اسلام، مکتبی تمدنسازاسلام یک دین و مکتب تمدنساز است. اینکه اسلام را یک دین و مکتب تمدنساز بدانیم، از این جهت است که این دین، همه ابعاد و سطوح و مستویات زندگی بشر را پوشش میدهد و هیچ بعدی از ابعاد زندگی بشر را نادیده نمیگیرد و برای همه ابعاد زندگی بشر برنامهای منسجم و هماهنگ و منظومهای متناسب با مقتضیات زمان و مکان دارد. اسلام در عین تحفظ بر عمق و اصالت، دارای انعطاف است و میتواند، همراه با تحولات جلو آمده و زندگی بشر را اداره کند.
ابعاد پنجگانه حیات بشری
ما میتوانیم حیات بشر را به پنج سطح تقسیم کنیم. سطح اول و خصوصیترین سطح زندگی انسان، زندگی فردی است. سطح بالاتر سطح خانوادگی است. سوم سطح اجتماعی، چهارم سطح حکومتی و پنجم سطح حواری یا تمدنی است. بنابراین پنج سطح فردی، خانوادگی، اجتماعی، حکومتی و تمدنی را میتوانیم، برای زندگی انسان در نظر بگیریم. همچنین در هر سطح، ابعاد و زوایایی وجود دارد. مانند ساختمانی پنج طبقه که در هر طبقه، اتاقها و زوایای مختلفی وجود دارد. در هر سطحی از زندگی انسان، ابعاد و زوایای مختلفی مشاهده میشود.
بهعنوان مثال در سطح زندگی بشر ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... دیده میشود. اگر اسلام بهحقیقت شناخته بشود، در هر سطحی تمامی این زوایا و ابعاد را پوشش میدهد و برنامهای برای اجرا دارد. اگر این برنامه بهدرستی اجرا بشود و همه این سطوح رنگ اسلام به خود بگیرند و اسلام در تمامی سطوح و ابعاد و زوایای آنها اجرا بشود، تمدن اسلامی برپا خواهد شد.
بنابراین تمدن اسلامی چیزی جز تبلور اسلام در همه ابعاد زندگی و همه سطوح و مستویات حیات انسان نیست.
موانع تحقق تمدن اسلامی
میدانیم که مسلمین در طول تاریخ تمدنی را برپا کردند که بسیار باشکوه و موفق بود و تمدنهای زمان و پیش از خود را تحت تأثیر قرار داد؛ بهگونهای که تمدنهای ایران باستان، روم، چین و ... دیگر به چشم نمیآمدند.
الف) دوری از معارف اهلبیت(ع) در عین حال باید توجه داشته باشیم که نمیتوانیم، آن تمدن را تمدن اسلامی بهشمار بیاوریم و آن را تمدن مسلمین میدانیم. به این جهت که مسلمین در تمدن خود نتوانستند، اسلام را بهطور کامل کشف و اجرا کنند؛ چراکه بسیاری از مسلمین از مکتب اهلبیت(ع) فاصله گرفته بودند. بنابراین نتوانستند، دسترسی خوبی به همه دیدگاههای اسلام داشته باشند و بهصورت عمیق از اسلام بهره داشته باشند.
ب) حاکمیت نااهلان از سوی دیگر حکام ظالم و ستمگری بر سر کار آمدند که بهخاطر منافع خودشان، بهدنبال پیادهسازی واقعی اسلام نبودند؛ اما با وجود نقصها، این تمدن بههمان میزان که توانسته بود، به آموزههای اسلام عمل کرده و آن آموزهها را در زندگی اجتماعی بشر متبلور کند، به موفقیت دست یافته بود و چنین تمدنی را بر پا کرده بود.
ویژگیهای تمدن اسلامی
حال اگر بتوانیم از آموزههای دینی و تعالیم اسلامی استفاده کنیم و بر اساس دین، تمدنی را شکل بدهیم، چنین تمدنی دارای دو ویژگی خواهد بود.
الف) اصالت و ریشهدار بودن اولین ویژگی یعنی اصالت و ریشهدار بودن آن بهجهت وابستگی به آموزههای اسلامی و اتصال به خداوند است و بهتعبیر ما، چنین تمدنی بهلحاظ حجیت و اعتبار دینی، تمدن قابل توجه و دارای حد نصاب لازم خواهد بود. همچنین این تمدن از لحاظ شکوفایی و گستردگی، میتواند از تمدن سابق اسلامی موفقتر باشد.
شکلگیری چنین تمدنی، میتواند در عصر غیبت اتفاق بیفتد. به این معنی که در میان دو ظهور قرار خواهد گرفت. ما در میان دو ظهور قرار گرفتهایم. اول ظهور نخستین معصومین(ع) که حدود سه قرن بهطول انجامید. دیگری هم ظهور آخرالزمانی است که با ظهور حضرت مهدی(عج) ما شاهد ظهور در سطح جامعه خواهیم بود؛ اما امروزه ما در بازه زمانی میان دو ظهور قرار داریم که از این دوران، به دوران غیبت تعبیر میکنیم.
ریشه تمدنی که در این بازه زمانی به وجود بیاید، مدینةالنبی(ص) و تمدن نبوی است و جهت آن نیز، به سوی تمدن مهدوی خواهد بود. آغاز نهضت بزرگی که باعث ایجاد تمدن ابزرگ اسلامی بود، بعثت پیامبر اکرم(ص) است. بنیانگذاری تمدن اسلامی توسط پیامبر اکرم(ص) و رهبر آن هم، خود ایشان بود و پایتخت آن مدینةالنبی و مرکز این تمدن نیز، مسجدالنبی بود؛ یعنی نبی مکرم اسلام(ص) در مسجدالنبی و در مدینةالنبی این تمدن را پایهگذاری کردند و اگر برخی انحرافات به وجود نمیآمد، این تمدن جهان را فرا میگرفت و همه از ثمرات آن بهرهمند میشدند و این همه انحرافات در تاریخ زندگی بشر رخ نمیداد.
وظایف منتظران ظهور
وظیفه امروز ما بهعنوان منتظران ظهور حضرت مهدی(عج) این است، از ظهور اول معصومین(ع) دانش و بینش و معرفت اخذ کنیم و از ظهور دوم که ظهور حضرت مهدی(عج) است، نیز روحیه، انگیزه و امید بگیریم. با دانش و بینش و معرفت و این روحیه و انگیزه و امید حرکت را آغاز کنیم و تمدنی متناسب با ظرفیتها و امکانات عصر غیبت برپا کنیم. تمدنی اسلامی را با بهرهگیری از حجت شرعی و دینی و همچنین تمدنی زمینهساز و منتظر تا زمینه ظهور حضرت مهدی(عج) فراهم بشود و انشاءالله تمدن اصلی توسط ایشان برپا بشود.
بسیاری از مکاتب و شرایع از روش بازگشت به اصل استفاده میکنند؛ یعنی شرایط آرمانی خودشان را در گذشته میبینند و وقتی میخواهند، خودشان را به سمت خلوص و موفقیت دینی پیش ببرند تا از دوران درخشان خودشان تعریف کنند، از گذشته خودشان استفاده میکنند و از زمانی صحبت میکنند که همه چیز خوب بوده و میگویند: باید به آن زمان بازگشت کنیم؛ اما ویژگی مکاتب و شرایع آخرالزمانی بهویژه اسلام، این است که شرایط درخشان و آرمانی خودش را تنها در گذشته دنبال نمیکند؛ بلکه این شرایط را در آینده ترسیم میکند؛ بنابراین امید را پرورش میدهد و بشر را به سمت جلو هدایت میکند.
ب) ترسیم افق و دورنمایی روشنیکی از کارکردهای مهدویت، ترسیم افق و دورنماست. اندیشه مهدویت و باور به ظهور تمدن مهدوی، ابهام و ترس نسبت به پایان مسیر تاریخ و فرجام سیر جامعه بشری را از بین میبرد و امید و شوق و نشاط را جایگزین یأس و ترس و خمودگی میکند. کسانی که به ظهور حضرت مهدی(عج) باورمند هستند، به آیندهای درخشان و شورآفرین اعتقاد دارند و بهجای آرزومندی برای بازگشت به گذشته، دارای امید به حرکت به سوی آینده هستند.
معتقدین به ظهور حضرت مهدی(عج) امیدوارند، شرایط ظهور ایشان را درک کرده و در شرایط آرمانی آن دوره زندگی کنند و نسبت به آینده دید مثبتی دارند.
نگاه به آینده، معتقدان حضرت مهدی(عج) را از بهرهمندی گذشته بیبهره نکرده است؛ بلکه گذشته را چراغ راه آینده میدانند. با اینکه در زمان حال زنگی میکنیم، توشهای پربار از تراث گذشته و معارف قرآن و اهلبیت(ع) داریم و همچنین نگاهی رو به جلو و امیدوار به آینده درخشان و در اوج کمال داریم و باید امروز خودمان را بر این اساس بسازیم.
آثار و کارکردهای تمدن مهدوی الف) امیدآفرینی
آنچه که در روایات در خصوص حکومت حضرت مهدی(عج) و تمدنی که ایشان بر پا میکنند، آمده است، دارای چندین کارکرد است که مهمترین آنها، امیدآفرینی نسبت به آینده است.
ب) ارتقای معرفت دینیاز دیگر کارکردهای تمدن مهدوی، ارتقای معرفت دینی است. در روایات آمده است که حضرت دست بر سر انسانها میکشند و عقل انسانها به کمال خودش میرسد. در خرایج راوندى1 و کمالالدین صدوق2 از امام باقر(ع) مروى است که فرمود:
«هرگاه قائم ما(ع) خروج کرد، دست خود را بر سرهاى بندگان مىگذارد؛ پس بهسبب آن، عقلهاى ایشان را جمع مىنماید و به آن، خردهاى ایشان را کامل مىگرداند.»3
در آن دوران با وجود امام معصوم(ع) و اینکه همه گوش به فرمان ایشان هستند، این نتیجه را در پی دارد که معرفت دینی در بالاترین سطح، ارتقاء خواهد یافت.
ج) رشد علم و فناوریاز دیگر کارکردهای تمدن مهدوی، رشد علم و فناوری است. در روایات آمده است که در زمان ظهور حضرت مهدی(عج)، انسانها نسبت به راههای آسمانی آشناترند تا نسبت به راههای زمینی؛ یعنی علم و فناوری تا این اندازه گسترش خواهد یافت. در روایات آمده است که انسانها به کف دست خودشان نگاه میکنند و قادر خواهند بود، همه جای عالم را در کف دست خودشان ببینند. همچنین در روایات بیان شده است که تا پیش از ظهور حضرت، تنها دو حرف از علم گفته میشود و مابقی علوم تا 27 حرف در زمان ظهور حضرت مهدی(عج) آشکار خواهد شد که نشاندهنده رشد علمی بشر است.
چنانچه امام صادق(ع) فرمودهاند: «علم و دانایی از ۲۷ حرف تشکیل میشود. تمام آنچه پیامبران (تاکنون) آورده-اند ۲ حرف است و مردمان بیش از این ۲ حرف تاکنون نشناختهاند. آنگاه که قائم ما قیام کند، ۲۵ حرف دیگر را آشکار و بدانها ضمیمه سازد، تا ۲۷ حرف را گسترش داده باشد.» (بحارالانوار جلد ۵۲ صفحه ۳۳۶ حدیث ۷۳).
د) تحقق دین در تمامی سطوح و ساحات حیات بشر نکته دیگر تحقق دین در تمامی سطوح و ساحات حیات بشر است. این بهمعنی تحقق حداکثری دین به المعنی الاعم در تمام پنج ساحت زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی، حکومی و تمدنی است.
ه) عدالت فراگیر نکته دیگر عدالت فراگیر است؛ خواه عدالت بهمعنای «وضع الشیء فی موضعه» باشد یا «اعطاء کل ذیحق حقه» باشد، عدالت فراگیر خواهد بود.
و) برقراری امنیت کامل مسئله دیگر برقراری امنیت کامل است که روایات بسیاری در این خصوص وارد شده است. از روایاتی که میان عدالت و امنیت جمع میکنند.
روایتی از پیامبر اکرم(ص) است که ایشان فرمودند: زمین را از عدالت پر میکند تا جایی که مردم به فطرت خویش باز میگردند. نه خونی بهناحق ریخته میشود و نه خوابیدهای را بیدار میکنند؛ یعنی آنقدر امنیت و آرامش وجود دارد که هیچکس نگران نیست که اگر حتی کسی بخواهد، مزاحم خواب او باشد.
همچنین در روایتی از امیرالمؤمنین(ع) آمده است:
«و وقتى قائم(عج)، قیام کند، از آسمان باران مىبارد و زمین گیاه خود را مىرویاند و کینه از دلهاى بندگان برود و درندگان و چهارپایان سازگارى کنند [و چنان گردد که] زنى بین عراق تا شام راه رود و قدم جز بر سبزه نگذارد و درحالىکه زینت و زیورش را بر سر نهاده، از سوى هیچ درندهاى تهدید نگردد [و در امنیت کامل باشد]». (الخصال، ج 2، ص 626؛ بحار، ج 52، ص 316، ب 27، ح 11).
شاید اینکه درندگان با چهارپایان از در آشتی وارد میشوند، کنایهای باشد از سطح بالای امنیتی که ایجاد خواهد شد؛ به این معنی که همه احساس آرامش و امنیت دارند.
در غرب وقتی هوا تاریک میشود، بسیاری از افراد جرأت حضور در خیابان را ندارند و اینطور نیست که افراد بتوانند بهراحتی با خانواده خودشان به پارک بروند. این درحالی است که آنها دارای سیستمهای امنیتی قوی هستند و با دوربینها همه چیز را کنترل میکنند. در ایالات متحده، شاهد جمعه سیاه بودیم که مدت بیست دقیقه برق قطع شد و دوربینها خاموش شدند و غارت فروشگاهها رخ داد و این سنت در میان مردم آمریکا باقی مانده است و همیشه در جمعه سیاه، این واقعه تکرار میشود. در غرب بهمحض اینکه چشم پلیس را دور ببینند، امنیت از بین خواهد رفت. در آنجا آرامش با اسلحه ایجاد شده است.
بنده سالها برای سفرهای علمی و تبلیغی به کشورهای زیادی سفر کردهام و زندگی در غرب را بسیار پرمخاطره و مشکل دریافتم. شاید برای ما که در ایران زندگی میکنیم، این مطالب عجیب باشد؛ چراکه امنیت در کشور ما برقرار است؛ اما برای مردم غرب چنین امنیتی که در زمان حضرت مهدی(عج) به وجود خواهد آمد، عجیب است.
ز) رشد معیشتی و اقتصادیدرباره بعد معیشتی و اقتصادی در دوران ظهور در روایات آمده است: شکوفایی اقتصادی در آن عصر بهحدی است که فقیری باقی نمیماند و آنقدر ثروت به فقرا میرسد که قادر به حمل آن نخواهند بود و فقیری پیدا نمیشود که زکات خودشان را به او بدهند.
«إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَاسْتَغْنَى الْعِبَادُ عَنْ ضَوْءِ الشَّمْسِ وَذَهَبَتِ الظَّلَمَةُ وَیُعَمَّرُ الرَّجُلُ فِی مُلْکِهِ حَتَّى یُولَدَ لَهُ أَلْفُ ذَکَرٍ لَا تُولَدُ فِیهِمْ أُنْثَى وَتُظْهِرُ الْأَرْضُ کُنُوزَهَا حَتَّى تَرَاهَا النَّاسُ عَلَى وَجْهِهَا وَیَطْلُبُ الرَّجُلُ مِنْکُمْ مَنْ یَصِلُهُ بِمَالِهِ وَیَأْخُذُ مِنْ زَکَاتِهِ لَایُوجَدُ أَحَدٌ یَقْبَلُ مِنْهُ ذَلِکَ اسْتَغْنَى النَّاسُ بِمَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ». (بحارالأنوار، ج52، ص 337)
در آن دوران تقسیم داراییها و اموال بهصورت گسترده انجام میپذیرد و فقر ریشهکن خواهد شد. عمران و آبادی ایجاد خواهد شد و در روایات راجع به رونق کشاورزی در زمان ظهور حضرت مطالبی بیان شده است. همچنین روایات متعددی در خصوص بالا رفتن سطح بهداشت و درمان در زمان ظهور مطرح شده؛ بهگونهای که در طول تاریخ بشر سابقهای نداشته و دیده نشده است.
امیدآفرینی و الگودهی؛ عصاره روایات دوران ظهور
روایات دوران ظهور، تصویری از زندگی بشر در زمان ظهور را ارائه کردهاند. یک جهت صدور این روایات امیدآفرینی است تا از نگرانی و افسردگی در اثر فشارهای زندگی و بیعدالتیهایی که میبینیم که باعث ناامیدی هستند، نجات پیدا کنیم و نسبت به آینده امیدوار باشیم؛ چراکه امید مایه حیات و ادامه زندگی است. بعد دیگر این مسئله الگودهی است. اگر میخواهیم زندگی مهدوی داشته باشیم، باید بدانیم زندگی مهدوی دارای چنین شاخص-هایی و تمدن و حکومت مهدوی، دارای چنین ملاکهایی است. در واقع تلاش ما برای رسیدن به زندگی مهدوی، برابر است با دستیابی به چنین شاخصههایی و این یک نوع جهتدهی و الگودهی است که باید از این جهتدهی و الگودهی استفاده کنیم.
برای این کار باید نصوص دینی را که برای ما تمدن و حکومت مهدوی را ترسیم میکند، در برابر خود قرار دهیم و چنین وضعیتی را بهعنوان یک وضعیت آرمانی در نظر بگیریم. در مرحله دوم، ضعفهای خودمان را کم کرده و ظرفیتهای محدود خودمان را ارتقاء بدهیم تا به وضعیت مطلوب و آرمانی برسیم.
تأملی در تقسیمبندی دوگانه جامعه
در تقسیمبندی دوگانه جامعه گفته میشود، ما با دو وضعیت موجود و مطلوب روبهرو هستیم. در این نوع تقسیمبندی، نوعی از مغالطه وجود دارد؛ چراکه ما با سه وضعیت روبهرو هستیم. به این معنی که ما در وضعیت موجود قرار داریم و با وضعیت مطلوب و همچنین وضعیت آرمانی روبهرو هستیم. وضعیت آرمانی، رسیدن قلههای خواسته بشری است و وضعیت زندگی در زمان ظهور حضرت مهدی(عج) همان قلهها و شرایط آرمانی است؛ اما وضعیت مطلوب، وضعیتی میان وضعیت موجود و وضعیت آرمانی است.
وضعیت آرمانی، زمانی به دست میآید که باورمندانه و با همه قوا برای رسیدن به آن تلاش کنیم. در این مسیر گاهی با موانعی برخورد میکنیم و متوقف میشویم که همان نقطه مطلوب است. برای رسیدن به نقطه مطلوب، نیازمند آشنایی با آرمانها و حرکت به سمت آنها هستیم؛ یعنی زمانی به نقطه مطلوب میرسیم که به سمت آرمانها حرکت کنیم؛ اما اگر آرمانها را در نظر نگیریم، هیچگاه به نقطه مطلوب نخواهیم رسید.
تأملی در اصطلاح تمدن نوین اسلامی
یکی از عناوینی که در دوران پسا انقلاب در جمهوری اسلامی ایران مطرح و زیاد تکرار میشود، برپاداشت تمدن نوین اسلامی است. در برابر این تعبیر موضعگیریهای مختلفی صورت گرفته است. برخی از این عنوان استقبال کرده و با آن همراهی میکنند. تمدن نوین اسلامی در کشورهای اسلامی و عربی مورد استقبال خوبی قرار گرفته و بسیاری با علاقهمندی آن را دنبال کرده و گامهای انقلاب اسلامی به سمت برپایی تمدن نوین اسلامی را پیگیری میکنند؛ اما در داخل و خارج از کشور، برخی از افراد این نظریه را نقد کرده و نسبت به آن اشکال میکنند.
پاسخ به یک شبهه مهدوی تقریر شبهه:
یکی از اشکالات مطرحشده این است که اگر قرار بود، ما در دوران غیبت اقدام به تمدنسازی کنیم، انتظار به چه معنایی است؟ اینکه منتظر ظهور منجی و حضرت مهدی(عج) باشیم، یعنی منتظر تبلور حیات طیبه در مقیاس جهانی در زندگی بشر باشیم و قرار باشد، تمدن بزرگ اسلامی به دست ایشان ساخته بشود، اگر همین امروز اقدام به تمدنسازی کنیم و آن را تمدن نوین اسلامی بنامیم، دیگر انتظار چه معنایی دارد؟ این کار از این جهت صحیح نیست که حالت انتظار را در وجود ما از بین میبرد. جهت دیگر اینکه بر اساس ادلهای که در اختیار ماست، این کار به دست امام زمان(عج) انجام خواهد شد و هر چیزی که تا ظهور ایشان به دست ما انجام بگیرد، قطعاً تمدن اسلامی نخواهد بود و دروغ است؛ بنابراین از دو جهت به این مسئله اشکال میکنند. اول اینکه اگر ما منتظران واقعی باشیم، نباید به سمت اقداماتی اینچنین حرکت کنیم؛ چراکه روحیه انتظار را از بین میبرد و ما دیگر منتظر نخواهیم بود و به شرایطی که در دوران غیبت کبری ایجاد کردهایم، بسنده خواهیم کرد.
اشکال دوم اینکه ایجاد تمدن اسلامی یک دروغ است و چنین چیزی امکان ندارد و نباید مردم را با این وعده دروغ مشغول کنیم و روحیه انتظار را در آنها از بین نبریم.
پاسخ به شبههدر پاسخ عرض میکنیم، کسانی که از برپاداشت تمدن اسلامی در دوران غیبت کبری سخن میگویند، بهخوبی به این نکته واقفند که ما هرچه تلاش کنیم، نخواهیم توانست، تمدن کامل در تراز تمدن مهدوی را ایجاد کنیم. تمدن کامل در تراز تمدن مهدوی و آنچیزی که حضرت مهدی(عج) ایجاد خواهند کرد، آرمانی است که با ضعفها و کمبودهایی که ما داریم، برای ما دستیافتنی نیست؛ اما در عین حال معنای انتظار این نیست که ما صبر کنیم و هیچ اقدامی نکنیم و آرام بنشینیم و هیچ حرکتی نکنیم تا حضرت مهدی(عج) تشریف بیاورند. ما چنین انتظاری را یک انتظار صحیح و سازنده نمیدانیم؛ بلکه انتظار محرک و سازنده و حرکتآفرین، انتظاری است که منتظران به حرکت دربیایند و بهجای اینکه به انتظار بنشینند، باید قیام کنند و این انتظار باید باعث بشود که هرچه بیشتر به سمت صلاح حرکت کنند.
انتظار فاسد، انتظاری سکونزا و ایستا
در برابر این انتظار نوعی انتظار فاسد وجود دارد که سکونزاست و انسان را از حرکت باز میدارد و میتواند، افیون تودهها باشد و مردم را در حالکت سکون و خمودگی قرار بدهد و یا بالاتر از این، این انتظار فاسد میتواند انتظاری حرکتزا؛ اما در جهت منفی باشد که در دوران معاصر شاهد چنین حرکتی بودیم که قائل بودند، برای نزدیک شدن زمان ظهور، باید کاری کنیم که فساد و ظلم افزایش پیدا کرده و فراگیر بشود تا حضرت مهدی(عج) تشریف بیاورند و تعجیل در فرج حضرت صورت بگیرد. چه میزان انحراف باید در فکر ایجاد بشود تا اشخاص به چنین انحرافی برسند.
شیخ صدوق(ره) از امام صادق(ع) نقل مىکند که «ظهور منجى تحقق نمىپذیرد؛ مگر اینکه هر کدام از شقى و سعید به فرجام کار خود برسند»؛ یعنی در آستانه ظهور شرایط اینطور خواهد بود که اشقیاء، بدان، منحرفان و ستمگران، به بالاترین سطح انحرافی میرسند که در تاریخ وجود داشته است؛ یعنی انحراف و ظلم و اعوجاج و شقاوتی که انسان در آستانه ظهور از خودش نشان میدهد، بهلحاظ کمی و کیفی در سطحی است که در طول تاریخ بشر نظیری نداشته است.
امروزه جنایاتی توسط حکومتهای ظالم انجام میگیرد و ابزارهای ظلمی که در اختیار دارند، در طول تاریخ بشر چنین کارهایی انجام نشده است؛ اما در طرف مقابل سعداء و انسانهای سعید و پاک هم، بهصورت حداکثری به بالاترین سطح میرسند؛ یعنی این دو خط بهصورت موازی با یکدیگر حرکت میکنند و اگر در طرف انسانهای ظالم به بالاترین سطح از ظلم میرسند، در خط انسانهای پاک نیز، به بالاترین سطوح خواهند رسید. بهطور طبیعی اگر انسانهای پاک به آن سطح نرسند، یارانی برای امام زمان(عج) فراهم نخواهد شد.
تحقق تمدن اسلامی، در سایه نظام اسلامی
قرار است، امام زمان(عج) با بهترین انسانها بهعنوان فرماندهان خودش، قیام را آغاز کند و حکومت جهانی خودش را برپا کند. این 313 نفر، حلقه اولیه اطراف امام و فرماندهان ایشان هستند و در حلقههای بعدی صدها هزار نفر و بلکه میلیونها نفر قرار میگیرند؛ بنابراین باید میلیونها نفر انسان خوب وجود داشته باشد تا امام زمان(عج) بتواند ظهور کند و بهوسیله آنها طرحها و اهداف خودش را پیگیری کند و بهاجرا دربیاورد. بنابراین نباید خط انسانهای پاک و اوجگیری این خط را نادیده گرفت. بهطور طبیعی برای ساخته شدن این تعداد انسانهای آماده و پاک و مناسب که بتوانند، یار و سرباز امام زمان(عج) باشند، لازم است، فضایی ایجاد شود؛ چراکه انسانها در خلأ و در شرایط گلخانهای ساخته نمیشوند؛ بلکه فضای اجتماعی مناسبی لازم است تا چنین انسانهایی ساخته بشوند؛ یعنی باید انسان اسلامی داشته باشیم و برای ساختن چنین انسانهایی، نیازمند جامعه سالم هستیم و فضای اجتماعی باید بهگونهای آماده بشود که در آن انسانهای پاک بهوجود بیایند؛ یعنی تا زمانی که قاعده هرم در اختیار ما نباشد، هیچگاه به رأس هرم نخواهیم رسید و قله بدون قاعده و ستون شکل نمیگیرد. بنابراین ما نیازمند انسان اسلامی و امت اسلامی هستیم و امت اسلامی شکل نخواهد گرفت و در صورت شکل گرفتن، قادر به ادامه حیات نخواهد بود؛ مگر اینکه حکومت اسلامی شکل گرفته باشد. در حکومت اسلامی نظامات اجتماعی بر اساس دیدگاه اسلام اداره میشود؛ یعنی نظام فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامات زیرمجموعه آنها، همه اسلامی هستند؛ یعنی زمانی که این چهار نظام و نظامات زیرمجموعه آنها شکل بگیرند، میتوان گفت نظام اسلامی شکل گرفته و در این صورت تمدن اسلامی نیز، شکل خواهد گرفت.
آنچه که ما بهنام تمدن اسلامی مینامیم، چیزی جز همین نظامات اسلامی نیستند؛ یعنی امت اسلامی که دارای حکومت اسلامی است و نظامات اجتماعی زندگی اسلامی که این، همان ظهور و بروز تمدن اسلامی است. تمدن بدون امت تحقق پیدا نمیکند و امت، بدون حکومت نظم و نسق پیدا نکرده و سامان نخواهد پذیرفت و نخواهد توانست، اقدام به حرکت کند. بنابراین هم به امت و هم به حکومت نیاز داریم. حکومت هم، عبارتست از مجموعه نظامات اسلامی؛ بنابراین وقتی چنین نظامی شکل بگیرد، تمدن اسلامی شکل خواهد گرفت.
امکان تحقق و شکلگیری تمدن اسلامی در عصر غیبت
ما در دوران غیبت هستیم و دسترسی مستقیم به امام(عج) نداریم و بر اساس منطق حجت و حجیت پیش میرویم؛ یعنی بر اساس ادلهای که دارای اعتبار دینی هستند. ما آموزههای دینی را در ابعاد مختلف به دست میآوریم و برای عملیاتی کردن آنها، تلاش میکنیم و دست به نظامسازی اسلامی و تمدنسازی اسلامی میزنیم. این آموزههایی که بهطریق حجت آنها را استنباط و استکشاف میکنیم و با اجتهاد مشهور اسلامی به دست میآوریم، در مواردی نیز به خطا میروند و بر اساس عقیده صحیح شیعه امامیه، ما قائل به تخطئه هستیم؛ یعنی ما از مخطئه هستیم و از مثبته نیستیم؛ بنابراین گاهی ممکن است، به اشتباه برویم؛ اما چون در طریق حجت حرکت کردهایم و بر اساس منطق حجت و حجیت پیش رفتهایم، تمدنی میسازیم که قابلیت انتساب به اسلام را پیدا میکند؛ یعنی «صحةالاسناد إلی الاسلام وجواز الانتساب إلی الاسلام» پیدا میکند؛ اما این اسناد و انتساب بهصورت نسبی است. ما در شرایط مطوب میتوانیم بگوییم، به تمدن اسلامی در عصر غیبت رسیدهایم و این تمدن زمینهساز و لازم است.
برای روشن شدن موضوع مثالی عرض میکنم. در یک مسافرت هوایی ابتدا به فرودگاه میرویم. بعد سوار هواپیما میشویم و هواپیما بهآرامی حرکت میکند تا در باند پرواز قرار بگیرد و گاهی این حرکت، مدت زیادی بهطول میانجامد. بعد هواپیما در باند پرواز با سرعت بالایی شروع به حرکت میکند تا بهسرعت مناسب برای جدا شدن از زمین برسد و اینجاست که هواپیما از زمین بلند شده و در واقع تازه سفر هوایی آغاز میشود. حال آیا کسی میتواند ادعا کند، برای انجام سفر هوایی و شروع آن، نیازی به حرکت روی زمین با هواپیما نبوده است و از این حرکت روی زمین، بینیاز بودهایم؟ بهطور قطع برای سفر هوایی، نیازمند حرکت روی زمین بودهایم و این حرکت بهلحاظ اصل حرکت و بهلحاظ سرعت و کیفیت نیاز داریم و چون سرعت و زمان و مسافت آن کوتاه و ناچیز است، نمیتوانیم آن را بیاهمیت دانسته و رها کنیم و بگوییم این کار انجام نشود. حرکت هواپیما روی زمین نسبت به حرکت آن در هوا، به هیچوجه قابل قیاس نیست؛ اما به هر حال برای انجام سفر هوایی با آن سرعت بالا، نیازمند حرکت آرام روی زمین و در مسافتی کوتاه هستیم. تمدن اسلامی در عصر غیبت هم، بههمین صورت است و نسبت به تمدن مهدوی بسیار ناچیز است و به حساب میآید و قابل قیاس نیست؛ اما باید وجود داشته باشد تا تمدن مهدوی شکل بگیرد. بنابراین نیروسازی برای تمدن مهدوی در تمدن اسلامی انجام خواهد شد.
سخن پایانی
در دوران غیبت باید سعی در اصلاح خود و جامعه داشته باشیم که این اصلاح جامعه، بهمعنای تحقق اسلام در ساحات مختلف زندگی بشر است و در واقع تمدنسازی شکل گرفته است و تمدنسازی چیزی بهجز این نیست. امام راحل(قد) فرمودند: شما فکر کنید بعد از ظهور حضرت صاحب(عج) چه کار میکنید؟ خوب آن کار را همین الآن بکنید. حضرت به وقتش میآید. حالا افرادی نشسته و نشانههای ظهور را بررسی میکنند و میگویند: دیگر نشانههای ظهور کامل شده یا نشده و علائم حتمی رخ داده یا خیر و بهجای اینکه بهدنبال این نشانهشناسیها باشیم، باید بدانیم، اگر بعد از ظهور میخواهیم انسان خوبی باشیم، خوب همین الآن انسان خوبی باشیم. اگر میخواهیم دست به اصلاحات بزنیم، همین الآن انجام بدهیم و لزومی ندارد، صبر کنیم و اگر این کارها را انجام بدهیم، زمینهساز ظهور خواهیم بود و حضرت هرچه زودتر تشریف خواهند آورد.
گزارش: حمید کرمی
..............................................
پینوشتها1. الخرائج والجرائح، ج 2، ص 840؛
2. کمال الدین و تمام النعمة، ص 675؛
3. نورى، حسینبن محمدتقى، نجم ثاقب در احوال امام غایب(عج)، 2جلد، مسجد مقدس جمکران - قم (ایران)، چاپ: 10، 1384 ه.ش.