printlogo


printlogo


گریه و عزاداری رسول‌خدا و اهل‌بیت(ع) بر امام حسین(ع)
با آغاز ماه محرم الحرام غم و اندوه همه جای عالم را فرا می‌گیرد و همه در سوگ و عزاداری سید و سالار شهیدان(ع) می‌نشینند. این عزاداری‌ها و اشک‌ها ریشه در تاریخ اسلام و فعل پیامبر گرامی اسلام(ص) و معصومان(ع) دارد. همه در شهادت امام حسین(ع) گریسته‌اند و این درسی برای پیروان آن‌حضرت است. بدون تردید، این اشک‌ها سبب بقای نام و راه آن‌حضرت و یاران با وفای ایشان می‌شود. در این مجال، اسنادی از گریه و عزاداری حضرات معصومان(ع) بر امام حسین(ع) تقدیم می‌شود.

  1.  گریه نبی مکرم اسلام(ص) بر حسین(ع)
ابن‌عساکر دمشقی شافعی‌مذهب متوفای ۵۷۱ قمری با سندی از عایشه همسر رسول‌خدا(ص)  روایت نقل می‌کند که درحالی‌که رسول‌خدا(ص) خوابیده بود، حسین(ع) نزدیک ایشان شد. پس او را دور کردم و مشغول کار خودم شدم. حسین(ع) نزدیک رسول‌خدا شد و حضرت از خواب بیدار شد؛ در‌حالی‌که می‌گریست. گفتم: چرا گریه می‌کنید؟ فرمود: جبرئیل، سرزمینی را که حسین در آن کشته می‌شود، به من نشان داد و غضب خداوند بر کسانی که خون او را می‌ریزند، افزون شد.(تاریخ دمشق، ج 14، ص 194؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 187)
ابن‌عساکر همچنین با سندی از ابی‌عمار نقل می‌کند که گفت: ام‌فضل دختر حارث و همسر عباس‌بن عبدالمطلب گفت: یا رسول‌الله! خوابی دیدم که می‌خواهم، آن را بیان کنم. فرمود: آن را ذکر کن. گفت: دیدم که بخشی از بدن شما جدا شد و در دامن من قرار گرفت. حضرت فرمود: فاطمه(س) فرزند پسری به دنیا می‌آورد که من او را حسین می‌نامم و تو او را بر دامن خود قرار می‌دهی. پس فاطمه حسین را به دنیا آورد و من از حسین بر دامنم مراقبت می‌کردم. روزی علی(ع) وارد شد؛ درحالی‌که حسین با من بود. علی(ع) شروع به بازی با حسین(ع) کرد؛ اما چشمانش اشک‌آلود شد. گفتم: سبب گریه شما چیست؟ فرمود: جبرئیل خبر داده که امت رسول‌خدا(ص) حسین را به قتل می‌رسانند. (تاریخ دمشق، ج 13، ص 195؛ المستدرک، ج 3، ص 136)
 در روایتی دیگر امیرالمومنین(ع) می‌فرماید: روزی بر رسول‌خدا(ص) وارد شدم. دیدم چشمان آن‌حضرت پر از اشک شده. گفتم: آیا کسی شما را به غضب آورده؟ فرمود: الآن جبرئیل از نزد من رفت و او به من خبر داد که حسین(ع) در کنار شط فرات کشته می‌شود. وقتی این را از او شنیدم، نتوانستم خودم را کنترل کنم. (تاریخ دمشق، ج 45، ص 188؛ بغیة‌الطلب، ج 6، ص 2569؛ تهذیب الکمال، ج 6، ص 407)
از این روایات دو مطلب استفاده می‌شود: 1. مشروعیت گریه بر امام حسین(ع) قبل از شهادت؛ چنانچه آن‌حضرت به‌هنگام شهادت زنده بود، گریه می‌کرد. فعل آن‌حضرت حجت است و قرآن کریم می‌فرماید: «ولکم فی رسول‌الله أسوة حسنة». در این ایام همه به‌تبعیت از رسول‌خدا(ص) باید بر مصائب امام حسین(ع) گریه کنیم. 2. خبر دادن پیامبر اکرم(ص) از شهادت امام حسین(ع) که در حقیقت این از اخبار غیبیه آن‌حضرت به حساب می‌آید.

  2. گریه امیرالمؤمنین(ع) بر حسین(ع)
ابن‌عباس می‌گوید: همراه علی(ع) در جنگ صفین از سرزمین نینوا گذشتیم. به من فرمود: ای ابن‌عباس! آیا می‌دانی اینجا کجاست؟ گفتم: نمی‌دانم. فرمود: اگر تو هم همانند من می‌دانستی، بدون گریه قادر به عبور از اینجا نبودی. پس آن‌حضرت گریه‌ای طولانی کرد به‌طوری که محاسن آن حضرت خیس شد و اشک‌هایش بر سینه‌اش ریخت و من هم گریه کردم. حضرت فرمود: شگفتا! ما را با آل‌ابوسفیان و آل‌حرب حزب شیطان و اولیای کفر چه کار در همین حال فرمود: ای اباعبدالله! صبر و مقاومت داشته باش و آنگاه بسیار گریست و ما نیز، با او گریستیم؛ به‌طوری که آن‌حضرت با صورت به زمین فرود آمد و از هوش رفت و پس از مدتی به هوش آمد. (مجمع‌الزوائد، ج 9، ص 189)

  3. گریه و عزاداری امام حسن(ع) بر امام حسین(ع)
مرحوم شیخ صدوق متوفای ۳۸۱ قمری، با سندی از مفضّل‌بن عمر از امام صادق(ع) نقل کرده که امام حسین(ع) روزی بر امام حسن(ع) وارد شد. وقتی نگاه امام حسین(ع) به امام حسن(ع) افتاد، گریست. امام حسن(ع) از برادر پرسید: سبب گریه شما چیست ای اباعبدالله!؟ فرمود: به‌خاطر آن مصائبی است که بر تو وارد می‌شود. امام حسن(ع) فرمود: آن چیزی که باعث شهادت من می‌شود، سمی است که به من داده می‌شود؛ اما روزی مانند روز تو نیست ای اباعبدالله! (لایوم کیومک یا أباعبدالله)؛ زیرا سی هزار نفر که به‌عنوان امت جد ما شناخته می‌شوند، تو را احاطه می‌کنند و با تو می‌جنگد و خون تو را می‌ریزند و حرمت تو را نگه نمی‌دارند و هتک حرمت می‌کنند و فرزندانت را اسیر و هتک حرمت می‌کنند و تو را به قتل می‌رسانند. به‌خاطر همین، خداوند لعنت فرستادن بر بنی‌امیه را حلال می‌شمارد و از آسمان خون و خاکستر می‌بارد و هر چیزی حتی وحوش و ماهیان دریا برای تو گریه می‌کنند. (امالی صدوق، ج 1، ص 177)

  4. گریه امام سجاد(ع) بر امام حسین(ع)
مرحوم ابن‌قولویه متوفای قرن چهارم، با سندی از یکی از خادمان امام زین‌العابدین(ع) روایت می‌کند که حضرت زیر سایه‌بانی در حال سجده بود و می‌گریست. گفتم: مولای من! آیا وقت آن نشده که اندوهتان تمام شود؟ حضرت سر بلند کرد و فرمود: وای بر تو! یعقوب در کمتر از چیزی که برایم پیش آمد، به درگاه خدا نالید و گفت: افسوس بر یوسف! با اینکه یعقوب تنها یک پسر گم کرده بود؛ ولی من دیدم که پدرم و گروهی از خاندانم را پیش من سر بریدند. (کامل الزیارات، ص 213)
مرحوم سیدبن طاووس متوفای قرن هفتم، از امام صادق(ع) نقل می‌کند که فرمود: امام زین-العابدین(ع) ۴۰ سال بر پدرش گریست؛ روزها را روزه می‌گرفت و شب‌ها را به عبادت می‌گذراند و به‌هنگام افطار چون غلامش آب و غذا نزدش می‌آورد و می‌گفت: مولای من! میل کن، حضرت می‌فرمود: پسر پیامبر(ص) گرسنه و تشنه شهید شد و پیوسته این را تکرار می‌فرمود و می‌گریست و با اشک آمیخته می‌شد و پیوسته چنین بود تا از دنیا رفت. (لهوف، ص 233)

 5. گریه امام باقر(ع) بر امام حسین(ع)
در یکی از مجالس عزا با حضور امام باقر(ع)، کمیت شاعر، شعری سرود. وقتی به اینجا رسید «کشته‌شده در سرزمین طف» امام(ع) زیاد گریه کرد و فرمود: ای کمیت! اگر سرمایه‌ای داشتم، در پاداش این شعرت به تو می‌دادم؛ اما پاداش تو همان دعایی است که رسول‌خدا(ص)  درباره حسان‌بن ثابت فرمود که همواره به‌خاطر دفاع از ما اهل‌بیت، مورد تأیید روح‌القدس خواهی بود.
در روایت علقمه آمده که به امام باقر(ع) عرضه داشتم: فدایت بشوم چگونه است، اجر و ثواب کسی که در شهرهای دوردست و بلاد غریب و بعید است؛ به‌طوری‌که برایش امکان ندارد، در چنین روزی به زیارت حضرت بشتابد؟ حضرت فرمود: در چنین روزی به صحرا برود یا به پشت بام بلندی در خانه‌اش رفته و با سلام به حضرت اشاره کرده، سپس برای حسین(ع) ندبه و گریه کند و به کسانی که در خانه هستند، امر کند که برای آن‌حضرت بگریند و با اظهار جزع و فزع بر آن‌حضرت در خانه‌اش اقامه عزا کند. (کامل الزیارات، ص 175)

  6. گریه امام صادق(ع)
زیدبن شحام می‌گوید: امام صادق(ع) به جعفربن عفان فرمود: به من خبر رسیده است که تو برای امام حسین(ع) نیکو شعر می‌گویی. عرض کردم: بله آقای من! فرمود: پس بخوان! او شروع به قرائت اشعار کرد. راوی می‌گوید: حضرت و اطرافیانش آن‌قدر گریه کردند که اشک آن بزرگوار بر محاسن و صورتش جاری شد و یا در حدیثی وارد شده که کمیت شاعر روزی بر امام صادق(ع) وارد شد و برای آن‌حضرت شعر و مرثیه‌خوانی کرد. حضرت گریه شدیدی کرد و بانوان منزل در پس پرده با صدای بلند گریه کردند. ناگاه کنیزی از پس پرده بیرون آمد و کودکی را در دامان امام صادق(ع) گذاشت. حضرت گریه بسیار شدیدی کرد و صدای زن‌ها از پس پرده شدید گشت. (کامل الزیارات، ص 185)

  7. گریه و عزاداری امام رضا(ع)
​​​​​​​
امام رضا(ع) فرمودند: ای پسر شبیب! اگر می‌خواهی برای چیزی گریه کنی، برای حسین(ع) گریه کن؛ زیرا همان‌گونه که قوچ را سر می‌برند، آن‌حضرت را کشتند و از افراد خانواده او ۱۸ مرد کشته شدند که در روی زمین نظیر نداشتند. (وسائل‌الشیعه، ج 13، ص 503)