printlogo


printlogo


عطر یار - شماره 858
فریاد دلتنگی

دلگیرم از تمامی دنیا شتاب کن
مجنونم و به خاطر لیلا شتاب کن
وقتش رسیده صبح طلوعت فرا رسد
 پایان بده بر این شب یلدا شتاب کن
در انتظار آمدنت روزها گذشت
ای وعده‌ی قدیمی فردا شتاب کن
ای وارث عدالت و صبر و غم علی
با ذوالفقار حضرت مولا شتاب کن
جانم به لب رسید از این روزگار پست
آقا به جان حضرت زهرا شتاب کن
بر آن پدر که با سر زانو رسید و دید
نقش زمین جوان خودش را شتاب کن
برآن پدر که پیکر فرزند خویش را
برخاک می‌سپرد به صحرا شتاب کن
برآن تنی که زخمی تیر سه شعبه شد
برآن سری‌ که رفت به نی‌ها شتاب کن
بر خانمی که در دم گودال می‌گرفت
با ناله ذکر «وای حسینا» شتاب کن
روضه گرفته‌ایم که شاید نظر کنی
روضه برای حضرت سقا شتاب کن
جان سه ساله دخترکی که گرفته بود
بر روی دامنش سر بابا شتاب کن