printlogo


printlogo


عطر یار - شماره 714
ای تکسوار جاده‌های رو به فردا

علی‌اکبر لطیفیان

من گریه می‌ریزم به پای جاده‌ات، تا
آئینه‌کاری کرده باشم مقدمت را!

اوّل ضمیر غائب مفرد کجائی؟
ای پاسخ آدینه‌های پرمعمّا

بی‌تو سرودیم آنچه باید می‌سرودیم
یعنی درآوردیم بابای غزل را!

حتمّی ِ بی‌چون و چرای سبز برگرد!
راحت شویم از دست اما و اگرها

آب و هوای خیمه‌ی سبزت چگونه است؟
اینجا گهی سرد است و گاهی نیست گرما

بهر ظهور امروز هم روز بدی نیست
ای تکسوار جاده‌های رو به فردا!

آقا! صدای پای سبز مرکب توست
تنها جواب این‌همه «می‌آید آیا؟»

یک جمعه می بینید، نگاه شرقی ِ من
خورشید پیدا می‌شود از غروب دنیا

آقا نماز جمعه‌ی این هفته با تو
پای برهنه آمدن تا کوفه با ما!