آیتالله علیدوست
سخنان قابل طرح در کرسیهای نظریهپردازی علوم نقلی مطرح شود
متن یادداشت آیتالله علیدوست عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، به اظهارات موهن مولوی گرگیج از علمای اهلسنت، با عنوان «دعوتی که اجابت نمیشود!» به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربالعالمین
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
چند سالی است، در ایام فاطمیه و سوگواری صدیقه طاهره(س) دو جریان مقابل، هم قرار میگیرد:
جریانی که عصبانی از تحلیل تاریخ است و آن را حرام میداند ( ر.ک: محمدبن عبدالله الوهیبی- مترجم اسحاقبن عبدالله دبیری عوضی«دیدگاه اهلسنت در مورد اصحاب»، ص ۴۴و ۴۵) و دوست دارد، از آنچه بعد از وفات پیامبر(ص) تا زمان شهادت صدیقه طاهره(س) گذشت، چیزی گفته نشود.
برخی از این گروه، گاه، بدون اینکه بتواند خشم خود را فرو برد، رفتاری از خود نشان میدهد. نمونه آن را میتوان گفتار امام جمعه شهر خاش در سال گذشته، در همین ایام دانست که - برخلاف تصریح متون خود عالمان اهلسنت- عموم ماجراها و ناراحتیهای وارد بر دخت نبی مکرم خاتَم(ص) را انکار کرد.
نمونه دوم سخنان امام جمعه سابق اهلسنت آزادشهر[پس از این سخنانش عزل شد] در سال جاری بود که در ادامه به آن میپردازیم.
گروه دوم اما، بهدلیل حساسیت حوادث ۷۵ یا ۹۵ روزه آن ایام معتقد است، در هنگامی که تحریف تاریخ صورت میپذیرد، نباید مسلمانان را از آنچه در آن ایام گذشت، بیخبر گذاشت و صد البته نباید آتش فتنه را برافروخت و به باورها، مقدسات و مقدسانگاشتهها حمله کرد. بحثها را باید در حد علمی و تحلیل تاریخ نگه داشت و بهشدت باید مصلحانه و دلسوزانه ادب گفتوگو را رعایت کرد؛ چنانکه نباید -به دلیل نیاز امت اسلام به اعتصام به حبلالله و فساد در اختلاف و دعوا- از تأکید پررنگ، جدی و سرنوشتساز بر مشترکات قطعی امت اسلام چون قرآن، سنت نبوی، مودت اهلبیت(ع)، اخلاق و اعتقادات مشترک، در همه حال و همه دوران غفلت کرد.
متأسفانه -چنانکه اشاره شد- امسال نیز تقابل مزبور خود را بهگونهای ناخوشایند نشان داد. سخنانی تحریککننده از سوی امام جمعه سابق اهلسنت آزادشهر در خطبههای نماز جمعه در تاریخ ۱۹/۰۹/۱۴۰۰ صادر شد. پاسخهای متعددی از سوی عالمان شیعه و - حتی - از جامعه اهلسنت از داخل و خارج ایران به آن داده شد. خود وی نیز بهگمان خویش، به توجیه سخنان خود پرداخت و عذرخواهی کرد؛ لکن اینهمه نتوانست، از بخش عظیمی از التهابی که ایجاد شده بود، جلوگیری کند. سؤالی که در این میان رخ مینماید، این است که بهراستی آیا سخن مزبور آنهم در جامعه ایران که بهشدت نسبت به آنچه در مورد اهلبیت(ع) گفته میشود، حساس است، معقول و حکیمانه بود؟! آیا نمیشد اگر وی از برخی حرکات یا سخنان ناراحت است، آن را در قالب غیرتحریککننده بیان نماید؟! از اینگونه گفتهها، چه کسانی بهره میبرند و چه کسانی زیان میبینند؟ غافل نشویم: با کاشتی که در همسایگی شرقی ما شده و جمعیتی سر کار آمده که جز تیر و تبر، طرد و تشر نمیشناسد، منطقه، مستعد فتنه، افراطگرایی، خشونت و خون است و هر حرکت یا سخن ناصحیح - که نه بر مذهب خود قابل دفاع است و نه بر مذهب طرف مقابل - دمیدن در صور شقاق است، جمعیتهایی را در مقابل هم قرار میدهد که دهها نسل در کنار هم زندگی کرده و مناسک خویش را انجام دادهاند و دهها نوع پیوند با هم دارند. در اینجاست که توجیه، توبه و عذرخواهی نمیتواند، مشکل ایجادشده را بهراحتی و در وقت معقول و مطلوب حل کند.
در پایان بهعنوان مسئول کرسیهای نقد، نوآوری و نظریهپردازی علوم نقلی، از دلسوزان دین، آیین، قرآن، امت اسلام، ممالک اسلامی و ایران دعوت میکنم: اگر سخنی قابل طرح و گفتوگو دارند و به وزانت حداقلی آن معتقدند، میتوانند آن را در کرسیهای فوق مطرح کنند تا بیطرفانه در اطراف آن صحبت شود، مورد نقد و بررسی قرار گیرد و از خروجی آن استفاده شود. در آنجا ناقدان و داوران با همفکری خود صاحبان سخن، انتخاب میشوند تا بر اتقان و اطمینان کار افزوده شود و مخاطبان حال و آینده به اقناع برسند؛ البته میتوان جلسات مزبور را در غیر قالب فوق نیز برگزار کرد؛ لکن آن را به کف کوچهها و خیابانها نکشاند. خداوند متعال همگان - بهویژه عالمان و فرهیختگان از هر قوم، ملت و مذهبی - را به وظایف عظیمی که بر دوش دارند، آشنا سازد و توفیق عمل نیک عنایت فرماید.