با اهل قلم (10)
قلم، تیغ دو دَم
هرچه زمان میگذرد، سلاحبودن قلم روشنتر میشود.
میدان برخورد اندیشهها و هجوم و دفاع صاحبان قلم را میبینیم و کشتهها و مجروحان این صحنه هم، پیش چشم ماست.
قلم، هم در کار هجوم بهکار گرفته میشود، هم در کار دفاع. هجوم به ارزشها و مقدسات یا هجوم به بیگانگان و خودباختگان و توطئهگران فرهنگی.
دفاع از مبانی و مقدسات و ارزشها و آرمانها یا دفاع از ضدّ انقلاب و چهرههای منفور و وابسته و فیلمهای مخرّب و هنرمندان مسألهدار و نویسندگان فاسد.
پس قلم تیغی است دو دَم!
هم میتواند نقش ذولفقار علی را ایفا کند، هم شمشیر ابنملجم و شمر لعین را!
نویسنده، هم میتواند شهید مطهری و آوینی(ره) باشد، مدافع حق و مبیّن مکتب؛ هم میتواند سلمان رشدی باشد و کسروی و نوچههای آنان که تشویقگر اذهان مردم و تشکیککنندگان در باورهای استوار مردماند و تردیدافکنان در احکام دین و اصول عقلی.
هر دو راه هم باز است و روندگانی دارد و پیروانی.
حال که چنین است، دردمندان و دلسوزان و آیندهنگران باید هرچه سریعتر و پرتوانتر به ا ین سلاح مجهّز شوند و اگر مجهّزند، سلاح خود را تیزتر، نافذتر، بهروزتر و کارآمدتر سازند و اهداف نویسندگی و محتوای تألیفات و مقالات خود را در جهت نیازها و اولویّتها قرار دهند.
زمانه، عصر تهاجم فرهنگی بیگانه است.
متأسفانه غفلت یا همدلی و همآوایی برخی از خودیها یا غیرخودیها، نمک بر زخم میپاشد و کار مدافعان جبهه حق را با مشکل و مانع رو به رو میکند.
در ضرورت تجهیز و تسلیح به سلاح قلم در هماوردی اندیشهها و فرهنگها شکی نیست. ما در وسط میدان و بحبوحه نبردیم.
شگفتی از تردید کسانی است که مورد هجوماند؛ ولی نه دستی به سوی سلاح میبرند و نه کاری جدّی برای تربیت نیرو میکنند.
کجاست پادگان و قرارگاهی که به داوطلبان حضور در میدان قلم، آموزش سلاح و تاکتیک بدهد؟
باری... رسالت اهل قلم بهویژه حوزویان سنگین است!
ادامه دارد...