نقد برداشتهای نادرست از روایت امام صادق(ع) و دفاع قاطع از حجاب در جنگ نرم دشمن
وجوب حجاب و عفاف بر بانوان از زیباترین و حکیمانهترین احکام نورانی اسلام است که نشانگر حکمت، عقلانیت و جامعنگری اسلام در روابط اجتماعی میباشد. متأسفانه دشمنان اسلام پس از ناامیدی از تهاجم نظامی، تحریم اقتصادی و شبههافکنی، چند سالی است که بر شبیخون فرهنگی بهویژه در حوزه حجاب و عفاف متمرکز شدهاند و جبهه جدیدی در جنگ نرم برای استحاله فرهنگ مردم ما گشودهاند.
مهمترین ابزار و سلاح آنها فضای مجازی و شبکههای اجتماعی است که تا عمق خانهها، مدارس و تمامی ابعاد زندگی ما نفوذ کردهاند و آثار شوم آن در جامعه برای همگان قابل مشاهده است. شگفتآور آنکه همه مردم مسیر این جبهه و نفوذ دشمن را میبینند؛ اما مسئولین ما نهتنها تلاش جدی برای کنترل این جبهه ندارند، بلکه گاهی با صحبت درباره گسترش باند آن و سرعت عملکردشان، رفع فیلترینگ را مطرح میکنند یا به فکر گسترش محافل بیبندوباری مانند برخی کنسرتها یا حضور مختلط زنان و مردان در ورزشگاهها افتادهاند!
اقدامی که در این بحران عفاف و حجاب که معمولاً باید با محدودیتها مواجه باشد، به دامنزدن به آن پرداخته و در عمل به خیانت نزدیکتر است تا خدمت. دردناکتر از آن، سکوت ناهنجار و بیتفاوتی اکثر فرهیختگان، بهویژه مسئولین مربوطه، در این مسأله است که جوانان ما را بیدفاع در برابر این تهاجم سهمگین رها کردهاند تا نوامیس مسلمانان اسیر دشمنان گردند و آنها را ابزاری علیه اسلام و ارزشهای جامعه بهکار گرفته، در برابر مکانهای آلوده و بیماردلان نیمهعریان به تماشا گذارند. در این میان، انتشار برخی مطالب توسط برخی از محترمین که باید از افسران ارشد جنگ نرم باشند، تعجببرانگیز و برخلاف انتظار است.
بررسی مقبولیت احکام اسلامی و ضرورت اقدامات عملی در مقابله با بیحجابی
اخیراً مصاحبهای از برخی اساتید معظم بازنشر شد که میتواند، مورد سوءاستفاده قرار گیرد و ما خلاصه مطالب مذکور را در چند جمله بیان کرده و مورد بررسی قرار میدهیم. فرمودهاند: خیلی از احکام چون در صدر اسلام رواج داشته و کار ناهنجار تلقی نمیشده، امضا و واجب شده است و این مقبولیت عمومی، حیث تقییدی است (که اگر زمانی آن اعمال مورد تنفر عمومی باشد، آن حکم منتفی میشود).
در پاسخ باید گفت: لازمه آن بیان این است که اگر مثلاً حرمت زنای با محارم که در صدر اسلام مورد تقبیح بوده، اگر زمانی مقبولیت عمومی یافت، باید حلال شود!!
آری گاهی اجرای برخی احکام با برخی موانعی روبهرو میشود که تحت عناوین ثانوی قرار میگیرد و ارتباطی با نفی حکم ندارد.
ضمناً واضح نیست که مسأله حیث تقییدیبودن مقبولیت عامه چگونه بر حکم وجوب حجاب در زمان ما اثر میگذارد؟ آیا معتقدید حجاب در زمان پیامبر(ص) مقبولیت داشته و چون الآن مقبولیت ندارد، پس واجب نیست؟ اینکه بر خلاق همین روایتی است که میفرماید: وقتی زنها نهی شوند، در آنها اثر ندارد؛ یعنی اکنون نیز حرام است؛ ولی عمل نمیکنند به این حکم الهی.
فرمودهاند: وقتی در جامعه افراد بزهکار در مقابل اقدامات عملی مقاومت میکنند، مثل مسأله حجاب، باید طور دیگری اقدام کرد و باید فعالیت فرهنگی انجام داد و مردم را روشن نمود.
در پاسخ باید گفت: اینکه برای رفع ناهنجاری بیحجابی باید کار فرهنگی کرد، قطعاً صحیح است؛ اما آیا فقط باید کار فرهنگی کرد یا بهموازات آن، باید اقدامات عملی مؤثر نیز انجام داد؟
عقل، شرع و سیره عقلا، همگی بر انجام اقدامات عملی تأکید دارند. آیا اگر عدهای بدون ملاحظه با وسایل نقلیه دودزا فضای شهر را آلوده کنند، تنها به اقدام فرهنگی اکتفا میشود؟ در مقابل بزهکاران علنی، راهکار، هدایت و جلوگیری است، نه تذکر بیاثر؛ بهویژه وقتی سالها تجربه کار فرهنگی بینتیجه مانده و امروز شاهد نفوذ دشمن و فساد جوانان هستیم.
فرمودهاند: از پیامبراکرم(ص) در مورد خانمهای دهاتی که در بازار مدینه چیزی میفروختند و سر و سینه آنها لخت است، سؤال شد که آیا میشود به آنها نگاه کرد؟ فرمود اشکالی ندارد و افزودهاند: از این روایت معلوم میشود که این خانمها را اجبار نمیکردند به حجاب (پس حجاب اجباری صحیح نیست).
در پاسخ باید گفت: روایت مذکور از عبادبن صهیب است: «عن ابیعبدالله(ع) قال: لا بأسَ بالنَّظَرِ إلى رُؤوسِ أهلِالتِّهامَةِ والأعرابِ وأهلِالسَّوادِ والعُلوجِ؛ لأنّهُم إذا نُهوا لايَنتَهونَ» (رسائلالشیعه، ج 20، ص 206)؛ «یعنی امام صادق(ع) فرمود: نگاه به سرهای اهل تهامه (اطراف مکه مکرمه) و عربهای بیاباننشین و اهل آبادیها و کافران اشکال ندارد؛ زیرا اینان وقتی نهی شوند، دست بر نمیدارند.
نقد برداشتهای نادرست از روایت امام صادق (ع) درباره حجاب
در مورد سخنان و برداشت ایشان از روایت چند نکته قابل دقت است:
نکته اول، روایت از امام صادق(ع) است، نه از پیامبراکرم(ص).
نکته دوم، در روایت، سؤالی ذکر نشده است؛ بلکه امام(ع) مطلب را ابتدائاً بیان فرمودهاند.
نکته سوم، اینکه فرمودید: «سؤال شد که زنها با سر و سینه لخت به بازار میآیند»، در روایت نیست؛ سخن از بازبودن سر و نگاه به آن است. آری، عادت زنانی که روسری ندارند، اندکی از بالای سینه (متصل به گردن) آنها نیز باز میباشد؛ ولی در روایت، سؤال از موی سر آنهاست.
نکته چهارم، از کجای روایت معلوم میشود که در زمان پیامبر(ص) حجاب اجباری نبوده است تا نتیجه بگیریم که حکومت نباید در آن دخالت کند؟ این روایت اصلاً از پیامبراکرم(ص) نیست تا با توجه به حاکمیت حضرت چنین توهّمی بشود؛ بلکه از حضرت صادق(ع) است که بسط ید نداشتهاند.
نکته پنجم، برفرض که روایت از پیامبر(ص) میباشد، چه ملازمهای دارد حکم جواز نگاه به زنهای بزهکاری که به تذکرات ترتیب اثر نمیدهند، با عدم جواز اجبار آنها بر حجاب؟
چرا فرض نمیکنید که اجبار آنها لازم است؛ اما چون دور از مرکز هستند، همیشه به آنها دسترسی نیست و بالأخره با وضع ناهنجار نیز بیرون میآیند و لذا حکم نگاه به ایشان را مطرح کردهاند تا مردان به زحمت نیفتند؟
به هر حال این روایت در مقام بیان حکم نظر مردان به چنین زنانی است، نه حکم پوشش زنها.
نکته ششم، آیا شما ملتزم هستید که زنهای بزهکار، اگر سر و سینه خود را ـ بلکه سایر اعضایشان را ـ به حکم ملاک مذکور، در ملأ عام برهنه کنند و در مقابل تذکرات مقاومت نمایند، باید آنها را رها کرد تا جامعه را آلوده کنند و نگاه به آنها نیز مانعی ندارد و فقط باید کار فرهنگی کرد؟!
نکته هفتم، واژه «نهی» در روایت، منحصر در تذکر لسانی نیست؛ بلکه بهمعنی منع است که شامل هرگونه اقدام بازدارنده میشود؛. در نتیجه، هیچ تنافی با اقدام عملی (که مرتبه سوم نهی از منکرات است) ندارد.
نکته هشتم، متن نقلشده دچار اختلاف است؛ زیرا در روایت صدوق(ره) در «من لا یحضره الفقیه»، کلمه «من أهلالذمة» وجود دارد و میفهماند که حکم مذکور مربوط به اهل ذمه است، نه مسلمانان؛ هرچند به نظر میرسد تعلیل مذکور، تناسب بیشتری با متن روایت کافی دارد.
نکته نهم، روایت مذکور بهجهت تعلیل مذکور، دچار ابهام قرار گرفته است؛ از آن جهت که چگونه خلاف شرع عدهای ـ مثل بانوان بدحجاب ـ مجوز انجام یک حرام شرعی مثل نگاه به نامحرم میشود؟ و شاید بههمین جهت است که صاحب عروه در حکم مذکور اشکال نموده است.
و همه پانزده نفر از محدّثین عروه ـ بهجز آیتالله خوئی(قد) ـ نیز با ایشان همراهی نمودهاند و حضرت آیتالله زنجانی (مدظلهالعالی) در بحث نکاح به توضیح مسأله پرداختهاند.
نکته دهم، راوی این روایت، شخصی بهنام عبادبن صهیب است که از اهل سنت میباشد. اگرچه وی توثیق شده است، اما اعتبار روایات مخالفان ـ هرچند نزد معاصرین مشهور است ـ اجماعی نیست و بسیاری از فقها و حتی مشهور ایشان بنا بر گفته شهید ثانی، منکر آن هستند. نگارنده نیز بر این باور است. علاوه بر این، عبادبن صهیب بهجهت ریاکاری از سوی حضرت صادق (ع) مورد مذمت قرار گرفته است (رجوع کنید به قاموسالرجال).
اما سخن آخر
سخن آخر آن است که بدحجابی و بیبندوباری در دوران ما با زمان پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) بسیار متفاوت است و دیگر یک گناه معمولی یا هوسرانی برخی افراد فریبخورده نیست؛ بلکه این موضوع بهعنوان جبههای حساس در جنگ نرم و تهاجم فرهنگی مطرح است. دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی با بسیج همه نیروها و امکانات خود، از بیرون و درون، با بهرهگیری از ابزارهای سخت و نرم بهویژه فضای مجازی، جنگ ترکیبی و همهجانبهای را علیه کشور عزیز ایران اسلامی گشودهاند.
متأسفانه فرهنگ غربی به عمق جامعه و خانههای ما رسوخ و نفوذ کرده است و نهتنها جوانان را منحرف کرده، بلکه آنها را در اسارت خود درآورده است. این ابزار در کشور اسلامی علیه اسلام، حکومت اسلامی و ارزشهای جامعه بهکار گرفته شده تا مانند موریانهای آرام و پنهان، بنیان فرهنگی، خانواده و فضای ارزشی جامعه را تغییر دهند. با رواج بیبندوباری بهصورت علنی، قصد دارند مردم ما را دچار استحاله فرهنگی کنند و سرانجام کشور ما را به سرنوشت شوم اندلس سوق دهند. این نقشهای است که آنها صراحتاً بدان اشاره کردهاند و متأسفانه تا حد زیادی موفق شدهاند. امروز مجبوریم در درون کشور خود از نوامیس خود دفاع کنیم؛ چراکه آنها میخواهند، جوانان و نوامیس ما را علیه خودمان قرار دهند و به دست خودمان، ما را نابود کنند.
این توطئه، اگر هرچه زودتر خنثی نشود، جامعه اسلامی را دچار تفرقه و تضاد خواهد کرد؛ زیرا مسلماً موجب تحریک مردم مؤمن و غیرتمند، علما و فرهیختگان میشود. پس از مدتی، همچون آتشفشان شعلهور خواهد شد و جامعه را به آشوب، دودستگی و خدایناکرده جنگ داخلی خواهد کشاند. در خوشبینانهترین حالت نیز، وقتی بیبندوباری و لوازم آن شایع شد، مسئولان منتخب نیز همسو با آنان انتخاب خواهند شد و جمهوری اسلامی عملا به جمهوری دموکراتیک منهای اسلام تبدیل میشود که بهمعنی نابودی انقلاب اسلامی و نابودی همه مجاهدتهای طاقتفرسای صدها هزار شهید و جانباز و آزاده و خانودههای سرفراز آنهاست.
دلسوزان و مسئولان نظام اسلامی باید بدانند که مهمترین پشتوانه این انقلاب، اقشار مؤمن، معتقد و پایبند به اسلام هستند. اگر خدایناکرده اسلامیت نظام آسیب ببیند، قطعاً پشتوانه مردمی خود را از دست خواهد داد. امروزه دیده میشود، کسانی که بهبهانه دوقطبیشدن جامعه از اقدام عملی در برابر بیبندوباریها خودداری میکنند، در حقیقت زمینه بروز مشکلات شدیدتری را فراهم میآورند.
اهمیت فوقالعاده مسأله حجاب در شرایط کنونی بسیار حیاتی است و باید آن را از این منظر بررسی کرد، نه بهعنوان یک گناه معمولی. حساسیت این موضوع با در نظر گرفتن حوادث و شرایط فعلی آنچنان بالاست که حتی اگر برفرض محال، حجاب واجب و ضروری نبود، امروز باید به وجوب آن فتوا داده میشد و اقدامات فوری و همهجانبه برای کنترل بیبندوباریها بهاجرا درمیآمد. همانگونه که در مسائلی بسیار کماهمیتتر از آن به حکم ضرورت و مصالح، برای برخی مباحات اوّلیه محدودیت قائل شدهایم، رهبر معظم انقلاب اسلامی دامظلهالعالی بهزیبایی فرمودهاند: اگر بانوان متوجه این نقشه دشمن در پشت صحنه ترویج بیبندوباری باشند، هرگز تن به آن نخواهند داد.
برخی افراد بهاشتباه تصور میکنند که اقدام جدی در مقابله با بیحجابی در این زمان، موجب تفرقه و دوقطبیشدن جامعه میشود و بههمین دلیل از آن اجتناب میکنند. این بهانهای کاملاً نابجاست؛ آیا تا چه زمانی قرار است این وضعیت را تحمل کنیم؟ آیا باید اجازه دهیم دشمنان، نوامیس ما را فاسد کنند و بیبندوباری که ریشه همه فسادهاست، در جامعه رواج یابد؟ آیا میخواهیم هر روز شاهد صحنههای وقیحانهتری از بیحیایی باشیم و در نهایت ارزشهای اسلامی و نظام اسلامی تضعیف یا حتی نابود شود؟ آیا این حقیقتاً معنای اتحاد است که فرصت نفوذ و گسترش بیحیایی در سرتاسر جامعه فراهم شود؟
ما با یک بیماری ساده مواجه نیستیم که بتوان به بهبودی تدریجی آن امید داشت؛ بلکه در برابر یک سرطان مرگبار قرار داریم که در حال گسترش و وخیمترشدن است. آیا بیتفاوتی نسبت به این تهاجم و فاجعه، بهمعنای تسلیمشدن نیست؟
مسلماً منظور از اقدام در مقابله با این مسأله، اقدامات خشن و تند نیست؛ بلکه آغاز کار از مراحل پایینتر، طراحی برنامه عملی و تمرکز بر موارد حادّ بهویژه در سطوح ادارات دولتی و مناطقی است که زیر نظر دولت هستند؛ مانند مدارس، دانشگاهها و فرودگاهها، تا بهتدریج مسأله کنترل و رفع شود.
اینجا سخن از مرگ و زندگی و توطئه دشمن است، نه یک ناهنجاری معمولی؛ مبادا علائم کرونای مرگبار را با سرماخوردگی ساده اشتباه بگیریم و با اهمال در درمان، جامعه را به سوی مرگ سوق دهیم.
حفظ اتحادی که بر محور سهلانگاری نسبت به هنجارشکنان تا مرز نابودی ارزشهای اسلام پیش رود، بهصلاح نیست. باید هر اندازه که ممکن است، برنامهریزی کرد و با جدیت، توکل بر خداوند و پشتیبانی اکثریت قاطع جامعه اسلامی اقدام نمود. آثار زیانبار این فتنه بیحجابی، کمتر از توطئه تحریم در جبهه اقتصادی نیست و چهبسا همانند آتشی تهیّه است تا توجهها را از فتنه اصلی منحرف سازد.
برخی افراد بهسرعت مأیوس میشوند و معتقدند که فساد نهادینه شده و دیگر قابل اصلاح نیست؛، اما در حقیقت، این همان دام ابلیس و شیطان اکبر است که میخواهد، این احساس ناامیدی را القا کند تا بدون مقاومت پیشروی کند. ملتی که دارای ارکان نظام اسلامی، مسئولان توانمند و معتقد و اکثریتی مؤمن به اسلام، انقلاب و ارزشهاست و با بیبندوباری مخالف میباشد و مهمتر از همه خداوند و اهلبیت(ع) را دارد، هرگز مأیوس نخواهد شد. با اقدام جدی میتوان حیا، عفاف و حجاب را در جامعه حاکم کرد. انشاءالله.