انواع جهاد در فقه اسلامی
در کتب فقهی جهاد را به دو قسم تقسیم میکنند: جهاد ابتدایی و جهاد دفاعی یا بهتعبیر دیگر، جهاد تدافعی و جهاد تهاجمی. بین وجوب دفاع و وجوب جهاد ابتدایی از نظر فقها تفاوت است و آن این است که در جهاد ابتدایی گفتهاند: شرط وجوب، حضور امام معصوم(ع) است؛ البته همه فقها این را نگفتهاند؛ ولی بسیاری از فقها اینطور گفتهاند که اگر امام معصوم(ع) حضور نداشته باشد. جهاد ابتدایی واجب نیست؛ ولی در دفاع چنین شرطی وجود ندارد؛ یعنی اگر کشور اسلامیمورد هجوم قرار گرفت، دفاع یک امر ضروری است؛ ولو اینکه امام معصوم هم نباشد .
دیدگاه امام خمینی(قد) درباره جهاد و دفاع
امام خمینی(قد) در کتاب کشفالاسرار که از اولین کتب سیاسی و اجتماعی ایشان در دهه 1320 محسوب میشود، دراینباره مینویسد: «در اسلام دوگونه جنگ است که یکی را جهاد میگویند و آن، کشورگیری است، با شرطهایی که برای آن شده است و دیگری جنگ برای استقلال کشور و دفع اجانب از آن است. جهاد که عبارت از کشورگیری و فتح ممالک است، پس از آن است که دولت اسلامیبا وجود امام(ع) یا به امر امام تشکیل شود و در اینصورت، اسلام بر تمام مردان که به حد بلوغ رسیده باشند و افتاده و عاجز نباشند و مملوک که از افراد اجانب است، نباشند؛ واجب کرده است که برای کشورگیری حاضر شوند... و اما قسم دوم از جنگ اسلامیکه بهنام دفاع اسم برده شده و آن جنگیدن برای حفظ استقلال کشور و دفاع از اجانب است، به هیچوجه مشروط به وجود امام یا نائب امام نیست و کسی از مجتهدین نگفته که دفاع را باید با امام یا جانشین آن کرد؛ بلکه بر تمام افراد توده واجب است، به حکم اسلام از کشور اسلامیحفاظت کنند و استقلال آن را پا برجا نمایند. پس آنچه در زمان غیبت امام معصوم(ع) مورد اشکال است، کشورگشایی و جهاد ابتدایی است و حفظ استقلال کشور اسلامیو دفع تجاوز اجانب، مشروط به وجود امام معصوم(ع) یا نائب خاص او نیست.
آغاز جنگ تحمیلی و نقش رژیم بعث
بهدلایل متعدد و غیر قابل انکار، جنگ ایران و عراق، از طرف رژیم بعث عراق بر ایران تحمیل شد و رزمندگان و نیروهای مسلح جمهوری اسلامیبرای دفع تجاوز دشمن به دفاع برخاستند؛ از جمله دلایل متجاوزبودن رژیم بعث عراق، لغو قرارداد 1975م الجزایر و پارهکردن آن توسط شخص صدام در مقابل چشم همگان بود. این قرارداد که موجب توقف درگیریها و جنگهای مرزی ایران و عراق شده بود، در تاریخ 15/12/53 (1975م) بین دو کشور منعقد گردید و مانعی بر سر راه تجاوز طرفین به همدیگر و محترمشمردن مرزهای هم بود. این قرارداد یک سند رسمیبینالمللی بود که به تصویب مجالس دو کشور رسیده و در دفتر سازمان ملل متحد ثبت شده بود. رژیم بعثی عراق بهسرکردگی صدام، با لغو یکطرفه قرارداد الجزایر، کلیه معاهدات بینالمللی را زیر پا گذاشت و هجوم گستردهای را به خاک ایران شروع کرده و این اقدام، بهعنوان گویاترین سند آغازگر جنگ در پرونده رژیم بعثی ثبت است. امام راحل(قد) در زمینه شروع جنگ و دفاعیبودن آن میگوید: «جنگ ما دفاع است و هجوم نیست و جنگ دفاعی از تکلیفهای شرعی و وجدانی است.» و همچنین میفرماید: «این جنگ دفاعی است؛ والّا ابتدائاً که اگر این مسائل نبود، ایران به هیج جا نظر نداشت، الان هم ندارد.» برای فهم دیدگاه امام خمینی(قد) در رابطه با ادامه جنگ، باید گفتهها، مواضع و عملکرد ایشان در طول مدت جنگ بررسی شود. به تحقیق میتوان گفت که امام از ابتدا تا پایان جنگ بر حالت دفاعی تأکید داشتند و سعی میکردند، تمامیاقدامات رزمندگان در این راستا قرار بگیرد. ایشان از همان ابتدای جنگ، بر صلح عادلانه و احقاق حق ایران تأکید داشتند. امام در اولین روزهای جنگ و در شرایطی که هنوز عراقیها در حال پیشروی هستند و معلوم نبود که قوای اسلام آنها را در کجا متوقف خواهند کرد، شرایط خود را برای پایان جنگ و اهداف نهایی خود برای ادامه دفاع را بیان مینمایند. ایشان در تاریخ 28/7/59 یعنی کمتر از یک ماه از شروع تجاوز عراق، خطاب به هیأتهای صلح میگویند: «بر ما و شما و همه مسلمین واجب است که او را سر جایش بنشانید و خساراتی که بر عراق و ایران وارد شده، از او مطالبه کنید. ما دعوا با کسی نداریم؛ لکن خسارات ایران را مطالبه میکنیم.» در جای دیگر میفرماید: «ما حاضریم صلح کنیم؛ ولی نمیشود متجاوز را مجازات نکرد و غرامت تجاوز را نگرفت. اسلام هم چنین اجازهای را نمیدهد.»
ورود به خاک عراق در راستای دفاع
امام در تاریخ 19/11/59، طی سخنرانی درجمع سفراء، دیپلماتها و وابستگان نظامی کشورهای خارجی مقیم ایران میگویند: «...اگر قدرت گرفتن همه دنیا را هم داشته باشیم، بنا، بر این نیست، دستور این نیست و برنامه اسلامیاین نیست که تجاوز کنیم؛ لکن یک وجب از مملکت خودمان هم نخواهیم به دیگران داد و صدام را به جای خود نشاندهایم و بعد هم بیشتر مینشانیم.» امام بعد از گذشت چندسال از شروع جنگ، نظر کارشناسان نظامی را جهت ورود به خاک عراق جهت دفع حملات توپخانهای و از بینبردن ماشین جنگی عراق و وادارکردن عراق به صلح عادلانه، میپذیرد. ایشان در اینباره میگویند: «الآن هم که وارد شدیم در خاک عراق، برای دفاع است نه برای چیز دیگر؛ بیایند آنها کارها (شرایط صلح عادلانه) را انجام بدهند، ما فوراً بر میگردیم، نه بصره را میخواهیم، بصره برادر ماست.»
پذیرش قطعنامه 598 و شرایط آن
میتوان گفت امام از ابتدای جنگ لزوم عقبنشینی از مرزها، تعیین متجاوز و پرداخت غرامت را با قوت و قاطعیت هرچه تمامتر بهعنوان تنها شروط ایران جهت ترک مخاصمه اعلام مینمایند. در واقع قطعنامه 598 با الهام از شروط مذکور و در شرایط تهاجم غیرقابل مهار ایران تدوین گردید. حملات رزمندگان اسلام برای تنبیه و وادارکردن صدام و رژیم بعث به صلح عادلانه و بالابردن قدرت چانهزنی مسئولان سیاسی جمهوری اسلامی، انجام میپذیرفت. شرایطی را که امام اعلام کرد، درعینسادگی و قوت تا پایان جنگ تغییرناپذیر باقی ماند و بعدها بهشکل قطعنامه مذکور اعلام و بهعنوان یک سند غیر قابل انکار تاریخی ثبت گردید. امام خمینی(قد) با قبول قطعنامه 598، صلح را پذیرفتند و طی پیامی در تاریخ 29/4/1367 فرمودند: «من تا چند روز قبل معتقد بههمان شیوه دفاع و مواضع اعلامشده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم؛ ولی بهواسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری میکنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم... من باز میگویم که قبول این مسأله برای من از زهر کشندهتر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم.»
تحلیل پذیرش قطعنامه و زهرنوشیدن امام
به نظر میرسد، برای درک بهتر پیام امام بهمناسبت پذیرش قطعنامه 598 و بهویژه فراز مذکور، باید به حوادث سال آخر و ماههای پایانی جنگ توجه کرد؛ بهعبارت دیگر باید با قراردادن گفتار در متن واقعیت، مسأله را مورد ارزیابی قرار داد. برخی از آن حوادث عبارتند از: حضور مستقیم آمریکا در جنگ، تبلیغات فراگیر جهانی مبنی بر جنگطلببودن ایران، حمله شیمیایی گسترده به شهرهای ایران توسط رژیم عراق، سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو آمریکایی و سکوت جهانی در برابر جنایتهای صدام و... که تفصیل و تحلیل این حوادث در آن مقطع زمانی و تأثیر آنها بر روند جنگ، از حوصله این نوشتار خارج است. شاید بتوان گفت، از آن جهت قبول قطعنامه 598 برای امام خمینی(قد) از زهر کشندهتر بود که پس از چند سال دفاع قهرمانانه و تقدیم صدها شهید و جانبار، ملت ایران مصمم شد که متجاوز لجام گسیختهای را که پایبند به بدیهیترین اصول انسانی نبود، با دفاع نظامی سر جای خود بنشاند؛ چنانچه در پیام امام هم به این موضوع اشاره شده است: (من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلامشده در جنگ بودم)؛ لکن مشاهده میکنند که ابرقدرتها با سوءاستفاده از قوانین بینالمللی برای نجات متجاوز متفقاً و بهطور علنی به صحنه میآیند و با عوامفریبی و تبلیغات دروغین شعار صلحطلبی را با حضور ناوگانهای جنگی در آبهای منطقه سر میدهند و با سلب دفاع مشروع از ملتی مظلوم میروند که زمینه بینالمللی را برای مجازات او به جای ظالم آماده کنند.
هر چند امام راحل(قد) با تغییر شیوه دفاع از نظامی به فرهنگی و سیاسی، دشمنان را خلع سلاح و تلاش چندساله ملت شهیدپرور را حفظ میکند و این با توجه به شرایط ایجادشده، برای ملت و کشور ما نتیجه مطلوبی بود؛ اما از آن جهت زهر مینوشد که دنیای استکبار با تمامی اذنابش، برای نجات متجاوز تحت لوای سازمانهای بینالمللی به صحنه میآید و مانع از تفهیم پیام خیرخواهی ملت ایران به گوش مردم جهان میشود؛ زیرا امام بهعنوان مصلحی آگاه و روشنضمیر، توسعه آتش تجاوز را در آینده میدید که چگونه انسانها و کشورهای دیگر را در خود میسوزاند و اشغال کویت توسط رژیم بعث عراق و کشتار مردم بیگناه عراق و کویت در سالهای بعد، تا حدودی پرده از راز زهرنوشی امام، برای افکار بیدار و دلهای دردمند برمیدارد.
نتیجهگیری: دفاع مقدس، نه کشورگشایی
با توجه به مطالب بیانشده، بهطور خلاصه میتوان گفت، جنگ هشتساله با رژیم بعث عراق، دفاع مقدسی بود که شرع و قانون اسلام هم آن را تجویز میکند و حملات رزمندگان اسلام و ورود به خاک عراق، جهت دفع تجاوز و انهدام قدرت نظامیدشمن بود، نه برای کشورگشایی و اشغال دائمی شهرهای عراق؛ از اینروی بدون تردید آن، دفاعی مقدس بهشمار میآید.