printlogo


printlogo


عطر یار - شماره 721
چه خوش است با تو عمری نفس از جگر کشیدن

محمود ژولیده
چه خوش است با تو عمری نفس از جگر کشیدن
به کمال هم‌نشینی ز تو بال و پر کشیدن

چه خوش است از لقای تو مُدام فیض بردن
لحظاتی از ملاقات تو را به بر کشیدن

چه خوش است هم‌نفس با تو شدن به هر بهانه
ز حجاب‌ها بریدن ، میِ وصل سر کشیدن

چه خوش است با تو گفتن، ز تو از خودت شنیدن
سخنِ تو از درازا به دل سحر کشیدن

چه خوش است همچو مرغِ سحر از تو ذکر کردن
همه شب هوای احیای تو را به سر کشیدن

نه گداست لایقِ تو، نه دل است عاشقِ تو
که ز جان نَفَس به دنبال تو دربدر کشیدن

به هزار پیچ و خم در ره تو گذشت عمرم
نشد عاقبت که بار غم هم‌سفر کشیدن

دل شیر خواهد این ره، جگر هزار زخمه
که تحملِ هجومِ همه دَم خطر کشیدن

اگر از تو شرحِ صدری نرسد به سینه ما
بخدا محال باشد، نفسی دگر کشیدن

غم نوکر تو این است، به عشق کربلایت
به مسیر اربعینی سوی یار پر کشیدن