printlogo


printlogo


مبعث، بزرگترین عید بشریت
برخی از نواندیشان مدعی هستند، با قطع وحی و نبوت، عقل جای آن را می‌گیرد. علامه مصباح یزدی(ره) معتقدند قبل از این‌که انبیا(ع) مبعوث بشوند هم، عقل بود و انبیاء برای کمک کردن به عقل مبعوث شدند؛ «وَیُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول»(خطبه اول نهج‌البلاغه)؛ زیرا عقل‌ غبار می‌گیرد و زیر پرده‌هایی از هوا و هوس‌ها مدفون می‌شود و به‌همین دلیل کسانی که ادعای عقل دارند؛ ولی دین را زیر پا می‌گذارند چه فسادهایی به‌بار می‌آورند، چه حرف‌های بی‌مبنایی می‌زنند و چه رفتارهای نامعقولی دارند و این همان جاهلیت است که الآن با شکل و لعابی دیگر رخ نموده است.

  مبعث، مهمترین راه سعادت انسان
احترام ما به این عید و صاحب آن، تابع شناختی است که از این نعمت عظیم الهی داریم و به‌همان اندازه که این نعمت را بزرگ ارزیابی کنیم، خود را بدهکار و موظف می‌دانیم که شکرگزار باشیم. بعثت پیغمبر اکرم(ص) در برهه‌ای از تاریخ اتفاق افتاد که تقریباً جامعه عرب در نهایت سقوط بود و از هیچ مزیتی در جهت علمی، فرهنگی، اقتصادی و انسانی، برخوردار نبود؛ ولی بعثت آن‌حضرت، تمدنی را در جامعه عرب پایه گذاشت که منشأ ترقی و توسعه در کل جهان شد. بعثت پیامبر(ص)، رشد ارزش‌های انسانی را در جامعه به‌همراه داشت و عدالت، آزادی، شرافت و کرامت انسان از آثار بعثت پیغمبر اکرم(ص) و تعالیم ایشان است که هنوز هم پایدار می‌باشد. این آثار عمدتاً با زندگی انسان‌ها در این جهان ارتباط دارد.
 برای درک اهمیت بعثت برای انسانیت، باید دید که خود پیغمبر اکرم و اهل‌بیت صلوات‌الله علیهم اجمعین، چه ارزشی برای انسان قائل بودند، کرامت انسان‌ها را در چه می‌دیدند و نقشی که این دین می‌تواند در سعادت انسان‌ها داشته باشد، منحصر به همین‌هاست یا همه این‌ها فرع چیز دیگری است.

  اهداف انبیای الهی
امیرالمؤمنین(ع) در خطبه نخست نهج‌البلاغه و در مواضعی دیگر از این کتاب شریف، در تبیین اهداف انبیای الهی می‌فرماید: خداوند فطرت انسان را طوری خلق کرده که خود به خود گرایش به خدا داشته و عهد و پیمانی تکوینی با خدا دارد؛ اما این عهد و پیمان مورد غفلت قرار می‌گیرد و انبیا آمده‌اند تا وفای به این پیمان را مطالبه کنند.
فراز‌ دیگری از کلام امیرالمؤمنین(ع) تصریح شده که هدف دوم انبیاء(ع)، یادآوری نعمت‌های الهی است که شامل نعمت‌های فردی، خانوادگی، روحی، معنوی و اجتماعی می‌شود و باید شکرش را بجا آورد.
عبارت «وَیُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول» در نهج‌البلاغه نیز، گواه آن است که خدای متعال به همه انسان‌ها نیرویی به‌نام عقل داده که اقتضائاتی دارد؛ چراغی است که نورافشانی می‌کند و راه‌های ظلمانی را روشن می‌کند و کجی‌ها را نشان می‌دهد؛ ولی در بسیاری از اوقات، عقل زیر پرده‌های ضخیمی دفن می‌شود که به‌تعبیر امیرالمؤمنین(ع) وظیفه انبیا این است که عقل‌های مدفون‌شده زیر پرده‌های ظلمانی هوای نفس را برانگیزانند، گردگیری و غبارزدایی کنند تا عقل روی کرسی حکومت خودش بنشیند، نورافشانی کند و راه را برای مردم روشن کند.
وظیفه چهارم انبیاء با توجه به «وَیَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغ» این است که پیام‌هایی که خدا داده، توسط انبیا به مردم برسد و حجت را بر انسان‌ها تمام کنند؛ زیرا بسیاری از اختلافات، مشاجرات و نبردها به‌دلیل اختلاف نظر مردم درباره حق است و خدا انبیا را فرستاده تا میزانی برای شناختن حق و باطل باشند و راهی برای راهنمایی مردم نشان بدهند.
همه انبیا امت خود را بشارت به نبی بعدی و تکمیل دین و شریعت می‌دادند. ویژگی پیغمبر اسلام(ص) در مقام تشریع این است که در میان 124هزار پیغمبر، تنها پیغمبری بود که فرمود: دستورات اسلام تا روز قیامت کافی است و اگر این‌ها را درست عمل کنند، به سعادت دنیا و آخرت خواهند رسید.
‌اگر ما این را باور را داشته باشیم که سعادت دنیا و آخرت ما در گروی عمل به شریعت اسلام است  که قطعاً چنین می‌باشد  باید رفتار و عملکرد ما بهتر از این باشد.
  علمای دین، رهروان انبیاء و ائمه اطهار(ع)
اراده الهی بر این تعلق گرفته بود که بعد از رحلت پیغمبر اکرم(ص) تا حدود دویست و پنجاه سال، دوازده معصوم که در تفسیرشان اشتباه نکنند، در میان مردم حضور داشته باشند تا میراث پیغمبر(ص) را تفسیر کنند و چراغ هدایت جامعه اسلامی قرار گیرند تا قرآن در جامعه بتواند نقش خودش را ایفا کند.
حال این سؤال مطرح است که آیا بعد از غیبت امام عصر(عج)، مردم احتیاجی به شناختن معارف قرآن و تفسیر مجملاتش ندارند.
خدای متعال راهی را در بین امت قرار داد که‌ کسانی بتوانند، این نقش امام را ادامه دهند و فرمایشات پیغمبر و ائمه اطهار(ع) را بیاموزند و به دیگران تعلیم بدهند؛ زیرا «العلماء ورثة الانبیاء».
این کار از راه وحی و الهام خاص نیست؛ بلکه راهش این است که کسانی بروند درس بخوانند و آن نقشی را که امام باید در جامعه ایفا کند، در یک مرتبه نازلی ایفا کنند: [فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی‌الدِّینِ وَلِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیْهِمْ].
از زمان غیبت تا کنون هیچ‌گاه زمین خالی از علمایی نبوده که بتوانند راه صحیح اهل‌بیت(ع) را به مردم نشان بدهند و در نتیجه همان‌طور که ما برای مبعث به‌عنوان بزرگ‌ترین نعمت الهی برای سعادت ابدی احترام قائلیم، باید در مرتبه نازل‌تری برای وجود علمای بزرگ هم، این احترام را قائل باشیم؛ چون این‌ها هستند که هدف بعثت را ادامه می‌دهند و نقش امام معصوم(ع) را در این زمان ایفا می‌کنند.
بی‌جا نیست که ما در میان علمای بزرگ‌مان برای حضرت امام(قد) و جانشین‌ شایسته‌شان لقب امام را انتخاب کرده‌ایم؛ برای این‌که این بزرگواران هرچند مقامی غیبی و خارق‌العاده ندارند؛ ولی مرتبه‌ای از وظایف امامت را عهده‌دار هستند و تأثیرشان در جامعه مثل تأثیر پیغمبر و امام در جامعه است.