رواق شهیدان - شماره 716
طلبه شهید محسن سلمانی اصفهانی
طلبه شهید محسن سلمانی اصفهانی در سال 1341 در یک خانواده مذهبی در یکی از روستاهای نزدیک به اصفهان به‌نام کردآباد متولد شد و پس از دوران تحصیل ابتدایی، برای فراگیری علوم اسلامی به مدرسه علمیه ذوالفقار رفت.
این طلبه شهید برای دفاع از اسلام و کشور عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد و پس چند بار مجروح شدن در نهایت در عملیات رزمی در جبهه دارخوین در تاریخ 5/07/1360 به شهادت رسید و در تاریخ 13/7/1360 درگلزار شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.
روحیات و مبارزات
قبل از پیروزی انقلاب، یکی از فعال‌ترین افراد محله خودش بود و با پخش نوارهای سخنرانی و اعلامیه‌های امام خمینی(قد) و ... نقش عمده و فعالی داشت و بعد از پیروزی انقلاب، پس از هفت‌بار ثبت‌نام جهت اعزام سرانجام با اعزام او موافقت شد.
او نسبت به فراگیری علوم و معارف دینی و اهل‌بیت(ع) بسیار علاقه‌مند بود و در جیب خود دفترچه یادداشت احادیث و احکام شرعی داشت. بسیار مقید به خواندن نماز امام زمان(عج) بود و در خانواده در جایگاه یک معلم اخلاق بود و نسبت به همسایگان بسیار بامحبت و در امور اجتماعی خادم و کمک‌کار مردم بود.
خاطره
پدر شهید سلمانی به یکی از بستگان خود موقع تشرف به کربلا سفارش کرده بود که یک کفن برای او بخرد و به حرم امام حسین(ع) متبرک کند. این زائر پس از بازگشت کفن را آورد که به پدر شهید بدهد. در این هنگام شهید سلمانی از راه می رسد و پول شهریه که از مدرسه گرفته بود، می‌آورد و می‌گوید: بابا من پول کفن را می‌دهم، به‌شرطی که مال من بشود. پدر می‌گوید: نه؛ ولی شهید سلمانی می‌گوید من پول را می‌دهم، اگر من اول شهید شدم، کفن به من می‌رسد و اگر تو اول شهید شدی، مال تو باشد. زمان می‌گذرد تا وقتی جنازه شهید سلمانی در غسال‌خانه بود پدر او جریان را به یاد می‌آورد و می‌رود و کفن متبرک‌شده حرم امام حسین(ع) را بر تن فرزند شهید خود می‌پوشاند .
حشره‌الله مع‌الحسین(ع)
این طلبه شهید برای دفاع از اسلام و کشور عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد و پس چند بار مجروح شدن در نهایت در عملیات رزمی در جبهه دارخوین در تاریخ 5/07/1360 به شهادت رسید و در تاریخ 13/7/1360 درگلزار شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.
قبل از پیروزی انقلاب، یکی از فعال‌ترین افراد محله خودش بود و با پخش نوارهای سخنرانی و اعلامیه‌های امام خمینی(قد) و ... نقش عمده و فعالی داشت و بعد از پیروزی انقلاب، پس از هفت‌بار ثبت‌نام جهت اعزام سرانجام با اعزام او موافقت شد.
او نسبت به فراگیری علوم و معارف دینی و اهل‌بیت(ع) بسیار علاقه‌مند بود و در جیب خود دفترچه یادداشت احادیث و احکام شرعی داشت. بسیار مقید به خواندن نماز امام زمان(عج) بود و در خانواده در جایگاه یک معلم اخلاق بود و نسبت به همسایگان بسیار بامحبت و در امور اجتماعی خادم و کمک‌کار مردم بود.
پدر شهید سلمانی به یکی از بستگان خود موقع تشرف به کربلا سفارش کرده بود که یک کفن برای او بخرد و به حرم امام حسین(ع) متبرک کند. این زائر پس از بازگشت کفن را آورد که به پدر شهید بدهد. در این هنگام شهید سلمانی از راه می رسد و پول شهریه که از مدرسه گرفته بود، می‌آورد و می‌گوید: بابا من پول کفن را می‌دهم، به‌شرطی که مال من بشود. پدر می‌گوید: نه؛ ولی شهید سلمانی می‌گوید من پول را می‌دهم، اگر من اول شهید شدم، کفن به من می‌رسد و اگر تو اول شهید شدی، مال تو باشد. زمان می‌گذرد تا وقتی جنازه شهید سلمانی در غسال‌خانه بود پدر او جریان را به یاد می‌آورد و می‌رود و کفن متبرک‌شده حرم امام حسین(ع) را بر تن فرزند شهید خود می‌پوشاند .
حشره‌الله مع‌الحسین(ع)