مناسبات قدرت و قیامت در مکتب قرآنی امام سجاد(ع)
در جهان سیاست به هرچه در «مناسبات قدرت» اهمیت داده شود، به مسئله «قیامت» عنایتی نمیشود و در هیچ کتاب سیاسی کلاسیک و دانشگاهی، از تأثیر متقابل قدرت و قیامت اثری به چشم نمیخورد؛ مانند اینکه اگر نحوه جریان قدرت یا اِعمال حاکمیت بر عموم شهروندان یا اقلیتها یا مخالفان و… برای مثال بر مدار عدالت باشد، صاحبان قدرت در قیامت به دروازه سعادت نزدیکتر خواهند شد؛ پس چنین معادلهای در سیاست و حکومت مطلوب است یا اگر مناسبات بهگونهای باشد که صاحبان قدرت را در قیامت دچار مشکل کند و حیات اخروی آنان را متأثر سازد، چنین جریانی نامشروع و نامطلوب است و دهها مثال از این دست.
در مکاتب سیاسی عصر مدرنیته مرز سعادت و شقاوت، رفاه و فقر، عدالت و بیعدالتی و امنیت و ناامنی فقط با لحاظ رفاه، سعادت و امنیت دنیایی سنجیده میشود و مناسبات قدرت بر مدار دنیا سامان مییابد و فلسفههای سیاسی غربی، عموماً نگاههایهای صرفاً مادی به انسان دارند (رجبی، محمود؛ انسانشناسی، ص۱۴۲) حیات فرامادی او را نایده میگیرند و معتقدند، صرفاً قوانین طبیعت، مثل دیگر مواد، بر انسان حاکم است(مغنیه، محمّدجواد، فلسفه مبدأ و معاد، ص ۱۳۰).
تنها مکاتب سیاسی برخاسته از دین الهی، «نسبت قدرت و قیامت» را مطرح میسازند و تمام معادلات قدرت در آنها بر مبنای سعادت اخروی و تأمین حیات طیبه بشری در آخرت طراحی میگردد. در مکتب قرآن و اسلام از مسئول بودن انسان در برابر نعمتهای الهی همچون ولایت و رهبری و بازخواست شدن در قیامت، یاد میشود: [ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ] (تکاثر، ۸)؛ از ائمهای سخن به مذمت به میان میآید که جریان قدرت آنان موجب سوق دادن مردم به آتش و جهنم در میشود: [جعلناهم أئمهً یدعون الی النار...] (قصص،۴۱)؛ به حیات اخروی اولویت داده میشود: [وَمَا هَذِهِ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ]؛ و از کسانی یاد میشود که به این اولویت پایبندند: «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةُ خَیْرٌ وَأَبْقَى» و معتقد است، نتیجه اعمال انسان (فردی، اجتماعی و سیاسی) در آخرت ظاهر میشود: [یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِیُرَوْا أَعْمَالَهُمْ فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ] و از قدرتمندانی همچون قارون در عرصههای مختلف مانند اقتصاد یاد میشود که مردم در برابر «رفتار مغرورانهاش» مسئله قیامت را به یاد او میاندازند یا بیان میشود: اگر کسانی دارای تنها همین زندگى زودگذر دنیاى مادى باشند، ما آن مقدار را که بخواهیم و به هر کس صلاح بدانیم، در همین زندگى زودگذر مىدهیم؛ سپس جهنم را براى او قرار خواهیم داد که در آتش آن مىسوزد؛ درحالىکه مورد سرزنش و دورى از رحمت خدا است. (اسرا،۱۸ـ۱۹) در آیاتی نیز جهان مادی در برابرش بهعنوان بازیچه و برخورداریهایش قلیل و… شمرده میشود. (ر.ک: انعام،۳۲؛ توبه،۳۸؛ نسا،۷۷؛ رعد،۲۶).
گرچه مکاتب مادی شرقی و غربی و سوسیالیستی و لیبرالی اصولاً به مسئله قیامت در مناسبات قدرت رسمیتی قائل نیستند؛ اما مکتب سیاسی اسلام مرز رابطه قدرت و قیامت را حتی به مخاطبانی غیر از انسان (بهعنوان شهروند جامعه سیاسی) میکشاند و تعاملات حتی با حیوانات و طبیعت را متأثر از مسئله قیامت میداند. موارد متعددی از روایات و سیره امام سجاد(ع) در دست است که مناسبات مذکور در آنها، طبق همین مبنای قرآنی سامان پذیرفته است؛ (علاوه بر رساله حقوق حضرت که در آن، از حقوق حیوانات و.. نیز سخن گفته شده است)، سرگذشت زیر نیز، گویای این واقعیت است که حضرت حتی در نوع رفتارش با حیواناتی که بر آنها تسلط و تملک داشت، بین اعمال قدرت و قیامت رابطه برقرار میکرد. نقل شده است که امام سجاد(ع) بیست بار با یک شتر از مدینه به مکه برای حج رفت و در تمام این بیست سفر که هر کدام حدود هشتاد فرسخ بود، حتی یکبار بهصورت شتر شلاق نزد و هر بار که شتر آهسته میرفت، امام تازیانه را بلند و اشاره میکرد تا شتر راه برود و میفرمود: «لو لا خوف الآخره لفعلت»؛ اگر ترس از آخرت نبود، میزدم. (اعیانالشیعه، ج۱،ص ۶۳۴) البته این حدیث در اکثر منابع به این صورت آمده است: «لَوْ لَا خَوْفُ الْقِصَاصِ لَفَعَلْتُ» (مناقب آل أبیطالب(ع)، ج۴، ص۱۵۵) که منظور از قصاص انسان بهخاطر حیوانات، قصاص در آخرت است. این نمونهای از نحوه کاربست قدرت در رفتار با حیوانات تحت قدرت ائمه(ع) بود و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل، در مورد مناسبات قدرت و قیامت در نحوه تعامل با شهروندان و مردم در سیره قرآنی ائمه نور.