printlogo


printlogo


برای «که» بنویسیم؟

نوشتن، «ارتباط کتبی» با خوانندۀ اثر است و کلام تو، وسیلۀ ارتباط.
اگر مقصودت به خواننده منتقل نشود، چه فایده؟ اگر با مخاطب، نتوانی رابطه برقرار کنی، از نوشتن چه سود؟
پس، شناخت مخاطب ضروری است. این‌که بدانی با چه کس رویارویی،
خوانندگان سخن و شعر و مقاله و داستانت چه کسانی‌اند؟
بُرد و تأثیر نوشته‌ات تا چه حد است؟ اصلاً می‌خوانند یا فقط تو می‌نویسی؟ می‌خرند، یا فقط تو چاپ می‌کنی؟ می‌فهمند، یا تو فقط صفحه پر می‌کنی؟
ادبیات کودکان هم از همین مقوله است.
بسیارند کسانی که برای «کودک» مطلب می‌نویسند، اما دنیای کودک را نشناخته‌اند.
و بسیارند کسانی که شاعر شعر کودکانند، اما فضای کودکانه در شعرشان نیست، هر چند الفاظ بچگانه به کار برند.
یعنی: مهم، شناخت حوزه واژه‌های کودکانه و دنیای خاص کودکان است و به زبان آنان و متناسب با فهم و درک و زمینۀ آنان سخن گفتن.
کتابی هم که برای کودکان نوشته می‌شود، کافی نیست که فقط نامش کودکانه باشد یا تصاویر رنگی‌اش برای این قشر و «گروه سنی» گیرا و جاذب باشد. مفاهیم و محتوا را هم باید لحاظ کرد.
باری... وقتی می‌نویسید، تصور کنید خوانندگان خویش را (از قشر‌ها و گروه‌های مختلف) که روبروی شما نشسته‌اند و با آنان حرف می‌زنی. «ارتباط مستقیم»!...
مردم، امروز به چه چیزهایی نیاز دارند؟
خواستار چه مطالبی هستند؟
کدام مطالب و پیام‌ها و نوشته‌ها و تحقیق‌ها، برای امروز زندگیشان و زندگی امروزشان، کارساز و راهگشا و مفید است و از خواندن، بهره می‌برند؟...
به راستی اگر این جهات در نظر نباشد، در «خلأ» نوشتن، و برای توده‌های انبوهی از «خوانندگان نامشخص» و نمی‌دانم در کجا و در چه سن و با چه شرایط نوشتن، چه دردی را دوا می‌کند؟
ناگفته نماند که: کار ادبی و هنری و شعر، ‌قدری باید ایهام‌ها و ابهام‌ها و رمز و راز و کنایه و تشبیه و توصیف و استعاره و زبان چند بعدی و قالب فوق عادی و سطح فوق معمولی و... داشته باشد. ولی تا چه حد؟...
آیا حتی به قیمت تبدیل ادب و شعر و هنر، به ابزاری بی‌استفاده برای مردم؟ و به بهای بی‌مشتری و بی‌مستمع ماندن دستاوردهای ادبی و شعری؟
اگر بنا باشد «ادبیات» به صحنۀ زندگی هم بیاید و در متن حیات مردم جاری و ساری باشد، به معنای از دست دادن وجهه و صبغۀ ظریف و جالب و جاذب «صناعات» لفظی و معنوی نیست.
اما... نباید فراموش کرد که کار قلمی، برای مردم و در خدمت حق و در ارتباط با خلق است. فاصله‌ها را باید پر کرد، ‌تا «ارتباط متقابل» میسور گردد.