عطر یار - شماره 737
غايب از نظر
مشفق کاشانی
بازآ که دل هنوز به ياد تو دلبر است
جان از دريچه نظرم، چشم بر در است
بازآ دگر که سايه ديوار انتظار
سوزندهتر ز تابش خورشيد محشر است
بازآ که باز مردم چشمم ز درد هجر
در موج خيز اشک چو کشتى، شناور است
بازآ که از فراق تو اى غايب از نظر!
دامن ز خون ديده چو درياى گوهر است
اى صبح مهر بخش دل، از مشرق اميد!
بنماى رخ که طالعم از شب، سيهتر است
زد نقش مهر روى تو بر دل چنان که اشک
آيينهدار چهرهات اى ماه منظر است
اى رفته از برابر ياران (مشفقت)
رويت به هر چه مى نگرم در برابر است