printlogo


printlogo


امام صادق(ع) و میراث‌داران نهضت امام خمینی(قد)

در حدیثی از حضرت امام باقر(ع) می‌پرسند: این‌که در احادیث نبوی آمده است که آیات قرآن دارای ظهر و بطن -پشت و رو یا ظاهر و باطن- است، به چه معنی است؟ امام باقر(ع) می‌فرماید: «ظهره تنزیله‌ وبطنه تأویله منه ما مضی ومنه ما لم لکن بعد، یجری کما یجری الشمس والقمر کلما جاء منه شیئ وقع»1 ظاهر آیات قرآن، ناظر به شرایط و حوادث وقت نزول قرآن و باطن آن،‌ همان تأویل یا مقصود و مراد و حقیقت معنای آیه است. مصادیقی از این حقیقت جاری سپری شده و مصادیقی هنوز فرا نرسیده است؛ همانند خورشید و ماه که هر روز ظهوری نو و طلوعی مجدد دارند. مفاد حدیث را مرحوم علامه طباطبایی(ره) بنای قاعده‌ جری و تطبیق خود در تفسیر قرار داده و معتقد است: «هذه سلیقة اهل‌البیت(ره) یطبقون الآیه من القرآن علی ما یقبل ان ینطبق علیه من الموارد و ان کان خارجاً عن مورد النزول والاعتبار یساعده‌، فان القرآن نزل هدی للعالمین یهدیهم الی واجب الاعتقاد و واجب الخلق و واجب العمل وما بینه من المعارف النظریه حقایق لا تختص بحال دون حال و لا زمان دون زمان»؛2 این شیوه‌ اهل‌بیت(ره) است که آیات قرآن را بر موارد قابل انطباق -گرچه مناسبتی هم با مورد و سبب نزول آیه نداشته باشد- تطبیق می‌دادند و این شیوه‌‌ای صحیح است؛ زیرا قرآن برای هدایت همه‌ عصرها و نسل‌ها نازل شده و وظیفه‌اش روشنگری واجبات اعتقادی و اخلاقی و عملی همگان است. معارف قرآن، حقایقی برهانی است که محدود به یک حال و شرایط یا منحصر در یک عصر و زمان نیست.
بر همین اساس اجازه می‌خواهیم، در آستانه‌ ایام شهادت حضرت امام صادق(ع) و با آموزه‌ای از آن‌حضرت، لحظاتی چند در محضر آیه‌ ۳۲ از سوره‌ مبارکه فاطر نشسته و جایگاه فعلی نظام مقدس جمهوری اسلامی و مردم مسلمان ایران را ارزیابی کنیم. «و ما مفتخریم که باقرالعلوم(ع) بالاترین شخصیت تاریخ است و کسی جز خدای تعالی و رسول(ص) و ائمه‌ معصومین(ره) مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد، از ماست و ما مفتخریم که مذهب ما جعفری است که فقه ما که دریای بی‌پایان است، یکی از آثار اوست.»3
در سوره‌ فاطر آیه‌ ۳۱ می‌خوانیم: [ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا ... الفضل الکبیر] این کتاب آسمانی را به گروهی از بندگان برگزیده‌ خود به میراث دادیم؛ اما از میان آن‌ها عده‌ای برخود ستم کردند و عده‌ای میانه‌رو بودند و گروهی به اذن خدا در نیکی‌ها از همه پیشی گرفتند و این، همان فضیلت بزرگ است.
به ارث نهادن؛ یعنی مال یا وسیله ارزشمندی را به دیگران سپردن تا پس از وفات ارث‌گذار، از آن نگه‌داری کنند و به آن برسند. منظور از کتاب آسمانی به قرینه‌ آیات قبل، قرآن کریم است و البته منظور اصلی -فراتر از الفاظ و عبارات- معارف بلند قرآن کریم و اسلام است. احتمالاتی که در تفسیر این آیه توسط مفسران اشاره شده، به‌تعبیر مرحوم علامه(ره) بیش از هزار احتمال آمده است و ما پس از دو تفسیر مشهور بین مسلمانان، به توضیح روایتی منقول از حضرت صادق(ع) می‌پردازیم:
۱. خلاصه‌ روایات شیعه و نظر مشهور بین مفسران شیعه را می‌توان در روایت منقول از حضرت امام باقر(ع) ملاحظه نمود: «هی لنا خاصة؛ اما السابق بالخیرات فعلی‌بن ابی‌طالب والحسن والحسین الشهید(ره) منا واما المقتصد فصائم بالنهار وقائم باللیل واما الظالم لنفسه ففیه ما فی الناس وهو مغفور له»؛4 گروه پیشتازان امامان معصوم و شهیدند و گروه میانه‌رو -متوسط- کسانی هستند که به عبادت شبانه‌روزی -روزه‌ روز و قیام در شب- اشتغال دارند و ستمگران به خود، کسانی هستند که چون دیگر مردم گرفتارند و در نهایت مورد بخشش الهی قرار می‌گیرند.
۲. در روایات اهل‌سنت نیز، از ابودرداء از حضرت رسول‌اکرم(ص) نقل شده که فرمود: «اما الذین سبقوا فاولئک یدخلون الجنة بغیر حساب واما الذین اقتصدوا فاولئک الذین یحاسبون حساباً یسیرا واما الذین ظلموا انفسهم فاولئک یحبسون فی طول المحشر ثم هم الذین یلقاهم الله برحمته فهم الذین یقولون: الحمدلله الذی اذهب عنا الحزن ان ربنا لغفور شکور»؛5  پیشتازان همانانند که بی‌حساب وارد بهشت می‌شوند و در مقتصدان محاسبه‌ای آسان دارند و ستمگران به خود، تا پایان حشر و حساب‌رسی در حبس قرار دارند تا در نهایت مشمول رحمت الهی شده و همانان هستند که پس از رهایی می‌گویند: سپاس خدای بخشنده و سپاسگزار را که ما را از اندوه رهایی بخشید.
۳. و اما روایتی که از حضرت صادق(ع) نقل شده است‌: از حضرت معنای آیه را پرسیدند و حضرت فرمود: الظالم یحوم حوم نفسه والمقتصد یحوم حوم قلبه والسابق بالخیرات یحوم حوم ربه عزوجل»6 ستمگر کسی است که بر محور هواهای نفسانی خود می‌چرخد و مقتصد کسی است که بر محور دریافت‌های قلبی خود می‌گردد و پیشتازان در نیکی‌ها کسانی هستند که بر محور پروردگار هستی‌بخش زندگی می‌کنند. علامه طباطبایی(ره) در تفسیر حدیث می‌نویسد: چرخش ستمگر بر گرد نفس خویش، تبعیت از هواهای نفسانی و تلاش در دستیابی به خواسته‌های آن است و چرخش مقتصد بر محور قلب، مشغول شدن به رفتارهای زاهدانه و متعبدانه به‌منظور تزکیه و رشد و طهارت خود است.
اکنون با توجه به حدیث امام باقر(ع) که قرآن چونان خورشید هر روز می‌تابد و جلوه‌ای تازه دارد و حادثه‌ای تاریخی نیست تا زمانش سپری شود و چون آثار باستانی، تنها به تقدیس و تکریم و نقل خاطرات بسنده شود. در همین آیه نیز از واژه‌ ظالم و مقتصد و سابق استفاده شده که مفهوم فرازمانی دارد و حضرت صادق(ع) نیز در تفسیر آیه از هیأت مضارع استفاده می‌کنند که مفید استمرار و تکرار است و این همه، مقدمه‌ برداشتی از آیه است که نویسنده قصد تقدیم آن ‌را دارد.
انقلاب اسلامی که به رهبری و هدایت امام خمینی(قد) و حضور بی‌نظیر مردم ایران آغاز گردید، میراث گران‌بهای انبیاء‌ و اولیای الهی(ره) بود. «والاترین، بالاترین و ارزشمند‌ترین مقصدی است و مقصودی است که از صدر عالم در ازل و از پس این جهان تا ابد عرضه شده است و خواهد شد و آن مکتب الوهیت به‌معنای وسیع آن و ایده‌ توحید با ابعاد رفیع آن است... شما این ملت مجاهد، در زیر پرچمی می‌روید که در سراسر جهان مادی و معنوی در اهتزاز است؛ بیابید آن ‌را یا نیابید. شما راهی را می‌‌روید که تنها راه تمام انبیاء(س) و یکتا راه سعادت مطلق است. در این انگیزه است که همه اولیاء، شهادت را در راه آن به آغوش می‌کشند و مرگ سرخ را «احلی من العسل» می‌دانند و جوانان شما در جبهه‌ها جرعه‌ای از آن را نوشیده و به وجد آمده‌اند.»7
و پرورده‌ دست امام نیز می‌نویسد: «جمهوری اسلامی مرکز ایران و تشیع است. امروز قرارگاه حسین‌بن علی(ع) ایران است. بدانید جمهوری اسلام حرم است و این حرم، اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. اگر دشمن این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند؛ نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمدی(ص).»8
این میراث بزرگ انبیاء و اولیا و شهدا در عصر حاضر و عصر شگفتی‌ها به امت برگزیده‌ ایران اسلامی به ارث رسید. در میان همه‌ جوامع اسلامی این مردم ایران بودند که خدا بر آنان منت نهاد و دین و توحید و ولایت و خدا را -که برخی سر بریده بودند و عده‌ای افتخار می‌کردند که مرده است!- به دست آنان و با قیام آنان نصرت داد و این افتخار به‌دلیل مهر و علاقه‌ آنان به اهل‌بیت(ره) پیامبرخاتم(ص) و حضور در هیئات مذهبی و ارتباط با علمای دین‌باور رقم خورد و اکنون بیش از چهل سال است که این مردم، با چنگ و دندان در برابر کفر و شرک و نفاق دنیا، علم توحید را بر دوش می‌کشند، شهید می‌دهند و به شهادت قیام می‌کنند و روح مقاومت در برابر استکبار را با قطره قطره خون خود حیات و امید می‌بخشند.
و البته این سنت الهی ا‌ست که بندگان حق‌باور خود را به پای امتحان می‌نشاند: [لیعلم الله الذین آمنوا... و‌لیمحص‌الله الذین آمنوا]9 و [لیسأل الصادقین عن صدقهم...]10 تا مؤمنان راستین از مدعیان جدا شوند و مؤمنان خالص آبدیده شوند و صداقت ادعایی خود را در واقع زندگی پاسخگو باشند و مردم ایران، در این امتحان بزرگ تاریخ و در برخورد با میراث گران‌سنگ الهی به سه گروه تقسیم شدند:
۱. گروهی به خود ستم روا داشتند و نتوانستند، از این نعمت بزرگ و ارزشمند بهره‌ کافی برند. اینان خود سه تیپ‌اند که حد مشترک‌شان هواپرستی‌ است:
- دسته‌ای در سایه‌ الطاف و رحمت حاکمیت دینی و طی این چهل سال فراز و فرود حوادث، جز ثروت‌اندوزی و سرمایه‌داری و احتکار و پولشویی و خوشگذرانی و ... هیچ نشینده و ندیده‌اند. از نظر اینان حضور در جبهه، دانشگاه، حوزه، مسجد، بازار و ... تنها و تنها از منظر کسب درآمد و ثروت قابل ارزیابی‌ است.
- دسته‌ای دیگر برای رسیدن به مقامی سیاسی یا اجتماعی و یافتن عنوانی اعتباری و چندروزه از هیچ دروغ و افترا و تهمت و خیانت و حق‌کشی ابایی ندارند. طرح توقعات بی‌جا، هم‌صدایی با دشمن، ندیده گرفتن ارزش‌ها و افتخارات، تحریک قومیت‌ها، هم‌نوایی با سیاست‌بازان استکباری و... را برای دستیابی به مقامی چندروزه مشروع می‌دانند و حتی به آن می‌بالند!
- متحجرانی مقلد و بی‌بصیرت، خودشیفته و بدبین به دیگران، جزم‌اندیش و منفعت‌کیش، جز خود را نمی‌بینند و جز به سود خود، لام از کام برنمی‌گیرند. چشم‌اندازی تا نوک‌بینی خود دارند و هرکسی را که متعرض اسم و رسم آنان شود، از هستی ساقط می‌کنند و جز مخالف‌خوانی به هیچ صراطی مستقیم نمی‌شوند. اینان خود دو گروه‌اند: عده‌ای متظاهر به دین و دینداری هستند؛ اما دین تقلیدی. طبق عادت، دین را دشمن سیاست می‌پندارند و گمان می‌کنند، دینداری به این است که با هر سیاست و سیاستمداری باید جنگید. اینان ابوسفیان، معاویه، یزید، پهلوی و صدام و نیز پیامبرخدا(ص)، امیرمؤمنان(ع)، سید شهیدان(ع) و فقیه جامع‌الشرایط را با یک چشم می‌بینند و همین را نشان عدالت و انصاف می‌شمرند! از نظر اینان هرکه بر مسند قدرت و حکومت نشیند، مستحق لعن و نفرین است. حاضرند با کافران و مشرکان و مستکبران علیه حاکمیت ولی‌خدا هم‌آوایی کنند؛ اما یک لغزش کوچک از یک سرباز خودی را برنمی‌تابند. قرن‌ها منتظر حاکمیت عدل می‌نشینند؛ اما همین که شخصی چون پیامبرخدا(ص) در تقسیم غنائم جیب‌شان را پر نکند، زبان اعتراض‌شان تیز می‌شود.
- و عده‌ای دیگر فریفته‌ بیگانه‌اند و رمز نای و نوایشان آموزه‌هایی است که از آداب و رسوم بیگانه آموخته‌اند. هنرمند، شاعر، نقاش و نویسنده‌اند؛ اما آزادگی و افتخارشان این است که هنر و شعر و قلم‌شان سمت و سوی الهی و توحیدی نگیرد. اینان نیز بین اساطیر یونان، آئین هندو و شرک مسیحی، با توحید فطری و حقیقت‌گرای قرآن فرقی نمی‌گذارند. برای آنان دفاع از تاج و تخت پهلوی، با دفاع مقدس هشت ساله از ارزش‌های دینی و ملی تفاوتی ندارد. ادعا می‌کنند: هنر «بر» حکومت است نه «با» حکومت؛ ولی تمامی ارزش‌های تاریخی و قومی و ملی خود را در برابر حاکمیت استعمارگران فدا می‌کنند. برای کشتی تایتانیک سرود می‌سرایند؛ اما حمله‌ ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری گوش‌شان را نمی‌نوازد و چهره‌های تاول‌زده‌ کودکان سردشت و حلبچه دلشان را نمی‌آزارد!
اینها همه به خود ستم کردند و از نعمت بی‌نظیر انقلاب اسلامی نتوانستند یا نخواستند، بهر‌ه‌ای بگیرند و سودی ببرند و در برابر این امتحان بزرگ الهی، با همه‌ سوابق و ادعایی که داشتند، مردود شدند و باید تا پایان حشر و حساب - هم در دنیا و هم در آخرت - بایستند و پاسخگوی این همه جهل و بی‌بصیرتی خود باشند و اگر مهلت جبران داشته باشند، جبران کنند. تعداد این‌ها اگرچه اندک است؛ اما مرجعیت بسیاری را بر دوش دارند. چهره‌اند و چهره‌سازی می‌کنند تا به خیال خود؛ مأموریت‌شان را به پایان برسانند.
۲. و اما گروه میانه‌رو و مقتصد کسانی هستند که اعجاز دین، فرهنگ توحیدی و ولایت و اقتدار ایمان را می‌بینند و خود نیز، فطرتی سالم و قلبی بیدار دارند. با بهره‌مندی از موقعیت پیش‌آمده به رشد و کمال انسانی خود می‌پردازند. سر در کار خود دارند و به اصلاح روح و تکمیل برخی صفات نیک اخلاقی عشق می‌ورزند؛ از رشادت‌ها و ایثار دیگران لذت می‌برند و سپاسگزار و قدرشناسند؛ اما به‌دلیل برخی دلبستگی‌ها، خود روحیه‌ ایثار، شهامت، شجاعت و فداکاری نیاموخته‌اند. تحت تأثیر برخی عملکردهای گروه اول، از عنوان دین و قرآن می‌ترسند و از تعصبات نابه‌جا و ظاهرسازی‌ها و یکدندگی آنان گریزانند؛ اما فطرتی حق‌طلب دارند و اگر صداقتی احساس کنند؛ حتی از ایثار جان و مال دریغ ندارند. صفای قلب دارند و آن ‌را به کدورت هوا و هوس و شهوت و خشم نیالوده‌اند و از کبر و نخوت و حسادت - که سرآغاز نافرمانی، کینه‌توزی، برادرکشی و قساوت است- بیزار و گریزانند. احساسات و عواطف انسانی‌شان پاک است و بی‌غل و غش پرشورند و سرشار از امید؛ اما اگر این شور و احساس به منطق و برهان و عقل پیوند نخورد، خطرناک است و هلاکت‌بار.
اینان در مسیر حق قرار دارند و به حق می‌رسند؛ اما به‌موقع نمی‌رسند. در مسیر ولایت الهی قرار دارند؛ اما باید پاسخگوی برخی تأملات مزاحم و وقت‌گیر خود باشند. گاهی کشمکش اشتیاق به ایران و اسلام، عرب و عجم، ترک و فارس، بلوچ، کرد و لر، اینان را در انتخاب مسیر حق دچار فرصت‌سوزی می‌کند و نیروها را با ایجاد دوقطبی‌های احساسی، از حرکت و اقدام به‌موقع و برق‌آسا باز می‌دارد؛ اما هیچ‌گاه در اندیشه‌ تعارض منافع و تقسیم غنائم نیستند و بحمدالله از این نمونه انسان‌های پاکباخته، پا به رکاب و عاشق در ایران اسلامی فراوان است و امیدبخش.
۳. گروه سوم پیشتاز در هر کار خیرند؛ هم در مسابقه‌ زندگی به کمال یک انسان متعالی دست یافته‌اند و از پلشتی‌های زندگی شهوانی و حیوانی خود را رها ساخته‌اند و هم در بهره‌مندی از فضائل اخلاقی و معنوی الگوی برتر همگان شده‌اند و این همه، نه از پیش خود و با اراده‌ خود، که با اذن خدا و محرک و توفیق الهی است. اینان همان نیروهایی بودند که در نظام‌های کفر و شرک سرکوب می‌شدند و یا هرز و هدر می‌رفتند و آن‌گاه که اذن الهی یافتند و در شعاع ولایت الهی و بر مرکب هدایت و رشد ربوبی سوار شدند، به شکوفایی رسیدند و شکفتند و شکوه آفریدند؛ ذلک هو الفضل الکبیر.
انقلابی را خداوند نصیب مردم مسلمان ایران کرد تا ضمن تأیید تمامی انقلاب‌هایی که در تاریخ معاصر علیه ظلم و استبداد و استعمار اتفاق افتاده و می‌افتد، معیاری برای ارزیابی و اصالت‌بخشی و الگوسازی برای همه‌ آن‌ها باشد و خلأهای آن‌ها را روشن و راه صحیح را در واقعیت خارجی و عینیت زندگی در اختیار همه‌ انسان‌های عدالت‌خواه قرار دهد.11 این پیشتازان در همین مسیر بود که به همه‌ آزادگان صلا دادند که «در صدد خشکانیدن ریشه‌های فاسد صهیونیزم، سرمایه‌داری و کمونیزیم در جهان» هستند و به مستضعفان جهان بگویند «عزت و حیات در سایه‌ مبارزه است و اولین گام در مبارزه اراده‌ است و پس از آن، تصمیم بر این‌که سیادت کفر و شرک جهانی، خصوصاً آمریکا را بر خود حرام» کنند و به آنان هشدار دهند که «بیدار شوید و به اطراف خود نگاه کنید که در کنار لانه‌های گرگ منزل گرفته‌اید.»12
اینان همان کسانی بودند که ولایت الهی را با جان و دل پذیرفتند و از زلال آن سیراب شدند و جز مصلحت خدا و خلق خدا هیچ مصلحتی را به رسمیت نشناختند. اگر در جبهه‌ دفاع نظامی از انقلاب قرار گرفتند، خط‌شکن شدند و معبر گشودند و نه‌تنها بر دکل‌های شناسایی که در اتاق فرماندهی دشمن، سیاست‌های شیطانی آنان را نقش بر آب نمودند و اگر در سنگر علم قرار گرفتند، چونان آشتیانی، علی‌محمدی، شهریاری، احمدی‌روشن، فخری‌زاده و ... مرزهای علم را درنوردیدند و همانند همت، باکری، زین‌الدین، سلیمانی و ... شیران روز و زاهدان شب شدند، پیش رفتند و به نیروهای خود جرأت و امید بخشیدند و کم نیستند، آنان که ردای تقوا و فضیلت پوشیده و بر منبر تبیین و هدایت و محراب جهاد و شهادت، همچون مطهری و بهشتی و باهنر و دستغیب و مدنی و صدوقی برای همیشه تاریخ فروغ سعادت و عزت شدند.
امروز پرونده‌ بسیاری از این سه گروه -میراث‌داری انقلاب اسلامی- بسته شده است. برخی به انتظار پایان حساب و کتاب در هرم و حرارت صحرای محشر منتظر و نگرانند و برخی دیگر، مطابق انگیزه‌های روحی و تلاش خود درگذرند و بسیاری نیز سرافرازانه در محضر حق و «عند ربهم یرزقون» هستند و پرونده‌ ما که بر جلسه‌ امتحان نشسته‌ایم، در حال تکمیل شدن است؛ گروهی بر گرد هوس‌ها می‌چرخند و به خود ستم می‌کنند، گروهی دیگر بر گرد خواسته‌های قلبی خود در پی کسب فضیلت‌اند و گروه سوم نیز، پیش از آن‌که به شهادت برسند، شهیدانه زندگی می‌کنند و فروغ می‌بخشند.
به‌راستی، تو، از کدامین گروهی؟!
..............................................

 
  پینوشتها1. المیزان، ج۱، ص۴۲، به نقل از تفسیر عیاشی؛
2. المیزان، ج۱، ص۴۲؛
3. مقدمه‌ وصیت‌نامه‌ امام خمینی(قد)؛
4. المیزان، ج۱۷، ص۴۹، به‌نقل از سعدالسعود ابن‌طاووس؛
5. المیزان ج۱۷، ص۵۰ از درالمنثور و آیه‌ ۳۴ فاطر؛
6. معانی‌الاخبار ۱۰۴  و در تفسیر المیزان ج۱۷، ص۴۹؛
7. آخرین بند وصیت‌نامه‌ امام؛
8. وصیت‌نامه‌ سردار شهید قاسم سلیمانی؛
9. آل‌عمران، ۱۴۰-۱۴۱؛
10. احزاب/ ۸؛
11. برگرفته از آیه‌ ۴۸ مائده؛
12. صحیفه‌ امام، ج۲۱، صص۸۱،۸۲،۸۹؛