غدیر و امتداد هویتی آن
غدیر یک هویت مستقل و ماهیت استقلالی دارد؛ اما این هویت و ماهیت مستقل غدیر، دارای جهات انضمامی است؛ مثلاً رسولخدا(ص) در جایی از ماجرای غدیر از مردم اقرار میگیرند که طبق قرآن، من اولویت نفسانی نسبت به شما دارم و تبعاً این اولویت در ولایت تجلی دارد و وقتی امام علی(ع) مولای هرکسی بود که رسولخدا(ص) بر او مولاست و بر وی ولایت دارد، اولویت نفسانی علوی نسبت به امت نیز ثابت میشود.
وقتی به قرآن مینگریم، میبینیم طاعت نبوی و افرادی که اولواالامر خوانده شدهاند، قرین طاعت الهی است؛ لذا توحید بدون رسالت معنا ندارد و اصل سومی که بدون آن دو اصل توحید و رسالت هم مخدوش میگردد، اصل ولایت عالیه علویه است.
حجتالاسلام والمسلمین قیسالطائی از اساتید حوزه علمیه قم، در گفتوگویی به سؤالاتی در زمینه غدیر پاسخ گفتهاند که حاصل آن در ادامه میآید.
□ با سلام و سپاس از وقتی که در اختیار ما گذاشتید. سؤال اول را اینگونه شروع میکنیم: بفرمایید که واقعه غدیر در منابع اهلسنت چگونه انعکاسی داشته است؟
بنده هم عرض سلام متقابل و تبریک ایام مبارک ذیالحجه بهویژه عید غدیرخم را دارم. در آداب مناظره گفته میشود، استناد به مطالب مقبولالطرفین که مرضی همه دو یا چند طرف جبهه بحث است، باعث سرعت توافق و رسیدن به حق میشود.؛ مگر اینکه طرف شکستخوردهای که حق برایش روشن شده است، بر اساس عناد یا حسادت یا شقاوت یا حب جاه و مال، نخواهد به حق اقرار نماید.
در علم کلام شیعه بهویژه مباحث مربوط به مذاهب اسلامی و در رأس آنها مبحث امامت، آنجا که به بحثهای نقلی مربوط میشود یا جاهایی که استدلال عقلی در یکی ازمقدماتش محتاج اثبات نقلی یک مطلب است، شیعه همواره این مزیت را داشته و دارد که حقانیت خویش را در منابع اهلسنت نیز مشاهده میکند.
یعنی در حین استدلال در معرکه مناظره، بدون اینکه به چماق و دروغ و مغلطه تمسک کند، از منابع عامه بر حقانیت خویش دلیل میآورد. واقعه غدیرخم نیز، گاهی مبسوطاً و گاهی اجمالاً در هزاران منبع از منابع عامه و اهل تسنن آمده است و فهرست نویسندگان و علما و محدثین و مورخینی که به واقعه اقرار نموده و با زبان و قلم خویش بدان اعتراف کردهاند، به قول معروف از حد احصا افزون است و ردیف نمودن فهرست این افراد و آثارشان، محتاج زمان و مکانی ورای یک گفتوگوی نیمساعته و یکساعته است.
در کتبی که علمای ما در این زمینه نوشتهاند، فهرست بسیاری از این آثار آمده است که نشان میدهد، منابع اهلسنت در همه ادوار تاریخ، به این واقعه معترف بودهاند؛ البته در طی نیمقرن اخیر به این سو، رسم نادرستی که مخالف روح حقیقتطلبی است در میان عامه اهلسنت بهویژه وهابیون رواج یافته و آن، تحریف و تقطیع منابع دست اولشان در چاپهای جدید است؛ یعنی مستندات شیعه برای اثبات حقانیت خود از کتب اهلسنت، توسط اهلسنت حذف شده و لذا در چاپهای جدید بسیاری از منابع قدیمی، کلاً یا جزئاً فاقد همان استنادات است. از این رو برای اینکه علمای ما متهم به دروغگویی نشوند، لازم است که چاپهای جدید کتب حدیث، تاریخ، تفسیر و کلام اهلسنت، با احتیاط مورد استناد قرار گیرد و به نسخههای قدیمی که در مصر، هند، سوریه و... چاپ شده، رجوع شود.
□ با وجود تقطیع فراوان واقعه غدیر در منابع غیرشیعی، آیا اصل مسئله ولایت امام علی(ع) که در غدیر مطرح شده، مورد قبول آنان است؟
بله! بهرغم اینکه بسیاری از محدثان عمداً اقدام به عدم نقل واقعه غدیر نمودهاند؛ ولی بررسی منابع و کتابهای اهلسنت کاملاً نشان میدهد، حدیث غدیر متواتر است؛ یعنی حتی بسیاری از افرادی که بخشهای بسیاری از واقعه غدیر را نقل نکرده و تقطیع کردهاند، اصل حدیث غدیر در فقره «من کنتُ مولاه فعلی مولاه»، دارای تواتر لفظی است.
علامه امینی(ره) در کتاب شریف «الغدیر»، از 3 جهت به بحث واقعه غدیر میپردازد. جهت اول، قرآن کریم است. دومین جهت، حیثیت حدیثی واقعه غدیر است و جهت سوم، غدیر در شعر شاعران عربسرا در طی قرون متمادی. ایشان نشان میدهد، حدیث غدیر دارای تواتر است و اگر کسی متواتر بودنش را نپذیرد، در واقع مکابره و لجاجت ورزیده است؛ البته تعداد روات حدیث غدیر، منحصر در این افرادی که علامه آورده، نیست و چون دستهای از منابع در زمان علامه هنوز چاپ نشده بود، میتوان مستندات افزونتری را هماکنون یافت. دیگر اینکه بهسبب تدوین مجامع حدیثی در میان فریقین، در ادوار متأخر، بحث نقل حدیث اهمیت سابق را ندارد.
لذا همان چندقرن نخست که تواتر حدیث ثابت شد، نیازی به ادوار بعد هم نیست. مقصود اینکه واقعه غدیر و حدیث غدیر، مورد اتفاق و قبول اهلسنت هم هست و نتوانسته و نمیتوانند، تواترش را رد کنند. اگر یک وقت متعصبی چون ابنروزبهان از روی عناد و لجاجت، مدعی عدم تواتر میشود، سخنش نزد متخصصان بیارزش قلمداد شده است؛ البته با وجود پذیرش تواتر حدیث غدیر توسط عامه، اینکه چرا بهتبع پذیرش، اقدام به اعتراف به حقانیت مذهب ما نمیکنند، بحث دیگری است.
خلاصه اینکه حدیث غدیر مورد قبول اهلسنت است و این سخن، از علامه امینی(ره) معروف است که گریه میکرد و میگفت: مظلومیت امام علی(ع) بیاندازه است؛ زیرا امثال من امینی، در قامت یک روحانی دینی وظیفه داریم، معارف علوی را برای اصلاح بشریت بشناسیم و بشناسانیم. نه اینکه در اصل قضیه خلیفه و وصی بلافصل بودن حضرت علی(ع) بحث کنیم و میگفت: من در قیامت با علمای عامه احتجاج میکنم که چرا در این امر روشن و بدیهی تشکیک کردند تا امثال من، مجبور به صرف وقت در زمینه اثبات این امر شویم. در نتیجه جوامع غیرشیعه و بلکه بشریت، از معارف والای علوی و اهلبیت(ع) بیبهره بمانند.
□ محققان شیعه درباره غدیرخم بهعنوان برترین فضیلت امام علی(ع) چه فعالیتهایی انجام دادهاند؟
قبل از اینکه به جواب سؤال شما بپردازم، اجازه بدهید درباره برترین فضیلت حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) حدیثی را نقل کنم: حضرت امام علی(ع) دارای فضایل بیحد و حصری است و این سخن از خلیلبن احمد فراهیدی مشهور است که «با اینکه دوستان امام علی(ع) از روی تقیه و خوف و ترس و دشمنانش از روی حسادت و عناد، فضایل او را مخفی کردند؛ ولی فضایل و مناقب علوی، دنیا را در بر گرفته است.»
مثلاً یکی از فضایل امام علی(ع) که برتر از فضیلت غدیر است، واقعه مباهله است که بهنص قرآن کریم، خداوند متعال امام علی(ع) را نفس و جان پیامبر(ص) که اشرف مخلوقات استف خوانده است. یا اینکه امام علی(ع) همواره مطیع و تابع پیامبراکرم(ص) بوده و این فضیلت را به این کیفیت هیچیک از اصحاب نداشتهاند. یا اینکه حضرت در لیلةالمبیت از فدا نمودن جان مبارک خویش برای رسولخدا(ص) دریغی نداشت. یا اینکه در مبارزه با عمروبن عبدود، رسولخدا حضرت علی(ع) را تمام ایمان خوانده و ضربت امام علی(ع) را برتر از عبادت جن و انس تا قیامت دانستهاند.
فضایل علوی فراوان است و چون در سؤال شما تعبیر «برترین فضیلت» رفت، لازم دیدم بگویم، طبق احادیث، برترین فضیلت امام علی(ع) غدیر نیست؛ بلکه آنجایی است که خداوند خودش و امام علی(ع) را شاهد بر نبوت نبیاکرم(ص) میگیرد؛ چنانکه در سوره رعد میفرماید: «و یقول الذین کفروا لست مرسلاً قل کفى بالله شهیداً بینى و بینکم و من عنده علمالکتاب»
البته اینکه غدیر برترین فضیلت امام علی(ع) نیست، بهمعنای کاستن از ارزش غدیر نخواهد بود. غدیرخم یک هویت مستقل انضمامی دارد. هویت مستقلش از این روست که غدیر، غدیر است و نظیری برایش نیست. چنانکه آن اندیشمند، وقتی درباره حضرت زهرای اطهر(س) سخن میگوید، در انتها نتیجه میگیرد که «فاطمه، فاطمه است.» در اینجا هم باید گفت: «غدیر، غدیر است.» غدیر یک هویت مستقل و ماهیت استقلالی دارد. غدیر برترین فضیلت امام علی(ع) نیست؛ چون بحث استخلاف مطرح است و این بحث قبل از زمان واقعه غدیرخم هم بارها مطرح شده است؛ ولی نفس پیامبر(ص) بودن، یا همقرین ذات مقدس خداوند بهعنوان شاهد بر رسالت بودن، فضیلتهایی برتر از استخلاف و وصایت است.
اما همین هویت و ماهیت مستقل غدیر، دارای جهات انضمامی است؛ مثلاً رسولخدا(ص) در جایی از ماجرای غدیر از مردم اقرار میگیرند که طبق قرآن، من اولویت نفسانی نسبت به شما دارم و تبعاً این اولویت در ولایت تجلی دارد و وقتی امام علی(ع) مولای هرکسی بود که رسول خدا(ص) بر او مولاست و بر وی ولایت دارد، اولویت نفسانی علوی نسبت به امت نیز، ثابت میشود. وقتی به قرآن مینگریم، میبینیم طاعت نبوی و افرادی که اولواالامر خوانده شدهاند، قرین طاعت الهی است؛ لذا توحید بدون رسالت معنا ندارد و اصل سومی که بدون آن دو اصل توحید و رسالت هم مخدوش میگردد، اصل ولایت عالیه علویه است.
از این رو در دعای دوران غیبت(دعای اللهم عرفنی نفسک) بعد از درخواست شناخت توحید و رسالت، میخوانیم که خداوندا! ولیات را به من بشناسان که اگر اینطور نباشد، من گمراه گشتهام؛ لذا آن ادیب ولایی درست سروده که اینگونه درّ سفته و خوش گفته: «اصل اصل اصل دین مولا علی(ع) است.» ولایت در امتداد رسالت و توحید است. اگر ولایت پذیرفته نشود، دو اصل سابق هم مقبول نخواهد شد.
در همان غدیرخم وقتی آیه نازل شد که اگر ولایت علی(ع) را ابلاغ نکنی، گویا رسالت نیز ابلاغ نشده، اشاره به همین واقعیت تنیدگی توحید و رسالت با ولایت امام علی(ع) و اولاد ایشان است. خداوند صراحتاً فرموده است: «و ان لمتفعل فما بلغت رسالته» و این برهانی محکم بر ادعای مذکور است. پس غدیر اگرچه با هویت مستقلش برترین فضیلت امام علی(ع) نیست؛ ولی با هویتهای انضمامیاش مثل هویت اولویت نفسانی علوی نسبت به امت یا هویت مشروط بودن صحت رسالت به ابلاغ ولایت، یک اقیانوس از معارف و مناقب خواهد بود. پیرو سؤال شما محققان شیعه در طول تاریخ، همواره جرعهنوش اقیانوس غدیر بودهاند و آثار فراوانی در این زمینه پدید آوردهاند که به کتاب علامه امینی(ره) نیز اشارهای داشتیم. چنانکه «الامامةالکبری» مرحوم آقامیر قزوینی یا «احقاقالحق» قاضی نورالله شوشتری هم در همین راستا یعنی ناظر به «هویت استقلالی انضمامی غدیر» نوشته شدهاند.
□ در باره برخی از کتابهایی که به واقعه غدیرخم میپردازند، توضیح بفرمایید.
مفصلترین و چهبسا مهمترین کتاب کلامی شیعه در راستای ولایت علوی، کتاب عبقاتالانوار علامه میر حامدحسین هندی است که به زبان فارسی میباشد و اگر همهاش یک جا چاپ شود، شاید بالغ بر 80-70 جلد بشود. تلخیص عربی این کتاب چاپ شده است و برخی علما مانند محدث قمی، بخش غدیر این دایرةالمعارف کلامی را نیز تلخیص نموده است. همچنین در لابلای بسیاری از کتابهای کلامی فارسی، بحث از واقعه غدیر و کیفیت استدلال به حدیث غدیر و واقعه غدیر برای اثبات خلافت بلافصل و وصایت الهیه علویه آمده است.
□ غدیر در آینه شعر، انعکاسی پررنگ داشته است. در این زمینه مطالبی را برای ما بیان نمایید.
غدیریهسرایان، همواره در طول تاریخ بودهاند. علامه امینی(ره) حجم فراوانی از کتاب الغدیر را به غدیریهسرایان اختصاص داده است و چندین مجلد از الغدیر نیز که هنوز طبع نشده، احوال تعدادی از غدیریهسرایان چند قرن اخیر را در بر دارد. شعر، رسانه شیعه بوده است و از این رسانه، برای بیان هویت مذهبی خویش و بنیانهای دینی و مذهبی خود و نمادهای بارز مثل غدیر استفاده میکردهاند؛ ولی شعر عربی با شعر فارسی، از حیث کمیت قابل مقایسه نیست؛ چون میزان دیوانهای اشعار عربی در طول تاریخ دهها برابر دیوانهای شعرای فارسیزبان است. عرب بیشتر به شعر گفتن اهمیت میداده و شعر را بیشتر حفظ و نگهداری میکرده است. از این جهت میزان از دست رفتن اشعار فارسی بیشتر بوده است. پس اگر میبینیم که مثلاً تا قبل از قرون اخیر که عنایت به شعر در ممالک فارسی بیشتر شده، کمتر اثری از ذکر و یادکرد غدیر در اشعار فارسی است، یک دلیلش از دست رفتن حجم غالب اشعار و دواوین شاعران است؛ ولی با این احوال، در تمام طول تاریخ شعر عربی و فارسی، یاد و نام غدیر در شعر شاعران زنده و سبز بوده است. از ابنحجاج و مهیار دیلمی و صفیالدین حلی گرفته تا ملاحسن کاشی و شیخ کاظم ازری و سیدحیدر حلی و ملا مهرعلی خویی و دیگر شاعران.
□ پرسشی که اینجا مطرح میشود، این است که با این انعکاس گسترده واقعه غدیر در منابع عامه و نگارش کتابهای فراوان و انعکاس قوی در شعر، چرا غیرشیعیان به حقانیت ولایت علوی اقرار نمیکنند؟
این پرسش خیلی بنیادین و مهم است و پاسخش هم نیاز به بحثهای دینی و روانشناسی و حتی جامعهشناسی دارد. اینکه انسان با دانستهها و اعتقاداتش انس دارد و روانشناسی تغییر میگوید: انسان در مقابل ضد دانستهها، گارد میگیرد و مقابله میکند، سوای بحث شقاوت ازلی که ما بدان معتقدیم، نشان میدهد که راه بحث معارف برای استبصار مردم، پیچیده است و باید جهات روانشناسی و جامعهشناسی را نیز لحاظ نمود.
انسان فطرتاً بر توحید آفریده شده و حقیقت را دوست دارد؛ ولی محیط تولد و زندگی و بستر خانواده و افکار والدین و خویشان و اقوام موجب میشود، نسبت به یک عقیده، حالت تحجر پیدا کند. اولین شرط حقیقتطلبی این است که انسان خود را حق نپندارد و در مرحله بعد که به دنبال حق رفت یا حق را به وی نمایاندند، اگر دید حق بر خلاف اعتقاداتش است، از اعتقاداتش دست بکشد. بحثهای علم کلام اگر با شرایط مناسب و بهدور از غوغا برگزار شود، میتواند منجر به حقگرایی مخالفان شود و بهخاطر همین، عامه بهویژه حنابله و وهابیان از بحث کلامی بهشدت فراریاند؛ زیرا در محیط گفتوگومحور، مجال برای شناخت حق و حقیقت مهیاتر است.
یک فکر غلط وجود دارد که میگوید: نباید به بحثهای مذهبی دامن زد؛ درحالیکه ارزش انسان به اعتقاداتش است و بحث و گفتوگو و مناظره در محیطی علمی و دوستانه، میتواند باعث کاهش اختلافات و استحکام روابط و همگرایی شود. دانش کلام، یک دانش مفید است و تحلیل واقعه غدیر برای اثبات حقانیت ما، بخشی از علم کلام است؛ اما وقتی مشاهده میکنیم، عامه از غدیر فرار میکنند، باید با رویکردی مهرمدار و رأفتگونه، سعی کنیم چیزی را که با داشتههای انسگرفته آنان در تضاد است، با لحن و بیانی دیگر بدانها منتقل کنیم.
از شیخ محمدتقی قمی مؤسس دارالتقریب مصر نقل است که اگر اسم کتاب الغدیر علامه امینی(ره) حجةالوداع میبود، نفوذ و تأثیر بیشتری در میان جوامع عامه داشت. یا ما اگر بدون فراموش کردن هویت استقلالی غدیر که بدان اشاره کردم، از هویتهای انضمامی آن، مثل لزوم تبعیت از آلرسول(ص) استفاده کنیم، بههمان هدف غدیر(که تبلیغ ولایت است)، نائل خواهیم گشت. مثلاً میتوانیم جهت مرجعیت علمی اهلبیت(ع) را که آیتاللهالعظمی بروجردی(قد) بدان تأکید داشت، برجسته کنیم؛ چون در ماجرای غدیر بحث ولایت همه دوازده امام معصوم(ع) مطرح بوده است؛ لذا بدون اینکه جهت هویتی خلافت و وصایت و ولایت این دوازده نور پاک را به حاشیه ببریم یا فراموش کنیم، میتوانیم از عنصر ضمیمهای لزوم تبعیت علمی یا همان مرجعیت علمی برای تبلیغ عید ولایت استفاده نماییم و ناآگاهان را آگاه کنیم. این در واقع همان سبک دعوت به راه خدا با استفاده از حکمت یا موعظه حسنه یا جدال احسن خواهد بود. چنانکه در سوره نحل فرموده است: «ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ و جَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ.»
□ استاد! اشاره داشتید که در غدیر فقط ولایت امام علی(ع) مطرح نبوده؛ بلکه ولایت دوازده امام نیز مطرح است. بهعنوان حسن ختام گفتوگو، این بحث را مقداری بیشتر توضیح دهید.
غدیر، علویالحدوث و مهدویالخاتمه است یا بهتعبیر دیگر علویالتسمیه و مهدویالمعناست. اشتباهی که برخی محققان غرب و شرق، از جمله اتان کلبرگ، مرتکب شدهاند، این است که میگویند: تکوین مذهب شیعه دوازده امامی، به صدر اسلام بر نمیگردد.
حال آنکه علاوه بر وجود شیعیان علوی در زمان رسولخدا(ص) که بقیه مذاهب فاقد این مزیتاند و بعدها ساخته شدهاند، ما شاهد این هستیم که این تشیع علوی صدر اسلام، از نوع دوازده امامی بوده است و رسولخدا(ص) بارها به اسامی دوازده امام اشاره داشتهاند که یکی از آن موارد، در ماجرای غدیرخم بوده است. لذا ولایت ائمه اهلبیت(ع) یک امتداد ابدی دارد و ما وظیفه داریم که هویت اسلام شیعی را در مراسمی چون غدیر که هویت ماست، نه فقط با عنوان عید ولایت علوی که با عنوان عید ولایت اهلبیت(ع) گرامی بداریم. امتداد بخشیدن به این واقعه را که بهعنوان اکمال دین و اتمام نعمت بوده، باید اصلیترین وظیفه شیعیان بدانیم و این سخنی برگرفته از مبانی دینی و مذهبی ماست.