printlogo


printlogo


ظرفیت‌ها، چالش‌ها تهدیدات و فرصت‌های حوزه در قرن جدید
حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسن زمانی مسئول دفتر اجتماعی و سیاسی حوزه‌های علمیه در گفت‌وگو با خبرگزاری حوزه، به ظرفیت‌ها، چالش‌ها و تهدیدات و فرصت‌های حوزه قرن جدید اشاره کرد. وی سخنانش را در 3 محور ارائه کرد:

    محور اول: پدیده عظیم بازتأسیس حوزه علمیه قم در یکصد سال اخیر
امام علی(ع) در خطبه 99 و 100بیان فرمودند: داستان خاندان پاک پیامبر(ص)، داستان ستارگان آسمان است که هرگاه ستاره‌ای غروب می‌کند، ستاره دیگر طلوع می‌‎‌کند و می‌درخشد و رشته درخشش این خاندان، هیچ‌گاه خاموش نمی‌شود و پیوسته و مستمر خواهد بود و هرگاه محور، قطب و ستاره‌ای غروب کند، ستاره دیگر می‌درخشد و آخرین این ستارگان، ستاره تابناک و خورشید فروزان حضرت ولی‌عصر(عج) است؛ خورشیدی که با طلوع او همه عالم در همه ساحت‌ها روشن می‌شود.
در زمان بی‌مانند ایشان، همه صنایع و ره‌آوردهای خلقت خدا و جلوه‌های اسما و صفات خدا به اوج خواهند رسید و همه تاریخ نبوت درخشش پیدا می‌کنند.
تلاش ما و شما در حوزه‌های علمیه و در پرتوی انقلاب اسلامی و خون‌های پاک شهدا و امام شهداست که زمینه را فراهم کنیم و گام به گام به سمت الگوی متعالی حرکت کنیم. این مسئله همان رسالت اصلی است که بر دوش همه طلاب و اساتید و مبلغان و فعالان حوزوی قرار دارد و باید در این مسیر سر از پا نشناسیم و سال به سال بر نیرو، توان، ظرفیت‌ها و صلاحیت‌های خود بیفزایم و از خداوند در این ایام شریف چنین، مسئلت داریم.
فعالیت حوزه علمیه قم در دوره جدید به یک قرن میرسد
سابقه حوزه علمیه قم در دوره جدید به یک قرن می‌رسد. پیشرفت‌های بشر، از یک سو و جنگ‌های جهانی، اشغال‌ها و ظلم‌ها و ستم‌ها برگ‌هایی است که در یک قرن رو به روی ماست.
پایه‌ریزی و بازسازی یک حوزه علمیه جدید با هزار سال قدمت تاریخی به‌نام حوزه علمیه قم، یکی از تحولات مهم قرن حاضر است. این حوزه و حوزه‌های دیگر در این قرن تحولات بسیاری را تجربه کرده‌اند. سختی‌ها و محنت‌ها و مشکلات بسیاری برای آنکه در هجمه استعمار نو و هجومی که به سمت معارف الهی و جریان توحیدی شده است، قدرت‌های ظالم سرکار آمدند و سرکوب‌های بسیاری انجام شد و هجمه‌های زیادی به حوزه نجف وارد کردند، در این قرن هزاران شهید تقدیم اسلام شد.
در همین یک قرن حوزه علمیه قم و نهاد روحانیت شاهد شکل‌گیری نهضت‌ها و جریان‌های فکری متعدد هستیم و بالاترین دستاورد این یک قرن که به‌تعبیر شهید صدر آمال انبیاء در آن جلوه‌گری می‌کرد، شکل‌گیری نهضت امام راحل و سپس انقلاب شکوهمند اسلامی است. انوار این نهضت از حوزه‌های علمیه با اقدام مردم عزیز و شریف ایران و همراهی نهادهای متعدد از جمله دانشگاه‌ها، پدیده‌ای نو، بی‌بدیل به‌عنوان انقلاب اسلامی رقم خورد. پدیده‌ای که همه عالم را تحت تأثیر قرار داد و این تأثیرات پیش خواهد رفت.
حوزه در این قرن و در آستانه قرن جدید، از یک تاریخ درس‌آموز یک قرن، برخوردار است. طلاب، اساتید، مدیران و فعالان نهاد دین و حوزه، باید این یک قرن پیش را مطالعه و تحلیل کنند و قوت‌ها و ضعف‌های خود را بازشناسی کنند و با نگاهی نو و دل‌هایی مالامال از امید، چشم‌هایی از افق‌های روشن به سمت قرن جدید حرکت کنند.
حوزه عصر جدید حوزه‌ای است که با سختی‌ها و چالش‌های فراوان و البته رسالت‌های سنگینی مواجه است. در این روزها باید با توشه‌گیری از گذشته، آماده حرکت نو شویم.

   محور دوم: مؤلفههای حوزه علمیه افتخارآمیز شیعه
محور دومی که می‌خواهم محضر شما طلاب و به‌خصوص طلاب، اساتید و محققان جوان، کوشا و فعال عرض کنم، آن است که هویت حوزوی، یک هویت فراصنفی و عمیقی است که هم، باید آن را بشناسیم و هم در صدد تقویت و بالندگی آن باشیم. مهمترین عناصر و مؤلفه‌های هویت حوزوی که در طول هزار و چندصد سال در پرتو قرآن، ادعیه، مجاهدت‌ها و تلاش‌های بزرگان ما شکل یافته است، از عناصری خاص شکل گرفته است که 7 مؤلفه هویت حوزه را عرضه می‌کنم:
مؤلفه نخست؛ ذات اندیشهورزی و علمبنیانی حوزههای علمیه
حوزه علمیه، علم‌بنیان، معرفت‌نهاد و پایه‌های آن مبتنی بر اندیشه‌ورزی و خرد‌ورزی است. اندیشه‌ورزی و خرد‌ورزی و علم‌بنیانی در ذات حوزه‌های علمیه وجود دارد. ما وارث یک تاریخ بزرگ هستیم که در آن، سلسله عالمان و بزرگان ما در علوم عقلی، کلامی، فلسفی، فقهی، حدیثی و حتی رشته‌هایی چون ریاضی، طبیعی، نجوم، طب و... از یک تاریخ بسیار روشن و پرمایه برخوردار هستند.
گرچه امروز حوزه‌های علمیه ما تخصصی‌تر شده است و بخش‌هایی دیگر بر دوش دانشگاه است؛ ولی روزگاری همه این علوم در حوزه‌ها و مدارس علمیه تدریس می‌شدند. حوزه‌های علمیه ما از پیشینه بزرگی از قلمروهای مختلف معرفتی برخوردار است. این دانش‌بنیانی و معرفت‌نهادی را باید بشناسیم، به آن افتخار کنیم، آن را تحول ببخشیم و به سمت قلمروهای جدید حرکت کنیم.
حوزه، تاریخ پرافتخاری دارد و ضمن آنکه باید به آن افتخار کنیم، نباید در آن تاریخ بمانیم و به افق‌های جدیدی در این زمینه قدم بزنیم و گام برداریم. حوزه همیشه به علم و دانش و معرفت شناخته شده است که باید تقویت شود.
امروزه اندیشه‌های گوناگون در عرصه‌های کلامی، حدیثی و تفسیری و بخش‌های مختلف در جهان وجود دارد که گاهی در رقابت با اندیشه و معرفت دینی است که باید با آشنایی و اطلاع از آن اندیشه‌های معرفتی مکاتب جدید علم و بهره‌وری از نقاط مثبت آنها و نقد ابعاد منفی آنها، این پایه‌ها را تقویت کنیم. برای دستیابی حوزه به آن جایگاه معرفتی والا و نقش‌آفرین در سطح، نباید طلاب ما به گذراندن 10 سال سطح و احیاناً چند سال خارج و گرفتن مدرک سطح چهار بسنده کنند؛ زیرا به‌قول شیخ‌الرئیس بوعلی سینا: «قناعت در علم یک بیماری روانی است که فرد باید آن را درمان کند»؛ بلکه باید همه طلاب، رسیدن به سطح 3 و 4 را مقدمه‌ و سکویی برای آغاز تولید علم بدانند و مدیران حوزه، همه طلاب را به این مهم تشویق نمایند.
خاطره بینالملل
گرچه مردانی با همت بلند در حوزه‌های علمیه ما بوده و هستند و در جامعه دانشگاهی ما نیز، متأسفانه مقداری فرهنگ قناعت و بسندگی به معلومات کم، در پیکره بخش زیادی از دانشجویان و حوزویان ما به وجود آمده است و احساس می‌شود که تعدادی از حوزویانی که سطح سه و یا چهار را گرفته‌اند، فکر می‌کنند که فارغ‌التحصیل شده‌اند و می‌گویند: یعنی بس است. دانشگاهی‌های ما نیز وقتی دکتری می‌گیرند، احساس می‌کنند که به قله رسیده‌اند؛ لذا انگیزه جدی برای تحصیل علم و دانش‌افزایی جدی وجود ندارد؛ گویا سطح چهار یعنی تجزی اجتهاد در حوزه و دکتری در دانشگاه، پایان تحصیل علم و فراگیری دانش است. این یک بیماری است که در تعدادی از کشورها از جمله ایران ما وجود دارد و (در افغانستان، هندوستان، عراق، عربستان و...) این فرهنگ و بیماری متأسفانه نهادینه شده است. من وقتی به کشورهای دیگر رفتم، این بیماری را در کشورهای دیگر کمتر دیدم؛ چه کشورهای غربی و چه شرقی به‌عنوان نمونه از یک کشور نام می‌بریم: کشور مصر که من چند‌سالی در آن به‌عنوان رایزن فرهنگی ایران بودم، دو خاطره دارم:  اول: مسئول دفتر من یک دانشجوی الازهر بود که داشت دکترا می‌گرفت و مشغول تکمیل پایان‌نامه دکتری خودش بود. به او گفتم که یک مقدار زودتر پایان‌نامه خودت را بنویس و دفاع کن و دکترای خودت را بگیر تا راحت شوی! یک نگاه تعجب‌آمیزی من به کرد و گفت: چی راحت بشوم! چگونه؟ چرا؟! گفتم: خوب مدرک خودت را می‌گیری و می‌روی سر زندگی! گفت: نه استاد! من دارم تلاش می‌کنم که دکترای خودم را بگیرم تا تحقیق و پژوهش علمی را آغاز کنم و بروم دنبال دانش تا چیزی یاد بگیرم. گفتم: چطور؟ گفت: دکتری مقدمه‌ای است برای تحقیق و فراگیری علمی جدی؛ تا آدم دکترای خودش را نگرفته، خام یاد می‌گیرد. وقتی دکتری گرفت، تازه می‌تواند پژوهش علمی جدی انجام دهد و بفهمد، دنیای علم یعنی چه؟ بعد فکر کردم، فقط ایشان این‌طوری است و بعد از تحقیق متوجه شدم، بسیاری از کسانی که دکترای خود را در الازهر گرفته‌اند، پس از دکتری، تازه پژوهش‌های علمی را شروع کرده و دست به تحقیق و تألیف برده‌اند.
نمونه دوم: خارج از الازهر بود. یک نویسنده مسیحی به‌نام دکتر نبیل لوقا ببای؛ ایشان نویسنده بزرگی بود و حدود 40 تألیف داشت. ده تا از کتاب‌هایش را در دفاع از اسلام نوشته بود. راز تعدد زوجات‌النبی محمد(ص)، ایشان زندگی‌نامه همسران پیغمبر(ص) را درآورده و اثبات کرده بود که در هیچ‌کدام از اینها انگیزه جنسی نقش نداشته و انگیزه‌های دیگری (مثل حمایت از خانواده‌های بی‌سرپرست و حمایت از خانواده شهداء و ارتباط با قبائل بود و...) بوده است. الغروب الصلیبیه، جنگ‌های صلیبه را بررسی کرده بود و... با ایشان دوست بودم و رفت و آمدی داشتیم. یک روز دیدم یک دعوت‌نامه‌ای برای من فرستاده و از من خواسته بود: در جلسه دفاع از پایان‌نامه دکترایش شرکت کنم. من جا خوردم که به ایشان می‌گفتیم، دکتر! تازه الآن می‌خواهد دکترا بگیرد. وقتی رفتم جلسه دفاعیه، تازه متوجه شدم که دفاع از چهارمین دکترای خودش است. تازه متوجه شدم که خیلی از ما جلوتر است و به یک دکتری نیز کفایت نکرده و خوب برای من جالب بود و وقتی آمدم ایران، در یکی از جلسات تدریس که داشتم، توصیه می‌کردم که به یک دکتری قانع نباشید! گفتم: نمونه آن ایشان. در گوشی خود جستجو کنید! ایشان در 4 رشته دکتری گرفته است. وقتی جست‌وجو کردند متوجه شدیم که در سال گذشته، نهمین دکترای خودش را دفاع کرده است.
مؤلفه دوم؛ هویت ذات حوزوی، اخلاق و معنویت است
مؤلفه دوم، هویت ذات حوزوی، اخلاق، معنویت و آداب و سلوک معنوی، اخلاقی و الهی است. این اصولی است که در کمتر جایی مثل حوزه جلوه‌گر است. باید نگران باشیم که مبادا عناصر هویتی ما ضعف پیدا کند. باید در حجره‌ها و مراکز و جای‌جای حوزه‌های علمیه، نگاه‌مان به رشد شخصیتی جامع و تقویت پایه‌های معنوی و اخلاقی باشد.
در تاریخ ما ستارگان بزرگی که همه وجود آنها جلوه اخلاق و معنویت بود و در وجود آنها چیزی جز خدا نبود و با خدا معامله کردند و همه چیز را برای خدا می‌خواستند، موج می‌زند. این مؤلفه باید در نظامات حوزوی عمق یابد.
سهخاطره از آیتالله مشکینی(ره) که نشان از بُعد بسیار ارزشی و اخلاقی حوزههای علمیه است:
خاطره اول: دوران قبل از انقلاب بود که ایشان استاد اخلاق حوزه بودند و درس اخلاق را در زیرزمین مسجد امام حسن عسکری(ع) در قم می‌گفتند و بین 500 تا هزار نفر از طلاب در آن شرکت می‌کردند. در درس معمولاً یک انگیزه مثل امتحان یا حضور و غیاب و ... می‌خواهد؛ ولی عشق به سخنان اخلاقی ایشان آن‌قدر قوی بود که آن‌همه جمعیت را به درس می‌کشاند و نفس پاک ایشان، این جاذبه را داشت. گاهی از نیمه‌های درس که می‌گذشت، گریه‌های طلاب شروع می‌شد و برخی مواقع آن‌قدر اشک و گریه زیاد می‌شد که برخی از طلاب فریاد می‌زدند و گریه می‌کردند. این درس‌های قبل از انقلاب ایشان بود.
انقلاب شروع شد و ایشان نیز، یکی از روحانیون مبارز و یکی از پرچمداران انقلاب با نظام طاغوتی درگیر شده بود و شاه ایشان را با تعدادی از اساتید به کاشمر تبعید کرده بود و حوزه سال 1356 تعطیل شد و ما نیز راه افتادیم به شهرهای مختلف که وظیفه خودمان را نسبت به ترویج انقلاب اسلامی انجام دهیم و یکی از کارهای ما این بود که می‌رفتیم، شهرهایی که این اساتید در آن تبعید بودند، دور اینها را می‌گرفتیم تا مردم را با این چهره‌ها و شخصیت‌ها آشنا کنیم و مردم از دانش آنها بهره بگیرند. رفتم کاشمر خدمت ایشان. طلبه‌های حوزه کاشمر مطلع شدند که آیت‌الله مشکینی به شهرشان تبعید شده است.
خاطره دوم: طلبه‌ها آمدند و درخواست کردند که یک درس اخلاقی برای ما بگویید. ایشان نیز پذیرفتند. صبح پنجشنبه‌ای بود در همان منزلی که مستقر بودند، درس اخلاق برگزار شد و طلاب شرکت کردند و ما نیز شرکت کردیم و موعظه و نصیحت‌هایی کردند تا رسید به اینجا که فرمودند: تمام واجبات را انجام دهید، تمام گناهان را یکجا در عمرتان ترک کنید، همه مستحبات را در عمرتان انجام دهید، همه مکروهات را یکجا در عمرتان ترک کنید. به‌طور جدی این را مطرح کردند و یک نگاهی به چهره طلاب کردند و دیدند که مقداری برای آنها سنگین آمده است؛ این یعنی عصمت!! اصلاً انسان مکروه و گناه انجام ندهد و همه واجبات و مستحبات را نیز انجام دهد. دید مقداری سنگین شده برای طلاب، سری تکان داد و سخنی گفت که خیلی سنگین بود و آن این بود که: برای اینکه بدانید آنچه گفتم، می‌شود، این را می‌گویم، من تاکنون در عمرم سخنی نگفته‌ام که بدان عمل نکرده باشم. خیلی جمله بزرگی است. اینکه گفتم: اصلاً گناه نکنید، من اصلا گناه نکردم و... این سخن جز از دهان انبیاء و اولیاء نمی‌تواند خارج شود. آنجا شناختم علو مقام و خود‌ساختگی ایشان را احساس کردم که چه گنج‌هایی در حوزه‌های علمیه وجود دارد که ما بی‌خبر هستیم.
خاطره سوم: انقلاب اسلامی پیروز شد. مجلس خبرگان قانون اساسی تشکیل شد و آیت‌الله مشکینی(ره) نیز یکی از اعضای مجلس خبرگان و نایب‌رئیس آن مجلس شد. ایشان برخی از جلسات را اداره می‌کرد. در یکی از جلساتی که مدیریت با ایشان بود، قبل از شروع به دستور جلسه، اعلام کردند: لازم است اول موعظه شویم؛ چون همه ما نیازمند موعظه هستیم. در جلسه امثال آیات‌ دستغیب، صدوقی، بهشتی، اشرفی اصفهانی و... بودند. حدود 60 نفر از مجتهدان عالی‌رتبه نظام در جلسه بودند. ایشان گفتند همه ما نیازمند موعظه هستیم. جناب آیت‌الله مدنی! لطفاً بلند شوید و ما را موعظه کنید. آنجا متوجه شدم که آیت‌الله مشکینی بالاتر از خودش را نیز دارد و آیت‌الله مدنی نیز، گویا این را می‌دانست که این‌طور جایگاهی دارد. بلند شد و شروع کرد به موعظه کردن 60 مجتهد و از آنها اشک گرفت. آنجا احساس کردم که آیت‌الله مشکینی که خود اسوه اخلاق و قداست است، هنوز خودش را نیازمند موعظه می‌داند تا چه رسد به ما طلبه‌ها.
مؤلفه سوم؛ اجتماعی بودن حوزه است
عنصر و مؤلفه سوم، اجتماعی بودن حوزه است. حوزه و نهاد روحانیت، همواره مردم‌گرا و اجتماعی بوده و در کنار مردم به‌ویژه نیازمندان و مستمندان قرار داشته است که این هویت، هویت کمی نیست. بسیاری از بیمارستان‌ها، مدارس، پل‌ها، حمام‌های عمومی، مساجد، صندوق‌های قرض‌الحسنه و مراکیز خیریه در تاریخ، به‌همت علماء ساخته شده است. به‌شدت باید نسبت به کاهش این مسئله در نهاد روحانیت و حوزه نگران باشیم. امیدوارم همه ما بتوانیم در کنار مردم زندگی کنیم و گره‌گشای مشکلات آنها باشیم. باید با جوانان همراه باشیم و به آنها عشق بورزیم، نه از باب تصنعی و شکلی؛ بلکه باید از عمق جان با آنها همراه باشیم. حضور طلاب جهادی و فداکاری‌ها مخلصانه آنها در بیمارستان‌ها و آرامستان‌ها و مواسات مؤمنانه صحنه‌ای افتخارآفرین از ظهور این روحیه طلاب آفرید که باید این خدمت‌گزاری‌های خالصانه به‌گونه‌ای متنوع استمرار یابد.
مؤلفه چهارم؛ رویکرد سیاسی و ورود عالمانه و سنجیده در نهضتهای سیاسی
مؤلفه و عنصر چهارم، رویکرد سیاسی و ورود عالمانه و سنجیده در نهضت‌های سیاسی است. این همه جریانات اجتماعی و سیاسی که از حوزه به‌نفع مردم و جامعه و بشریت شکل گرفت، قابل دقت است. ذات حوزه یک ذات اجتماعی و سیاسی به‌معنی درست است نه سیاست‌زدگی و بازی‌های سیاسی؛ بلکه سیاست مبتنی بر اندیشه الهی. نقش روحانیت و علما در نهضت مشروطه، نهضت سربداران، نهضت جنگل، نهضت ملی‌شدن نفت، نهضت تنباکو و انقلاب اسلامی ایران، به‌اضافه 15000 امامزاده و عالم شهید تاریخ تشیع و اسلام، نشانی از این مؤلفه سترگ است. چنانکه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی فرمودند: جمهوری اسلامی ایران، مولود حوزه علمیه است و روحانیت به هر ‌عنوان، در این نظام باید با حضور و نظارت هدایت‌گرانه و حمایت‌گرانه‌اش، مراقب اسلامی بودن و انقلابی ماندن نظام باشد.
مؤلفه پنجم؛ تبیین، تبلیغ و فرهنگسازی متناسب با دنیای امروز
مؤلفه پنجم، شامل تبیین و تبلیغ و فرهنگ‌سازی و اقدام برای تبلیغ معارف الهی در قالب تبلیغ و مدیریت‌های معنوی و الهی و اجتماعی است که این را نیز باید متناسب با دنیای امروز حفظ کنیم.
رسالت اصلی پیامبر اکرم(ص) هم تبلیغ بود: ]مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ[؛ همچنان‌که خود پیامبر گرامی(ص) آن‌قدر دلسوزانه و خستگی‌ناپذیر تبلیغ می‌کرد که جان حضرت به خطر افتاد و خداوند فرمود: ]لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ[، طلاب و روحانیت هم، باید شبانه‌روز بدون هیچ‌گونه چشم‌داشتی مشغول تماس و گفت‌وگو و تبلیغ دین برای مردم گردند.
مؤلفه ششم: نقشآفرینی در عرصه بینالملل و داشتن رویکرد تمدنی
مؤلفه ششم این است که حوزه ما همیشه فراتر از مرزها فعالیت می‌کرده و دارای رویکرد تمدنی و بین‌المللی بوده و به همه بشریت توجه داشته است. دین اسلام کامل‌ترین قوانین زندگی برای همه بشریت است که خداوند این مؤلفه جهانی بودن را به پیامبراکرم(ص) اعلام فرمود: (وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ). نامه‌نگارهای پیامبر اکرم(ص) به سران کشورهای شرق و غرب و اعزام مبلغان به سرزمین‌های مختلف، اولین گام‌ها در این مسیر بود. گسترش اسلام در جهان و رسیدن آمار مسلمانان به بیش از 5/1 میلیارد انسان، مرهون تلاش تبلیغ بین‌المللی عالمان پیشین بوده است. بر مدیران کنون حوزه‌های علمیه و اساتید و طلاب که با حضور جدی در عرصه‌های بین‌المللی این آمار را به هشت میلیارد رسانده تا زمینه‌های ظهور حضرت مهدی(عج) و تحقق آرمان و وراثت مستضعفان در جهان را فراهم سازند.
مؤلفه هفتم: رویکرد آموزشی و پژوهشی، بهسوی موضوعات نوپدید
محور دیگر، آن است که ما در عصر جدید، این دنیای پرتلاطم و لبریز از سؤال و پرسش و نیازهای جدید، باید حوزه را متحول کنیم. بالندگی و تطور و رشد و ارتقای حوزه، از وظایف ماست؛ البته در تحول ابداً از ارزش‌های اصولی حوزه نباید دست برداریم؛ بلکه ضمن حفظ آنها، تحول و تکامل را ایجاد کنیم. حوزه عصر انقلاب و دنیای جدید، با حوزه عصر پیشین و انزوا متفاوت است. این تعبیری است که رهبر انقلاب فرمودند: «حوزه عصر انزوا و انقلاب». حوزه علمیه امروز ما، در دنیایی که با دنیای پیشین متفاوت است، از این جهت که گروه‌ها و مراکز مختلف و متنوع علمی و فرهنگی پیدا شده و هزاران هزار پرسش رویاروی اندیشمندان ما قرار داده، باید خیز جدید داشته باشد و آسیب‌ها و ضعف‌های خود را بشناسد. ما امروز نگرانی جدی نیز در حرکت‌های روحانیت داریم. تصویب 400 رشته و گرایش نوین در حوزه، طلیعه مبارکی است و امید است، در دهه‌های آینده، شاهد میوه‌های این شجره مبارکه و ظهور هزاران فاضل متخصص در 400 رشته و گرایش باشیم.

  محور سوم: بایستههای کنونی حوزویان
محور سوم، بایسته‌های مهم حوزویان است که همه باید دست به دست هم داده و در آغاز قرن جدید، به آنها بپردازیم:
اولین بایسته، ضرورت عزم و اراده و تلاش جدی و هم‌افزایی در جهت ارتقای همان مؤلفه‌ها و عناصر هویتی حوزه و ضرورت بازسازی و بالندگی حوزه و اصلاح ضعف‌ها و کاستی‌هاست که باید به آن بپردازیم. بازسازی و بالندگی و ارتقای عناصر هویتی حوزه، اصلی مهم و حیاتی است.
در این جهت، مدارس و مراکز علمی، فرهنگی و دینی ما، باید چشم‌انداز بیست‌ساله را بنویسند و برای هر سال متناسب با آن چشم‌انداز بلند، برنامه و اقدام و عمل داشته باشند و گروه‌های خاصی برای این امر تشکیل دهند تا ضعف‌ها را رصد کنند؛ جمعی از طلاب و حوزویان، از یک‌نواختی و اشتغالات جاری و رکود و احیاناً افسردگی خارج گشته و نشاط و انگیزه سرشار و وافر در نهاد حوزه و روحانیت شکل بگیرد.
مسئله دوم، عصر پساکروناست. در دو سال گذشته شاهد سختی‌های زیادی برای ملت خود و امت اسلام و مردم جهان بودیم. در همین زمینه تلفات انسانی وسیع و سختی‌های متعدد و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی و روحی و روانی و علمی به‌شکل گسترده در طی کرونا در جهان پدیدار شد. در کنار سایر مشکلات و سختی‌هایی که برای ملت ما و به‌تبع آن برای حوزه‌ها وجود داشت؛ ولی یک پیامد منفی، افت علمی و تحصیلی و افت فعالیت‌های فرهنگی و جریان‌سازی‌های فرهنگی و علمی است که هم در دانشگاه و هم در حوزه و هم در آموزش و پرورش ایجاد شده است.
ضرورت بازسازی نظامات علمی و فرهنگی، ترمیم و جبران آسیب‌های پیداشده در اثر کرونا و سایر آسیب‌هایی است که در میان ما ممکن است، وجود داشته باشد. مواجهه عالمانه با این پیامدها و آسیب‌ها و حل مشکلات، باید ایجاد شود. در اینجا مشکلات زیادی وجود دارد که باید با همت همه طلاب و بازگشت به این نظام علمی و آموزشی، با حضوری فعال و پرنشاط جبران شود. مثلاً روحیه تحصیل جدی و نشاط و پژوهش به طلاب برگردد، عمق ماندگی‌های علمی سابق طلاب جبران گردد، فعالیت‌های اجتماعی و حضور مبلغان در اجتماعات ملی احیاء و پررنگ شود و آسیب‌های دینی و اخلاقی جدید جامعه دوران کرونا شناسایی و توسط حوزویان درمان گردد.
مسئله سوم، مقوله ارتقای کیفی در همه ابعاد است. ما باید در برنامه‌های گوناگون، کیفیت را محور قرار دهیم. از جمله کیفیت تدریس و تحقیق و کیفیت مسائل اخلاقی. باید برنامه‌های ما کیفیت‌گرا شود.
نظام آموزشی از حفظ محوری تبدیل به درک محوری گردد، متن‌بسندگی متون درسی، تبدیل به مطالعه کتب کمک‌آموزشی در کنار متون درسی شود، روش کنفرانس و مشارکت طلاب در تدریس، جایگزین روش تدریس سنتی استادمحوری گردد. در رشد اخلاقی به‌جای اکتفا به دروس اخلاق و حفظ معارف اخلاقی، روحیات اخلاقی و معنوی و تعبد و زهد در وجود طلاب شکوفا گردد.
باید روی بنیه‌های علمی و معنوی خود پای بفشاریم و همه کارها طوری برنامه‌ریزی شود که حوزه ما، یک حوزه کامل و جامع شود و به همه پرسش‌های امروز جهان و ایران پاسخ دهد. رشد علمی در مکاتب فلسفی و اندیشه‌های گوناگون کم نیست و باید نقاط خاص ارتباطی آنها با حوزه را بسنجیم.
حضور در عرصه فلسفه‌های مضاف و ارتباطات آنها با نظریات علوم انسانی و اسلامی و گسترش مرزهای علوم اسلامی از جمله وظایف ماست.
مسئله چهارم، استمرار شعار اقدام و عمل در برنامه‌های حوزه است. بیش از ۱۰۰ طرح مهم و تحولی و بزرگ در پرتو اسناد متعدد در چند سال گذشته در مدیریت حوزه و حوزه انجام شد؛ در دو سال اخیر، آرام آرام به سمت اقدامات جدید حرکت کردیم. در این زمینه باید به دنبال عمق بخشیدن به این امور باشیم.
این طرح‌ها به دنبال تعالی و رشد و ترقی حوزه در اسناد و درخت‌واره رشته‌ها و آموزش‌های کاربردی و مطالعات راهبردی و آموزش‌های مجازی و هدایت علمی و فقه معاصر، پژوهش‌های جدید، واسپاری اختیارات به استان‌ها و تقویت استان‌ها در زمینه درس خارج و... بوده است. در این زمینه‌، حوزه مستلزم اقدام جدی و تلاش مضاعف و جمعی همگان می‌باشد. تعداد زیادی از این طرح‌های تحولی تصویب شده است؛ اما هنوز کاملاً به زیور عمل آراسته نگشته و لازم است، مدیریت و اساتید با کمک هم، آنها را اجرائی کنند.
مسئله پنجم، آنکه یکصدمین سالگرد احیای حوزه علمیه قم است که در این زمینه، باید خروجی مناسبی در بازشناسی دستاوردهای حوزه علمیه قم و دیگر حوزه‌های علمیه در یکصد سال اخیر داشته باشیم. حوزه علمیه قم و حوزه‌های دیگر کشورها در این صد سال اخیر، دستاوردهای عظیم و چشم‌گیری داشته‌‌اند که اکثر آنها به اطلاع جامعه نرسیده و حتی بسیاری از حوزویان از آن بی‌خبرند و لازم است، همه آنها تدوین و به‌صورت گسترده ارائه گردد. علاوه بر این، بایسته‌های حوزه‌های علمیه در سده آینده نیز، باید تدوین و اطلاع‌رسانی شده و در دستور کار قرار گیرد.
مسئله ششم، سیاست خروج و هجرت و ماندن هدفمند است که در این زمینه، در قالب طرح آمایش، کارهای متعددی انجام می‌شود. روح این فعالیت آن است که سالانه باید خروجی‌های مناسب برای مردم و جامعه و ورود در کارکردهای گوناگون داشته باشیم. بیش از 160 کارویژه؛ یعنی مشاغل و مناصبی که روحانیون در آن جاها خدمت می‌کنند، شناسایی شده و خلأهای نیروی روحانی در هر کدام احصاء شده است؛ اما لازم است، سازوکارهایی برای تربیت روحانیون صالح و توانمند برای هرکدام از آن مشاغل و کارویژه تهیه و اجرا گردد تا در دهه‌های آینده، شاهد ظهور هزاران روحانی جوان متخصص در هر عرصه باشیم. همچنین باید زمینه رشد طلاب و اساتید و فضلای جوان و مستعد را فراهم کنیم.
مسئله هفتم، مسائل معیشتی است. می‌دانیم که سخت‌ترین وضعیت معیشت، از آن طلاب است و بیش از ۹۰ درصد جامعه روحانیت، فاقد درآمد و امکانات معیشتی‌اند. بسیاری از طلاب هم واقعاً در سختی و رنج زندگی می‌کنند و در کنار سایر اقشار به‌شکل جدی‌تر جامعه وسیعی در حوزه جامعه روحانیت با سختی‌های زندگی دست و پنجه نرم می‌کنند؛ البته حدود 10% از روحانیون که دارای شغل خاص یا توانمندی زیادند، ممکن است مشکل معیشتی نداشته باشند. معیشت هدفمند با هدف کاستن از بار سختی‌ها وظیفه ماست و در اینجا از رهبری و مراجع معظم که راهبر حوزه‌های علمیه هستند، تقاضا داریم، به این مسئله هم، همچنان عنایت داشته باشند.
علی‌رغم اینکه دین اسلام جهانی است و اسلام ناب و مکتب اهل‌بیت(ع) باید به همه ملت‌ها و جهانیان ارائه شود، حوزویان کمترین حضور را در جهان دارند. آشنایی طلاب با مذاهب اسلامی، ادیان بزرگ، فرهنگ و آداب ملت‌ها، زبان‌های بزرگ دنیا و روش‌های تعامل با جهانیان به‌صورت جدی باید در دستور کار تربیت طلاب قرار گیرد.
مسئله نهم، ورود سنجیده و عالمانه در جهاد تبیین و عرصه فناوری‌های نوین و فضای مجازی در ایران و جهان است. سیل شبهات و سؤالات نسبت به اسلام، تشیع و انقلاب در فضای مجازی، مرتب در حال تولید و پخش است. جوامع ایرانی و غیرایرانی تشنه پاسخ‌های صحیح و قانع‌کننده‌اند که حوزویان باید در جهاد تبیین به پاسخ آنها بپردازند.
مسئله دهم، تقویت ارتباطات مردمی و جریانات جهادی و فعالان حوزوی در عرصه‌های مختلف است که این موارد نیاز به تلاش وافر دارد.
حضور 14 هزار طلبه در کمک به سیل‌زدگان دو سال قبل و حضور 20 هزار طلبه جهادی در جریان کرونا و تشکیل صدها گروه جهادی حوزویان، نعمتی است الهی که باید با سامان دادن به آنها و سپس ترویج فرهنگ جهادی در بین همه حوزویان، از این نعمت الهی استفاده کرد.
ما با همه طلاب، اساتید، محققان، مبلغان، فعالان، مدیران و کادر حوزه میثاق می‌بندیم که برای ارتقای حوزه سر از پا نشناسیم. نیازمند آن هستیم که مطالبات رهبری و رهنمودهای ایشان و اندیشه متعالی امام بزرگوار را به‌عنوان محور قرار دهیم و همچنین هدایت‌های مراجع معظم و نظرات و طرح‌های اساتید و طلاب را مد نظر قرار دهیم. طرح کلان تحول حوزه در قالب اسناد و برنامه ۵ ساله در حال انجام است. این مسیر دشوار است؛ ولی با عزم و تلاش همگان محقق می‌شود.
با خداوند متعال و حضرت ولی‌عصر(عج) و شهدا و امام شهدا و اولیای دین و سلف صالح و سپاه اندیشه و فرهنگ دین و حوزه پیمان می‌بندیم که با همراهی همه فعالان این حوزه، گام‌های اساسی برداریم. برای همه فعالانی که در حوزه علم، جهاد علمی، تحقیق، تبلیغ و در هر زمینه‌ای فعالیت دارند، آرزوی موفقیت دارم. همچنین برای همه همسران و خانواده‌هایی که با حوزویان همراه هستند و سختی‌ها را به جان می‌خرند و مشکلات را تحمل می‌کنند و پشتوانه خانواده برای ادامه جریان تبلیغ و فرهنگ دین هستند، آرزوی کامیابی و موفقیت دارم. از همه کسانی که برای اعتلای فرهنگ دینی و گسترش این فرهنگ در حوزه و دانشگاه و نهادهای علمی و فرهنگی فعالیت دارند، همچنین از همه نهادها و دستگاه‌های حوزوی در قم و سراسر کشور و جهان سپاسگزارم و مراتب تکریم و احترام را به آنها تقدیم می‌کنم.