printlogo


printlogo


کارکردهای اجتماعی و تربیتی مساجد و هیئات مذهبی
مقدمه: مساجد، مهم‌ترین نهاد اجتماعی جامعه اسلامی، از صدر اسلام تا به امروز محور فعالیت‌های اجتماعی، گروهی و تربیتی بوده است و از زمان بنیان‌گذاری مساجد اسلامی توسط نبی اکرم(ص) نه‌تنها به‌صورت شکلی متحول شده‌اند؛ بلکه از نظر فرهنگی-اجتماعی و تربیتی نیز، هویت جدیدی پیدا کرده است.

جملات و سخنان کلیدی معمار کبیر انقلاب؛ امام خمینی(قد) همانند «مسجد مرکز اجتماع سیاسی است، مسجد یک سنگر اسلامی است و محراب و محل جنگ است و نهضت از راه مساجد که دژهای محکم اسلامند، زنده مانده است. مسجدها را خالی نکنید. مسجد مرکز تبلیغ است. ای روشن‌فکران! مسجد ها را حفظ کنید، روشن‌فکر غربی نباشید؛ ای حقوقدان‌ها! مسجدها را حفظ کنید، سعی کنید که مساجد ما به مساجد صدر اسلام برگردد و توجه داشته باشید، حفظ مساجد امروز جزو اموری است که در اسلام مهم است»، بیان‌گر اهتمام بنیان‌گذار انقلاب به جایگاه مسجد دارد.
حال سؤال این است، امروز با توجه به اینکه فضاهای مجازی با این گستردگی و امکاناتی را که در اختیار آحاد مردم قرار می‌دهد، مساجد و هیئات مذهبی در این زمانه چه کارکردهای اجتماعی و تربیتی می‌تواند داشته باشد؟
آیت‌الله سیداحمد خاتمی، عضو فقهای شورای نگهبان و هیأت‌رئیسه مجلس خبرگان رهبری، در گفت‌وگویی با هفته‌نامه افق حوزه به این سؤال پاسخ گفته است.

طبق فرمایش رهبر معظم انقلاب «مسجد، مظهر آمیختگی دنیا و آخرت و پیوستگی فرد و جامعه در دیدگاه و اندیشه مکتب اسلام است»، بهاجمال به انواع کارکردهای مهم مساجد اشاره نموده و در ادامه بفرمایید که کدام بخش از این کارکردها، اهمیت بیشتری دارد و باید نسبت به آن اهتمام بیشتری ورزید.

   مسجد با اهمیت فوق‌العاده‌ای که در مکتب ما دارد، متأسفانه آن‌چنان که شایسته و بایسته‌ است، مورد توجه قرار نگرفته است. مساجد کشور و تعداد مساجدی را که فعال یا نیمه‌فعال و یا تعطیل هستند، مشاهده کنید تا اهمیت این موضوع روشن شود1  که ما با این سرمایه‌ نفیس و ارزشمند چه کرده‌ایم و حداقل این است که کم‌توجه هستیم. نمی‌گویم که بی‌توجه هستیم، نه، مساجد فعال و بانشاطی هم در سراسر کشور داریم؛ ولی در نگاه کلان، عنایتی که بایسته است، به این سرمایه نشده است.این تعبیری که از مقام معظم رهبری نقل کردید، گوشه‌ای از جایگاه عظیم مسجد در نگاه معظم‌له است. مسجد مظهر آمیختگی دنیا و آخرت و پیوستگی فرد و جامعه است. این دو جمله، گویای جایگاه مساجد است.
من اجازه می‌خواهم که جایگاه مسجد را با دو روایتی که از مولا علی(ع) و سالار شهیدان(ع) است، بخوانم و عرض کنم که مسجد چگونه باید باشد.
این دو روایت، روایات بسیار جامعی هستند که جایگاه و اهمیت مسجد را نشان می‌دهد.
1. روایتی از امیرالمؤمنین علی(ع)
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُبْنُ اَلْحَسَنِ‌بْنِ أَحْمَدَبْنِ اَلْوَلِیدِ(رض) قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُبْنُ اَلْحَسَنِ اَلصَّفَّارُ عَنْ یَعْقُوبَ‌بْنِ یَزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِبْنِ أَبِی‌عُمَیْرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ‌بْنِ عَبْدِالْحَمِیدِ عَنْ سَعْدٍ اَلْإِسْکَافِ عَنِ اَلْأَصْبَغِ‌بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ عَلِیٍّ(ع) أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ: مَنِ اِخْتَلَفَ إِلَى اَلْمَسْجِدِ أَصَابَ إِحْدَى اَلثَّمَانِ أَخاً مُسْتَفَاداً فِی اَللَّهِ أَوْ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً أَوْ آیَةً مُحْکَمَةً أَوْ رَحْمَةً مُنْتَظَرَةً أَوْ کَلِمَةً تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى أَوْ یَسْمَعَ کَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَى هُدًى أَوْ یَتْرُکَ ذَنْباً خَشْیَةً أَوْ حَیَاءً.»2
- ترجمه حدیث: على(ع) می‌فرماید: «هر کس پیوسته یا در وقت هر نماز، به طرف مساجد روان باشد، یکى از این هشت چیز را بهره خواهد برد: برادرى که در راه خدا مورد استفاده او باشد، یا طرفه دانشى که از زبده‌هاى علم باشد، یا نشانه محکمى که در راه حقّ‌ او را استوار سازد، یا رحمتى از طرف حقّ‌ که در انتظار او بوده، یا کلمه و سخنى که او را از بدى باز دارد، یا شنیدن جمله‌اى که او را به راه خیر و نجات راهنمایى کند، یا گناهى را از ترس خدا ترک نماید، و یا آنکه از سر شرم و حیا، گناهى را ترک کند.(این فوائد همه در رفتن به مسجد است).
- بیان مطلب:  کسی که به مسجد رفت و آمد کند، یکی از هشت چیز را به دست می‌آورد. معنای این کلام مولا این است که کارکرد مسجد این‌هاست و باید مسجد را به‌گونه‌ای ساخت که حداقل یکی از این‌ کارکردها یا همه اینها در مسجد تحصیل بشود.
 1. «أَخاً مُسْتَفَاداً فِی‌اللَّهِ»؛ یکی آن است که برادر دینی مفیدی به دست آورد؛ یعنی مسجد باید کانونی باشد که محل جذب دین‌مداران است.
2. «أَوْ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً»؛ دوم این‌که دانش جدیدی به دست بیاورد. جالب این است که تعبیر علم دینی نیاورده است. «أَوْ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً»؛ یعنی پراستعدادترین‌ها در تمام رشته‌ها باید مسجدی‌ها باشند. «عِلْماً مُسْتَطْرَفاً»، به‌معنای دانش جدید است؛ یعنی در عرصه‌ ریاضی، فیزیک، شیمی، رسانه و دیگر عرصه‌ها باید مسجد کانون جذب آن‌ها باشد.«أَوْ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً»؛ یعنی مسجد کانون برجستگان این‌چنینی هم باشد. نماز اول وقت را می‌خواند و بعد در کلاس مربوطه در مسجد و یا خارج از مسجد شرکت می‌کند و از این «عِلْماً مُسْتَطْرَفاً» چنین استفاده می‌کنیم که در عرصه‌های مورد نیاز جامعه باید مسجدی‌ها برترین باشند.
3.«أَوْ آیَةً مُحْکَمَةً»؛ سومین بهره‌ای که اهل مسجد می‌برند، مسأله تحکیم اعتقادات است. مسجد باید کانون تحکیم مبانی اعتقادی باشد. مسجد کانون پاسخگویی به شبهاتی است که دشمن دم به دم القا می‌کند. مسجد باید کانون پاسخگویی به این شبهات باشد. «أَوْ آیَةً مُحْکَمَةً».
4. «أَوْ رَحْمَةً مُنْتَظَرَةً»؛ چهارمین برکت مسجد این است که رحمت منتظره نصیب اهل مسجد خواهد شد. به نظر می‌رسد که معنای این فراز این باشد که این مجموعه‌ای که می‌آیند و خدا خدا می‌کنند، اگر در بین آن‌ها حتی یک نفر خالصانه خدا خدا کند، این رحمت، منتشر بر همه‌ آن‌ها می‌شود و این از برکات مسجد است.
5. «أَوْ کَلِمَةً تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى»؛ یا سخنی که او را از هلاکت می‌رهاند، نصیب اهل مسجد می‌شود. معنای این جمله این است که مسجد باید کانون جهاد تبیین باشد. چه امام جماعت، چه کسانی که امام جماعت آنها را دعوت می‌کند، باید انحرافات را شناسایی کنند و به جوانان بگویند که مسائل انحرافی اینهاست.
به‌عنوان نمونه، جریانی که تلاش می‌کنند تا مردم در انتخابات شرکت نکنند یا مردم را نسبت به نظام اسلامی کم‌اعتنا کنند، باید شناسایی شوند و این گوینده یا امام جماعت و یا دیگری، مستند و مستدل پاسخ این شبهات را بدهد و جریان انحرافی را رسوا کند. مسجد باید کانون این حرف‌ها باشد. مسجدی که کانون حرف‌های ضدانقلاب است، این مسجد، مسجد ضرار است.
مسجدی که خانه‌ تیمی برای منحرفان است، این مسجد، مسجد ضرار است؛ [وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَکُفْرًا وَتَفْرِیقًا بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ] 3
- ترجمه آیه: و [از منافقان] کسانی هستند که بر پایه دورویی و نفاق، مسجدی ساختند، برای آسیب رساندن و ترویج کفر و تفرقه‌افکنی میان مؤمنان و کمین‌گاهی برای [گردآمدن] کسانی که پیش از این با خدا و پیامبرش جنگیده بودند، سوگند سخت می‌خورند که ما با ساختن این مسجد، جز خوبی [و خدمت] قصدی نداشتیم؛ ولی خدا گواهی می‌دهد که بی‌تردید آنان دروغگویند.
این‌چنین مسجدی کمین‌گاه دشمنان خداست. منافقین می‌خواستند که پیامبر(ص) چنین جایی را افتتاح کنند. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: وقتی از جنگ تبوک برگردم، تصمیم می‌گیرم. از جنگ تبوک برگشتند و آیه نازل شد که: [لَا تَقُمْ فِیهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ].4 این مسجد، افتتاح‌کردنی نیست، افتضاح‌کردنی است. طبق نقل مجمع‌البیان دستور داد، این مسجد را خراب کردند و به این هم اکتفا نکرد و فرمود که آنجا را زباله‌دانی کنید.5 
6. «أَوْ یَسْمَعَ کَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَى هُدًى»؛ یا کلامی را می‌شنود که راه هدایت را به او نشان می‌دهد. مسجد باید کانون درس اخلاق باشد. درس اخلاق هم که می‌گویم، همان است که این روایت می‌گوید که «تَدُلُّهُ عَلَى هُدًى»؛ راه زندگی را به فرد نشان می‌دهد. انسان نیاز به موعظه دارد، همه نیاز به موعظه دارند. وقتی پیامبر اکرم(ص) به جبرئیل می‌فرماید: «عظنی»؛6 موعظه‌ام کن، برای چیست؟ برای این است که توجه داشته باشیم که نیاز به موعظه داریم. بدون موعظه قلب می‌میرد. در نامه‌ 31 نهج‌البلاغه است که: «أَحْیِ قَلْبَکَ بِالْمَوْعِظَةِ».
7 و 8 «أَوْ یَتْرُکَ ذَنْباً خَشْیَةً أَوْ حَیَاءً»؛ آمد و شد به مسجد سبب می‌شود که انسان گناهان را ترک کند؛ از ترس، یا از شرم و حیاء. رفت و آمد به مسجد و حشر و نشر با خوبان، این برکت را هم خواهد داشت که اهل مسجد بنده‌ خدا می‌شود.
2. روایتی از حسینبن علی(ع)
- متن روایت: «الإمامُ الحسینُ(ع): «قالَ: رسولُ‌اللّه(ص): مَن أدمَنَ إلى المَسجِدِ أصابَ الخِصالَ الثَّمانِیَةَ: آیَةً مُحکَمَةً، أو فَریضَةً مُستَعمَلَةً، أو سُنَّةً قائمةً، أو عِلما مُستَطرَفا، أو أخا مُستَفادا، أو کَلِمَةً تَدُلُّهُ على هُدىً أو تَرُدُّهُ عن رَدىً و تَرکَ الذَّنبِ خَشیَةً أو حَیاءً.
- ترجمه روایت: امام حسین(ع): رسول‌خدا(ص) فرمود: «هر که پیوسته به مسجد رود، به هشت چیز دست یابد: آیتى محکم، یا فریضه‌اى عمل‌شده، یا سنّتى جارى [از معصومان]، یا دانشى تازه، یا برادرى که به دست آورده، یا سخنى که او را هدایت کند، یا از هلاکت برهاندش و گناه را از سر ترس یا شرم ترک گوید.
روایت دیگری هم از سالار شهیدان اباعبدالله ‌الحسین(ع) با همین مضمون در جوامع روایی ما نقل شده است که  ایشان از پیامبر اکرم(ص) نقل می‌کند که: «مَنْ أَدْمَنَ إِلَى الْمَسْجِدِ أَصَابَ الْخِصَالَ الثَّمَانِیَةَ»؛ کسی که پیوسته به مسجد برود، به 8 چیز دست می‌یابد.
1. «آیَةٌ مُحْکَمَةٌ» که اعتقادات بود و گفته شد.
2. «أَوْ فَرِیضَةٌ مُسْتَعْمَلَةٌ» یعنی این فرد با انس به مسجد، تکالیف واجب خودش را شناسایی می‌کند، اعم از تکلیف فردی، تکلیف اجتماعی، تکلیف سیاسی، تکلیف اقتصادی و... و این یک واقعیتی است که همه باید تکالیف واجبشان را در عرصه‌های مختلف بدانند. اگر ما اسم این «فَرِیضَةٌ مُسْتَعْمَلَةٌ» را بخشی از سبک زندگی دینی بنامیم، سخنی به‌گزاف نگفته‌ایم.
3. «أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ»؛ یا آن است که سنتی جاری را می‌آموزد که اشاره به مسائل اخلاقی است. مساجد باید  کانون درس اخلاق در ابعاد مختلف باشد.
ماحصل پاسخ به سؤال اول این شد که متأسفانه فعالیت مساجد منحصر به اوقات نماز شده و گاه برخی هم در اوقات نماز بسته است و این کار غلطی است. فعالیت مساجد باید دائمی و با یک برنامه‌ریزی جامع باشد. مساجد باید کانون‌محور باشند و کسانی که مدیریت مسجد را دارند، باید به این کانون‌ها توجه کنند. این‌که در کنار کارمان یک نماز بخوانیم و برویم، این مسجدداری نیست. مسجدداری این است که پیش‌نماز محترم ما که خواهیم گفت، مدیر مسجد نیز هست، برنامه‌ریزی کند که این کانونی که مردم با عشق ساخته‌اند، از آن استفاده حداکثری شود. امام محترم جماعت، هیأت امنا، بسیج، کانون فرهنگی، همه‌ آن‌هایی که در مسجد نقش دارند، باید حداکثر استفاده‌ معنوی را از مسجد داشته باشند.

آیه 18 سوره توبه [إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَأَقامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّکاةَ وَلَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ فَعَسى‏ أُولئِکَ أَنْ یَکُونُوا مِنَ الْمُهْتَدینَ]، بهتعبیری معروفترین آیه قرآن در خصوص خادمان مساجد است. با توجه به این آیه و روایات ائمه معصومین(ع)، درباره اهمیت خدمت در مسجد به نمازگزاران و عزاداران توضیحاتی بفرمایید و در ادامه بفرمایید که مردم و مسئولان برای ارتقای منزلت خادمان مساجد چه وظیفهای دارند؟

  اولاً این آیه‌ شریفه جایگاه آبادکنندگان مساجد را بیان می‌کند که مؤمنان به خدا و قیامت و اهل نماز و زکات و کسانی که جز از خدا از کسی دیگر هراس ندارند، این‌ها به آباد کردن مساجد می‌پردازند. عمران بر دو قسم است؛ یکی عمران فیزیکی است و یکی عمران فرهنگی است.و آیه‌ شریفه اطلاق دارد؛ هم عمران فیزیکی مساجد را دربرمی‌گیرد و هم عمران فرهنگی مساجد را دربردارد.
نیازی به توضیح نیست که مسجد خانه‌ معنوی مردم است. این خانه‌ معنوی هرچه مجهزتر باشد، در عرصه‌ معنویت مؤثرتر خواهد بود. اختصاصی هم به ماه رمضان ندارد. این سنت خوبی که در دهه‌ آخر ماه شعبان مساجد را برای نمازگزاران آماده می‌کنند، کار خوبی است؛ لکن باید مسجد همیشه آباد و تمیز و معطر باشد. الحمدلله اخیراً توجه به مساجد بیشتر شده است؛ ولی این‌که از فرش‌های مسجد بوی نامطبوع به مشام برسد، در شأن مسجد نیست و باید سالی چندبار مساجد غبارروبی شوند. [أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَالْعاکِفینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ].7 ولی به عمران فرهنگی مسجد هم، باید بها داد؛ به‌دلیل آن‌که در این آیه بیان شده: [وَ لَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ]. این عبارت به چه معناست؟ اگر فقط عمران فیزیکی بود، [لَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ] برای چیست؟ به نظر می‌رسد که آیه‌ شریفه، نظر به عمران فرهنگی هم دارد؛ یعنی هر آنچه که این آمد و رفت‌‌کنندگان به مسجد به‌خصوص جوانان نیاز دارند، در عرصه‌ فرهنگی مسجد تأمین کند، در عرصه‌ بصیرت‌افزایی، گفتنی‌ها را در مسجد بشنوند، در عرصه‌ جهاد تبیین و بیان مصادیق جهاد تبیین فعالیت شود.

مردم و مسئولان برای ارتقای منزلت خادمان مساجد چه وظیفهای دارند؟

  به نظر من مهم‌ترین وظیفه این است که خدمت به مسجد را یک کار مهم بدانیم. این‌که ازکارافتاده‌ها را برای خدمت به مسجد بگماریم، تحقیر این جایگاه است. عظمت این جایگاه این است که افراد بانشاطی را برای خدمت به مسجد بگذاریم و متولیان مساجد حقوق مناسب هم برای این‌ها تدارک ببینند. به‌عبارت دیگر به خادمان مسجد حقوق مناسب بدهند و کار مناسب بخواهند. بر این باورم آیین‌نامه‌هایی بنویسند که خادم مسجد چه وظایفی دارد. ای کاش! یک تشکیلات جامعی در باب مساجد می‌داشتیم که هم در رابطه با امامان محترم جماعت، هم در رابطه با بسیج مسجد، هم در رابطه با کانون فرهنگی مساجد و هم در رابطه با هیأت امنا وظایف را تعیین می‌کردند.

امام جماعت بهتعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، مدیر طبیعی مسجد است. برای آنکه بتوانیم مسجدی در تراز انقلاب اسلامی داشته باشیم، نیازمند هماهنگی ارکان مسجد؛ یعنی امام جماعت، هیأت امنا و خادمان در این زمینه هستیم. به نظر حضرتعالی ویژگی امام جماعت در مسجد تراز انقلاب اسلامی چیست؟ همچنین این ارکان مدیریتی مسجد گاهی با چالشها و معضلاتی در اداره مسجد مواجه میشوند. برای عبور از این مشکلات چه توصیه و پیشنهادی دارید؟

  این‌که به‌تعبیر مقام معظم رهبری امام جماعت، مدیر طبیعی مسجد است، سخن درستی و حکیمانه‌ای است که به ‌هرحال امام جماعت بدون آن‌که نمازگزاران به او جایگاه مدیریت بدهند، جایگاه مدیریت را دارد. ثانیاً این‌که ارکان مسجد را امام جماعت، هیأت  امنا و خادمان ذکر کردید به نظر می‌رسد که بیان کاملی نیست. بسیج هم از ارکان مسجد است، کانون فرهنگی مساجد هم، از ارکان مسجد است. ارکان که می‌گوییم، مقصودم نقش داشتن است. هیأت امنا نقش دارند. خادمان خدمت‌گزاران و همراهان مسجد هستند و چیزی که باید از ارکان حساب کنیم، نمازگزاران هستند. این‌که همه را از ارکان حساب کنیم و نمازگزاران را از ارکان حساب نکنیم، درست نیست. اصلاً تمام این‌ها، امام جماعت، بسیج، کانون فرهنگی، هیأت امنا، همه‌ این‌ها خادمان مردم هستند.مطلبی که در اینجا وجود دارد، این است که باید برای تمام این‌ها آیین‌نامه نوشته شود؛ آیین‌نامه‌ای که عمل به آن بر همگان الزامی باشد. ثانیاً باید برای مسأله‌ امامان جماعت هم، آیین‌نامه‌ قوی نوشته شود. بر این باورم که کار امامت جماعت را باید یک کار دید. این‌‌که امام جماعت فقط نماز جماعت برگزار کند و برود، این مسجد سامان پیدا نمی‌کند. بر این باورم که امام جماعتی که مسجد را برای خودش کار نمی‌بیند، ممحض در برنامه‌ریزی نمی‌شود.  یک امام جماعت اهل برنامه‌ریزی باید برای جوانان و نوجوانان نیز تدبیر داشته باشد.
امام جماعت باید مدیریت فرهنگی مسجد را جدی بگیرد. مدیریت فرهنگی هم این نیست که خودش همه‌ کارها را انجام بدهد و مدام سخنرانی کند. مقصود آن است که او مسائل فرهنگی را سامان دهد. گاه خودش و گاه دیگری را دعوت کند که این تنوع، نشاط‌آور است. پاسخ به شبهات یک وظیفه‌ امام جماعت است؛ شبهات اعتقادی، شبهات سیاسی، شبهات اخلاقی؛ او کسانی را به مسجد بیاورد که از عهده‌ پاسخ برآیند و شبهه‌زدایی کنند؛ نه شبهه‌زایی و این، نقش امام جماعت است.
ارکان دیگر هم همین‌طور هستند؛ مثلاً در هیأت امنا فقط پولدار بودن ملاک نباشد که البته خیلی جاها هم این ملاک نیست. یکی هست که وضعیت مالی خوبی دارد، یکی هست که اهل تدبیر فرهنگی است، یکی هست که اهل برنامه‌ریزی است و می‌تواند برنامه‌ریزی داشته باشد. راجع به هیأت امنا هم کار را باید جدی گرفت. اکثر اعضای بسیج جوانان هستند. برای آن‌ها برنامه‌ریزی شود. بسیج بایستی بر اساس آیین‌نامه‌اش عمل کند، کانون فرهنگی بر اساس آیین‌نامه‌اش عمل کند. هیأت امنا و امام جماعت هم به‌همین صورت هستند. معتقدم که این تدبیرسبب می‌شود، مسجد سامان پیدا کند. اختلاف سلیقه‌ها طبیعی است؛ منتها باید کاری کرد که اختلاف سلیقه تبدیل به تفرقه نشود و این، نیاز به گفت‌وگوی صمیمانه و آیین‌نامه و قانون دارد. با این عمل می‌توان از اختلاف سلیقه‌ها استفاده‌ بهینه کرد. اگر این اختلاف سلیقه‌ها تبدیل به تفرقه نشود، می‌تواند عامل موفقیت باشد. و اگر واقعاً اغراض شخصی و اغراض حزبی کنار برود و تنها اغراض خدایی باشد، به‌تعبیری که امام راحل(قد) فرمودند: «اگر تمام انبیای عظام جمع بشوند در یک شهری و در یک کشوری، هیچ‌گاه با هم اختلاف نمی‌کنند؛ برای اینکه تزکیه شده‌اند.» (صحیفه امام خمینی، جلد 14 ، صفحه 391)، انگیزه‌های همه‌ آن‌ها خدایی است. اگر در ارکان مساجد انگیزه‌های خدایی حاکم باشند، به نظر می‌رسد که دعواها کمتر خواهد شد و می‌توان زودتر به سامان رسید.

مسجد پایگاه اصلی و کانون بیبدیل تمام اجتماعات مسلمانان محسوب میشود؛ لذا برای رسیدن به یک مسجد تراز انقلاب اسلامی، هیأت امنای مساجد با چه ویژگیهایی میتوانند، در این مسئولیت خطیر نقشآفرینی کنند.

  پاسخ همان است که گفتم که تمام ارکان مسجد باید آیین‌نامه داشته باشند. هیأت امنای مساجد هم، باید آیین‌نامه داشته باشند که ظاهرا آئین نامه مکتوب دارند و هیأت امنا کسانی باشند که انگیزه و دغدغه‌ دینی داشته باشند. برای آن‌ها مهم نباشد که خودشان مطرح شوند. برای آن‌ها این مطرح باشد که مسجد، مسجدی باشد که بیشتر متدینان و جوانان بیایند. برای آن‌ها این اهمیت داشته باشد که عوامل ایجاد جاذبه را تولید کنند و این عوامل، سبب شود که افراد بیشتری با عشق و علاقه‌ به خداوند در این مجالس شرکت کنند؛ به‌خصوص با عنایت می‌گویم، عوامل جاذبه برای جوانان را بیشتر کنند. خود اهل‌بیت(ع)  تأکید بر حضور جوانان داشتند؛ «عَلَیْکَ بِالْأَحْدَاثِ فَإِنَّهُمْ أَسْرَعُ إِلَى کُلِّ خَیْرٍ»؛8  بر شما باد به جوانان که این‌ها در هر خیری پیشگام هستند.معنای این حرف این نیست که پخته‌ها و باتجربه‌ها کنار زده شوند. به این معناست که جوانان در کنار باتجربه‌ها قرار بگیرند، از آن‌ها برای اداره‌ آینده‌ مسجد تجربه بیاموزند. به‌هرحال [تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ].9
به‌طور طبیعی سن انسان که بیشتر شد، حوصله‌ها کمتر می‌شود، دقت‌ها کمتر می‌شود و نیاز است که جایگزینی‌ها صورت بگیرد. هیچ‌کسی از جوان‌گرایی افراطی دم نمی‌زند. آن‌چنان که تنها میدان دادن به مسن‌ترها را هیچ‌کسی سازنده نمی‌داند. هر دو باید با هم باشند. در حکمت 86 نهج‌البلاغه هست که مولا علی(ع) فرمود: «رَأْیُ الشَّیْخِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ جَلَدِ الْغُلَامِ»؛ اندیشه پیر در نزد من از تلاش جوان خوشایندتر است؛ یعنی هم تجربه باشد و هم نشاط جوان باشد.

یکی از کارکردهای مهم مسجد، کارکرد تربیت و جذب جوانان و نوجوانان میباشد. حضرتعالی چه راهبردها و راهکارهای علمی و عملی برای جذب هرچه بیشتر جوانان به مسجد را پیشنهاد میفرمایید؟ بهعبارت دیگر عوامل پیوند دهنده میان مسجد و جوانان چیست؟ هیأت امنا، امام جماعت و والدین در این موضوع چه وظایفی دارند؟

  حقیقت این است که هر جایی که جوان حضور دارد، حضور او همراه با نشاط است. این جای انکار ندارد. برای جذب جوانان به مسجد. در ابتدا من پیشنهاد می‌کنم که مرکز رسیدگی به امور مساجد، نشست‌هایی در این رابطه‌ داشته باشد و به‌خصوص امامان جماعت، تجربیات موفقشان را بگویند و اشکالی هم ندارد که تجربیات ناموفق هم گفته شود. تجربیات موفق عمل شود و به تجربیات ناموفق نزدیک نشویم.اولا، جوان نیاز به محبت دارد. همه نیاز به محبت دارند. این نیاز، نیاز طبیعی است؛ به‌خصوص جوان به‌خاطر وضعیتی که دارد، سن او، وضعیت او، روحیه‌ او، روحیه‌ای است که بامحبت به سمت مسجد می‌آید. قرآن هم دارد: [الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ]؛10 «درس معلم ار بوَد زمزمه‌ محبتی / جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را». در جذب جوانان و نوجوانان عنصر محبت و تشویق نقش اساسی دارد: «لَا یَکُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَالْمُسِی‏ءُ عِنْدَکَ بِمَنْزِلَةٍ سَوَاءٍ».11
ثانیاً، باید کاری درخور شأن به جوانان و نوجوانان سپرد. عنایت دارم که بگویم، کاری درخور شأن باشد. گاهی جوان لذت می‌برد، از این‌که قرآن در دست بگیرد و بین صفوف توزیع کند. لذت می‌برد. همین کار را به او واگذار کنید. گاهی نوجوان لذت می‌برد، از این‌که مهرها را جمع کند و همین کار به او واگذار شود. گاهی نشاط جوان و نوجوان در این است که در عزاداری سینه‌زنی کند. دارم مثال می‌زنم که کار درخور شأن از جوانان بخواهیم.
ثالثاً، جوان لذت می‌برد که به او اعتماد کنید. او را بچه نبینید. اگر احساس کند، هنوز نگاه دیروز بچگانه به او دارید، رنجیده می‌شود. این وضعیت حالت بلوغ است. بلوغ همراه با استقلال است. اصطلاحاً می‌گویند: فطام روانی. فطام روانی سن بلوغ است. وقتی پسر یا دختر به سن بلوغ رسیدند، انتظار دارند که حرف آن‌ها شنیده شود. انتظار دارند، پیشنهاد آن‌ها شنیده شود. پدر، مادر، معلم، مدیر باید متوجه این وضعیت روانی باشند؛ حتی اگر نمی‌خواهند، به پیشنهاد او عمل کنند، به ذوق او نزنند. حرف‌هایش را بشنوند و بعد با تدبیر مسیر را به سویی ببرند که می‌خواهند.
بنابراین مسأله‌ مدیریت جوان در مسجد نیاز به هنر دارد. هنری که افراد باتجربه دارند و باید این تجربیات موفق منعکس و منتقل شود تا ان‌شاءالله مساجد موفق داشته باشیم.

هر نهاد و سازمانی برای اینکه از کارکرد واقعی و صحیح خویش جدا نشود، نیازمند قواعد و ضوابطی است. هیئات نیز بهعنوان یک نهاد مذهبی، برای اینکه عزاداری و کارکرد مطلوبی داشته باشند و از راه صحیح خود انحراف پیدا نکنند، باید به چه نکاتی توجه داشته باشند؟

  سخن در باب هیأت بسیار است. هیأت ارکانی دارد. که شامل: هیأت‌مدیره، خطیب و سخنران، مداح و خدمت‌کنندگان در هیأت می‌شود و یک رکن که رکن اساسی است، شرکت‌کنندگان هستند. هرکدام از این‌ها، نیاز به بحثی دارند. در رابطه با مدیران آنچه که به‌طور مجمل می‌خواهم عرض کنم، این است که مدیران این هیأت‌ها را امانت بدانند. امانتی که این انگیزه را داشته باشند، این جوانی که ابتدای محرم 10 شب به هیأت می‌آید، در این 10 شب باید با دین، اخلاق، احکام، بصیرت و همه‌ مسائلی که لازم است بداند، آشنا شود. مدیران هیأت‌ها باید خودشان را در این عرصه مسئول ببینند.در این عرصه قطعاً باید خطیب دعوت کنند و ایشان را بپرورند. البته سخنرانی که دعوت می‌کنند هم، خودشان پای منبر او بنشینند، هم جوانان را تشویق به نشستن پای منبر کنند. خطیبی که مطالعه می‌کند، از آغاز تا پایان سخنرانی‌اش می‌داند که چه می‌خواهد بگوید و این‌طور نیست که بالای منبر برود و هر حرفی که آمد، بگوید. خطیبی که مطالعه کرده است و برای وقت مستمعان ارزش قائل است، او را تشویق کنند. تشویق هم فقط تشویق مادی نیست. واقعاً نزد خطیب بروند. هم مدیر و هم مستمعین بروند و بگویند: ممنونیم، مطالعه کرده بودید، خدا خیرتان دهد. نفس این «ممنونیم» و سپاسگزاری، او را تشویق می‌کند که فرداشب بیشتر مطالعه کند. اگر خطیبی را دیدند که منبر او کم‌محتواست و یا همین حرف‌های کوچه و بازاری است که همه می‌دانند، به او تذکر دوستانه بدهند که آقا! بیشتر مطالعه کنید. به‌عبارت دیگر هم تشویق لازم است و هم تذکر؛ هر دو لازم است.
مرحوم فخرالمحققین، پسر علامه، استاد شهید اول است. در مکتوبی، فخرالمحققین استاد می‌گوید: آن مقداری که من از این شاگرد استفاده کردم، بیش از مقداری بود که او از من استفاده کرد. می‌خواهم بگویم که مردم می‌توانند، خطیب عالم بپرورند و نیز در صورتی که غیرفعال باشند، می‌توانند خطیب غیرعالم بپرورند. سعی کنند خطیب عالم بپرورند.
سخنی با مداحان اهلبیت(ع)
بنده بیش از یک دهه‌ قبل با دعوت هیأت‌رئیسه‌ خبرگان، یک سخنرانی در این رابطه داشتم که شاید از این سخنرانی، طبق توزیعی که شد، بیش از یک میلیون چاپ شد که در رابطه با عزاداری بود. مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین حسین ایرانی - خدا رحمتشان کند - رئیس سازمان تبلیغات وقت بود. ایشان می‌گفت که ما آمار گرفتیم، این سخنرانی بیش از 30 درصد در مداحان مؤثر بوده است.
 واقعیتی است که مداحی هنر آیینی است. کسانی که سروکار دارند، می‌دانند که جدّاً هنر است و الآن دیگر خطابه و مداحی دو برادر در کنار هم هستند. بایستی خطبای محترم جایگاه مداحان را داشته باشند. گاهی اوقات مداح در عرصه‌ عزاداری به‌گونه‌ای می‌تواند عمل کند که خطیب از عهده‌ آن برنمی‌آید و مداحان محترم هم، به رشد فکری و رشد فرهنگی عزاداران عنایت داشته باشند.
مداحانی را می‌شناسم که وقتی آن‌ها را دعوت می‌کنند، می‌گویند: خطیب چه کسی است؟ اگر بشنوند که ما خطیب نداریم. می‌گویند: من بدون خطیب نمی‌آیم. بارک‌الله! این درست است.
به ‌هرحال دین امانتی در دست ماست! باید به وظیفه‌مان عمل کنیم. خطیب به وظیفه‌ خودش عمل کند، مداح هم به وظیفه‌ خودش عمل کند و این‌که عرض کردم رکن، مردم هستند، رکن، کسانی هستند که در هیأت شرکت می‌کنند.  لذا همه(خطبا، مداحان و نوجوانان) خودشان را در برابر وقت، در برابر زمانی که این مستمعین می‌گذارند، مسئول بدانند.

بهتعبیر رهبر معظم انقلاب برخی کارهاست که پرداختن به آنها مردم را به خدا و دین نزدیک میکند. یکی از این کارها همین عزاداری سنتی است که باعث تقرب بیشتر مردم به دین میشود. سؤال این است که عزاداری سنتی دارای ویژگیهایی است که عوامل قوام و دوام آن هستند و موجب تأثیرگذاری این نوع عزاداری بر مردم شدهاند. ضمن بیان برخی از ویژگیهای عزاداری سنتی برای تقویت و زنده نگه داشتن آن، چه اقداماتی باید صورت بگیرد؟ و این امر بیشتر متوجه چه کسانی است؟ مبلغان؟ هیأت امنا؟ امام جماعت؟ مردم؟ سازمانها؟

  عزاداری سنتی، مورد تشویق اهل‌بیت(ع) بوده و می‌فرمودند: همان‌گونه که در قوم خودتان عزاداری می‌کنید، همان‌گونه هم برای منِ امام صادق(ع) عزاداری کنید.قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ: یَا أَبَاهَارُونَ أَنْشِدْنِی فِی الْحُسَیْنِ(ع) قَالَ: فَأَنْشَدْتُهُ فَبَکَى فَقَالَ: أَنْشِدْنِی کَمَا تُنْشِدُونَ یَعْنِی بِالرَّقَّةِ قَالَ: فَأَنْشَدْتُهُ‏: "امْرُرْ عَلَى جَدَثِ الْحُسَیْنِ فَقُلْ لِأَعْظُمِهِ الزَّکِیَّةِ"
یعنى: گذر کن بر قبر حضرت حسین‌بن على(ع)، پس به استخوان‌هاى پاک و مطهّرش بگو.
اباهارون مى‏گوید: امام(ع) گریست و سپس فرمود: بیشتر برایم بخوان.
امام بزرگوارمان نیز در این باره تأکید داشتند که: روضه‌های سنتی را سرجای خودش نگه دارید و آن مصیبت‌ها را زنده نگه دارید... برکاتی که به ما می‌رسد، از آنهاست و از کربلا این برکات به ما می‌رسد. کربلا را زنده نگه دارید و نام مبارک حضرت سیدالشهدا(ع) را زنده نگه دارید که با زنده بودن او، اسلام زنده نگه داشته می‌شود.(صحیفه امام خمینی، جلد 17، صفحه 499).

چند نکته ضروری در مورد عزاداری سنتی
- نکته اول: در عزاداری سنتی اولا، نیّت خدایی داشتن است. البته در همه عبادت‌ها، نیت را مى‌توان روح و قلب عبادت دانست. نیت خوب و براى خدا، به عمل ارزش مى‌دهد و هر قدر که نیت خالص‌تر و جامع‌تر باشد، ارزش عمل بیشتر خواهد شد. پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرمایند: «اِنّ الله لایَنظُرُ الی صُوَرِکُم وَاعمالِکُم وَاِنّما یَنظُرُ اِلی قُلوبِکُم ونِیّاتِکم.» (جامع‌الاخبار، ص ١١٧)
بنابراین مدیر هیأت برای خدا مدیریت کند. خطیب برای خدا بگوید. مداح برای خدا بخواند. خدمت‌گزاران هیأت، برای خدا خدمت کنند. اصلاً عزاداری سنتی بدون نیّت و اخلاص، جان نخواهد گرفت.
- نکته دوم: هم مقتل‌خوانی و مقتل صحیح خواندن است. البته پرورش مقتل هم مهم است. پرورش مقتل به‌گونه‌ای که کتاب‌ها نوشته‌اند؛ اما پرورش مقتل را نباید دروغ نامید. ببینید مقام معظم رهبری روضه‌ حضرت علی‌اصغر(ع) را خواندند. گفتند که علی‌اصغر(ع)  با نصف استکان آب سیراب می‌شد؛ ولی ندادند و او را شهید کردند. نام این پرورش مقتل است. به صاحبان ذوق، به صاحبان سلیقه اجازه دهیم که سلیقه‌شان را در پرورش مقتل به‌کار ببرند. می‌بینم که به‌فضل خدا جامعه دارد، به سمت مقتل‌خوانی پیش می‌رود. این کار درستی است. این مقتل‌خوانی به‌خصوص از مقاتل معتبر خواندن خوب است. روز تاسوعا و روز عاشورا این مقاتل خوانده شود و در غیر این‌ها هم، با متن مقتل می‌توان عزاداری کرد؛ آن‌چنان که اهل فن این سبک را دارند.
- نکته سوم: اشک و گریه است. گریه پیام دارد. پیام گریه بر سالار شهیدان(ع) این است که آقاجان! آن‌قدر دوستت دارم که قلم توان ترسیم آن را ندارد! تنها این قطره‌های اشک است که توان ترسیم آن را دارد. این‌که اهل‌بیت(ع) بر بکاء تکیه دارند، بر ابکاء و گریاندن تأکید دارند، بر تباکی تأکید دارند، به‌خاطر تأثیر و نقشی است که این بکاء، ابکاء و تباکی دارد. تباکی یک عمل عبادی است که از انسان صادر می‌شود که اگر قربة الی‌الله و با در نظر داشتن رضایت او انجام گیرد، به ثواب آن می‌رسد؛ اما اگر برای نیت غیر‌الهی و جلب توجه مردم انجام دهد، این عبادت او باطل است و این اصل، در دیگر عبادات نیز جاری است؛ لذا در روایتی می‌خوانیم: «مَنْ بَکى وَأَبْکى واحِدَاً فَلَهُ الْجَنَّةُ وَمَنْ تَباکى فَلَهُ الْجَنَّةُ». (بحارالانوار، ج 44، ص 288)
- نکته چهارم: تبیین هدف عزاداری‌هاست. در عزاداری‌های سنتی، مسأله‌ هدف عزاداری و تحلیل عزاداری هم، مهم است. امام راحل(قد) با یک جمله فرمود: محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر است. غوغا به‌پا کرد. در حقیقت نقطه‌ پایانی حرکت امام راحل عظیم‌الشأن است.
 یا مقام معظم رهبری، بحث عبرت‌های عاشورا را مطرح کردند؛ لذا در عزاداری‌های سنتی باید تحلیل عزاداری سالار شهیدان(ع) هم باشد.

یکی از مهمترین آداب و رسوم عزاداری اهلبیت و سیدالشهداء(ع)،  موضوع اطعام است که به زبان عمومی از آن به نذری دادن تعبیر میشود. سؤال این است که آیا در قرآن و روایات و ادعیه برای انجام این کار تأکیدی وجود دارد؟

  تأکید بر اطعام چه برای عزاداری و چه برای غیرعزاداری فراوان است؛ البته اطعام برای عزاداری، مصداق تعظیم شعائر هم هست: «ذلِکَ وَمَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»؛12 هر کسی شعائر الهی را بزرگ دارد، این نشان تقوای قلب‌هاست. باید این نشانه‌ها را تقویت کرد که کار بسیار مناسبی است.

یکی از شبهاتی که مطرح میشود، این است که چرا با هزینه این عزاداریها اشتغالزایی، محرومیتزدایی و کارهای علمی و فرهنگی دیگر ایجاد نمیشود؟ چه پاسخی به این شبهه میتوان داد؟

  پاسخ این است که همین عزاداری‌هاست که زیربنای محرومیت‌زدایی است؛ همین عزاداری‌هاست که در سایه‌ آن‌ها، بسیاری از کارهای علمی و فرهنگی انجام می‌شود. بصیرت‌زایی‌ها در سایه‌ همین مجالس است؛ به‌شرط آن‌که ارکان هیئات توجه داشته باشند.تهیه و تنظیم : حمید کرمی
..............................................

 
   پی نوشتها
1.  به‌عنوان نمونه می‌توان به گزارش نماینده ویژه رئیس‌جمهور، در امور روحانیت اشاره نمود که آورده است: از ۷۵هزار مسجد، دربِ ۵۰هزار مسجد بسته است و این فاجعه‌ای است که باید بر آن خون گریست.
2.  الأمالی (للصدوق)، جلد۱، صفحه۳۸۹؛
3. توبه، 107؛                     
4. همان، 108؛
5. پس از نزول آیه ۱۰۷ سوره توبه، پیامبر به مالک‌بن دُخْشُم و مَعْن‌بن عَدی (یا به برادر او عاصم‌بن عدی و به‌قولی دیگر، به گروهی از جمله وحشی، قاتل حمزه) امر فرمود تا این مسجد را ویران کنند و آتش بزنند و آنان نیز این بنا را با خاک یکسان کردند. [واقدی، کتاب المغازی، ۱۹۶۶م، ج۳، ص۱۰۴۶؛ ابن‌هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۱۷۳۱۷۴؛ الحلبی الشافعی، السیرة الحلبیه، الناشر: دارالکتب العلمیة، ج۳، ص۲۰3۲۰2] مکان آن نیز، به دستور پیامبر(ص)، محل ریختن زباله و مردار شد. [الحلبی الشافعی، الناشر: دارالکتب العلمیه، ج۳، ص۲۰۳]؛
6. به‌عنوان نمونه عن عبدالله‌بن سنان عن أبی‌عبدالله(ع) قال: «قال رسول‌الله(ص)، لِجَبرَئیلَ: عِظنِی فَقالَ: یا مُحمّدُ! عِش ما شِئتَ فَاِنَّکَ مَیِّتُ وَاَحبِبما شِئتَ، فَاِنَّکَ مُفارِقُهُ وَاعمَل ما شِئتَ فَاِنَّکَ مُلاقیهِ شَرَفُ المُؤمِنِ صَلاتُهُ{قیامُهُ} بِاللّیلِ وَعِزُّهُ کَفٌّ عَن أعراضِ النّاسِ{کَفُّ الأذی عَنِ النّاسِ}» (من لایحضره الفقیه، ج1، ص471؛ وسائل‌الشیعه، ج8، ص145؛ خصال، ج1، ص7)؛
7 بقره، 125؛                      
8. کافى ، ج 8 ، ص 93؛
9. آل‌عمران، 140؛
10. الرحمن، 1-2؛
11 . نامه 53 نهج‌البلاغه (عهدنامه مالک اشتر)؛
12. حج، 32.
​​​​​​​