او در بخش دیگر کتاب به دیدگاه اهل سنت درباره حضرت مهدی(عج) پرداخته است. کتاب به زبانهای ترکی، اردو، هندی، انگلیسی، اندونزیایی و مالزیایی ترجمه و بارها چاپ شده است. حجتالاسلام والمسلمین کورانی عصر ظهور را مهمترین دلیل هجرت خود به ایران بیان کرده است.
بهنظر او، حرکت ظهور از سرزمین مشرق شروع میشود. احادیث اهلبیت(ع)، قومی را روایت میکنند که از دیار سلمان هستند و از مشرق قیام میکنند و آنها نخستین زمینهسازان ظهور خواهند بود.
وی معتقد است، انقلاب اسلامی ایران، از حرکتهای زمینهساز برای ظهورامام مهدی(عج) است. آنچه میخوانید، گفتوگوی اختصاصی هفتهنامه افق حوزه با این استاد فرهیخته است
□ همانطوری که میدانیم، یکی از تألیفات ارزشمند حضرتعالی کتاب عصر ظهور میباشد که به زبانهای مختلفی در سطح جهان ترجمه شده و گسترش یافته است. این کتاب چهل سال قبل تألیف شده و پیشگوییهایی در خصوص انقلاب اسلامی ایران و حوادث فلسطین داشته است؛ اما انتقاداتی در داخل کشور نسبت به آن صورت گرفته است. در خصوص بازتابهای بینالمللی این کتاب مطالبی بفرمایید؟
بنده خوشحالم که در خدمت دوستان افق حوزه هستم؛ چراکه افق حوزههای علمیه، افق امام زمان(عج) است. الحمدلله بنده از کودکی نسبت به امام زمان(عج) علاقهمند بودم و در نجف به دنبال احادیث مهدوی بودم و حدیثی باقی نماند، مگر اینکه آن را خواندم؛ چراکه شیعه را با امام زمانش میشناسند. بعد از وقوع انقلاب اسلامی در ایران حال بنده تغییر پیدا کرد؛ چراکه اهلسنت و شیعه متفقالقول هستند که اولین زمینهسازان ظهور امام زمان(عج) اهل سرزمین مشرق و قوم جناب سلمان و اهل خراسان و همچنین اهل طالقان بهمعنای اهالی کوههای البرز هستند. شیعه و سنی متفقالقول هستند که زمینهسازان ظهور، از خراسان و ایران هستند. چند سال قبل در میان وهابیت ادعا کردند که مهدی در میان ما ظهور کرده است و او را نزد آقای بنباز مفتی عربستان بردند و او هم گفت که مهدی کارش را از مشرق شروع میکند. در روایات آمده است که یاران امام زمان از خراسان و اهل پرچمهای سیاه هستند و برخی در اهلسنت معتقد شدند که طالبان همان یاران مهدی موعود(عج) هستند. روایت رایات سود در صحیحین بخاری و مسلم آمده است و احادیث مختلف آن را در مستدرک الحاکم و غیره میتوانید ببینید.
شیعه هم بر طبق اعتقادات خودش، روایاتی دقیقتر و صحیحتر از امام باقر(ع) دارد که میفرماید:«کَأَنِّی بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ یَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَایُعْطَوْنَهُ ثُمَّ یَطْلُبُونَهُ فَلَایُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِکَ وَضَعُوا سُیُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَیُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَایَقْبَلُونَهُ حَتَّى یَقُومُوا وَلَا یَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِکُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّی لَوْ أَدْرَکْتُ ذَلِکَ لَاسْتَبْقَیْتُ نَفْسِی لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ، (الغیبة للنعمانی، ص: ۲۷۳)»
حضرت فرمودند: کأنّ با علم امامتم میبینیم، قومی از سرزمین خراسان قیام کردند و حقوق خودشان را از جهان خواستند؛ یعنی در امور ما دخالت نکنید و اجازه بدهید، در حکومت و روش زندگی و اقتصادمان مستقل باشیم؛ اما با آنها مخالفت میشود. وقتی میبینند که دنیا به آنها اجازه نمیدهد، حقوق خودشان را داشته باشند، سلاح به دست میگیرند و دشمن را تهدید میکنند. اینجاست که دشمنان حقوق آنها را میپذیرند؛ اما شروطی دارند. آنها پرچمشان را نمیدهند؛ مگر به دست مهدی موعود(عج).
این روایت تفصیلاتی دارد که در مستدرک الحاکم آمده است و اینگونه روایت میکند:
«عن عبداللهبن مسعود قال: أتینا رسولالله(ص) فخرج إلینا مستبشراً یعرف السرور فی وجهه؛ فما سألناه عن شئ إلا أخبرنا به ولا سکتنا إلا ابتدأنا؛ حتى مرت فتیه من بنیهاشم فیهم الحسن والحسین(ع)؛ فلما رءاهم التزمهم وانهملت عیناه! فقلنا یا رسولالله! ما نزال نرى فی وجهک شیئا نکرهه! فقال: إنّا أهلبیت اختارالله لنا الآخره على الدنیا وإنه سیلقى أهلبیتی من بعدی تطریداً وتشریداً فیالبلاد؛ حتى ترتفع رایات سود فی المشرق فیسألون الحق فلایعطونه؛ ثم یسألونه فلایعطونه؛ فیقاتلون فینصرون! فمن أدرکه منکم ومن أعقابکم فلیأت إمام أهلبیتی ولو حبوا على الثلج؛ فإنها رایات هدى یدفعونها إلى رجل من أهلبیتی یواطئ اسمه اسمی واسم أبیه اسم أبی؛ فیملک الأرض؛ فیملؤها قسطاً وعدلاً کما ملئت جوراً وظلم»
ابنمسعود میگوید: اطراف پیامبر(ص) نشستیم؛ درحالیکه ایشان سرحال بودند و ایشان به همه سؤالات پاسخ میدادند و اگر سؤالی هم نبود، خودشان شروع به صحبت میکردند و بسیار سرحال بودند. اینجا بود که از درِ حیات مسجد، کودکانی وارد شدند که در میان آنها حسنین(ع) هم بودند و تا چشم پیامبر(ص) به آنها افتاد، اشکشان جاری شد. ما از این تغییر حالتشان سؤال کردیم و ایشان فرمودند:« إنّا أهلبیت اختارالله لنا الآخره على الدنیا»؛ اهلبیت من، بعد از من مبتلا به انواع فشارها و بلاها میشوند و من سفارش میکنم به قرآن و اهلبیتم و این امر ادامه دارد تا ظهور زمینهسازان امام مهدی. این روایت از اهلسنت است.
علت مهاجرت به ایران
وقتی من شنیدم که انقلاب ایران واقع شد، به یاد چنین روایاتی افتادم و همان زمان تصمیم گرفتم که به ایران بیایم. مانند روایت: «رجل من قم، یدعو الناس إلى الحق؛ یجتمع معه قوم قلوبهم کزبر الحدید؛ لاتزلّهم الریاح العواصف، لایملّون من الحرب ولا یجبنون وعلى اللّه یتوکلون والعاقبة للمتقین»؛ (البحار، ج ۶۰، ص ۲۱۶) «مردى از قم خارج شده مردم را به سوى حقّ دعوت مىکند. گروهى که دلهایشان چون قطعات آهن سخت است، در اطراف او گرد مىآیند. حوادث آنها را مضطرب نسازد، ملول نشوند و دچار وحشت نگردند.»
البته روایت آن مرسله است؛ اما گفته میشود، ارسال روایت درحالیکه قرائن مؤیدی هم دارد، جبران میشود؛ لذا بنده از ابتدای شکلگیری انقلاب اسلامی ایران شکی نداشتم که این انقلاب، زمینهساز ظهور حضرت مهدی(عج) است؛ اما اینکه سؤال میشود، این امر چه مقدار طول میکشد؟ بنده عرض میکنم: نمیدانم؛ اما همینقدر میدانم که این انقلاب زمینهساز ظهور حضرت است؛ لذا بنده به ایران آمدم و مدت دو سال هم، در جنگ شرکت کردم و دوستانی مانند عماد مغنیه و ذوالفقار هم بودند و در زمینه دفاع برای زمینهسازی ظهور حضرت اقدام کردم.
پیشبینی توقف جنگ ایران و عراق
بنده کتاب عصر ظهور را قبل از فتح خرمشهر نوشتم که منتشر شد. در این کتاب، توصیف عصر ظهور را بر طبق روایات انجام دادم و همچنین نقش انقلاب اسلامی ایران در عصر ظهور را هم گفتم و پیشبینی کردم که این جنگ متوقف میشود که برخی ناراحت شدند. این کتاب در ایران معروف شد و تا کنون ۱۲۰ بار به چاپ رسیده است؛ اما اشکلاتی هم داشت. بنابراین کار دایرةالمعارف موضوعی امام مهدی(عج) را در چهل فصل به انجام رساندم که یک فصل آن مربوط به ایرانیان است، یک فصل مربوط به حجاز، یک فصل مربوط به یمن و فصلی هم، مربوط به عراق است و تمامی این چهل فصل، احادیث مهدوی هستند. به هر حال بنده بهجهت زمینهسازی ظهور حضرت به مشرق هجرت کردم و به امام خمینی(قد) و رهبر معظم انقلاب افتخار میکنیم که فرماندهان و رهبران زمینهساز ظهور هستند. آنچه که بنده نسبت به سیاست خارجی هم اطلاع دارم، اینطور است که محور مقاومت در حال تشکیل است که همه یاوران امام زمان(عج) هستند و در برابر آنها هم، محور سفیانی وجود دارد و مؤیدات و قراینی هم در این زمینه وجود دارد.
□ گاه مطرح میشود که احادیث رایات سود، در تراث شیعی اصالت ندارد و بیشتر متأثر از روایات عامه است. پاسخ میفرمائید؟
روایات رایات السود از اهلبیت(ع) است و صحیح السند است؛ اما وقتی عباسیان توسط ابومسلم خراسانی علیه بنیامیه قیام کردند، ادعا میکردند که الرضا من آلمحمد و میگفتند: ما فردی از اهلبیت(ع) را برای حکمرانی میخواهیم. این حدیث رایات السود را برایشان آوردند و به ابومسلم نوشتند که پرچمهای سیاه داشته باشید و لباس سیاه هم بپوشید. اینجا بود که روایت پیامبر اکرم(ص) بهنفع عباسیون مصادره شد. بنابراین ادعای مهدویت از همان زمان بوده است؛ بهعنوان مثال منصور عباسی هم، نام پسرش را مهدی قرار داد تا از این مسئله سوءاستفاده کند. ابنکثیر میگوید: «هذه الرایات السود لیست هی التی أقبل بها ابومسلم الخراسانی فاستلب بها دولة بنیأمیة، بل هی رایات سود أخر تأتی صحبة المهدی» (الفتن والملاحم لابن کثیر ۱: ۴۹). رایات السود دو مورد است: رایات السود بزرگ، بنیعباس هستند؛ اما رایات السود کوچک، در زمان ظهور مهدی(عج) از خراسان حرکت کرده و به عراق میآیند و با ایشان بیعت میکنند؛ یعنی اینکه عباسیان رنگ سیاه را انتخاب کردهاند، دروغی است در این جهت که حدیث پیامبر(ص) را مصادره کنند؛ لذا اصل این حدیث صحیح است.
□ بهمناسبت اینکه فرمودید: بنیعباس، سؤالی که مطرح است، امروزه در فضای مجازی، خیلی تبلیغ میکنند که انقلاب امام خمینی(قد) همان بنیعباس آخرالزمان است. آیا صحیح است؟
امیرالمؤمنین(ع) خبر دادند که حکومت بنیعباس به دست مغول از بین میرود. بنیعباس مدت ۵۲۰ سال حکومت کردند و در سال ۵۶۰ هجری، به دست هلاکوخان مغول سقوط کردند؛ اما خط فکری و اعتقادی بنی-عباس در برابر اهلبیت(ع) همان خط فکری بنیامیه بود؛ لذا به تمام دولتهای مخالف با اهلبیت(ع) میگویند: بنیعباس. اهلبیت(ع) فرمودهاند: قطعاً زمینهسازان ظهور حضرت مهدی(عج) ایرانیان و خراسانیان و اهل قم و از سرزمین مشرق هستند و این ثابت شده است. بنده در کتاب شرح دادهام که مراحل دولت آنها شش مرحله است. همچنین عباسیون مخالف آنها هستند؛ چراکه عباسیون با خط اهلبیت(ع) مخالفت دارند.
□ در مصاحبهای گفته بودید که خراسانی، سید نیست و این مسأله در میان مخالفان انقلاب، خیلی بازتاب داشت. مجدداً توضیح میدهید؟
بنده در کتاب عرض کردم که در روایات نداریم که رهبر این قوم سید اهل خراسان باشد. خراسانی بهمعنای حاکم ایران است؛ همانطور که در یمن و عراق هم حاکم وجود دارد. در خصوص این شخص خراسانی که خدمت امام میرسد تا با ایشان بیعت کند، روایات نگفتهاند که او سید است یا سید نیست؛ اما در روایات آمده است: در سال ظهور، در ایران کشمکش اتفاق میافتد؛ چراکه هفت ما ه قبل از ظهور سفیانی ظاهر میشود، اهالی سوریه و اردن و فلسطین را میگیرد و غربیون به او کمک میکنند. در این اوضاع امام ظاهر میشوند و به یمانی در یمن اشاره می-کنند. یمانی هم میگوید: من زمینهساز دولت مهدوی در یمن هستم. در مدت این هفتماه که امام به یمانی ارجاع میکند، در ایران اختلاف پیش میآید و عدهای میگویند: ما به یمانی ارجاع نمیکنیم. دو خط در ایران ایجاد میشود. خط خراسانی و فرمانده نیروهایش شعیببن صالح که همراه او سادات زیادی هستند. در خراسان و سیستان و اصفهان، سادات برای تأیید این سید خراسانی و فرمانده نیروهایش قیام میکنند و خط دیگر هم مخالفان آنها هستند. امام صادق(ع) میفرماید: در این اختلاف همدیگر را نکشید! اگر من بودم، خودم را تا ظهور امام مهدی(عج) حفظ میکردم.«ابوبصیر از حضرت صادق(ع) نقل میکند که پدرم فرمود: «لابدّ لنا من آذربیجان لایقوم لها شیء وإذا کان ذلک فکونوا أحلاس بیوتکم وألبدوا ما ألبدنا، فإذا تحرّک متحرّکنا فاسعوا إلیه ولو حبوا واللّه لکأنّی أنظر إلیه بین الرکن والمقام یبایع الناس على کتاب جدید، على العرب شدید وقال: ویل لطغاة العرب من شرّ قد اقترب» (غیبت نعمانى: ۱۰۲ و ۱۴۰؛ الملاحم والفتن: ص ۱۶۳).
امام(ع) فرمود: «لابد لنا من آذربایجان» در این مرحله آذربایجان قیام میکند. اگر آذربایجان قیام کرد و خراسانی و... را تأیید کرد، اینجاست که ما پیروز میشویم. مانند اینکه انتخاباتی برگزار شود و خراسانی و یارانش پیروز بشوند. اینجاست که خراسانی و یارانش خدمت امام میرسند. در آنوقت امام به عراق میرسد.
□ اشاره گفتید به قیام آذربایجان؛ اما فقط در نسخه مرحوم مجلسی در بحارالانوار، نسخه «لنا» است و در سایر نسخهها و کتب متقدم، نسخه «لنار» است؛ یعنی آتشی از آذربایجان. کدام صحیح است؟
اینجا خطای نساخین وجود دارد؛ چراکه در ادامه میگوید: «لابد لنا من آذربیجان»؛ یعنی اذا قام اهل آذربیجان، شما آماده باشید! اگر قیامی در آذربایجان در یاری امام عصر(عج)، شکل میگیرد، چرا ادامه حدیث میفرماید: «فَکُونُوا أَحْلَاسَ بُیُوتِکُم»؟ از شرکت در آن برحذر باشید! این یعنی خودتان را نکشید؛ یعنی انتخابات مهمی در ایران صورت میگیرد که در این انتخابات، کشمکشی ایجاد میشود که خراسانیان پیروز میشوند. □ با زلزله ترکیه، مجدداً بحث رجفه الشام در میان منتظران، داغ شده است.
آیا شما کماکان معتقد هستید، مقصود از رجفه، زلزله ویرانگر با بیش از صدهزار کشته در سوریه است؟
«رجفه»، ظاهراً جنگ سوریه است. روایاتی داریم که زلزله و خسف بعد از رجفه است. در روایات آمده است: بعد از رجفه، یک یا دو خسف است: خسف در حرستا که نزدیک دمشق است و دیگری خسف در جابیه. در اینصورت، زلزله ترکیه و سوریه منطبق بر این مسئله نیست. برخی خیال میکنند، «رجفه» همان زلزله است؛ اما دو حدیث از امامان معصوم(ع) داریم که رجفه را غیر از زلزله دانستهاند. بنده اخیراً نگاه کردم و معتقدم، رجفه، تحقق عینی اختلاف رمحان و جنگ است و از نظر قبلیام در کتاب عصر ظهور، عدول کردم.
□ همانطور که میدانیم، در جریان مدعی مهدویت و یمانی، احمداسماعیل بصری خود را بهعنوان یمانی معرفی کرد و بسیاری از امتیازات امام(ع) را برای خودش مصادره کرد. با اینکه در دیدگاه مشهور آمده است که یمانی از یمن است. چگونه اتاق فکر غرب و مستشرقین غربی که این جریان را پرورش دادند، او را بهجای یمن از عراق معرفی کردند؟
این مسئله موافق با تعصبی است که برخی افراد دارند و میگویند: یمانی از عراق خواهد بود. این نسبتها بهدلیل حس ملیگرایی است و میگویند: یمانی از خودمان است؛ اما در احادیث داریم: یخرج الیمانی من الیمن و نیز در روایات داریم: «یخرج کاسر عینه بصنعاء»، یک نفر قیام میکند و چشمان او مانند چشم آهو، شکسته است و او موفق نمیشود و یمانی بعد از او میآید. □ سؤال میشود که مردم یمن شیعه دوازده امامی نیستند. آیا ممکن است یمانی در جایی ظهور کند که پیروان او اثنیعشری نباشند؟
خود یمانی اثنیعشری است و امام او را راهنمایی میکند که چطور کار کند و مسئله را بهگونهای متحول کند که تمام یمن به سمت امام گرایش پیدا کنند. در روایات آمده است که او از خود یمن قیام میکند؛ ولی از احادیث ظاهر میشود که او نائبالخاص و واجبالاطاعة است؛ یعنی او با امام ارتباط دارد و امام به ایشان ارجاع میدهد. البته یمانی باید معجزاتی از امام داشته باشد تا باور کنیم.
□ نقش مصر در تحولات عصر ظهور را چگونه میبینید؟
در مصر زمینه ولایت و ظهور اهلبیت(ع) بسیار قوی است. با اینکه وهابیون فعالیت زیادی در آن کشور داشته-اند؛ اما توده مردم مصر بهصورت غیرمعمولی محبّ اهلبیت(ع) هستند. در عصر غیبت یک تحول جهانی با ندای آسمانی داریم؛ یعنی جهان به زبانهای مختلف میشنود که «یا اهل الارض! کفاکم ظلماً جائکم المهدی(عج)؛ ای اهل عالم! ظلم کافی است؛ مهدی(عج) آمد. با او بیعت کنید! وقتی این ندا به زبانهای مختلف دنیا شنیده میشود، اینجا موجی در جهان ایجاد میشود. این موج در مصر هم هست؛ لذا روایاتی داریم که وقتی حضرت مهدی(عج) به عراق میرسند و برای جنگ با سفیانی در بیتالمقدس حرکت میکنند، هیأتی از مردم مصر میآیند که پرچم سبز دارند و با امام بیعت میکنند و یک حکومت موافق امام تشکیل میدهند و در خصوص ترکیه هم همینطور است که از حضرت میخواهند، کسی را بفرستند تا بین توده مردم تظاهر و در ترکیه و حکومت ترکیه صلح برقرار کند که حضرت شخصی را میفرستند.
□ از پادشاه اردن بهعنوان کاندید سفیانی یاد میشود؛ نظر صریحتان را بفرمائید؟
ابداً، اینطور نیست. امام علی(ع) میگوید: سفیانی از ذریه معاویه است. حاکم سوریه میشود و طرفداران او، حکومت اردن را سرنگون میکنند و اردن را به سفیانی ملحق میکنند. در فلسطین هم همینطور است. هرچند فلسطین قبل از سفیانی، به دست ایرانیها آزاد میشود؛ اما بعد از خروج سفیانی، تحت تأثیر او قرار میگیرند و بخشی از فلسطینیها با سفیانی متحد میشوند. فتنه سفیانی، پانزده ماه است و زود تمام میشود؛ اما اردن، سوریه و فلسطین به دست او میافتد.
□ سخن از فلسطین شد، به نظر شما، نابودی اسرائیل در چه موقع خواهد بود؟
مرحله اول نابودی اسرئیل قبل از ظهور است؛ یعنی جنگی میان ایران و اسرائیل صورت میگیرد که یک هفته نمیگذرد؛ درحالیکه اسرائیل درخواست آتشبس و با درخواست ایران موافقت میکنند و رفراندومی برگزار میشود که یهود و عرب دولت دموکراتیک عربی تشکیل بدهند. این دولت بهدست فلسطینیان تشکیل میشود؛ ولی غربیها رها نمیکنند تا کار را به سفیانی میرسانند.
□ آیا ورود نیروهای نظامی غربی به ایران در تراث مهدوی ذکر شده است؟
من چنین چیزی ندیدهام. جنگ استخر، روایت ابنحماد است که مرسله است و اعتباری ندارد و از ائمه(ع) هم روایتی نداریم که به خراسانیان حملهای بشود؛ بلکه خراسانیان جهان را تهدید میکنند که میفرماید: «حملوا سیوفهم علی عواتقهم»؛ این روایت استخر ابنحماد شاذ است؛ حتی اینکه گفته ارتش سفیانی کوفه و نجف را میگیرد هم، ثابت نیست و شاید بعد از ابنحماد، به این روایت چیزی اضافه کرده باشند. ابنحماد معاصر امام رضا(ع) و از مجسمه بود؛ لذا در روایت اشارهای نسبت به حمله خارجی به ایران ندیدهام.□ آیا احادیث مرگ و قتل بیش از نیمی از مردم جهان، باورپذیر است؟ یا در دسته روایات جعلی، قلمداد میشود؟
حوادثی در سال ظهور و بعد از ظهور حضرت ایجاد خواهد شد. شما حساب کنید که چنانچه جنگی میان چین و هند اتفاق بیفتد، آیا امکان ندارد که چنین جمعیتی از بین بروند؟ البته این جنگ دور از مسلمین بیان شده و ارتباطی با مسلمین و مناطق اسلامی ندارد.
□ آیا میشود کسی بیش از هزار سال عمر کند؟ این مسئله را چطور برای جوانان تبیین کنیم؟
شخصی آلمانی گفته است: اگر کسی روش زندگی و غذایی امیرالمؤمنین(ع) را انتخاب کند، میتواند بیش از هزار سال عمر کند. این تحقیقات علمی است؛ البته باید بدانیم که خداوند میتواند راحتتر از تمدید یک گذرنامه، عمر شخصی را تمدید کند. در خصوص حضرت خضر(ع) چه میگوییم که بهاتفاق همه مسلمین، ایشان پسرخاله ذوالقرنین هستند و از زمان ایشان زنده هستند. جناب ذوالقرنین هم قبل از حضرت نوح(ع) زندگی کردهاند؛ یعنی الآن جناب خضر سه هزار سال دارند؛ درحالیکه امام زمان(عج) حدود ۱۲۰۰ سال عمر دارند.
□ وهابیون تلاش دارند، اندک پیوند میان مسلمانان و مسیحیان را که بهواسطه نفی رومی بودن مادر امام زمان(عج) وجود دارد، از بین ببرند و از برخی احادیث که میگوید: مادر امام زمان(عج)، کنیزی از کشور دیگری بوده یا در میان خاندان اهلبیت(ع) زندگی میکرده است. نظرتان را بفرمائید؟
روایات صحیح السند که قابل انکار نیست. اینطور است که فضلبن شاذان نقل میکند، از شخصی که موثق است، از امام عسکری(ع) که سؤال کرده است: «أَ لَکَ وَلَدٌ قَالَ: إِی وَاللَّهِ سَیَکُونُ لِی وَلَدٌ یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَعَدْلًا فَأَمَّا الْآنَ فَلَا ثُمَّ تَمَثَّل» (بحارالأنوار، ج۵۰، ص: ۲۷۵)؛ الآن فرزندی ندارم من. من؟ قال: من أبنتی ابنقیصر، ابنقیصر یشوعا و ابنتی ابنقیصر یعنی ملیکه که مادر امام زمان(عج) هستند و روایات صحیح السندی داریم و حتی روایاتی از دفن ایشان هست که بعد از تولد امام زمان(عج) بود که امام حسن عسکری(ع) مسائل آینده را بیان کردند و ایشان عرض کردند: یابن رسولالله! من طاقت این مسائل را ندارم و دعا کنید که در زمان حیات شما از دنیا بروم و شما من را غسل بدهید و امام هم، همین کار را کردند و ایشان را در کنار امام هادی(عج) دفن کردند و ایشان خواسته بودند که بر سنگ مزارشان بنویسند: «هذا قبر امّمحمد».
□ برخی احتمال میدهند که چون امام زمان(عج) در سرزمین حجاز یاوری ندارند، بنابراین از کوفه و نجف قیام میکنند. آیا این سخن صحیح است؟
اجماع مسلمین در برابر این احتمالات بسیار محکم است. شیعه و سنی معتقدند، قیام حضرت از مکه و از کنار کعبه است و ایشان از مکه به مدینه حرکت میکنند و بعد دمشق و بعد قدس است. این روایات بسیار محکم است و مطالبی که به غیر از این گفته میشود، شذوذات است که اعتباری ندارند.
□ در الغیبة نعمانی گفته شده است: ظهور رخ نمیدهد؛ جز اینکه دو برائتنامه از کوفه و بصره در برائت از امام علی(ع) صادر میشود. با اینکه بافت عراق، بافت شیعی است. چگونه بپذیریم؟
وقتی امام زمان(عج) وارد کوفه میشوند، در کوفه سه پرچم وجود دارد؛ درحالیکه امروز در کوفه تنها یک پرچم است و آن هم، پرچم عراق است. مردم بصره در زمان معاویه، عثمانی بودند و چندین برائتنامه نسبت به امیرالمؤمنین(ع) نوشتهاند.بتریه، تولّی دارند و میگویند: ما هم محبّ اهلبیت(ع) و هم محبّ صحابه هستیم؛ اما برائت از امیرالمؤمنین؟س؟، خیلی جدی است و اگر کسی چنین برائتی نداشته باشد، او را میکشند. در تاریخ آمده است که نامههای بسیاری از معاویه به والی بصره نوشته شد که از افراد نسبت به امیرالمؤمنین(ع) برائتنامه بگیرید و در غیر اینصورت او را بکشید. بنابراین، تعجبی ندارد.
□ در زمره حوادث عراق، از شیصبانی یاد شده است. میگویند همان صدام است؛ اما برخی بر شخصیت شیعی در عراق که فتنه بهپا خواهد کرد، تحلیل میکنند. نظر شما چیست؟
این تحلیل دوستان عراق است. روایت مرسل است. شیصبانی، بهمعنای شیطانی است. روایت میگوید:«وأنى لکم بالسفیانی حتى یخرج قبله الشیصبانی یخرج من أرض کوفان ینبع کما ینبع الماء، فیقتل و فدکم فتوقعوا بعد ذلک السفیانی وخروج القائم علیه السّلام»؛ (کتابالغیبة: ۳۰۲ ح ۸) او قبل از سفیانی است و گفته میشود که از صفات او، «فیقتل وفدکم»؛ یعنی خوبان شما را میکشد و بهغیر از صدام، شخص دیگری را به اینصورت نداریم و منطبق بر صدام میشود.تهیه و تنظیم: حمید کرمی