آیتالله مقتدایی؛ رئیس شورای سیاستگذاری حوزههای علمیه خواهران، در سخنانی به تبیین شخصیت علمی، اخلاقی و اجتماعی آیتاللهالعظمی صافی پرداختهاند که مشروح آن تقدیم میشود.
آیتاللهالعظمی صافی گلپایگانی(قد) تسلیم محض پروردگار متعال بودند. روش ایشان، روش ائمه اطهار(ع) بود. در اوج علم و فقاهت و نورانیت و تقوی قرار داشتند.
تعلیم و تعلّمش، خدمت به مردم، اهل علم و خدمت به نظام و مواضعش تشویقها و تذکراتش، فقط و فقط برای رضای خداوند و حضرت ولیعصر(عج) بود. در یک کلام، ایشان مصداق بارز عبد صالح خدا بودند.
وظایف خواص و علما در عصر غیبت
نقش علمای بزرگ در زمان غیبت، این است که هادی مردم، نجاتدهنده آنها و راهنمایان مردم به سوی دین، توحید و بندگی خدا هستند. در ذیل روایت میفرماید: «أولَئکَ هُمُ الأفْضَلُونَ عِندَاللهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ این علما در بین بندگان خداوند، مقام و منزلتشان، از همه بالاتر است.
روایتی را مرحوم طبرسی(ره) در «احتجاج» ، ج1، ص9 از امام حسن عسکری(ع) نقل میکند و آن روایت این است که میفرماید: «لَو لَا مَنیَبقَى بَعدَ غیبَةِ قَائمِکُم»؛ اگر بعد از غیبت امام زمان(عج)، نبودند علمایی که «الدّاعینَ إلَیهِ وَالدَّالِّین عَلَیه و الذَّابّین عَن دینه بِحُجَجِ الله وَالمُنقِذینَ لِضُعفاء عِبادِ الله مِن شبّاک إبلیس وَمَرَدَته وَمن فخاخِ النَّواصِب» هستند تا زمام قلوب شیعیان ما را دست بگیرند و دشمنان را از آن دفع کنند و دفاع کنند از دین مسلمانها و آئین آنها و آنها را از دامها و تورهایی که شیطان برای صید آنها پهن میکند، نجات دهند، «لَمَا بَقِی أحدٌ إلَّا إرتدَّ عَن دینِ الله» احدی از مردم باقی نمیماند؛ مگر اینکه از دین خارج میشد.
بهطور تحقیق، میتوان زندگی و وجود آیتاللهالعظمی صافی گلپایگانی(قد) را از مصادیق بارز و روشن علمائی که امام فرموده است، دانست. نحوه زندگی بابرکت ایشان، طبق همان روش سلف صالح و طبق زندگی علمای بزرگ از صدر اسلام تاکنون که همان سبک زندگی ائمه(ع) بوده است، بود؛ هم زندگی علمی یک عالم بزرگوار، از نظر زهد و تقوا در حدّ بالا مثل سلف صالح و علمای بزرگ گذشته بود و هم از نظر مردمی بودن که درب منزلشان به روی مردم باز بود و مانع و حاجبی نبود و هر کس میخواست، چه از شاگردان و چه از مقلّدان و چه افراد دیگری که با ایشان دیداری داشته باشند، برایشان آزاد و ممکن بود. از نظر بندگی و تقوی، جدّاً یک زاهد و یک عابد سالک بود؛ سالک به سلوک دین و سلوک واقعی.
مقام علمی از نظر علمی، ایشان یکی از شاگردان مبرّز مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی(ره) بودند که بیش از پانزده سال در درس ایشان شرکت داشتهاند. شاید کمتر کسی چنین توفیقی را داشته باشد؛ بهطوری که تقریباً از اصحاب خاصّ مرحوم آیتالله بروجردی محسوب میشدند. هم خودشان و هم برادر بزرگوارشان مرحوم آیتاللهالعظمی علی صافی(ره) هر دو در درس مرحوم آقای بروجردی از شاگردان مبرز و از چهرههای ممتاز و از اصحاب خاصّ و اصحاب جلسات استفتای ایشان بودند.
ایشان علاوه بر حضور مستمر در درس آیتالله بروجردی(قد) در درس آیات سید محمدتقی خوانساری، حجت کوهکمرهای و سید صدرالدین صدر که علمای طراز اول آن زمان در حوزه علمیه قم بودند نیز، شرکت داشتند.
ایشان بعد از فوت آیتالله بروجردی(قد)، درس خارج را شروع کردند؛ یعنی از سال 1340 درس خارج داشتند و شاگردان بسیار عالم و مجتهدی را پرورش دادند.
تألیفات
ایشان تألیفات زیادی دارند؛ از جمله تألیفات خوب ایشان که در بین تألیفات دیگرشان ممتاز است، کتابی است بهنام «منتخبالأثر» که در شرح حال امام زمان أرواحنا لتراب مقدمه الفدا نوشته شده است که کتاب ممتاز و بسیار جامعی است.
مرحوم شیخ آقابزرگ تهرانی که خرّیت فنّ است و شاید هزارها کتاب را درباره امام زمان(عج) را دیده و بررسی کرده؛ ولی در کتاب «الذریعة» یک تعبیر بسیار والا و تعبیر عجیبی که تاکنون از ایشان نشنیدهام، در وصف کتاب«منتخبالأثر» آوردهاند: «من تا به حال کتابی با این جامعیت در موضوع امام زمان(عج) ندیدهام»
به نظر من در شرح حال امام زمان(عج) نه قبل از ایشان و نه بعد از ایشان، کتابی این چنین نوشته نشده است. کتاب عربی است و بحمدالله یکی از محقّقان حوزه علمیه قم، اخیراً این کتاب را ترجمه کردهاند و در شش جلد، بهطور زیبا، چاپ شده است و این ترجمه باعث شد که استفاده از این کتاب، تعمیم پیدا بکند. واقعاً هم کتاب بسیار جامعی است که اگر کسی با دقّت و انصاف این کتاب را مطالعه کند و بخواند، بهطور قطع و یقین به وجود امام زمان(عج) پی میبرد.
یادم هست همان اوائل، آیتاللهالعظمی صافی این کتاب را به من دادند و فرمودند: شما میروید اصفهان، این کتاب را به آیتالله خادمی که از بزرگان علمای آن زمان بودند، بدهید. من این کتاب را به آیتالله خادمی تقدیم کردم. بعد از آن مکرّر از مرحوم آیتالله خادمی شنیدم که بسیار تعریف میکردند.
فعالیتهای سیاسی و اجتماعی
آیتاللهالعظمی صافی از علمای بزرگی بودند که از شروع نهضت بزرگ و بینظیر بنیانگذار جمهوری اسلامی، از این نهضت حمایت میکردند و بعد از انقلاب نیز، در تدوین قانون اساسی در مادّهای مهمّ از قانون اساسی که این قانون را از بقیه قانونهای اساسی جهان ممتاز میکند؛ یعنی مادّه «ولایت فقیه» که فلسفهاش این است که تمام قوانین، باید طبق قانون قرآن و طبق قوانین مسلّمه اسلامی باشد، ایشان در درج این ماده نقش تأثیرگذاری داشتهاند.
و در شورای نگهبان، همواره یکی از کسانی که بهطور روشن، از نظام، تأیید و حمایت میکردند، به مسئولین نظام وقت ملاقات میدادند و تذکرات و تأکیداتی داشتند که واقعاً هم دلسوزانه بود و همه مسئولین از رئیسجمهور و دیگران و حتّی مقام معظم رهبری به نظرات ایشان عنایت ویژه داشتند، شخص حضرت آیتالله صافی بودند.
خاطره عبرتآموز و ماندگار
البتّه اوّلین آشنایی من با ایشان در نماز جماعت مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی(قد) بود. طلبه جوانی بودیم، تازه به قم آمده بودیم و عشق این را داشتیم که آیتاللهالعظمی بروجردی را از نزدیک ببینیم. یک روزی در نماز جماعتشان شرکت کردم و در صف اوّل و درست پشت سجاده نمازشان نشستم و یک آقای بزرگواری هم کنار من نشستند. آن وقت من ایشان را نمیشناختم. بنده یک طلبه جوان بودم و حالا رفتهام پشت سر امام جماعت آن هم، مرجع تقلید جهان تشیع. ایشان آن روز خیلی به من محبّت کردند و بهجای اینکه بگویند، تو صف اوّل پشت سر امام چه کار میکنی؟ بسیار متواضعانه و با محبت پرسیدند: اسم شما چیست؟ از کجا آمدید؟ و.... خدا میداند، شیرینی اوّلین ملاقاتی که من خدمت ایشان رسیدم، در کام من همواره بوده و هنوز هم ادامه دارد؛ چنان بامحبّت و پدرانه گفتند: کجا بودید؟ چه میخوانید؟ کی آمدید؟ من گفتم: من اصفهان درس آیتالله خادمی میروم. خیلی از آقای خادمی تعریف کردند، حتّی فرمودند: اگر ایشان در قم بود، یکی از مراجع قم بود؛ ولی حالا در اصفهان هستند. این ارتباط من با ایشان از آنجا پیدا شد.
میخواهم عرض کنم، آیتاللهالعظمی صافی(قد) تسلیم محض پروردگار متعال بودند. روش او، روش ائمه اطهار(ع) بود؛ در اوج علم و فقاهت و نورانیت و تقوی قرار داشتند.
تعلیم و تعلّمش، خدمت به مردم، اهل علم و خدمت به نظام و مواضعش، تشویقها و تذکراتش، فقط و فقط برای رضای خداوند و حضرت ولیعصر(عج) بود. در یک کلام، ایشان مصداق بارز عبد صالح خدا بودند.