخان در سال 63 یا 65 هـ. ق درگذشت و در مدت 3 یا 5 سال که پس از عاشورا زیست، حتی لحظهای دست از بیدارگری مردم و افشاگری ظلم و ستم دستگاه اموی برنداشت. 8
فاطمه بنتالحسین(س)فاطمه بنتالحسین(س) نیز از جمله بانوانی بود که پس از واقعه عاشورا، رسالت پیامرسانی فرهنگ عاشورا را به پایان رساند. او در کوفه سخنرانی کرد و علاوه بر سخنرانی افشاگرانه بر ضد دستگاه اموی، به تحریک عواطف پرداخته و باعث بیداری وجدان مستمعان خود شد. پس از ورود به مدینه نیز، با سرودن اشعاری در مجالس سوگواری شهدای کربلا و بهویژه سیدالشهداء(ع)، حقایقی را به گوش مردم رساند و تا پایان عمر خود از ذوق و قریحه خدادادی و اندیشه و فکر بلند خویش برای احیای حق و امر به معروف و نهی از منکر استفاده کرد.9
امالبنین(س) همسر امام علی(ع)امالبنین؟سها؟، همسر بزرگوار امام علیبن ابیطالب و مادر حضرت ابوالفضل؟عهما؟ نیز، علاوه بر نقش غیرمستقیم خود (تربیت فرزندان شجاع، متدین و ولایتمحوری چون قمر بنیهاشم و سه برادر عزیز او)، مستقیماً به روشنگری پرداخت و با استفاده از ابزارهای محرک عاطفه، مردم را با حقیقت عاشورا و عظمت مصیبت آن آشنا کرد. در کتب تاریخی میخوانیم که: «پس از شهادت عباس(ع) امالبنین هر روز بههمراه عبیدالله فرزند عباس(ع) (که در کربلا حضور داشته است)، به بقیع میرفت و نوحه میخواند و گریه میکرد و مردم اجتماع کرده و همراه با او میگریستند. 10
حضور این بانوی شجاع و اصیل در بقیع که یک مکان عمومی است و استفاده از شاهد کوچک کربلا (فرزند ابوالفضل العباس(ع)) و روشنگریهایی که در نوحهها و سخنرانیهای او بوده و در کتب معتبر ذکر شده است، حکایت از عظمت روحی او دارد و جلوههای سیاسی- اجتماعی این بانو را نمایان میسازد .
این بانوی صبر و شکیبایی، حدود ده سال پس از واقعه عاشورا، در سال 70 هـ. ق، دارفانی را وداع گفت؛11 اما در مدت این ده سال، حداکثر تلاش خویش را برای احیای فرهنگ غنی عاشورا مبذول داشت. نقش اساسی این بانو، کمتر از کسانی که در کربلا حضور داشته و بهیاری امام پرداختند، نبود؛ زیرا استمرار یک فرهنگ و پایدار کردن آن بههمان اندازه اهمیت دارد که ایجاد فرهنگ .
رباب همسر امام حسین(ع)رباب دختر امرء القیسبن عدی، همسر امام حسین(ع) و مادر سکینه و علیاصغر؟عهما؟ بود. او در کربلا حضور داشت و شهادت کودک شیرخوارش را به چشم دید و پس از وقایع عاشورا بهعنوان اسیر در میان کاروان اسرا حضور داشت و پس از بازگشت به مدینه، مدت یکسال برای سیدالشهداء(ع) عزاداری کرد و مرثیههایی در سوگ آن بزرگمرد سرود و به یاد ظهر عاشورا، همواره زیر آفتاب داغ مینشست و سرانجام یک سال پس از واقعه عاشورا، از دنیا رفت.12
لیلی همسر امام حسین(ع)همسر دیگر امام حسین(ع) لیلی دختر ابومره ثقفی است. او در کربلا حضور نداشت و بهعللی که ذکر نشده است، در مدینه بود که خبر شهادت همسر عزیز و میوه دلش، علیاکبر را به او دادند. برخورد این بانو با این مصیبت بزرگ چنان بود که برای اهل مدینه سؤال ایجاد میکرد و عواطف مردم را بهنفع یاران امام حسین(ع) برمیانگیخت. بهعبارتی، بار عاطفی قضیه کربلا توسط زنان، مادران و خواهران شهدا بسیار سنگین میشد و همین امر، موجب جاودانگی حرکت امام حسین(ع) و یاران وفادار او شد .
امسلمه همسر پیامبر اکرم(ص)یکی از بانوان برجسته و مورد احترام مردم مدینه امسلمه بود. او تنها کسی بود که افتخار همسری پیامبر(ص) را داشت و تا آن زمان هنوز زنده بود. احترام و اکرام مردم به این بانوی بزرگ که برخاسته از ارادت به پیامبر(ص) بود، بیش از حد توصیف است. امسلمه که پیش از آن، خبر شهادت امام حسین(ع) را از زبان پیامبر(ص) شنیده بود و هنگام شهادت امام و یارانش(ع) نیز رؤیای صادقهای دیده بود، پس از واقعه کربلا، به سوگواری و عزاداری برای آن عزیزان پرداخت و بنیهاشم و مردم مدینه جهت تسلیتگویی نزد او میآمدند و آن بانو به بیان فضایل اهلبیت و امام حسین(ع) میپرداخت. سخنان او در جمع حاضر اثر میگذاشت و دهان به دهان بین مردم منتقل میشد و حقانیت امام(ع) را بیش از پیش اثبات مینمود .
آنچه در این مقاله بیان شد، قطرهای از دریای حماسهها و نقشهای سازنده و ماندگاری است که زنان در دل تاریخ عاشورا ثبت کردهاند. بیشک بسیاری از حقایق - چونان همیشه - بر جای مانده است و مجالی برای پرداختن به آنها نیست. گفتنی است که مبحث نقشهای مستقیم و غیرمستقیم زنان در عرصههای گوناگون اجتماع و بهویژه در مقاطع حساس و به یادماندنی تاریخ، همچون مبعث، غدیر و کربلا گسترهای به وسعت همه تاریخ دارد؛ ولی بهعلل گوناگون از جمله محدودیتهای ویژهای که در هر زمان از سوی خانوادهها و حکومتها برای زنان ایجاد میشد و تفاوت وظایف اساسی آنان با مردان و اقتضای طبیعی و بهعبارتی، وظیفه جنسیتی آنان، این نقشها همواره ناپیدا و یا کمرنگ بوده است. به هر حال، برای پژوهشگری که در پی تحقیق پیرامون جلوههای تاریخی زنان است، منابع فراوانی وجود دارد که با بیان مصادیق متعدد و پرجاذبه این جلوهها را نمایان میسازد. امید آن داریم که این مختصر، جرقهای باشد برای شروع حرکتی بزرگ در جهت شناختن و شناساندن زنان برجسته، فرهیخته و تاریخساز در عرصههای گوناگون .
..............................................
پی نوشتها
1. فرهنگ عاشورا، ص 191 (البته در این کتاب سخنی از هانیه به میان نیامده است و نام آن شهیده بزرگوار از کتب دیگر اخذ شده است)؛
2. فرازی از زیارت جامعه کبیره؛
3. ریاحین الشریعه، ج 3، ص 300؛
4. مناقب ابنشهرآشوب، ج 4، ص 105؛
5. عمادزاده، زندگانی سیدالشهدا(ع)، ج 2، ص 124؛
6. فرهنگ عاشورا، ص 303 ؛
7. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 125؛
8. ر.ک: سید نورالدین جزایری، الخصائص الزینبیه ؛
9. ر.ک: هادی الامینی، فاطمه بنتالحسین(س)، ص 51 ؛
10. ریاحینالشریعة، ج 3، ص 294 ؛
11. نهلا غروی نائینی، محدثات شیعه، ص 25 ؛
12. فرهنگ عاشورا، ص 183؛