دوران زندگانی امام رضا(ع) شاهد گشایش گسترده و قابل ملاحظهای در برابر فرهنگهای وارداتی بهویژه فرهنگ یونانی بود. این دوران همزمان بود با جنبش فکری گستردهای که در فعالیت و گسترش خود به اهدافش دست یافته بود. مأمون، خلیفه عباسی اولین کسی بود که دانشهای حِکمی را ترجمه نمود و صاحبان این دانشها را به خود نزدیک ساخت.
در نتیجه این گشودگی، جریانهای بیگانه و گرایشهای مختلف فرهنگی کاملاً بیگانه از اسلام پدید آمد؛ بهویژه زمانی که ترجمه [میراث علمی یونان ] با قدرت هرچه تمامتر به دنیای اسلام پا گذارد. در این دوران، مسلمانان شروع به خواندن فلسفه یونانی، پزشکی، شیمی و علوم ادیان مختلف کردند. در نتیجه جهان اسلام، علاوه بر رویارویی با مشکلات سیاسی داخلی در درون جامعه اسلامی و نیز مشکلاتی که در اثر بسط گستره فتوحات اسلامی در خارج از جامعه اسلامی پدید آمده بود، با چالشهای فرهنگی فراوانی نیز روبهرو گردید.
هریک از امامان اهلبیت(ع) در برخورد با جریانهای بیگانه و رویکردهای متنوع عصر خویش، روشی ویژه داشت و امام رضا(ع) نیز از این قاعده مستثنی نبود. پس از شهادت امام موسیکاظم(ع) پدر بزرگوار امام رضا(ع)، آنحضرت، سکاندار جنبش و جریان علم و اندیشه شد و مردم -اعم از دانشمند و غیردانشمند- برای دریافت پاسخ پرسشهای خود، نزد آنحضرت آمد و شد میکردند و به درسها و خطبههای ایشان گوش فرا داده و سؤالات خود را در مورد هر آنچه که مناظره و بحث و کشمکش درباره آن رخ داده بود، از ایشان میپرسیدند.
اشکال متنوع چالشهای فکری، در گفتمانها و نیز محافل مناظره و با کمک جستن از شاعران، ظهور و بروز مییافت. شعر شاعران بهعنوان بُرندهترین سلاح میتوانست، به یاری یک اندیشه و از دور خارج کردن اندیشه مخالف، بشتابد از این رو، هر گروه شاعران خودش را داشت.1
در دوران امام رضا(ع) تشیع گسترش زیادی یافت. ویژگیهای تشیع آشکار گشت و فقه و دانشهای شیعی گسترش یافت. همچنین متکلمان شیعی در مسائل مربوط به توحید، عدل، عصمت پیامبران و دیگر مسائل عقیدتی و دینی، با مخالفان و دشمنان به مناظره مینشستند و همه اینها بهبرکت وجود ائمه اطهار(ع) و بهویژه حضرت علیبن موسیالرضا(ع) بود؛ زیرا فضای نسبتاً باز سیاسی به وجود آمده بود [در دوران مأمون ]و نیز تلاش مأمون برای اظهار ارادت به امام رضا و اهلبیت(ع)، فرصت گستردهای را برای امام رضا(ع) فراهم آورد تا ایشان نگاه و اندیشه اهلبیت(ع) را به نخبگان و نیز دستاندرکاران حکومت و قدرت حاکمه برساند.2
امام علیبن موسیالرضا(ع) دیدگاههای اعتقادی و آرای فقهی مکتب اهل بیت(ع) را منتشر میکرد و در دوره ولایتعهدی، کنفرانسها و سمینارهایی [را با هدف دستیابی به این مقصود] برگزار مینمود. مأمون علمای ادیان و مذاهب را در محفلی جمع میکرد. امام رضا(ع) با حضور در آن محافل ادعاهای آنان را پاسخ میگفت و تصورات غلط آنها را اصلاح میفرمود. ایشان با حضور در این محافل، آگاهی ایمانی را گسترش میداد تا آنجا که برخی از علمای ادیان و حتی بزرگان آنان، اسلام را پذیرا شدند.
آوازه امام رضا(ع) افقهای اندیشه را درنوردید و شخصیت والای او بهخاطر فراوانی دانش و قوت استدلالش در آن زمان، مورد توجه دانشمندان قرار گرفت و تاریخ، بسیاری از شاهکارهای رضوی در این زمینه را برای ما حفظ کرده است. در زمانی که مأمون عباسی به ترجمه و نشر فلسفه یونانی اهتمام داشت، امام رضا(ع) تمام تلاش خود را برای نشر فرهنگ قرآن بهکار بست. تمام پاسخها و راهکارهای امام برگرفته از قرآن کریم بود. بهطور کلی، عصر آن امام همام، دوران مجادله و تأمل و مناظره و گفتوگو و طرح افکار و بهتعبیر امروزی، عصر چالشهای فرهنگی و فکری یا آنچه پلورالیسم فرهنگی نامیده میشود، بود.
در پایان باید یادآور شد که ضروری است، علما، متفکران و روشنفکران، با تأسی به امامان اهلبیت(ع) که نسبت به موضوعات عصر خویش با گشودگی مواجه میشدند، نسبت به واقعیتهای عصر خود آگاهی داشته و خود را به فرهنگ روشنگرانه مسلح کنند تا در هر چیزی که به آن میاندیشند و یا از آن میپرسند و بر اساس آن حرکت میکنند، با آرمانهای نسل جدید همراه شوند. همچنین آنان برای برونرفت از بحرانها و چالشهایی که جهان اسلام را احاطه کرده است، لازم است نسبت به زمانه [ و واقعیتهای آن] با گشودگی برخورد نمایند.
منبع: شبکة النبأ المعلوماتیة
..............................................
پی نوشتها
1. سمیرة مختار اللیثی. جهادالشیعة، ص 312؛
2. الشیخ حسنالصفار. إضاءات من سیرة أهلالبیت(ع)، ص 93، 92.