printlogo


printlogo


رواق شهیدان - شماره 830
حجت‌الاسلام شهید محمدمهدی مالامیری

حجت‌الاسلام شهید محمدمهدی مالامیری، در روز دوشنبه ۲۶ خردادماه ۱۳۶۴ شمسی، مصادف با ۲۶ ماه مبارک رمضان، در خانواده روحانی و ولایی به دنیا آمد.
او در دامان پدر و مادری دلسوز و متدین تربیت شد؛ پدر و مادر او هر دو اصالتاً مازندرانی هستند که پدرش اهل کجور و مادرش از سلسله جلیله سادات خاندان حسینی شهرستان آمل می‌باشد.

  تحصیلات

در دروس ابتدایی و راهنمایی همیشه شاگرد ممتاز بود. پس از گرفتن سیکل وارد حوزه علمیه قم شد و در مدرسه علمیه فاطمی دروس حوزوی خود را شروع کرد. سخت‌کوشی و تهذیب باعث شد، از همان ابتدا به‌عنوان طلبه‌ای ممتاز، از محضر اساتید و بزرگان بهره‌های فراوان ببرد و بعد از طی دروس سطح، پای درس خارج آیات عابدی، آملی لاریجانی، شب‌زنده‌دار، مدرسی یزدی، سیفی مازندرانی و ... تلمذ کند.
این شهید بزرگوار دروس مقدمات و سطح را که در ده سال خوانده می‌شود، هشت ساله به پایان رساند. پایان‌نامه سطح سه (کارشناسی ارشد) را به زبان عربی نوشت و با نمره ۱۸ دفاع کرد و اکنون موضوع پایان‌نامه سطح ۴ (دکتری) نیز از طرف حوزه تأیید شده است. همراه با درس خارج، سطوح عالی حوزه را تدریس می‌کرد. کفایةالاصول را که آخرین و سخت‌ترین کتاب اصولی حوزه است، در مؤسسه جوادالائمه(ع) نزدیک حرم و حلقات‌الاصول شهید صدر(ره) را در جامعة المصطفی ‌العالمیه (برای طلاب خارجی) تدریس می‌کرد و بعد از ظهر روزهای چهارشنبه و  صبح پنج‌شنبه در حوزه علمیه کاشان به تدریس رجال و درایه می‌پرداخت.
با اینکه استاد سطوح عالی حوزه بود، هیچ‌گاه در او تکبر و فخرفروشی دیده نشد؛ به‌طوری‌که در طول دو سال تدریس کفایه پدر و برادران او که همگی طلبه هستند و در قم زندگی می‌کنند، از تدریس او اطلاع نداشتند تا اینکه تصادفاً اسم او را در لیست مدرسین حوزه علمیه دیدند.
پدر شهید مالامیری می‌گوید: «در مناطق مختلف کشور اعم از استان‌های مازندران، گیلان، کرمان، کرمانشاه و خراسان شمالی، فعالیت‌های تبلیغی و دینی داشت و در طول سال، برای تبلیغ دینی به این استان‌ها سفر می‌کرد.»

  علت رفتن شهید مالامیری به سوریه

دوره‌های فشرده آموزش نظامی را بدون اطلاع خانواده گذراند و با وجود شرایط مساعد کاری، تدریس و تحقیق را رها کرد تا به قول خودش به «حاصل آموخته‌هایش» برسد. روز اعزام نزدیک بود و هر لحظه نشاط و نورانیت، سیمای آرام محمدمهدی را دل‌نشین‌تر می‌کرد.
او علت رفتنش را به مادر ولایت‌مدارش این‌گونه گفته بود: «نمی‌توانم در کنار همسر و فرزندانم باشم؛ درحالی‌که در مقابل چشم کودکان سوریه و عراق، والدین‌شان سر بریده می‌شوند؛ آموخته‌های من از اسلام و تحصیل دروس حوزوی، چنین اجازه‌ای به من نمی‌دهد.»

​​​​​​​ شهادت

شهید مالامیری ابتدا در منطقه درعا بود. مدت ۴۰ روز از رفتنش گذشته بود که برنامه عملیات حمله تیپ فاطمیون به داعش و النصره اعلام می‌شود و قرار بوده، گروهی از تیپ فاطمیون بروند و راه را بر این تروریست‌های تکفیری ببندند. ۳۰ فروردین سال ۹۴ ساعت ۸ شب، این تیپ راهی منطقه عملیاتی می‌شود و تا ساعت ۴ صبح آن منطقه را می‌گیرند؛ اما هنوز نیروهای کمکی نرسیده بودند که دشمن حمله می‌کند و تعدادی از فرماندهان به شهادت می‌رسند.
در جریان عقب‌نشینی برای تجدید قوا، رزمنده‌ای مجروح شده و از همرزمانش می‌خواهد او را با خود به عقب ببرند؛ برخی از همرزمان شهید مالامیری از قول ایشان گفتند که شهید مالامیری گفت: شما بروید من می‌ایستم و به طرف دشمن تیراندازی می‌کنم تا شما برگردید. ایشان می‌ماند و مقاومت می‌کند و در همان منطقه به شهادت می‌رسد.