printlogo


printlogo


گفت‌وگو با آیت‌الله سیداحمد خاتمی
آسیب‌شناسی عزاداری حسینی
عزاداری و برپایی مراسم ماتم در سوگ حضرات معصومین(ع) و اولیای خدا امری است که ریشه در قرآن و سیره نبوی(ص) و سیره امامان(ع) دارد. این عزاداری‌ها مصداق مودت اهل‌بیت(ع) تعظیم شعائر الهی و مصداق فریاد مظلوم علیه ظالم است. با توجه به جایگاه رفیع عزاداری و گوهر ارزشمندی که در آن نهفته است بدیهی است که دشمنان تلاش گسترده‌ای در جهت تخریب و تحریف آن داشته باشند تا تأثیرآفرینی آن را کم‌رنگ کنند.هفته‌نامه افق حوزه در دومین نشست‌ علمی با عنوان «مهمان ماه» گفت‌وگویی با آیت‌الله سیداحمد خاتمی عضو فقهای شورای نگهبان، عضو شورای‌عالی حوزه‌های علمیه و استاد خارج حوزه علمیه قم با موضوع «آسیب‌شناسی عزاداری حسینی» انجام داده است که در ادامه می‌خوانید.

□ در ابتدا قدری درباره ماهیت عزاداری از نگاه اسلام و نیز اهمیت آن در شکل‌دهی به زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان صحبتی داشته باشید.
   عزاداری یعنی در سوگ انسان بزرگواری به ماتم بنشینیم و از عزیز از دست‌رفته بگوییم. عزداری هنجاری طبیعی در زندگی اجتماعی جامعه است. وقتی خانواده‌ای عزیزی را از دست داد، مجلسی تشکیل می‌شود و با صاحبان عزا تشریک مساعی می‌شود. همچنین در روایات ما از عرض تسلیت به صاحب عزا تجلیل شده است. اما آنچه که به‌طور خاص مورد نظر بحث است، عزاداری سالار شهیدان حضرت أباعبدالله الحسین(ع) است. برگزاری مراسم عزاداری أباعبدالله الحسین(ع) و تشویق مردم به برگزاری آن، یک هنجار الهی است. خداوند متعال دستور به عزاداری برای سالار شهیدان(ع) را حتی قبل از تولد سیدالشهدا(ع) در عالم هستی تعبیه فرموده است. حضرت اسماعیل(ع) از پیامبران الهی است که در قرآن از ایشان نام برده و فرموده است: ]وَاذْکُرْ فِی‌الْکِتَابِ إِسْمَاعِیلَ إِنَّهُ کَانَ صَادِقَ‌الْوَعْدِ وَکَانَ رَسُولًا نَبِیًّا[ (مریم/ 54). طبق روایتی که در ذیل این آیه در تفسیر برهان آمده، این اسماعیل، اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم(ع) نبوده است؛ بلکه پیامبر دیگری بوده است که دشمنان او را دستگیر کردند.
متن روایت:
الصّادق(ع): إِنَّ إِسْمَاعِیلَ(ع) الَّذِی قَالَ‌اللَّهُ عزّوجلّ فِی کِتَابِهِ وَاذْکُرْ فِی‌الْکِتابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ‌الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولًا نَبِیًّا لَمْ‌یَکُنْ إِسْمَاعِیلَ‌بْنَ‌ إِبْرَاهِیمَ(ع) بَلْ کَانَ نَبِیّاً مِنَ‌الْأَنْبِیَاءِ بَعَثَهُ‌اللَّهُ عزّوجلّ إِلَی قَوْمِهِ فَأَخَذُوهُ فَسَلَخُوا فَرْوَهْ رَأْسِهِ وَ وَجْهِهِ فَأَتَاهُ مَلَکٌ فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ بَعَثَنِی إِلَیْکَ فَمُرْنِی بِمَا شِئْتَ فَقَالَ: لِی أُسْوَهْ بِمَا یُصْنَعُ بِالْحُسَیْنِ(ع)1
امام صادق(ع): آن اسماعیلی که خدای سبحان درباره‌اش فرموده: «وَاذْکُرْ فِی‌الْکِتابِ إِسْماعیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ‌الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولاً نَبِیًّا» این اسماعیل‌بن ‌ابراهیم(ع) نبود؛ بلکه یکی از پیامبران بود که خدا او را بر قوم خود مبعوث نمود. آن قوم وی را گرفتند و پوست سروصورت آن‌حضرت را کندند!! آنگاه مَلَکی نزد آن بزرگوار آمد و گفت: «هر دستوری داری به من بده تا از ایشان انتقام بگیریم». فرمود: «من هم به مظلومیّت امام حسین(ع) اقتدا می‌نمایم».
کدام حسین؟ حسینی که هنوز پدر ایشان یعنی امیرالمؤمنین(ع) متولد نشده است. هنوز پیامبر خاتم(ص) به دنیا نیامده‌اند. بنابراین داستان عزاداری بر سیدالشهداء(ع) یک نسخه ویژه است.
 مرحوم علامه امینی(ره) در کتاب «سیرتنا و سنتنا سیرة نبینا و سنته»، روایتی را ذکر می‌کند که پیامبر اکرم(ص) در روز اول تولد حضرت سیدالشهدا(ع) بر ایشان گریه کردند و مرحوم علامه امینی(ره) این کتاب را نوشته‌اند تا اثبات کنند، آنچه ما در عرصه عزاداری سیدالشهدا(ع) داریم، همان است که پیامبر اکرم(ص) داشته‌اند؛ بنابراین اگر بخواهیم تاریخ عزاداری بر سالار شهیدان(ع) را پیگیری کنیم، نباید از شهادت حضرت شروع کنیم؛ بلکه باید از ولادت ایشان و حتی قبل از ولادت ایشان بگوییم.
 از جمله اصولی که اهل‌بیت(ع) در سیره سیاسی هیچ‌گاه از آن عقب‌نشینی نداشتند، احیای نهضت عاشوراست. این نهضت پرچم فداکاری در راه دین و پرچم عزّت و ذلّت‌ناپذیری و پرچم مقاومت است. بعد از شهادت حضرت سیدالشهدا(ع) اهل‌بیت(ع) برای در اهتزاز بودن این پرچم، برنامه‌هایی را تدارک می‌دیدند. اول اینکه فرموده‌اند: به زیارت سیدالشهدا(ع) بروید. این زیارت ثواب حج و عمره را دارد. در برخی روایات چندین حج و چندین عمره برای ثواب زیارت آن‌حضرت ذکر شده است: عن أبی‌عبدالله(ع): «زِیارَةُ قَبرِالحسین(ع) تَعدِلُ عِشرینَ حجَّةً و أفضَلُ و من عِشرینَ عُمرَةً و حَجَّة؛(الکافی، ج4، ص580‌) البته در کتاب کامل‌الزّیارات ابن‌قولویه در این‌باره روایات فراوانی ذکر شده است.
دوم اینکه اهل‌بیت(ع) فرمودند: «... مَنْ بَکى وَ أَبْکى واحِدَاً فَلَهُ‌الْجَنَّةُ، وَ مَنْ تَباکى فَلَهُ‌الْجَنَّةُ»؛ (بحارالانوار، ج 44، ص 288) هر کس بگرید و (حتّى) یک نفر را بگریاند، پاداشش بهشت است و هر کس حالت اندوه و گریه به خود بگیرد، پاداش او(نیز) بهشت است. این روایات نیز در کامل‌الزّیارات وارد شده است.
سوم اینکه اهل‌بیت(ع) فرمودند: برای سید‌الشهدا(ع) مجلس عزاداری برگزار کنید. از باب نمونه در قرب‌الإسناد آمده است: عن الإمام‌الصّادق(ع)  لِفُضَیلٍ  : «تَجلِسونَ و تُحَدِّثونَ؟ قالَ: نَعَم جُعِلتُ فِداکَ. قالَ: إنَّ تلکَ المَجالِسَ اُحِبُّها، فأحْیوا أمْرَنا یا فُضیلُ! فَرَحِمَ‌اللّه ُ مَن أحْیا أمْرَنا. یا فُضَیلُ! مَن ذَکَرَنا أو ذُکِرْنا عندَهُ فَخرَجَ مِن عَینِهِ مِثلُ جَناحِ الذُّبابِ غفَرَاللّه ُ له ذُنوبَهُ و لَو کانَ أکثرَ مِن زَبَدِالبحرِ»؛ (قرب‌الإسناد، 36/117)
امام صادق(ع) -به فضیل- فرمود: آیا با هم مى‌نشینید و گفت‌وگو مى‌کنید؟ عرض کرد: آرى! فدایت شوم. فرمود: من این مجالس را دوست دارم. اى فضیل! راه ما را زنده نگه دارید. رحمت خدا بر آنکه امر ما را زنده بدارد. اى فضیل! هر کس ذکر ما بگوید یا در حضور او ذکر ما شود و از چشمش به‌اندازه پر مگسى اشک درآید، خداوند گناهان او را مى بخشد؛ اگرچه فزون‌تر از کف دریا باشد.
چهارم: سرودن شعر برای سیدالشهد(ع) است که فرموده‌اند: «مَن أنشَدَ فی‌الحُسَینِ(ع) بَیتاً! مِن شِعرٍ فبَکى و أبکى عَشرَةً فَلَهُ و لَهُمُ‌الجَنَّةُ»؛ (ثواب‌الأعمال ، 110/3)
امام صادق(ع): هر کس درباره حسین(ع) بیتى شعر بسراید و خود بگرید و ده نفر را بگریاند، براى او و آن ده نفر بهشت باشد و در روایت دیگری از آن‌حضرت آمده است:
«مَنْ قالَ فینا بَیْتَ شِعْرٍ بَنَى‌اللّه ُ تَعالى لَهُ بَیتاً فِى‌الْجَنَّةِ»؛ (عیون أخبارالرضا(ع)، ج 1، ص 7، ح 1) هر کس درباره ما یک بیت شعر بگوید، خداى تعالى در بهشت، یک خانه برایش بنا مى‌کند.
شعر جلوه‌ای از هنر است و اگر آرمانی با شعر گره بخورد، ماندگار خواهد شد.
پنجم اینکه فرمودند: بر تربت سید‌الشهدا(ع)سجده کنید.
تربت پاک تو کازادگی آموزد و عشق
سرمه دیده صاحب‌نظران است هنوز
این موارد برخی از راه‌هایی است که اهل‌بیت(ع) برای احیای نهضت عاشورا داشته‌اند. مجالس عزاداری نقش بسیار مهم و ستودنی در احیای نهضت عاشورا داشته‌اند. امام راحل(قد) نیز تأکید فراوانی بر احیای محرم و صفر داشتند و سفارش فرموده‌اند: «باید ما محرّم و صفر را زنده نگه داریم به ذکر مصائب اهل‌بیت(ع) … محرّم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکاری سیدالشهدا(ع) است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است.» (صحیفه امام، ج‏15، ص 330 )
من در اینجا به‌مناسبت به دو نمونه از سیاست‌های دین‌ستیزانه توجه می‌دهم
نمونه اول: رضاخان و طرح دین‌زادیی او
نمونه اول رضاخان است که در طول حکومت بیست‌ساله خود، در سال 1312 تنها یک سفر خارجی داشته که حدود ده روز به ترکیه سفر کرد. انگلیسی‌ها در ترکیه شیوه‌های دین‌ستیزی را به رضاخان آموختند و سه برنامه به او داده و او را روانه ایران کردند. باید دانست که در عرصه دیپلماسی، سفر ده روزه غیرمتعارف است و این‌گونه سفرها تنها دو یا سه روز به‌طول می‌انجامد. برنامه اولی که به او دادند، مسئله ترویج بی‌حجابی در کشور بود. بحمدالله کتب خوبی در این زمینه به‌نگارش درآمده است. رضاخان ابتدا از فعالیت‌های تبلیغی و فرهنگی آغاز کرد و به مطبوعات دستور داد، از بی‌حجابی و فواید آن بنویسید. آموزش و پرورش را نیز میدان‌دار این عرصه قرار داد و در سال 1314 رو به اجبار آورد که حادثه جان‌گداز مسجد گوهرشاد در این سال به‌وجود آمد و رضاخان می‌خواست، از کسانی که با برنامه بی‌حجابی او مقابله می‌کنند، زهرچشم بگیرد؛ بنابراین درب های مسجد گوهرشاد را بروی متحصنان بستند و از کشته پشته ساختند. مسجد گوهرشاد حدود هفت شبستان دارد که متحصنان از این شبستان به آن شبستان فرار می‌کردند و جلادهای رضاخان بی‌رحمانه آنها را کشتار می‌کردند؛ چرا‌که گسترش بی‌حجابی برای آنها حیاتی بود. گویا انگلیسی‌ها به این نکته رسیده بودند که ایران را بدون بی‌حجابی نمی‌توان استحاله کرد. برنامه دوم انگلیسی‌ها برای رضاخان مبارزه با روحانیت بود. رضاخان در سال 1316 تمام مدارس علمیه را تعطیل کرد و تنها حوزه علمیه قم باقی ماند که با فشارهای بسیار زیاد و تدبیر مرحوم آیت‌الله‌العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری(قد) مؤسس حوزه به فعالیتش ادامه داد. این حوزه در سال 1301 تأسیس شده بود. رضاخان تمام حوزه‌های علمیه را تبدیل به مدرسه دخترانه کرد و این عمل او دهن‌کجی مجدد به روحانیت بود. یعنی مدرسه‌ای که از صبح تا شب، طلاب در آنها قال‌الله تعالی، قال رسول‌الله(ص) و قال امیرالمؤمنین(ع) می‌گفتند و احکام خداوند را تبیین می‌کردند، تبدیل به مکانی شد که دختران بی‌حجاب به‌جای آنها بنشینند. این برنامه دوم رضاخان و به‌تعبیر مرحوم امام(ره)، رضاخان قلدر بود. در این دوران بزرگ مردی که در برابر رضاخان ایستادگی کرد، مرحوم شهید آیت‌الله مدرس بود. زمانی رضاخان به شهید مدرس(ره) پیام داد، از جان من چه می‌خواهی؟ ایشان پاسخ داد: می‌خواهم که تو نباشی. این شجاعت و این‌طور حرف زدن در برابر رضاخان، نیاز به شجاعت بسیار زیاد داشت و رمز و راز تجلیل فوق‌العاده امام(قد) از شهید مدرس، همین شجاعت ایشان بود.
سومین برنامه انگلیسی‌ها برای رضاخان مخالفت با عزاداری بود. عزاداری ممنوع شد. عزاداران را به شهربانی می‌بردند و از آنها تعهد می‌گرفتند که دیگر در مراسم عزاداری شرکت نکنند. آیت‌الله‌العظمی صافی(قد) به بنده گفتند: عاشورایی بر این کشور گذشت که هیچ‌کس جرأت نکرد، در یک میدان بزرگ فریاد یا حسین(ع) سر بدهد. مقابله با عزاداری نقشه انگلیسی‌ها بود که رضاخان اجرا کرد و دلیل آن هم، روشن است. آنچه انگلیسی‌ها می‌خواستند، دین‌زدایی بود و با ممنوع کردن عزاداری‌ها در حقیقت پرچم دین را پایین کشیدند. بنابراین عزاداری‌ها و مجالس عزاداری، نقش بسیار مؤثری در بقای دین داشته، دارد و خواهد داشت.
نمونه دوم: نقش و جایگاه شور حسینی در پیروزی انقلاب اسلامی
 نمونه دوم، انقلاب بزرگ اسلامی ماست که در 22 بهمن 1357 به پیروزی رسید که دو تولد داشت. تولد اولش 15 خرداد سال 1342 بوده است که دوازدهم محرم بوده است. این شور حسینی بود که مردم را به میدان آورد تا از فرزند امام حسین(ع) یعنی حضرت امام خمینی(قد) که دستگیر شده بود، دفاع کنند. این اولین تولد انقلاب اسلامی ایران است که از محرم جان گرفته است.
 تولد دوم انقلاب اسلامی، 19 دی‌ماه سال 1346 بود که تا پیروزی انقلاب ادامه پیدا کرد. بنابراین شور و هیجانی که امام آفرید، در مرحله اول به‌برکت عاشورا بود. امام از عاشورا به‌عنوان یک سرمایه برای انقلاب اسلامی بهره بردند. یادمان نمی‌رود، در عاشورایی که پس از آن، انقلاب به پیروزی رسید، مرحوم امام این جمله را فرمودند: «محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر است»2.
 بنابراین عزاداری بر سید‌الشهدا(ع) سرمایه‌ای نفیس برای اصل انقلاب و تداوم آن است. در این عرصه، هیئات عزاداری چه در خرداد 1342 و چه در محرم پیروزی انقلاب اسلامی، نقش بسیار ستودنی داشتند. لیبرال‌ها این نهضت را یک نهضت کور می‌خواندند؛ چراکه آنها معتقد بودند، مبارزه پارلمان‌تاریستی جواب می‌دهد و به‌نقل از هم‌بندی‌های آنها گفته‌اند: مگر با شعار مرگ بر شاه، می‌توان شاه را سرنگون کرد؟ حتی در پاریس هم می‌گفتند: شاه باشد و سلطنت کند و حکومت نکند. اما امام(ره) به آنها فرمودند: شما هم بروید به ایران و همراه با مردم شعار بدهید: مرگ بر شاه! در هر حال عزاداری سید‌الشهدا(ع) و هیئات عزاداری، نقش ارزنده‌ای در پیروزی انقلاب ایفا کردند.
□ آسیب‌شناسی عزاداری دقیقاً به چه موضوعی اشاره دارد؟ در این باره مختصری توضیح بفرمایید.
منظور از آسیب‌شناسی عزاداری این است که به‌گونه‌ای عمل کنیم تا دشمن از این سرمایه نفیس سوء استفاده نداشته باشد؛ یعنی به‌گونه‌ای عمل کنیم که عزاداری‌ها در راستای آرمان بلند سالار شهیدان(ع) باشد و این هدف از آسیب‌شناسی است. می‌دانید که یک کالا هر میزان نفیس باشد، خطر سرقت آن نیز بیشتر است. حقیقت این است که عزاداری سالار شهیدان(ع) سرمایه‌ای نفیس برای حفظ دین است. آن‌چنانکه از مصاحبه‌های برخی از دشمنان انقلاب و اسلام برمی‌آید، آنها در پی این هستند که عزاداری را از مسیر اصیل آن منحرف کنند تا این سرمایه را بی‌خاصیت کنند. آن‌چنان که طاغوت هم در همین صراط حرکت می‌کرد. ایران یک کشور شیعه است و مذهب رسمی آن نیز تشیع است و بیش از هشتاد درصد مردم آن، دارای مذهب شیعه جعفریه اثنی‌عشری هستند. طاغوت زمان یعنی پسر رضاخان نمی‌توانست، با عزاداری مقابله کند؛ لذا خواستند تا این سرمایه را کم‌خاصیت کنند.
بیان مطلب
 توضیح مطلب اینکه نهضت عاشورا را می‌توانیم به دوگونه مطرح کنیم: اول اینکه تنها سیر این واقعه مطرح بشود؛ یعنی اینکه چه زمانی سیدالشهدا(ع) از مدینه حرکت کردند، چند روز در مکه مکرمه حضور داشتند، چه زمانی از مکه مکرمه خارج شدند، چه حوادثی بین راه اتفاق افتاد و چه حوادثی در کربلا اتفاق افتاد. این، همان شیوه سیر ماجرای عاشوراست.
 اما شیوه دوم که سیره عاشوراست، تحلیل سیر این واقعه است. روش قرآن در تحلیل زندگی‌نامه‌ها همین شیوه دوم است. «لقد کان فی قصص عبرة»، عبرة از ریشه عبور است. به اشک چشم عبرة می‌گویند؛ چراکه در چشم می‌گردد. به عبارة نیز به این دلیل عبارة می‌گویند؛ چراکه محتوا از مسیر عبارة می‌گذرد. عبرة یعنی از گذشته عبور کردن و آینده را دیدن. این شیوه بیان قرآن کریم است. داستان بلعم یا بلعام باعورا در سوره مبارکه اعراف مطرح شده و قرآن کریم در آخر می‌فرماید: ]لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ[ (یوسف، 111).
 امام راحل عظیم‌الشأن نیز بر این شیوه تأکید داشتند. همچنین مقام معظم رهبری نیز با مطرح کردن بحث عبرت‌های عاشورا، بر این شیوه تأکید دارند؛ چراکه این شیوه، مسیر را مشخص می‌کند. رژیم طاغوت به کتاب‌هایی که زندگی‌نامه بود، بلافاصله مجوز می‌داد؛ اما در مورد کتاب‌هایی که دارای تحلیل بود، این‌طور نبود. کتاب «درسی که حسین(ع) به انسان‌ها آموخت»، نوشته سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد، کتابی در تحلیل واقعه عاشورا و به‌زبان فارسی که در سال ۱۳۴۷شمسی تألیف شده است، از این سنخ کتب بود. یا کتاب «حسین‌بن على(ع) را بهتر بشناسیم» به‌قلم مرحوم آیت‌الله یزدی(ره) در آن ایام از کتب ممنوعه بود. همچنین رژیم طاغوت با سخنرانانی که به تحلیل نهضت عاشورا می‌پرداختند و از عزت و آزادگی می‌گفتند، برخورد می‌کردند. طاغوت احساس می‌کرد، نمی‌تواند تحمل کند تاسوعا و عاشورا از امام حسین(ع) بگوید. او از امام حسین(ع) می‌گفت؛ اما با جهت‌شناسی که خودشان می‌خواستند. آسیب‌شناسی این‌طور است که تلاش کنیم، سرمایه نفیس عاشورا، با شکوه و باشکوه‌تر بماند و در مسیر آرمان‌های سیدالشهدا(ع) نورافشانی کند.
□ آسیب‌های عزاداری را می‌توان به سه دسته: آسیب‌های محتوایی، شکلی و انحراف از اهداف عاشورا تقسیم نمود. در خصوص هر یک از این انواع، نمونه‌ها و توضیحاتی ارائه نمایید.
آسیب محتوایی در عزاداری
آسیب محتوایی همان انحراف در عزاداری است. در خصوص آسیب‌های محتوایی می‌توانیم به نسبت دادن ذلّت به اهل‌بیت(ع) اشاره کنیم؛ اما در این خصوص نکته‌ای باریک‌تر از مو وجود دارد. به این معنی که بیان مظلومیت اهل‌بیت(ع) ذلّت نیست. بیان مظلومیت‌ها عزیز فاطمه(س) را به اوج سویدای دل‌ها منتقل می‌کند. انسان‌ها با فطرت خود، از مظلوم حمایت می‌کنند؛ آن هم مظلومی مانند سید‌الشهدا(ع).
 به‌تعبیر مرحوم شیخ جعفر شوشتری، حضرت علی‌اصغر(ع) در آخرین لحظات حیات در حال احتضار بود که سیدالشهدا(ع) او را به میدان برد و پاسخ ایشان را با تیر دادند. این بیان مظلومیت است. اینکه سیدالشهدا(ع) گفته باشد، خودتان این طفل را سیراب کنید، حضرت علی‌اصغر(ع) با نیمی از استکان آب سیراب می‌شد که انجام ندادند. بیان این مظلومیت ذلّت نیست؛ اما اینکه اهل‌بیت(ع) را که در نهایت عزّت بودند، ذلیل نشان بدهیم، یک آسیب محتوایی است.
در لهوف سید‌بن طاوس آمده است:«ثُمَّ الْتَفَتَ ابْنُ‌زِیَادٍ إِلَى عَلِیِّ‌بْنِ الْحُسَیْنِ(ع) فَقَالَ: مَنْ هَذَا فَقِیلَ عَلِیُّ‌‌بْنُ الْحُسَیْن(ع) فَقَالَ أَلَیْسَ قَدْ قَتَلَ‌اللَّهُ عَلِیَّ‌بْنَ الْحُسَیْنِ فَقَالَ: عَلِیٌّ(ع) قَدْکَانَ لِی أَخٌ یُقَالُ لَهُ عَلِیُّ‌بْنُ الْحُسَیْنِ(ع) قَتَلَهُ النَّاسُ فَقَالَ بَلِ اللَّهُ قَتَلَهُ فَقَالَ: عَلِیٌّ(ع) اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها وَالَّتِی لَمْ‌تَمُتْ فِی مَنامِها فَقَالَ ابْنُ‌زِیَادٍ أَلَکَ جُرْأَةٌ عَلَى جَوَابِی اذْهَبُوا بِهِ فَاضْرِبُوا عُنُقَهُ فَسَمِعَتْ بِهِ عَمَّتُهُ زَیْنَبُ(ع) فَقَالَتْ: یَا ابْنَ‌زِیَادٍ! إِنَّکَ لَمْ‌تُبْقِ مِنَّا أَحَداً فَإِنْ کُنْتَ عَزَمْتَ عَلَى قَتْلِهِ فَاقْتُلْنِی مَعَهُ.»
عبیدالله رو به امام سجاد (ع) کرد و گفت: «اسم تو چیست؟» حضرت فرمودند: «علی‌بن الحسین». او گفت: «مگر خداوند، علی را نکشت؟» حضرت فرمودند: «برادری داشتم به‌نام علی‌بن‌حسین که مردم او را کشتند». ابن‌زیاد گفت: «بلکه خداوند او را کشت». حضرت فرمودند:
]اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حینَ مَوْتِها وَالَّتی‌‌‌ لَمْ‌تَمُتْ فی‌‌‌ مَنامِها[؛خداست که در هنگام مرگ، جان‌ها را مى‌‌‌گیرد و آن کسى که در هنگام خواب مرگش فرا نرسیده نیز، روحش را مى‌‌‌گیرد. عبیدالله ناراحت شد و گفت: «هنوز شما بنی‌هاشم جرأت دارید، با من حرف بزنید؟» بعد دستور داد: «او را ببرید و گردنش را بزنید». حضرت زینب(س) وقتی این جمله را از عبیدالله شنیدند، فرمودند: «ای ابن‌زیاد! اگر تصمیم به قتل او داری، مرا نیز به قتل برسان».
امام سجاد(ع) به عمه جانشان فرمودند: «فَقَالَ عَلِیٌّ(ع) لِعَمَّتِهِ اسْکُتِی یَا عَمَّةِ حَتَّى أُکَلِّمَهُ» خواهش می‌کنم ادامه ندهید. بعد رو کردند به ابن‌زیاد و فرمودند:« ثُمَّ أَقْبَلَ فَقَالَ: أَ بِالْقَتْلِ تُهَدِّدُنِی یَا ابْنَ‌زِیَادٍ! أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ‌الْقَتْلَ لَنَا عَادَةٌ وَ کَرَامَتَنَا الشَّهَادَةُ»؛ آیا مرا با کشتن تهدید می‌کنی؟ نمی‌دانی که کشته شدن در راه خدا عادت ماست و ما به شهادت افتخار می‌کنیم؟
 این سیمای عاشوراست. ذلّت‌پذیری سیمای عاشورا نیست و اگر در سخنرانی و در مداحی وجود داشته باشد، آسیب است و باید در برابر این آسیب ایستاد. اما باز هم بر نکته اول تأکید دارم که بیان مظلومیت اهل‌بیت(ع) ذلّت نیست.
آسیب‌های شکلی عزای حسینی
 اما آسیب شکلی هم وجود دارد. مانند استفاده از ملودی‌های نامناسب، همچنین استفاده از اشعار غیرفاخر و دیگر انواع آن.
در خصوص آسیب‌های شکلی در ابتدا باید خدا را شاکر باشیم که شاهد کاهش آسیب‌های شکلی هستیم. در یکی از اجلاس خبرگان رهبری، هیئت‌رئیسه به بنده مأموریت دادند که در خصوص این آسیب‌ها صحبت کنم. سخنرانی بنده نزدیک به چهل صفحه بود و چون می‌دانستم، این سخنرانی دارای پیامدهایی است، متن را خدمت برخی از مراجع قرائت کردم، نظیر مرحوم آیت‌الله‌العظمی شیخ جواد تبریزی و مرحوم آیت‌الله‌العظمی فاضل که ایشان فرمودند: بیشتر از این باید بگویید و همچنین برخی مراجع دیگر. آن زمان بازار ملودی ترانه‌های لس‌آنجلسی در نوحه‌خوانی‌ها گرم بود؛ درحالی‌که در شأن عزاداری نیست که از ملودی بیگانه استفاده شود. حتی به ما گفته‌اند، قرآن را به لحن اهل فسوق نخوانید. به‌فضل خداوند این نوع آسیب، بسیار کاهش پیدا کرده است. در سالیان اخیر شاهد بوده‌ایم که سینه‌زنی‌ها همراه با ملودی‌های داخلی و بومی است. همچنین محتوای عزاداری‌ها امروزه بسیار فاخر هستند؛ بنابراین مداحان عزیز که هنرمندان آئینی هستند، مراقبت کنند که هم در محتوا و هم در شکل به‌گونه‌ای کار کنند که در شأن عزاداری باشد.
انواع شیوه‌های بیان واقعه عاشورا
خطبای محترم نیز در خصوص محتوا توجه به این نکته داشته باشند که سه شیوه برای بیان واقعه عاشورا مطرح است:
 اول شیوه تاریخی است که در این شیوه، یا باید صاحب‌نظر بود و یا اینکه از صاحب‌نظران بهره برد. الحمدلله در این خصوص کار خوبی صورت گرفته و دانشنامه امام حسین(ع) را که مرحوم آیت‌الله ‌ری‌شهری نوشته‌اند، از جهت تتبع، همه مسائل و موضوعات را مطرح کرده و نظر داده‌اند؛ البته نظرات باید دقیق باشند؛ به‌نحوی که فرد مجتهد تاریخی باشد تا بتواند، در این مسئله سره را از ناسره تشخیص بدهد.
دومین منبع، سخنان سیدالشهدا(ع) از مدینه تا کربلاست. این کلمات حضرت بسیار روشنگر است و در این عرصه کتاب‌های بسیار خوبی نوشته شده است. در همین دانشنامه این بیانات حضرت وجود دارد و کتاب «سخنان حسین‌بن علی(ع) از مدینه تا کربلا» به‌قلم آیت‌الله محمدصادق نجمی نیز، کتاب بسیار خوبی است.
سومین منبع نیز زیارت‌های مأثوره است و به خطبای محترم عرض می‌کنم، به این منابع بها بدهید. زیارتنامه‌های مأثوره متونی است که خواندن آنها ثواب دارد؛ اما اهل‌بیت(ع) هدفی بالاتر داشته‌اند و آن هدف این است که بتوانند، ابعاد این نهضت را در قالب این زیارت‌ها بیان کنند. مانند آنچه در زیارت اربعین می‌خوانیم «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ‌الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ‌الضَّلالَةِ» یا آنچه را که در فقره دیگر زیارت اربعین می‌خوانیم: «أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمِینُ‌اَللَّهِ وَ اِبْنُ‌أَمِینِهِ عِشْتَ سَعِیداً وَ مَضَیْتَ حَمِیداً وَ مُتَّ فَقِیداً مَظْلُوماً شَهِیداً».
□ مهمترین تحریفی که تحریف‌های محتوایی و شکلی زمینه آن را فراهم می‌سازد، تحریف در ناحیه اهداف است. به نظر شما عالمان دین و فضلای حوزه علمیه، در این خصوص چه وظیفه و تکلیفی دارند؟
 
  وظیفه و تکلیف علما تبیین واقعه عاشوراست. حضرت امام(قد) بهترین تبیین را از واقعه عاشورا داشتند و در مجموعه تبیین، کتاب «قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینی(قد)» به چاپ رسیده است. مقام معظم رهبری نیز، کتاب‌های بسیاری دارند: نظیر کتاب «آفتاب در مصاف» که این کتاب شامل: فرمایشات مقام معظم رهبری در خصوص سیدالشهدا(ع) است. همچنین کتاب «همرزمان حسین(ع)» از امام خامنه‌ای است. تبیین سیره اهل‌بیت(ع) از تخصص‌های علمی مقام معظم رهبری است و به‌صورت کلان‌کتاب «انسان 250 ساله» ایشان جلوه‌ای از این تخصص معظم‌له است. من معتقدم، فرمایشات امام و مقام معظم رهبری می‌تواند، متن باشد؛ یعنی باید جهت‌گیری‌های ایشان که در کتاب‌هایشان بیان شده، برای مردم تبیین بشود.
 نکته اساسی که دغدغه بنده است، این است که ما در عرصه مقابله با آسیب‌ها، نباید شکوه عزاداری را کم کنیم. همه ما تأکید داریم که باید از روضه دروغ اجتناب کرد. باید از روضه‌های متون معتبر استفاده کنیم؛ البته برخی از روضه‌ها سینه به سینه به ما منتقل شده‌اند. وقتی یک مرجع تقلید که معروف به‌دقت است، روضه‌ای را می‌خواند، می‌توانیم به نقل از ایشان، همان روضه را بخوانیم. نکته دیگر اینکه تا زمانی که روضه‌ای را نشنیده‌ایم و سند آن را ندیده‌ایم، حق نداریم راجع به آن قضاوت کنیم.
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن‌شناس نئی جان من خطا اینجاست
روز عاشورایی در مجلسی شرکت کرده بودم. مداح محترم روضه می‌خواند و آقایی کنار دست بنده بود و دائم می‌گفت، دروغ است، دروغ است، دروغ است. به ایشان عرض کردم، آیا شما همه کتاب‌های تاریخی را دیده‌اید که دائم می‌گویید: دروغ است. بعد از اتمام جلسه از مداح خواستم، منبع روضه‌هایش را بگوید که دیدم، کتاب یکی از علماست. گفتم: بیشتر از این از یک مداح که طلبه هم نیست، انتظار نداریم. انتظار ما این است که کسی روضه دروغ نسازد؛ اما یک عالم، مقتلی نوشته و اسناد این مقتل بر عهده آن عالم است.
 نگرانی بنده این است که به‌بهانه مبارزه با آسیب‌ها، از شکوه عزاداری‌ها کم شود؛ چراکه این یک خطر است و نباید ذره‌ای از شکوه عزاداری‌ها کم شود.
 مقام معظم رهبری قمه‌زنی را تحریم کردند. ایشان هم کارشناس هستند و هم مرجع تقلید. معنی این سخن این است که باید از ایشان اطاعت کنیم؛ اما اگر با نظر و تشخیص خودمان شاخ و برگ‌های عزاداری را قطع کنیم، کار خوبی نیست. نگرانی بنده این است که اگر محدودیت‌های زیادی ایجاد و به‌گونه‌ای عمل کنیم که مداح از خواندن بترسد، بنده این مسئله را تفریط می‌دانم. افراط این‌طور است که هرچه خواستند، بخوانند و تفریط این است که حتی از خواندن مقاتلی که در کتاب‌ها وجود دارد، هم بیم داشته باشند. بنابراین آسیب‌شناسی باید داشت؛ اما باید طوری عمل کنیم که از شکوه و عظمت عزاداری کاسته نشود.
بیان یک ایده
 بنده ایده‌ای داشتم که عملی نشد، با توجه به واقعیت‌ها، کار مداحی لطایفی دارد که از جمله آنها ترسیم روضه و گریزگاه‌هاست. بنده در نظر داشتم، نهادی مانند بنیاد علمی، فرهنگی و آموزشی دعبل یا سازمان تبلیغات، از مداحان محترم فراخوان کنند تا تمام روضه‌هایی را که ایام محرم و صفر در رابطه با عاشورائیان، اهل‌بیت(ع) و اصحابشان می‌خوانند، به‌صورت متن یا صوت ارسال کنند و مرکزی آنها را بررسی کند و روضه‌هایی را که دارای سند است، در صدر ذکر کند. همچنین روضه‌هایی که به‌صورت زبان‌حال است، در فصل  دیگر بیاید و فصل سوم نیز گریزگاه‌هاست. مثالی عرض می‌کنم. فرض کنید برای تصویر روضه حضرت علی‌اصغر(ع) بگویند: اگر در منزل کودک شما آسیب ببیند یا از جایی بیفتد، پدر به‌سرعت او را به بیمارستان می‌رساند، مادر در منزل نشسته است؛ اما تا پدر از بیمارستان برگردد، مادر نیمه‌جان می‌شود. می‌توانیم با این مقدمه به روضه حضرت علی‌اصغر(ع) برویم که همان گریزگاه است.
 فصل چهارم نیز روضه‌های دروغ است که با شأن سیدالشهدا(ع) نمی‌سازد و باید مشخص شوند. اینکه دائم به مداح بگوییم، دروغ نسازید، او با متن معتبر نفس‌المهموم یا لهوف نمی‌تواند، کار هنری داشته باشد. در مرحله دیگر لازم است، اشعار هم بررسی شوند که هم لطیف و هم بیان‌گر مظلومیت و هم خالی از ذلّت باشند. بنده معتقدم این کار هر ساله باید انجام بشود. می‌توانیم، در هر سال یک جلد کتاب را منتشر کنیم و هر ساله کار را به پیش ببریم. ما همین‌طور که به مداحان هشدار می‌دهیم، باید به آنها کمک کنیم. تعداد مداحان کشور بسیار زیاد است و مداحان تنها همین چند مداح مشهور و معروف نیستند. باید به آنها کمک کنیم تا روضه صحیح و شعر خوب را بشناسند و هر ساله اشعار جدید به آنها ارائه بدهیم تا همه از آنها استفاده کنند.
□ یکی از آسیب‌هایی که از لحاظ محتوایی عزاداری‌ها را تهدید می‌کند، استفاده از زبان‌حال است. برخی از گویندگان یا مداحان بدون اطلاع کافی از اهداف نهضت حسینی و نیز ویژگی‌های روحی و شخصیتی شخصیت‌های عاشورا، با استفاده از ذوق خود، زبان‌حال‌هایی را به آنها منتسب می‌سازند که به هیچ‌وجه ریشه در واقعیت ندارد. این رفتار را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
 
  پاسخ این است که آیا زبان‌حال به‌صورت مطلق، آسیب شناخته می‌شود یا در برخی صور آن؟ بنده قبول ندارم که زبان‌حال به‌صورت مطلق آسیب باشد. یک نوع از زبان‌حال است که در تعارض با اهداف نهضت سالار شهیدان نیست و در راستای آن قرار دارد و بوی ذلّت از آن به مشام نمی‌رسد. چنین زبان‌حالی آسیب شناخته نمی‌شود؛ بلکه در راستای نقل مقتل است. به‌عنوان مثال اگر در روضه امام کاظم(ع) گوینده‌ای بگوید: بعد از اینکه امام کاظم(ع) ماهیت دشمنان و قاتلانش را افشا فرمود، تازیانه‌ای به دست سندی‌بن شاهک بوده است؛ اما بیان اینکه این تازیانه با امام کاظم(ع) چه کرده است، این قسمت همان زبان‌حال است و بوی ذلّت از آن به مشام نمی‌رسد؛ بلکه جلادی دشمن را می‌رساند؛ اما چنانچه زبان‌حال ذلّت‌آمیز بوده و در شأن مقام والای معصومین(ع) و آزادگان کربلا نباشد، صحیح نیست. بنابراین نباید به‌صورت مطلق زبان‌حال را در ردیف آسیب‌ها ذکر کرد. بخشی از ذکر مصائب پرورش روضه است. این پرورش همان زبان‌حال است.
□ در چند دهه اخیر مداحان به‌دلیل حضور فراگیر، جای روحانیون را گرفته‌اند و برخی از روحانیون نیز، شبیه مداحان عمل می‌کنند و از وعظ و بحث تاریخی و فقهی اجتناب نموده و بر فضای هیجانی این دوران می‌افزایند. این موضوع را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
بنده ایجاد دو قطبی مداح و روحانی را مناسب نمی‌دانم. مسئله مورد تأیید این است که لازم است، بر اهداف تکیه شود؛ یعنی مداح همان مسیری را دنبال کند که عالم خطیب دنبال می‌کند. در این‌صورت این دو مکمل یکدیگر هستند. امروزه مداحی یک هنر آیینی شمرده می‌شود؛ یعنی مجلسی که آرام است، با هنر و شعر زیبا و زبان‌حال منطبق با اهداف به‌صورت یکپارچه بدل به ناله می‌شود. این هنر بزرگی است. به نظر می‌رسد، لازم است بپذیریم مداحی یک هنر آیینی است. با استفاده مناسب از این هنر آیینی، می‌شود مداحی را مکمل خطابه قرار داد. همچنین چند نکته در این خصوص وجود دارد.
 نکته اول آن است که مداحان محترم جایگاه خود را بشناسند. امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: «رَحِمَ‌اللّهُ امرَأً عَرَفَ قَدرَهُ» (غررالحکم/ 5204)؛ یعنی مداحان محترم خود را در جایگاه ذاکری أباعبدالله(ع) ببینند و نه در جایگاه رهبری مردمی که مستمع آنها هستند و رهبری را برای عالمان دینی باقی بگذارند که شأن آنهاست. مقصود بنده از عالمان دینی، عالمانی هستند که تحصیل‌کرده حوزه هستند و اسلام را می‌شناسند.
منظور بنده از عالمان دینی افرادی مانند مقام معظم رهبری آیت‌الله‌العظمی امام خامنه‌ای است که اگر مجموعه فرمایشات ایشان در خصوص مداحی گردآوری شود، یک کتاب بسیار قابل استفاده خواهد بود و یا مرحوم شهید  آیت‌الله مطهری که امام از ایشان تجلیل و تکریم بسیار داشتند و یا مراجع عظام تقلید که در این زمینه کتاب‌ها، توصیه‌ها و نکاتی مهم و قابل توجهی دارند.
 نکته دوم آن است که مداحان محترم در عرصه شورآفرینی قدرقدرت هستند. بسیاری از خطبا نمی‌توانند وارد این عرصه شوند. یک خطیب بعد از قریب به نیم‌ساعت یا بیشتر صحبت کردن، دیگر قدرت این کار را ندارد. سخن اینجاست که باید حریم عالمان دین حفظ شود و به مستمعان خود نیز در این زمینه تأکید کنند.
 نکته سوم نیز آن است که عالمان و خطبا نیز باید حریم مداحان را حفظ کنند. بسیاری از این مداحان مانند فرزندان علما هستند. جوانی پرشور می‌خواهد، نسبت به أباعبدالله(ع) ابراز علاقه کند. بنابراین اگر نقدی بر آنها دارند، محترمانه باشد و لازم است، از نقد علنی خودداری شود تا یک فضای صمیمی به‌وجود بیاید.
□ یکی از نتایج مداحی در ایران تولید دین عوامانه است؛ درحالی‌که ایجاد و تقویت روحیه ژرف‌نگری در دین و پایبندی به تعالیم راستین دین و نه به خرافات و بدعت‌های آویخته به دین را، می‌توان مهمترین هدف قیام سیدالشهدا(ع) برشمرد. برای مقابله با این پدیده که  دینداری سطحی را ترویج می‌کند چه می‌توان کرد؟
 
  به نظر می‌رسد سبک این سؤال با نگاه بدبینانه نسبت به مداحی تدوین شده است. بنده چنین نگاهی را مناسب نمی‌دانم. همان‌گونه که در خطبای محترم افرادی سطحی وجود دارند، در بین مداحان نیز ممکن است، چنین افرادی وجود داشته باشند؛ درحالی‌که پیش‌فرض سؤال این‌طور در نظر گرفته شده است که مداحان پیشگام مطرح کردن سطحی دین هستند. بنده چنین پیش‌فرضی را صحیح نمی‌دانم و معتقد هستم، در این جهت باید منصفانه نگاه کرد. مداحان فراوانی هستند که از پای منبر علما برخاسته‌اند و هنگامی که از آنها برای مجلس دعوت به‌عمل می‌آید سؤال می‌کنند که آیا سخنرانی دعوت شده است یا خیر و اگر سخنران دعوت نشده باشد، دعوت را قبول نمی‌کنند. آیا چنین مداحی مروج دین عوامانه است؟ در ثانی باید بپرسیم: دین عامیانه به چه معنی است؟ لذا لازم است از به‌کار بردن چنین الفاظی در فرهنگ دینی‌مان اجتناب شود.
 دین عوامانه می‌تواند دو معنی داشته باشد. یک معنای آن این است که دین عامّه دینی است که همگان آن را دارند. آیا چنین دینی الزاماً باطل است؟ پاسخ منفی است؛ چرا‌که ممکن است، عالمان دین چنین دینی را به آنها آموخته باشند. معنای دوم دین عامّه همان دین سطحی است و به‌نظر می‌رسد، منظور متن سؤال همین معنی باشد که اختصاصی به مداحان ندارد و چه‌بسا برخی از خطبا هم، با نقل مطالب بی‌بنیان چنین آسیبی را به‌دنبال داشته باشند. بنده معتقد هستم، نصیحت، هم به خطبای محترم و هم به مداحان کار صحیحی است؛ اما متهم کردن مداحان در این جهت غیرواقع‌بینانه است. هم خطیب باید مستند سخن بگوید و هم مداح اشعار پرمحتوا را استفاده کند. در گذشته رسم بر این بود که مداحان ابتدا یک غزل اخلاقی می‌خواندند و بعد وارد روضه می‌شدند که رسم خوبی بود؛ به‌عنوان مثال غزلی در ارتباط با حرمت پدر و مادر می‌خواند و جوانانی که در مجلس حضور داشتند، تأثیر می‌گرفتند و و قتی به منزل برمی‌گشتند، رفتار مؤدبانه‌تری داشتند. گاهی یک شعر پخته تأثیر ده منبر را دارد. خرافات و بدعت‌های آویخته به دین نیز از همان دست مسائل است که نیاز به معنی کردن دارد؛ یعنی هرکسی برداشت خودش را از چنین واژگانی دارد. همچنین سؤال شد که برای مقابله با ترویج دین‌داری سطح چه می‌توان کرد که اینجا هم باید دین‌داری سطحی را معنی کنیم. چه‌بسا افرادی متوجه معنی این واژه نشوند و لازم است، چهارچوبه معنی این واژه روشن بشود. مطلب دیگر اینکه خطبای محترم لازم است، چهارچوبه دینداری عمیق را بیان کنند.
□ امروزه برخی به‌بهانه لزوم نوآوری در معرفی دین و ارزش‌های دینی به اقداماتی دست می‌زنند که با موازین دینی انطباق چندانی ندارد. به‌نظر شما حدّ و مرز نوآوری در عزاداری چیست و چگونه می‌توان نوآوری را با سنت‌ها تلفیق کرد؟
در این سؤال نیز واژه لزوم نوآوری در معرفی دین و ارزش‌ها باید معنی شود. یک معنی از این مسئله همان است که مقام معظم رهبری فرمودند که عزاداری سنتی را تبیین کنید و مصادیق آن را معرفی کنید. یعنی قاتلان عاشورا را به مردم معرفی کنیم و بعد هم بگوییم: چنین افرادی تنها متعلق به سده‌های قبل نبوده‌اند و امروز هم مصادیقی دارند. همچنین معنای کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، همین است که عاشورا را تنها عاشورای سال 61 هجری نبینیم؛ بلکه عاشورا را تا قیامت زنده ببینیم و این اردوگاه را همیشه برپا ببینیم و رهبر و دوستان و دشمنان این اردوگاه را معرفی کنیم. زیارت‌های مأثور نیز بر این نکات تأکید دارند.
معنی دیگر نوآوری در معرفی دین به این صورت است که دین را با ذوق و سلیقه خود یا مخاطبان معرفی کنیم که چنین کاری نادرست است؛ بلکه باید دین را آن‌چنان که هست، معرفی کرد؛ چه مطابق با ذوق و سلیقه ما باشد یا نباشد. بنابراین اگر لزوم نوآوری در معرفی دین و ارزش‌ها به‌معنای رضایت مخاطب به هر قیمتی مد‌نظر ما باشد، نادرست است.
 معنی سوم لزوم نوآوری در معرفی دین و ارزش‌ها، رعایت مقتضیات زمان و مکان به‌تعبیر حضرت امام(قد) است که مطلب درستی است؛ اما به این شرط که سر از تفسیر‌به‌رأی درنیاورد. تفسیربه‌رأی به‌معنای تحمیل سلیقه شخصی بر قرآن است. تفسیربه‌رأی در تفسیر دین به‌معنای تحمیل سلیقه شخصی بر دین است. هیچ دین‌مداری این را نمی‌پذیرد که شخص، هم مرتکب فعل حرام بشود و هم عزاداری کند. این به استهزاء کشیدن عزاداری است و چه در داخل کشور یا خارج از آن، یک جنایت  علیه عزاداری است و به هیچ روی قابل توجیه نیست و برای خراب کردن برنامه عزاداری، به نظر نمی‌رسد که راهی بهتر از این باشد که گفته بشود، شما هم مرتکب فعل حرام بشوید و هم عزاداری کنید.
□ به‌نظر شما عزاداری صحیح برای سیدالشهدا(ع) از چه ظرفیت‌هایی برای اصلاح فردی و اجتماعی برخوردار است؟
عزاداری صحیح، نفیس‌ترین سرمایه برای ترویج دین و ارزش‌هاست. کم نیستند افرادی که با عزاداری صحیح، راه خود را پیدا کردند و به اوج قله رستگاری رسیدند. مرحوم  کافی در صحبت‌هایش می‌گفت: من استقبال می‌کنم از اینکه شراب‌خوارها و دزدها پای منبر من بیایند و به‌طور واقع در برخی از منابرهایش آنها را متحول می‌کرد و بسیاری از این افراد به سوی پاکی و صلاح آمدند و خانواده‌های آنها پاک شدند و توانستند، راه صلاح و سعادت را بیابند. امروزه هم جوانانی که در سایه این عزاداری‌ها و در سایه این گریه‌ها راه درست را پیدا می‌کنند، کم نیستند. همه اینها در سایه همین واژه عزاداری صحیح قرار می‌گیرد. به‌عبارت دیگر عشق به اهل‌بیت(ع) یک سرمایه است. اگر بتوانیم به‌درستی از عشق به اهل‌بیت(ع) استفاده کنیم، توانسته‌ایم، مشعل دین را پرفروغ کنیم؛ البته استفاده درست علاوه بر نیاز به مطالعه علمی، نیاز به کارشناسی و ادبیات تأثیر هم دارد. بنده در جلسه‌ای از داستان نماز شب گفتم و با این مضمون وارد شدم که خداوند هرچه از کرامات به خوبان داده، از مرکب شب و دولت سحر داده است: ]وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَکَ عَسَى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا[ ( اسراء/ 79) در سوره قمر آیه 34 می‌خوانیم: ]إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّیْنَاهُمْ بِسَحَرٍ[ یا در داستان یوسف(ع) وقتی برادران یوسف از پدر خواستند که برای ایشان طلب مغفرت کند: ]قَالُوا یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ[ (یوسف/ 98) حضرت یعقوب(ع) در پاسخ فرمودند:]قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ[ (یوسف/ 99) و در روایت دارد که «أخّرهم إلی‌السّحر»3.
بعدا نامه‌ای برایم آمد که نوشته بودند: شما با این سخنرانی مسیر زندگی‌ام را که غفلت از یاد خدا بود، عوض کردید و مسیر یاد خدا را در دلم زنده نمودید.
□ شما چه راهکارهایی برای مقابله با این آسیب‌ها و پیراستن دامن عزاداری‌ها از آنها پیشنهاد می‌کنید؟
بنده معتقدم آسیب‌های مجالس عزاداری بسیار کم شده‌اند و بسیاری از این مجالس به‌خصوص مجالس مداحی به‌صورتی هستند که دارای اشعار و سینه‌زنی‌های فاخری هستند؛ اما نکته مهم اینجاست که باید در برخوردها در این عرصه‌ها دقت کنیم و توجه داشته باشیم، خمیرمایه مداح محترم عشق به اهل‌بیت(ع) است و نباید به‌گونه‌ای با او برخورد کنیم که کار را رها کند. به‌عبارت دیگر برخورد ما با این افراد، مانند برخورد با گنهکاران کذائی نباشد. این مداح عزیز با عشق وارد این میدان شده و ما باید تلاش کنیم، با شیوه‌هایی که اهل‌بیت(ع) فرموده‌اند، وارد عرصه اصلاح بشویم. اینکه جلوی چشم دیگران این افراد را نصیحت کنیم، او را کوبیده‌ایم. امام حسن عسکرى(ع) فرموده‌اند: «مَن وَعَظَ أخاهُ سِرّا فَقَد زانَهُ و مَن وَعَظَهُ عَلانِیَةً فَقَد شانَهُ»؛ (تحف‌العقول / ص 489) هر که برادرش را در خلوت پند دهد، او را آراسته است و هرکس برادرش را در جمع پند دهد، او را سرشکسته کرده است.
بنده در عرصه مداحی همیشه عقیده داشته‌ام که اوج زمان کار مداحان محرم و صفر و مناسبت‌های عزاداری است و لازم است، مداحان ترغیب بشوند، در غیر این مناسبت‌ها مقاتل معتبر را مطالعه کنند و البته لازم است، خطبای محترم نیز برای منبر وقت بگذارند. مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین فلسفی در اواخر عمرش می‌گفت: من پیرمرد روزی شش ساعت مطالعه می‌کنم. بنده با تجربه‌ای که در این عرصه دارم، عرض می‌کنم: سخن با مطالعه مشتری دارد. مردم ما بحمدالله فرهیخته هستند و میان سخن همراه با مطالعه و سخن بدون مطالعه، تفاوت قائل می‌شوند. با این باور، هم خطبای محترم و هم مداحان محترم، می‌توانند عمق بیشتری به خطابه و مداحی بدهند.
□ در راستای آسیب‌شناسی محتوایی عزاداری چه منابع ارزشمندی را برای پژوهش پیشنهاد می‌کنید؟
دانشنامه امام حسین(ع) در 16 جلد منتشر شده است و تدوین آن را نیز آیت‌الله ری‌شهری(ره) انجام داده‌اند که یکی از منابع ارزشمند است.
 منبع دوم کتاب مقتل جامع حجت‌الاسلام والمسلمین  مهدی پیشوایی(ره) است و مؤسسه امام خمینی(قد) آن را منتشر کرده است. این دو منبع در عرصه پژوهش به‌خوبی دست محقق را می‌گیرد. این معرفی به این معنی نیست که بنده نقدی بر این منابع نداشته باشم. در زمان حیات مرحوم آیت‌الله ری‌شهری، مطالبی را به ایشان عرض کردم. ولی نمی‌توان کارهایی را که در این زمینه کرده‌اند، انکار کرد.
مرحوم میرزاحسین نوری در «لؤلؤ و مرجان» و مرحوم آشیخ عباس قمی در «منتهی‌الآمال» گفته‌اند و حتی در برخی قسمت‌های «مفاتیح‌الجنان» آمده است که باید نسبت به روضه‌های دروغ حساس باشیم؛ اما بنده معتقدم فقط نباید تأکید کنیم که روضه‌های دروغ نخوانید؛ بلکه لازم است در کنار آن، کار ایجابی نیز که همان تولید کتب فاخر در این عرصه است، انجام داد.
..............................................
 
   پی نوشت‌ها‌
1 . تفسیر اهل‌بیت(ع) ج۹، ص۸۶ بحارالأنوار، ج۱۳، ص۳۸۸/ علل‌الشرایع؛ ج۱، ص۷۷/ قصص‌الأنبیاءللجزایری، ص۳۱۶/ نورالثقلین، «بالحسین(ع)» بدل «بالانبیاء»/ البرهان
 2 . پیام [به ملت مسلمان ایران در باره وظایف اقشار جامعه در آستانه ماه محرم]زمان: 1 آذر 1357 / 21 ذی‌الحجه 1398 مکان: پاریس، نوفل‌لوشاتو: «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم 21  ذی‌الحجه 1398 با حلول ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداکاری آغاز شد؛ ماهی که خون  بر شمشیر پیروز شد؛ ماهی که قدرت حق، باطل را تا ابد محکوم و داغ باطل بر جبهه  ستمکاران و حکومت‌های شیطانی زد؛ ماهی که به نسل‌ها در طول تاریخ، راه پیروزی بر سرنیزه  را آموخت؛ ماهی که شکست ابرقدرت‌ها را در مقابل کلمه حق به ثبت رساند؛ ماهی که امام  مسلمین، راه مبارزه با ستمکاران تاریخ را به ما آموخت؛ ماهی که باید مشت گره‌کرده  آزادی‌خواهان و استقلال‌طلبان و حق‌گویان بر تانک‌ها و مسلسل‌ها و جنود ابلیس غلبه کند و کلمه حق، باطل را محو نماید. امام مسلمین به ما آموخت که درحالی‌که ستمگر زمان بر مسلمین حکومت جائرانه می‌کند، در مقابل او اگرچه قوای شما ناهماهنگ باشد، بپاخیزید و  استنکار کنید و اگر کیان اسلام را در خطر دیدید، فداکاری کنید و خون نثار نمایید. امروز رژیم  شاه، حکومت جائرانه بر ملت مستضعف می‌کند و برخلاف شرع اسلام و خواست ملت  که  در سراسر ایران علیه او قیام نموده‌اند  مقام حکومت را اشغال نموده و مصالح عالیه مسلمین  و احکام اسلام را به‌نفع سلطه شیطانی خود و اربابان مفت‌خوارش به نابودی کشیده است. بر عموم ملت بپاخاسته است که با تمام قدرت مخالفت خود را با شاه، گسترش و ادامه دهند و  او را از سلطه خطرناکش به زیر کشند.» (صحیفه امام، ج 5، ص75).
  3. عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ(ع) قَالَ: قَالَ: رَسُولُ اللَّهِ(ص) خَیْرُ وَقْتٍ دَعَوْتُمُ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فِیهِ الْأَسْحَارُ وَ تَلَا هَذِهِ الْآیَهْ  فِی قَوْلِ یَعْقُوبَ(ع) سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی وَ قَالَ أَخَّرَهُمْ إِلَی‌السَّحَرِ.
از امام صادق(ع) روایت است: پیامبر(ص) فرمود: «بهترین زمانی‌که خدا را در آن می‌خوانید سحرگاه‌هاست. سپس این آیه را از قول یعقوب(ع) تلاوت کرد: قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی» و فرمود: «یعقوب(ع) دعا برای آنان را تا سحرگاه به تأخیر انداخت».
تفسیر اهل‌بیت(ع) ج۷، ص۱۷۲ الکافی، ج۲، ص۴۷۷/ وسایل‌الشیعه، ج۷، ص۶۸/ بحارالأنوار، ج۱۲، ص۲۶۶/ نورالثقلین/ البرهان.