روحانیای که در حادثه حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه در سال ۱۳۴۲ شمسی حاضر بود و توانست، جان سالم به در ببرد. پس از آن مدتی مخفیانه زندگی کرد؛ ولی با فتوای امام خمینی(قد) مبنی بر حرام بودن تقیه و وجوب ابراز حقایق، از قم به گیلان رفت و فعالیتهای سیاسیاش را آغاز نمود. بارها و بارها از سوی ساواک دستگیر و اذیت شد؛ ولی تا طلوع فجر انقلاب در وسط میدان جهاد تبیین بود.
تولد و تحصیل شهید ترور حجتالاسلام حسن عسگری در سال 1332 شمسی در خانوادهای متدین و اصیل در منطقه رشت متولد شد.
او تا ششم ابتدایی خواند و پس از آن خواست تا تربیت دینی و نبوغ فکری خودش را در حوزه علمیه شکوفا نماید؛ به-همین منظور ابتدا در حوزه آستانه اشرفیه و بعد در حوزه علمیه قم و مشهد به تحصیل دانش و تقوا مشغول گردید و با فیوضات فرهنگ و آموزههای عمیق تشیع در مدارس علمیه خود را تربیت نمود. او در مشهد به شهید هاشمینژاد نزدیک شد و از او استفاده کرد.
اخلاق شهید در سایهسار کلماتش در مورد فضایل اخلاقی شهید عسگری مطلبی یافت نشد؛ اما در سایهسار کلمات بهجامانده از شهید، میتوان تا حدی به روحیات شهید پی برد. او نوشت: مؤمن همیشه کمحرف است؛ اما عمل و کارش زیاد است؛ ولی منافق بسیار شعار میدهد؛ ولی عملش کم است. بالاترین پرهیزگاری این است که انسان در پنهان از خدا بترسد. بخل برای انسان باشرافت ننگ است.
عاقل زیاد فکر میکند و از سکوت او میتوان به فکر کردن او پی برد؛ برعکس، جاهل زیاد حرف میزند.
جهاد سیاسی
از اوایل ورودش به حوزه مبارکه قم، با امام خمینی(قد) و افکار نابش آشنا و مجذوب آن شد و در پی آن، فعالیتهای سیاسیاش را در کنار تحصیل آغاز نمود. پخش اعلامیه و نوارهای امام خمینی(قد) و شرکت در جلسات مخفی سیاسی او را بارها در دام ساواک انداخت. از شاهدان و حاضران حادثه تاریخی حمله رژیم به مدسه فیضیه و قتل عام طلاب بود؛ ولی با مهارت از چنگ آنان گریخت و مدتی مخفی میزیست.
او وقتی اوضاع قم را برای خودش ناامن دید، به مشهد رفت و از شاگردان و نزدیکان شهید هاشمینژاد گردید. فعالیت سیاسیاش را در آنجا پی گرفت و اسناد بهجامانده از فعالیت مؤثر و جدیت او در این راه حکایت میکند.
سازندگی کشور پس از انقلاب کمی قبل از انقلاب به زادگاهش رفت و به روشنگری اوضاع سیاسی کشور پرداخت. با آنکه علم و دانش در نزد او اهمیت بسیاری داشت؛ ولی پس از طلوع انقلاب، فعالیتهای اجتماعی چشمگیری داشت. او با همکاری جوانان منطقه ابتدا کمیته انقلاب اسلامی و سپس بسیج سپاه پاسداران آنجا را تأسیس نمود. او با سامان دادن مردم در روستاهای مختلف منطقه، پایگاههای مقاومت و انجمن اسلامی را برای فعالیت فرهنگی به راه انداخت و خود مسئولیت امامت جماعت را به عهده گرفت و مدتی بعد، بنیاد مسکن کوچصفهان را شکل داد. شهید مدتی نیز بهعنوان نماینده امام خمینی(قد) در جهاد سازندگی حضور داشت تا اینکه مسئولیت سرپرستی کمیته امداد امام خمینی(قد) آن منطقه را برعهده گرفت و حامی نیازمندان شد.
جهاد و شهادت
وقتی مسئله جنگ تحمیلی پیش آمد، شهید عسگری از نخستین روحانیونی بود که با پشت پا زدن به تمام مسئولیتها و آقاییهای مادی، خود را به جمع نورانی رزمندگان اسلام در جبهه رساند. او مدت سهماه در کنار دیگر رزمندگان به دفاع از دین و میهن مشغول بود. وقتی به زادگاهش برگشت، جو منطقه برای افراد حزباللهی و انقلابی ناامن شده بود و لذا به ایشان پیشنهاد حفاظت داده میشود که شهید با توکل کردن به خدا قبول نمیکند.
عاقبت این روحانی مخلص پس از کار در مزرعه کشاورزی و اقامه نماز جماعت مغرب و عشا در تیرماه سال ۶۰، در حیاط منزل مسکونیاش توسط منافقین مورد حمله قرار میگیرد و به شهادت میرسد.
عاش سعیداً و مات شهیداً.