پیام آیتاللهالعظمی جوادی آملی به همایش «بر آستان آفتاب»
جهان را چیزی جز ادب، انسانیت، دوستی، محبت و عاطفه، اداره نمیکند
این مرجع تقلید در پیامی به همایش «بر آستان آفتاب» با اشاره به حضور حضرت زهرا(س) در مراسم مباهله، بیان کردند: این بهال یک پیام جهانی دارد و آن این است که نهتنها شهر و روستا و کشور و منطقه و شرق و غرب را بلکه جهان را جز ادب، جز انسانیت، جز دوستی، جز محبت، جز عاطفه، چیزی اداره نمیکند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء، اهم مباحث حضرت آیتالله جوادی آملی در پیام به همایش «بر آستان آفتاب» که ۲۳ دی، مقارن با میلاد حضرت فاطمه زهرا(س) در خمین برگزار شد، به این شرح است:
بحثهایی که در سنوات قبل بههمین مناسبت در فرخنده روز میلاد آنحضرت عرض میشد، قسمت مهمش مربوط به خطبه فدکیه بود. یا بعضی از کلمات دیگری که از آن ذات مقدسه نقل شده است، بازگو میشد؛ اما آنچه در این نوبت عرض میشود، حضور آنحضرت در مراسم مباهله است.
این بهال یک پیام جهانی دارد و آن این است که نهتنها شهر و روستا و کشور و منطقه و شرق و غرب را بلکه جهان را جز ادب، جز انسانیت، جز دوستی، جز محبت، جز عاطفه، چیزی اداره نمیکند.
اگر بخواهد جنگ جهانی سوم و چهارمی بهبار نیاید، اگر این سلاحهای کشنده، روزانه تکثیر نشود و اگر دهها فساد دیگری بخواهد پیش نیاید، راهش همان راه بهالی است که صدیقه کبری(س) در صحابت پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیة والثناء) و صحابت علیبن ابیطالب() و امام حسن و امام حسین(علیهما آلاف التحیة والثناء) حضور پیدا کردند.
این مباهله سهم تعیینکنندهای در بهتر زیستن جهان دارد؛ پیامبر گرامی اسلام(ص) نهتنها در مکه که بود، سعی میکرد، اختلافها را برطرف کند؛ بلکه وقتی وارد مدینه شد، آن خصومت کهن که زخم کهنهای بود، بین اوس و خزرج، آن را بهبرکت قرآن و عترت(ع) به محبت و اتحاد و وحدت تبدیل کرد و این نعمت، یک نعمت الهی بود و به وجود پیامبر(ص) فرمود: تو اگر تمام ذخایر زر و سیم معدنی جهان را تقسیم میکردی و میخواستی بین این مردم الفت ایجاد کنی، دل را با گل و با زر و سیم نمیتوان مرتبط کرد و این خدا بود که بین اوس و خزرج و سایر طوایف و فرق وحدت ایجاد کرد. تا وحدت و اتحاد نباشد، کشور روی امنیت و امانت را نمیبیند، روی صلاح و فلاح را نمیبیند، روی صلح و آرامش را نمیبیند، این کار کار الهی است و لاغیر؛ این در مدینه بود؛ قبلاً در مکه هم حضرت مشابه این کارها را انجام میداد.
اما پس از استقرار اسلام، در سوره مبارکه «آلعمران» دستور رسید که وجود مبارک حضرت، سران مسیحیت را دعوت کند، اهل کتاب را دعوت کند و مخالفان و بیگانگان از مرز اسلام را دعوت کند و غیرمسلمانها را با مسلمانها برادر کند. فرمود: [یا أهل الكتاب!]، این [یا أهلالكتاب] گرچه آنچه که در صحنه حاضرند، مسیحیها بودند؛ اما بالاخره یهودیها را هم در برمیگیرد؛ یعنی این سفره پهن است که اهل کتاب (مسیحیها و یهودیها) بیایند و با مسلمانها برادرانه زندگی کنند، برابرانه زندگی کنند. آن اختلاف در قیامت حل خواهد شد. آن اختلاف را در دنیا با یکدیگر تصفیه نکنند. یک مسیحی با یک مسلمان، یک کلیمی با یک مسلمان، یک مسیحی با یک کلیمی در کنار هم؛ این پیام قرآن کریم است. در این پیام نهتنها پیغمبر، نه تنها علیبن ابیطالب، نهتنها حسینین؛ بلکه فاطمه زهرا(صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین) حضور دارند و حضورشان تنها بهعنوان آمین گفتن نیست.
مسئله بهال اینطور نیست که اینها دعا بکنند و خدا اجابت کند. اینها به خدا عرض میکنند: آن توفیق را به ما بده. خدایا! اگر اینها بیراهه رفتند، یا راه کسی را بستند، ما لعنت تو را بر اینها قرار بدهیم. یک وقت است، در قرآن آمده و در دعاها آمده که یک معصومی کسی را لعن و یا درخواست رحمت میکند، یک وقت است خودش خلیفةالله میشود؛ لإ مظهر کلام و اراده الهی میشود، خودش بر آن طرف رحمت نازل میکند لإ خودش به اذن خدا بر آن طرف لعنت وارد میکند. این بهال پیامش این است: بیایید مسلمانها! یهودیها! مسیحیها! با هم برادرانه روی کره زمین روی این سیاره زندگی کنیم. نه بیراهه برویم و نه راه کسی را ببندیم؛ جنگی نباشد، درشتخویی نباشد. هر کسی به کیش خود لإ هر کس به آیین خود [قل یا أهلالكتاب تعالوا إلى كلمة سواء بیننا و بینكم ألا نعبد إلا الله و لانشرك به شیئاً] و بگوییم اگر کسی این راه را طی کرد، متحدانه زندگی کرد، مورد رحمت خدا باشد و اگر کسی بیراهه رفته و راه کسی را بست، [ثم نبتهل فنجعل لعنتالله علىالكذبین] ابتهال میکنیم، تضرع و زاری میکنیم به درگاه خدا پناهنده میشویم و از خدا میخواهیم که این خلافت را به ما عطا کند. این سمت را به ما عطا کند که ما لعنت را بر مخالفان و کسانی که مخالف وحدتاند، مخالف اتحادند، مخالف صلحاند، مخالف امنیتاند، مخالف امانتاند، قرار بدهیم [ثم نبتهل فنجعل لعنتالله علىالكذبین] این پیام، پیام بسیار بلندی است.
آن کسی که در بهال شرکت کرده است، میخواهد خلیفه خدا بشود و به اذن خدا لعنت را بر دیگری قرار بدهد. نه اینکه فقط نفرین کند و به خدا عرض کند «اللهم العن فلان»!
این «اللهم العن فلان» بهال نیست؛ [ثم نبتهل فنجعل] ما این کار را بکنیم. انسان تا خلیفه خدا نشود، از خدا مأذون نباشد، نه میتواند، رحمت خدا را به کسی برساند و نه میتواند لعنت خدا را دامنگیر کسی بکند.
عرض کردند که ما آمدیم، تضرع و زاری کنیم، نماینده خدا بشویم، از طرف ذات اقدس الهی این خلافت را داشته باشیم که لعنت خدا را بر کسانی که داعیه اختلاف دارند و سعی میکنند، بین کشورها، بین ملتها، بین قبائل، بین اشخاص و بین اصناف اختلاف ایجاد کنند، قرار بدهیم. این از مقامهای بسیار بلند انسان کامل است.
بنابراین در این بهال همانطوری که پیغمبر و علیبن ابیطالب(س) حضور دارند، چه اینکه حسنین(س) حاضرند، وجود مبارک فاطمه زهرا (صلواتالله و سلامه علیها) هم حضور دارد که حضرت زهرا(س) به جایی رسیده است که به خدا عرض میکند: من خلیفه شما بشوم، یک؛ به اجازه شما لعنت شما را بر کسی وارد بکنم، دو؛ مثل فرشتگانی که عذاب میآورند، فرشتگانی که لعنت میآورند، این مقام کمی نیست.
اینجا دو عنصر محوری محل بحث است: یکی اینکه اتحاد و اختلاف حرف اول را میزند در سعادت و در شقاوت. اختلاف حرف را میزند در شقاوت ملتها و اتحاد حرف اول را میزند در سعادت ملتها. اگر شرقی بخواهد آسایش داشته باشد، غربی بخواهد در آسایش زندگی کند، شرقی و غربی بخواهند آسوده باشند، باید که اهل صلاح و فلاح و رستگاری باشند؛ هیچکدام بیراهه نروند، یک؛ راه کسی را نبندند، دو؛ دیگر جنگ جهانی سوم و چهارم و پنجم پیش نخواهد آمد و دیگر کارخانههای اسلحه آدمکشی اینجور چند شیفته مشغول کار نیست و سایر خطرها.
جامعه را ادب و رأفت[میسازد]؛ چه اینکه اساس خانواده هم همینطور است. اساس خانواده را گفتند: مرد آن ابزار سنگین را زیرساختهای سنگین را فراهم کند، تهیه مسکن به عهده مرد چون میتواند؛ اما سکینت، آرامش، عاطفه، مهر، گذشت از مرد برنمیآید. درست که او تواناست؛ اما تهیه مسکن با اوست. در تهیه سکینت یک عاطفه رقیق میخواهد یک عاطفه لطیف میخواهد. مرد آن عاطفه لطیف را ندارد، آن عاطفه رقیق را ندارد. این هنر زن است که ذات اقدس الهی به زن داد و فرمود: [خلق لكم من أنفسكم أزواجاً لتسكنوا إلیها].