عطر یار - شماره 829
درمان درد ما
باید برای درک حضورش دعا کنیم
خود را از این جهان خیالی جدا کنیم
هرگز برای پر زدن از پیله دیر نیست
از جنس عشق، بال و پری دست و پا کنیم
گم کردهایم ما خودمان را و لازم است
در ندبهها شکایت از این ماجرا کنیم
در حیرتم از این که غریبیم و باز هم
هرگز نشد که یادی از آن آشنا کنیم
شرط است در طریق محبت که جان خویش
همواره از تعلّق عالم رها کنیم
ما از هر آنچه غیر رخ دوست خستهایم
بی او چگونه با دل بیچاره تا کنیم؟
«خورشید را برای ظهور آفریدهاند»
فکری برای رفتن این ابرها کنیم
تنها حضورِ اوست که درمان دردِ ماست
باید برای درک حضورش دعا کنیم