مقدمه: از نظر علمای علم اخلاق، فضیلت خلوص، زیربنایی است؛ اگر در اعمال باشد، ذره، دریا و کاه، کوه میشود و اگر نباشد، دریا، ذره و کوه، کاه میشود. تحصیل فضیلت خلوص تا رسیدن به جایگاهی که خلوص به اعمال بخورد و گفتار و کردار انسان صددرصد خدایی شود، مشکل است. از آن مشکلتر، آن است که خلوص به دل بخورد و ما موحد شویم و خلوص به خود ما بخورد و ما اهل عالم ملکوت شویم. به قول قرآن رنگ خدا پیدا کنیم.
آیتاللهالعظمی مظاهری در ادامه سلسله مباحث اخلاقی خود پیرامون فضیلتهای فراموششده در جامعه، به نکته مهم اخلاقی و اجتماعی در باره آداب اسلامی کمک به همنوعان، جوانمردی و اخلاص در کارها اشاره نمودهاند که در ادامه میخوانید.
آیتاللهالعظمی بروجردی(ره) آیت اخلاصفضیلت خلوص، در تمام دورانها نزد علما و بزرگان عرفان و اخلاق، اهمیت فراوانی داشته است. استاد بزرگوار ما آیتاللهالعظمی بروجردی(ره) مرد مخلص و از مراجع پرکار تشیع بود؛ خداوند به ایشان توفیق داد و برای عالم تشیع خیلی کار کرد. من مدت هشت سال که در درسشان شرکت میکردم، غیر از خلوص و تقوا از ایشان چیزی ندیدم؛ اما همین مرد بزرگ، دم مرگ گریه میکرد. به ایشان گفتند: آقا الحمدلله خدمات فراوانی داشتید و با دست پر میروید. ایشان بلافاصله روایتی را خواندند و بسیار گریه کردند که همه ما باید به آن توجه داشته باشیم. گفتند: «أخلص العمل فإن الناقد بصیر»1؛ عمل را خالص کن؛ زیرا آنکه مراقب توست، خیلی بیناست. بهقول عوام، مو را از ماست میکشد. این مرد بزرگ با این همه خدماتش و با این همه اعتقادات کاملش، دم مرگ ناراحت است که نکند، اعمالش رنگ خدا نداشته باشد! میترسد که نکند، در دل او غیر از خدا چیز دیگری هم باشد.
همین جمله ایشان یک پند و پیام برای ماست. نه فقط برای طلبهها؛ بلکه برای همه درس بزرگی است. دل ما در و دربان داشته باشد و این در روی همه بسته باشد و فقط برای خدا باز باشد. دل ما خانه خداست، نه مثل مسجد و مکه؛ بلکه بالاتر از اینهاست؛ دل مؤمن، عرش خداست: «أن قلبالمؤمن عرشالرحمن»2.
دین را چه كسانى تكذیب میكنند.؟سوره ماعون، آیات پرمحتوا و درسآموزی دارد. در آخر سوره، به نکته دقیقی راجع به ریا و محرومیت از فضیلت خلوص اشاره شده است. میفرماید: «بسم الله الرحمن الرحیم، أ رأیت الذی یکذب بالدین»3؛ آیا میخواهی به تو نشان دهم کسی را که دین ندارد؟ سپس چند دسته را معرفی میکند. میفرماید: [فذلک الذی یدع الیتیم]4؛ جامعهای که در آن رنگ یتیمی به چهره یتیمان خورده باشد، بیدین است.
بیتفاوتی اجتماعی و تبعاتش بعد دسته دوم را تعیین میکند: «ولایحض علی طعامالمسکین»5؛ آن ملتی که به فکر یکدیگر نباشند و برای کمک به مستمندان همدیگر را ترغیب نکنند و از خوشی دیگران شاد نباشند، مسلمان نیستند. سپس دسته سوم را معرفی میکند: [فویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون]6؛ وای به آن نامسلمانی که در وقت نماز، غافل از نماز است. جداً این حرفها کمر انسان را میشکند؛ یعنی وای به کسی که در وقت نماز مشغول غذا خوردن یا کسب و کار یا دیدن فیلم و سریال است و این نامسلمان است و وای به این نامسلمان.
راجع به دسته چهارم نیز میفرماید: [الذین هم یراؤن]7؛ وای به کسی که با خدا و با مردم رابطه دارد؛ اما رنگ خدا ندارد و ریاکار است؛ نماز جماعت میخواند؛ اما ریا دارد، اگر نماز شب بخواند هم، خالصانه نیست و ریا دارد.
کسانی که بهراستی فهمیده، با درایت و با عقل هستند، روی کارهایشان حساب میکنند؛ لذا سوره ماعون میگوید: ولو اینکه رابطه با خدا محکم و رابطه با مردم محکم باشد؛ اما اگر برای خدا نباشد و برای این باشد که مردم تو را تحسین کنند، فایده ندارد. وای به نامسلمانی که ریاکار است و برای مردم کار میکند. انسان باید هر کاری را فقط برای خدا انجام دهد.
اهمیت کمک به همنوعاندسته آخرش هم دوباره قرآن میفرماید: [و یمنعون الماعون]8؛ سفارش همان دسته اول است و میفرماید: وای بر آن نامسلمان که میتواند به خلق خدا کمک کند؛ ولی خودداری میکند.
در حدیثی میخوانیم: یکی از شیعیان، امام سجاد(ع) را در شبی سرد و طوفانی، در حالی دید که بر دوش خود آرد و هیزم حمل میکردند. پرسید: این بار چیست؟ فرمودند: قصد سفر دارم. برای آن توشهای آماده کردهام و به مکانی امن میبرم. عرض کرد: اجازه دهید غلام من بار شما را حمل کند؛ ولی حضرت خودداری کردند. گفت: پس بگذارید، من خودم آن را حمل کنم. باز هم قبول نکردند و فرمودند: نه، این کار مختص خود من است، مرا رها کن و برو. آن شخص میگوید: امام(ع) را رها کردم و رفتم. چند روز بعد ایشان را دیدم و گفتم: اثری از مسافرت در شما نمیبینم. حضرت فرمودند: آری، سفری که تو پنداشتی، مقصودم نبود؛ بلکه مرادم، سفر مرگ بود و برای آن سفر، خود را آماده میکنم. آماده شدن برای سفر مرگ، به این است که انسان از حرام اجتناب کند و به خیرات و بخشش مال و نیکوکاری اهمیت بدهد. 9
روش همه اهلبیت(ع) چنین بوده است که در دل شب و مخفیانه به نیازمندان کمک میکردهاند. حتی از کمک به مخالفان و غیرشیعیان نیز دریغ نداشتهاند و بدون اینکه خود آن افراد بفهمند، از چه کسی کمک گرفتهاند.10
در حالات امام سجاد(ع) از زبان فرزندشان امام باقر(ع) میخوانیم که ایشان شبها و در تاریکی از خانه خارج میشدند. انبانی از دینار و درهم یا کیسههایی حاوی خوراکی یا هیزم بر دوش خود حمل میکردند. وقتی به در خانهای میرسیدند، آن را میکوبیدند و به هرکه از آن بیرون میآمدف چیزی میدادند. آن حضرت هنگام کمک به فقرا روی خود را میپوشاندند تا شناخته نشوند. بعد از رحلت ایشان، آن نیازمندان از کمکهای امام(ع) محروم ماندند و تازه فهمیدند که ایشان امام سجاد(ع) بودهاند.
امام باقر(ع) در ادامه روایت میفرمایند: وقتی که پدرم را برای غسل روی سنگ غسالخانه قرار دادند، پشت شانه ایشان مانند زانوی شتر پینه بسته بود. آن پینهها بهسبب باری بود که بر پشت خود برای فقیران و مستمندان حمل میکردند.11
کمک به همنوعان به روش اهلبیت(ع)کسی که میخواهد با جوانمردی و با اخلاص به فقرا کمک کند، باید به روش ائمه طاهرین(ع)، کمک او مخفیانه باشد و هیچکس حتی همسرش از آن با خبر نگردد.
من افرادی را سراغ دارم که خدمات عجیبی دارند؛ اما اطرافیان و همسرشان هم خبر ندارند؛ آن کسی که به وی کمک میشود، هم مطلع نیست که از چه کسی کمک گرفته است؟ مثلاً میدانند، فلان شخص اقساط وام بدهکار است یا چک دارد و حسابش موجودی ندارد، مبلغی به حساب او واریز میکنند و مشکل او را حل میکنند، بدون اینکه او واریزکننده را بشناسد.
همه باید چنین باشند و در کارهای خیر و در نیکوکاری، هیچکس و هیچ چیز را در نظر نگیرند، بهجز خداوند متعال؛ در این صورت ثواب خلوص را میبرند.
قرآن کریم در سوره مبارکه انسان، جلوهای از ایثار خالصانه اهلبیت(ع) را بهنمایش گذاشته است. در آیهای از سوره انسان میفرماید: [و یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و أسیراً، إنما نطعمکم لوجهالله لا نرید منکم جزاءً و لا شکوراً]۱2
ماجرا آن است که حضرت زهرا(س) و اهل خانه روزه بودند و پیغمبر اکرم(ص) هم، مهمان آنها بودند. حضرت زهرا(س) یک نان جویی تهیه کرده بودند. وقتی میخواستند افطار کنند، گدایی آمد. موقع افطار است و همه گرسنه هستند؛ اما حضرت زهرا و پیغمبر اکرم و حضرت علی و امام حسن و امام حسین(ع) و بهتبع آنها فضه خادمه، هر شش نفر نان جو را به آن گدا دادند و او رفت.
دوباره زهرای مرضیه(س) با بلغور جویی که در خانه بود، نان پختند. نیازمند دومی که یتیم بود، آمد. هر شش نفر با اینکه گرسنه بودند، نان جو را به او دادند. بار سوم حضرت زهرا(س) نانی تهیه کردند و باز اسیر و محتاجی آمد و نان را به وی دادند. دیگر چیزی در خانه نبود و اینها بیافطاری ماندند. آن شب سوره انسان نازل شد. آن سوره حاوی برخی فضائل اهلبیت(ع) است و تعریفهای والایی از ایشان در آن سوره آمده است. ایثار آن خانواده، چون رنگ خلوص داشته، یک سوره با آن محتوا برای آن نازل شده است.
نزول این سوره و اشاره به این حکایت آموزنده در آن، بهخاطر آن است که ما پند بگیریم و هر کاری میکنیم، برای خدا باشد و در کارهایمان هیچ چیز و هیچکس جز خدا نباشد.
کارهای ما باید فقط رنگ خدایی داشته باشدهمه کارها و تمام اعمال باید رنگ خدا داشته باشد و هیچکس و هیچ چیزی جز خدا در نظر نباشد که البته خیلی مشکل است. از شما تقاضا دارم که خودتان را فریب ندهید و خیال نکنید که خلوص دارید. حضرت امام خمینی(قد) بعضی اوقات به ما سفارش میکردند و میفرمودند: «چهل سال خون جگر میخواهد تا انسان بتواند، درخت رذالت ریا و تظاهر را از دل بکند». این خیلی مشکل است؛ اما بدانید که خیلی لازم است و باید روی آن کار کنیم.
..............................................
پی نوشتها1. الإختصاص، ص ۳۴۱؛
2. بحارالأنوار، ج ۵۵، ص ۳۹؛
3. ماعون، ۱؛
4. ماعون، ۲؛
5. ماعون، ۳؛
6. ماعون، ۴و۵؛
7. ماعون، ۶؛
8. ماعون، ۷؛
9. عللالشرائع، ج ۱، ص ۲۳۱؛
10. ر. ک: الکافی، ج ۴، ص ۸؛ بحارالأنوار، ج ۴۶، ص ۶۵ و...؛
11. الخصال، ج۲، ص۵۱۷؛
12. إنسان، ۸ و ۹.