آیتاللهالعظمی مظاهری عنوان کردند
«اقامه حق» و «دفع باطل» فلسفه حکومت و حکمرانی علوی
معظمله تصریح کردند: کتاب شریف نهجالبلاغه که بیتردید در کنار قرآن کریم، راه روشن هدایت است، فقط نهج تقوا و معنویّت و اخلاق نیست؛ بلکه نهج حکومت و سیاست نیز هست و سند جامع و جاودانی است که منشور حکمرانی علوی بهشمار میآید.
به گزارش خبرگزاری حوزه از اصفهان، مرجع معظم، حضرت آیتالله مظاهری، پیامی به چهارمین کنگره بینالمللی راه نجات با عنوان «نهجالبلاغه و حکمرانی علوی»، صادر کردند که متن آن بدین شرح است:
بِسْمِاللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
قال امیرالمؤمنین و امام المتّقین علیه افضل صلوات المصلّین: «وَاللَّهِ لَهِیَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ إِمْرَتِکُمْ إِلَّا أَنْ أُقِیمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلًا».
فلسفه حکومت و حکمرانی علوی در دو اصل اصیل «اقامه حق» و «دفع باطل» خلاصه میشود و در سایه این آرمان متعالی است که سایر وظایف و رسالتهای حکومت، سامان میپذیرد.
حق و باطل در نگاه امیرالمؤمنین(ع)، دو مسیر متفاوت و متضاد است که یکی راه روشن دستیابی به سعادت جاودان است و دیگری راه تاریک منتهی به شقاوت دامنگیر: «فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ أَوْضَحَ لَکُمْ سَبِیلَالْحَقِّ وَأَنَارَ طُرُقَهُ، فَشِقْوَةٌ لَازِمَةٌ أَوْ سَعَادَةٌ دَائِمَةٌ».
آن زمان که شخص شخیص آنحضرت نیز، با اصرار و حضور مردم، حکومت و امارت را پذیرفت، به تصریح خودِ آن بزرگوار با هدف مقابله با مصداق بارز باطل یعنی بیداد ستمگران و اقامه حق یعنی ستاندن داد ستمدیدگان بود؛ وگرنه دنیا و امارت آن، در چشم تیزبین مولا، از آب بینی بزغالهای، بیارزشتر و فرومایهتر مینمود: «أَمَا وَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَقِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَمَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَی کِظَّةِ ظَالِمٍ وَلَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَی غَارِبِهَا وَلَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَوَّلِهَا وَلَأَلْفَیْتُمْ دُنْیَاکُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِی مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ».
آنحضرت در این زمینه، خداوند متعال را به شهادت میگیرند که آنچه در حکومت خود انجام دادهاند، نه بهسبب رغبت و رقابت و مسابقه در قدرت و نه بهمنظور به چنگآوردن متاع دنیای دون؛ بلکه با هدف متعالی بازگرداندن آثار تغییریافته دین و اصلاح بلاد و امنیّت و آسودگی مظلومان از عباد و اجرای حدود تعطیلشده الهی و خلاصه احیای حق و عدالت و اماته و ابطال باطل بوده است: «اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنِ الَّذِی کَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِی سُلْطَانٍ وَلَا الْتِمَاسَ شَیْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَلَکِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِکَ وَنُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِی بِلَادِکَ، فَیَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِکَ وَتُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِکَ».
حکومت و حکمرانی علوی که در یک دوران کوتاه و درعین حال، بسیار پرفراز و نشیب به منصه ظهور درآمد، نه فقط یک نمونه شاخص تاریخی از اقامه حق و دفع باطل و یک ترازِ روشن از عدالتگستری و تدبیرگرایی و محوریّت اخلاق و معنویّت در حکومتداری است؛ بلکه قطعاً سرمشقی راهگشا برای همه سیاستمداران و کارگزاران حکومتی بهشمار میرود و همواره الهامبخش مصلحان و حکمرانانی است که دل در گروی آرمانهای انسانی و ارزشهای اخلاقی دارند.
کتاب شریف نهجالبلاغه که بیتردید در کنار قرآن کریم، راه روشن هدایت است، فقط نهج تقوا و معنویّت و اخلاق نیست؛ بلکه نهج حکومت و سیاست نیز هست و سند جامع و جاودانی است که منشور حکمرانی علوی بهشمار میآید.
در این کتاب مقدس، همه اصول و شاخصههای یک حکمرانی شایسته و یک حکومت پایدار، به بهترین وجه، بیان شده است و علاوه بر تبیین ارزشها و زیربناهای سیاست و حکومت، روشها و ابزارهای حکمرانی نیز تعیین گردیده است و از این جهت آشنایی همه کارگزاران حکومتی و فعالان در عرصه سیاست با این صحیفه انسانساز و جامعهپرداز و التزام نظری و عملی به تعالیم و آموزههای حیاتبخش آن، حقّاً لازم و ضروری است.
در این کتاب پرارج و بهویژه در عهدنامه مالکاشتر که سند ماندگار حکومتی و منشور پرافتخار سیاسی اسلام است، هم اصول مربوط به حقوق ملّت و هم تکالیف حکومت و وظایف مسئولان حکومتی، بهروشنی تبیین میشود و همه آنچه که در این زمینهها لازم است، بهخوبی بیان میگردد.
در این مجال کوتاه صرفاً به پنج نکته مهم در این خصوص اشاره میشود:
• 1. امام امیرالمؤمنین(ع)، مأموریّت و مسئولیّت اصلی حکومت و رئوس برنامههای آن را در چهار عرصه (اقتصاد، امنیّت، اصلاح امور مردم و سازندگی کشور) معیّن فرموده و در جملات آغازین عهدنامه با روشننمودن این خطمشی کلّی، در حقیقت، مسیر مطالبات مردم از حکومت را نیز مشخص مینمایند: «هَذَا مَا أَمَرَ بِهِ عَبْدُاللهِ عَلِیٌّ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ مَالِکَبْنَ الْحَارِثِ الْأَشْتَرَ فِی عَهْدِهِ إِلَیْهِ حِینَ وَلَّاهُ مِصْرَ جِبَایَةَ خَرَاجِهَا وَجِهَادَ عَدُوِّهَا وَاسْتِصْلَاحَ أَهْلِهَا وَعِمَارَةَ بِلَادِهَا.»
• ۲. عدالت یکی از ارکان مهم و برجسته حکمرانی علوی است تا بدانجا که باید گفت، نام و یاد مبارک علی(ع) با عدالت و عدالتخواهی و عدالتورزی پیوندی ناگسستنی یافته است. علی(ع)، صدای رسای عدالت در تاریخ انسانیّت است و تمام زندگی و توش و توان خود را در راه عدالت مصروف داشته است.
از دیدگاه آنحضرت، کسانی میتوانند پایبند به عدالت در حکومت و سیاست باشند و با تبعیض مبارزه کنند که ابتدا عدالت را در خود، محقّق ساخته باشند و عدالت، لقلقه زبان آنان نباشد: «أَلْزَمَ نَفْسَهُ الْعَدْلَ فَکَانَ أَوَّلَ عَدْلِهِ نَفْیُ الْهَوَی عَنْ نَفْسِهِ، یَصِفُ الْحَقَّ وَیَعْمَلُ بِهِ».
• ۳. در حکمرانی علوی، کارگزاران حکومتی نهتنها از روحیّه استکباری و قدرتمداری، برحذر داشته شدهاند و آنحضرت، سه پیامد منفی این روحیّه مذموم را که «فساد روحانی» و «تزلزل ایمان» و «فراهمشدن زمینه دگرگونی حکومت» است، هشدار دادهاند: «وَلَا تَقُولَنَّ إِنِّی مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ، فَإِنَّ ذَلِکَ إِدْغَالٌ فِی الْقَلْبِ وَمَنْهَکَةٌ لِلدِّینِ وَتَقَرُّبٌ مِنَ الْغِیَرِ»؛ بلکه دولت و حکومت علوی، حکمرانی رحمت و محبّت و لطف بر مردم، معرفی میشود:
«وَأَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَالْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَاللُّطْفَ بِهِمْ وَلَا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سُبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکْلَهُمْ، فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَکَ فِیالدِّینِ وَإِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ».
• ۴. حکمرانی علوی، عرصه خدمت بیمنّت به ملّت و بزرگنشمردن خدمت و پرهیز از تخلّف وعده است: «وَإِیَّاکَ وَالْمَنَّ عَلَی رَعِیَّتِکَ بِإِحْسَانِکَ، أَوِ التَّزَیُّدَ فِیمَا کَانَ مِنْ فِعْلِکَ، أَوْ أَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَکَ بِخُلْفِکَ، فَإِنَّ الْمَنَّ یُبْطِلُ الاِحْسَانَ وَالتَّزَیُّدَ یَذْهَبُ بِنُورِ الْحَقِّ وَالْخُلْفَ یُوجِبُ الْمَقْتَ عِنْدَاللهِ وَالنَّاسِ؛ قَالَاللهُ تَعَالَی: «کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَاللهِ أَنْ تَقُولُوا ما لاَ تَفْعَلُونَ» و بهویژه مراعات طبقات ضعیف مردم و اقشار آسیبپذیر که باید همواره مورد توجّه خاص باشند: «اللهَ اللهَ فِی الطَّبَقَةِ السُّفْلَی مِنَ الَّذِینَ لاَ حِیلَةَ لَهُمْ، مِنَ الْمَسَاکِینِ وَالْمُحْتَاجِینَ وَأَهْلِ الْبُؤْسَی وَالزَّمْنَی، فَإِنَّ فِی هَذِهِ الطَّبَقَةِ قَانِعاً وَمُعْتَرّاً».
• ۵. حکومت و سیاست علوی، مبتنی بر توجّه و تمرکز بر اصول و مسائل اساسی و دارای اولویّت قطعی و پرهیز از مسائل فرعی و حاشیهای از یک سو و انتخاب و گزینش شایستگان و عقبراندن و کنارنهادن فرومایگان از سوی دیگر است و البته روشن است که این، تنها شایستگان هستند که قدرت تمسّک و تمرکز بر مسائل اساسی کشور دارند و این فرومایگان هستند که همواره سرگرم به حاشیهها و فرونهادن اولویتها میباشند. امیرمؤمنان(ع)، با صراحت میفرمایند: «یُستدَلُّ علی إدبارِالدُّوَلِ بأربَعٍ: تَضییعِ الاُصولِ والتمسُّکِ بالفروعِ وتَقدیمِ الأراذلِ وتأخیرِ الأفاضِلِ».
باری اینها نکات برجسته حکمرانی علوی است که سرمشق و الهامبخش همه کارگزاران حکومت دینی و سیاستمداران است.
امید است خداوند سبحان توفیق درک این تعالیم حیاتبخش و عمل و التزام به آن را به همه فعالان در عرصه حکومت و سیاست، عنایت فرماید.
از همه متصدّیان محترم برگزاری این کنگره، صمیمانه قدردانی و تشکّر کرده و نیز مقدم میهمانان عزیز را گرامی داشته و اظهار امیدواری میکنم که این کنگره، به اهداف عالیه خود نائل آید. انشاءالله تعالی.
والسّلام علیکم ورحمةالله وبرکاته