جمع اضداد
استاد جواد محدثی
رهپویان راه علی(ع) یک بعدی نیستند.
جامع اضدادند و کمالات گوناگون و بهظاهر ناهمگون را با هم و یکجا دارند.
مثل خود علی(ع) که هم مرد اشک بود هم آهن، حماسه و عرفان، حکمت و حکومت، رأفت و قاطعیت، عدالت و سخاوت، شیر روز و زاهد شب.
مثل امام حسین(ع) که هم حکیمانه پند میداد، هم شجاعانه شمشیر میزد، هم عزتمندانه میزیست، هم صلابت کوه را داشت، هم بُرّندگی تیغ را، هم همدم مناجات و دعای عرفه و اشک و آه بود، هم همزاد فتّوت و جوانمردی و شجاعت.
مثل امام خمینی(ره) که هم استاد اخلاق و عرفان بود، هم مبارزات طاغوتشکن، هم زاهد و بیتعلّق به دنیا بود، هم بنیانگذار حکومت دینی، هم فیلسوف و مفسّر بود، هم سیاستمداری با نگاهی فرازمانی و جهانی.
مثل بسیجیان جانبرکف سالهای حماسه و دفاع که صلابت و عطوفت را به هم درآمیخته بودند.
و اهل جهاد بودند و نماز شب، سنگرنشین رزم بودند و معتکف محراب و سجاده، مردان سلاح بودند و صلاح، شور و شعور، تعهد و تعبد، حملات شبشکنشان، بعثیان را بهستوه میآورد.
وصیتنامههای عرفانیشان حکایت از بصیر و معرفت میکرد. از تعلقات دنیوی رسته بودند و به آنچه تکلیف بود، وابسته.
گمنامان جبهه و سنگر و میدان بودند؛ اما نامآوران عرصه حضور در میدان عمل.
هم بصیرت درون داشتند، هم سیرت برون.
اگر قلههای بلند جبههها بر کف پایشان بوسه میزد، خودشان خاکی و خاکنشین و خاکسار بودند.
شیارهای کوهها با نجوای شبشان آشنا بود و امواج اروند و کرخه و کارون، با اشکشان در میآمیخت.
هم موجشکن بودند، هم موجآفرین، خشم اروند را مهار میزدند و حلقه حصر آبادان را میشکستند.
هم در برابر صدّامیان مغرور، غرور مؤمنانه داشتند و قلب بغداد را به لرزه میانداختند.
هم نسبت به همرزمان اخلاقی فروتنانه داشتند و ایثار برچسب رفتارشان بود.
در برابر خدا کوچک و خاضع و تسلیم و سربه زیر بودند، در مقابل استکبار، بزرگ و قهرمان و سازشناپذیر و سربلند.
این است که مدال جامع اضداد بر سینهشان بود و نقش جاودانگی بر نام و یادشان.